این یادداشتها تأملاتی است درباره فوتبال در دوره برگزاری جام جهانی در قطر و امیدوارم از منظری متفاوت به فهم قدرت و نفوذ و اهمیت جامعه شناختی و فرهنگی و به ویژه دینی و اعتقادی تشریک مساعی نماید.
رابطه فوتبال و زندگی و فرهنگ مردمان امروزجهان چگونه است؟ این رابطه با باورها معتقدات وآیین ها چه نسبتی دارد؟ حتی با امور معنوی و دینی که در بدو امر این دو کاملا متفاوت وفاقد هرگونه ارتباط به نظر می رسند اما حقیقت آن است که تاثیر گسترده اموری همچون فوتبال برکلیه شئون و سنن زندگی انسانها وجوامع غیر قابل انکار است. فوتبال آیین ها وسنن خاصی را دامن زده وآدابها ونمادهای تازه ای ایجاد کرده که به صورت یک روح جمعی در حال گسترش است. برخی از متفکران و باورمندان و بزرگان در این عرصه تحقیق و نظر ارائه کرده اند اما بسیاری از اصحاب آیینها و ادیان منکر تاثیر مثبت در این عرصه اند. ولی صرفه نظر از هر گونه ارزشداوری ماباید به دقت در تحلیل این موضوع وارد شویم در این مقاله بدین مبحث پرداخته ایم.
سخن را با مطایبه معروف و مقرون به واقع از بیل شانکلی،مدیرسابق باشگاه فوتبال لیورپول آغاز می کنم که گفته بود: «فوتبال،مسئله مرگ وزندگی نیست،بسیارمهمترازآن است!» میلیونها نفر در سراسر جهان تماشای مسابقات فوتبال را از طریق تلویزیون پیگیری میکنند و صدها هزار نفر برای مشاهده حضوری، به دیدن آن در استادیومها میروند. اما چه عاملی باعث شده که سیاستمداران، جامعه شناسان و بالاخره روحانیون بریتانیا نگران تبدیل شدن فوتبال به یک آیین ملی باشند؟ آنها به شباهتهای دردسرسازی اشاره میکنند که بر طبق آنها به راحتی میتوان فوتبال را در زمره باورهای رقیب طبقهبندی کرد. هر دو قوانینی دارند و هواداران پرشور و نیز مناسکی. هر دو مردم را در کنار یکدیگر جمع میکنند. هر دو نیازی را پاسخ میدهند که بسیار فراتر از مقتضیات روزمره مردم است. هر دو دارای بزرگان و جایگاهاند. و هر دو میتوانند به تعصبات و نوعی ایمان کور منجر شوند.
کارل مارکس، بنیانگذار ایدئولوژی ماتریالیستی مارکسیسم، هر باور دینی را رد کرده و افیون تودهها میدانست. او با فوتبال و فراگیری آن سر و کار نیافت اما هدف وی آن بود که انسانها را از ایمان دینی دور کرده و از خداوند جدا نماید و با اموری دیگر ـ اقتصاد و خواستههای مادی ـ پیوند زند. مارکسیسم و دیگر عقاید الحادی ریشه در سنت روشنگری دارند که عقل را ورای همه حقایق آشکار قرار میدهد. بر طبق نظر کانت، این کار بدان جهت صورت میگرفت که انسانها را از دوران طفولیتشان رهایی بخشد چرا که در آن دوران انسانها از عقل خویش استفاده نمیکردند. رنسانس و اصلاحات لوتری یا پروتستانی پیشرفت روشنگری را در پی داشت اما آیا پروتستانتیزم هرگز در نظر مجسم میکرد که مسیحیت، روزی در مسیر افول گام نهد؟
آن چه موجب تسهیل غروب مسیحیت شد، «حرص و آز غیراخلاقی» سرمایهدارانی بود که تحت تأثیر اخلاق پروتستانی قرار گرفته بودند. رابرت ساموئلسن، مفسر نیوزویک در مجله فارن افیرز ادعا می کرد که آیین پیروزمند قرن بیستم، نه مسیحیت یا بودیسم و دیگر اعتقادات دینی، بلکه اقتصاد رشد یافته بود. در برخی دینهای فراگیر، پرستش چندین خدا با هم امری ممکن است. بدین ترتیب در این جهان مدرنیستی نیز چنین است و فوتبال نیز یکی از چند مرامی است که در دنیای جدید پرستیده میشود. بر طبق نظر دانشمندان علوم اجتماعی، یکی از کارکردهای اصلی آیینها، حفظ و صیانت از نظم اجتماعی است و فوتبال به شیوههای گوناگون این کار را انجام میدهد. فوتبال، به واسطه خلق فضایی که در آن، مردم به شیوهای احساسی و پرشور، به تجربه هویت مشترک خویش میپردازند؛ موجب تشدید اتحاد و همبستگی تماشاچیان میشود. هر کسی که به تماشای یک مسابقه فوتبال (به مثابه نوعی آیین دینی) در یک ورزشگاه (بهعنوان یک معبد) برود، تشخیص خواهد داد که تماشاچیان (به مانند پرستندگان) احساسات خود را تقریباً همانگونه ابراز میدارند که در ادیان مرسوم است و خود تیمهای فوتبال، به یک منبع هویت مشترک تبدیل شدهاند. کارکرد دیگر آن که در عین حال به ایجاد نظم همیاری میرساند، عبارت است از فراهم آوردن راه گریز از شرایط سخت زندگی است. مردمی که در شرایط سخت محرومیت زندگی میکنند، با استفاده صحیح از نمادهای باورهاشان قادر خواهند بود که در میان خویش به خلق قدرت بپردازند. دین در چنین شرایطی، مفرّی برای ناکامی، آزردگی و خشم و نیز راه تخلیه انرژیهایی است که احتمال میرود در جهت عکس عمل کنند و بر ضد نظامهای اجتماعی به کار گرفته شوند.
بسیاری از برزیلیها میگویند فوتبالی را میپرستند که به آنها کمک کند تا از شرایط اجتماعی وحشتناک بگریزند. زمانی در برزیل، بهای کالاهای مصرفی در عرض چند ساعت دچار تغییر و تحول میشد، بیشک دلیل این امر، تورم بود: برزیل که ۷ر۲۴۴ میلیارد دلار از محل اعتبارات خارجی وام گرفته بود، یکی از مقروضترین کشورهای جهان بود. اما مردم با تماشای فوتبال و سامبا خویشتن را از قید مشکلات روحی و روانی میرهاندند. درست همانگونه که مؤمنین، خویشتن را با سرودهای دینی و آیینگان عبادی آرام میکنند. در آرژانتین، فوتبال از چنان محبوبیتی برخوردار است که پیشتر، هنگام مسابقه دو تیم آرژانتین و انگلیس، کل کشور تعطیل شد. بسیاری از آرژانتینیها به راستی فوتبال را میپرستند چون به زندگیهایشان، که به واسطه طمعکاری نهادهای سودپرست و آزمندیهای مالی ویران شده، جان تازهای میبخشد. آرژانتین یکی از چند کشوری است که دچار کسری بودجههای شدید و ورشکستگیهای عمیق مالی است و حساب ذخیره ارزیاش نیز به پایان رسیده است. اما شگفتانگیز این که در همان جا کلیسایی به نام «مارادونا» وجود دارد، با پیروان مخلصی که خدایگان زنده ـ دیهگو مارادونا ـ را میپرستند.