اشاره: در بخش اول این مقاله خواندیم که فوتبال آیین و شیوه ای برای برانگیختن مردم در جهان است و به موضوعی مهم و دارای ابعاد و فلسفه و شعایری خاص بدل شده است. نه تنها در کشورهای مدرن و ثروتمند بلکه در سرزمین های بی چیز و فقر زده و البته فوتبال موجب راهگشایی و همدلی و تواناسازی و انگیزش عمومی هم می تواند باشد. نمونه اش هم دیه گو مارادونا و نبردش با انگلیس بود… اینک ادامه مطلب:
جنون فوتبال به کشورهای آمریکای لاتین محدود نمیشود. برای بسیاری از مردم انگلیس، فوتبال جای باورها را گرفته است. کلیساروهای انگلیسی در سال ۱۹۹۲ تنها حدود ۱۳ درصد جمعیت را تشکیل میدادند و این آمار همچنان درحال کاهش است. براساس پژوهشهای یک بنیاد مسیحی، کلیساروهای انگلیسی تا سال ۲۰۰۲، هفتصد و پنجاه و شش هزار نفر بودهاند و اگر این رقم را با علاقمندان مسابقات فوتبال مقایسه کنیم، میبینیم محبوبیت فوتبال بسیار بیش از آیینهای دینی در مسیحیت انگلیکن و کاتولیک است، فوتبال به سادگی قادر است شهری و گاه حتی کشور را به تعطیلی بکشاند.
در خلال بازیهای جامجهانی دو دوره پیش که در کره و ژاپن برگزار شد، کلیسای انگلیس، کل بازیها را از ساختمان کلیسای مرکزی پخش کرد تا شاید بر تعداد علاقمندان به کلیسا و مؤمنین بیفزاید! شهرت برخی از تیمهای انگلیسی چنان عالمگیر است که حتی زمینهای بازی خود را نیز اجاره داده و صندلیهای جایگاههای حساس، بیش از دو یا سه بار ـ دست به دست ـ به فروش میرسد. برخی اوقات به دلیل خیل عظیم تماشاچیان از یک سو و محدودیت استادیومها از سوی دیگر، هواداران به زحمت تحمل کرده و به ناچار در خانه میمانند و از طریق تلویزیون به تماشای مسابقه مینشینند.
دیدار انگلیسی «بازی روز» که هر هفته برگزار میشود، با وجود وقت نامناسبی که برایش درنظر گرفتهاند (غروب)، هر هفته چهار میلیون تماشاچی دارد و البته بازیهای پخش مستقیم، خیلی بیشتر. مثلاً دیدار تیمهای منچستر یونایتد و بایرن مونیخ در جام باشگاههای اروپای سال ۱۹۹۲، بیش از یک میلیون و پانصدوشصت و دو هزار بیننده انگلیسی داشت. این مسابقه، از سال ۱۹۶۶ بدینسو پربینندهترین برنامه ورزشی در انگلیس بود چرا که در آن سال، دیدار نهایی جام جهانی تنها بیست وهفت میلیون تماشاچی در انگلیس داشت. و این درحالی است که تعداد شرکتکنندگان و تماشاچیان برنامه پرطرفدار «نغمههای عبادی» تقریباً در حدود یک بیستم بوده و حتی به گرد این فوتبال دوستان هم نمیرسد.
در انگلستان دینهای دیگری هم وجود دارند، اما کلیسای کاتولیک رم بیش از همه در معرض تقلیل پیروان است. این امر دلایل زیادی دارد و از جمله بدنامی کشیشان و طبق نظر تحلیلگر تایمز لندن یکی از دلایل این امر، دیدگاههای مناقشهآمیز واتیکان درخصوص کنترل موالید و محدودیت توزیع ابزارهای پیشگیری از بارداری است و حتی در برخی از کشورهای جهان سوم، ایدز را عامل این قضیه میدانند. اما آیا درخصوص فوتبال نباید بیشتر اندیشید؟
حال، کشوری را درنظر بگیرید که توقع دارید کاتولیکهای مؤمن و مخلصی در آنجا وجود داشته باشد. جایی مثل اسپانیا. دوام و بقای کشور اسپانیا نتیجه مجموعهای از جنگهای صلیبی با مسلمانان است که در قرون وسطی به وقوع پیوست. اسپانیاییها در قرن شانزده با پروتستانهای اصلاحاتستیز نیز جنگیدند. در زمان حکومت فرانکو، کلیسا و دولت چنان به هم نزدیک شدند که واتیکان به دولت اسپانیا اجازه داد، اسقفهای کشورش را خودش تعیین نماید. حقوق و مواجب کشیشها را هم خود دولت پرداخت میکرد و امتیازات فراوان دیگری هم به کلیسا داد. اما امروز کلیسا به گونه غیرقابل انکاری اعتبار خویش را از دست داده است. تنها ۲۰ درصد از اسپانیاییها به کلیسا میروند، آن هم تنها یک بار در ماه و اغلب، کهنسالها. از سوی دیگر هر هفته بین سیصد تا چهارصد هزار نفر از مردم اسپانیا برای تماشای بازیهای مقدماتی و دستهبندیهای داخلی به استادیومها میروند. این یعنی یک میلیون و دویست تا یک میلیون و ششصد هزار نفر در ماه و عاملی مهم در جهت کاهش کلیساروها.
اما اگر بخواهیم نمای کلیتری را درنظر بگیریم، باید تماشاچیان فوتبال باشگاههای کماهمیتتر، باشگاههای محلی و نیز فوتبال دوستانی را در این فهرست بگنجانیم که در خانه مانده و از طریق پخش مستقیم تلویزیونی به مشاهده فوتبال میپردازند. بدین ترتیب، متوجه خواهیم شد که اسپانیا، اگر چه هنوز کشوری است که عمیقاً دینی قلمداد میشود، فوتبال را نیز همان گونه دوست دارد. و شاید بتوان گفت در برخی سطوح، اهمیت فوتبال در اسپانیا حتی بیشتر از کلیسا است.
جام جهانی در قطر برگزار می شود و کشورهای عرب و بخصوص عربستان سعودی نیز کشوری است که گرفتار تب و آیینهای فوتبال شده اند. سعودیها، همپیمان با علمای وهابی، کشور را تحت حکومت خویش گرفتهاند. اعضای خاندان سعودی که بر ثروت حاصله از چاهها و شرکتهای نفت تکیه زدهاند، منابع مالی فراوانی را به زندگی خود اختصاص دادهاند. در این کشورها درحالی که توده مردم، تحت کنترل شدید از اشکال گوناگون تفریح و خوشگذرانی منع شدهاند، اما حاکمان آن کشور درخصوص متوقف کردن نفوذ روز افزون فوتبال هیچ موفقیتی کسب نکردهاند. فوتبال یک حریم قدرتمند است که جوانان را پر انگیزه و هیجان آنها را به جریان می اندازد. خاندان سعودی به علمای وهابی اجازه ندادهاند که درخصوص فوتبال اظهارنظر کرده و پا را از گلیم خود درازتر کنند. داستان قطر و مخارج جام را می دانیم و بر صفحه تلویزیون می بینیم، اما عربستان بیش از همه برای فوتبال پول زیادی خرج میکند؛ ورزشگاههای بسیاری ساخته و میزبان بسیاری از رقابتهای بینالمللی است با وجود این تقریباً بازیهای تیم ملی عربستان، نتیجه مطلوبی داشته و به تدریج رشد کرده تا آنجا که آرژانتین و لیونل مسی را شکست می دهند. این یعنی موفقیت در فوتبال و حکومت بر ذهن و قلب جوانانی که میانه شان با مفتیان سلفی هر روز بیشتر می شود!است.