به گزارش ایسنا، روزنامه جوان در سرمقاله شماره امروز خود به قلم غلامرضا صادقیان نوشت:
انتشار همزمان سخنان رئیس مؤسسه «ای. دی. ال» که یک مؤسسه صهیونیستی با برنامه کمک به شناخت آسیبهای یهودیستیزی است و بیانیه یورگن هابرماس چهره فلسفی شاخص معاصر آلمان که مشخصاً علیه انفجار یهودیستیزی در جامعه آلمان پس از تهاجم اسرائیل به غزه صادر شده است، یک پیام مشخص دارد: «غرب از سرنوشت صهیونیزم به هراس افتاده است». در این دو سخنرانی و بیانیه وحشت از «بهخطر افتادن موجودیت صهیونیزم» و «افتراق ملتهای غربی و جوانان یهودی و امریکایی از مانیفست صهیونیزم» موج میزند.
هابرماس که چهرهای آشنا در میان دانشگاهیان ایرانی است، بیانیهای را بههمراه یک حقوقدان و یک استاد علومسیاسی منتشر کرده که سه گزاره از این بیانیه حرف اصلی است و باقی بیانیه برای بیان این سه تنظیمشده و اگر در جای دیگری از آن گفته شده که باید از کشتن غیرنظامیان اجتناب شود، درواقع تعارفی است که حرفهای اصلی را به حاشیه نمیبرد.
آن سه گزاره یکی این است: «عملیات ارتش اسرائیل علیه اقدامات تروریستی بهلحاظ اصولی موجه است» و دیگری: «نسبتدادن نسلکشی به عملیات اسرائیل معیارهای قضاوت را بهنابودی میکشاند» و سومی: «عملیات اسرائیل ابداً توجیهگر فضای ضدیهودی بهخصوص در آلمان نیست». شخصاً معتقدم اینکه بیانیه هابرماس که بهیقین با درخواست سران و سلاطین و صاحبنفوذهای صهیونیزم در آلمان منتشر شده، به امضای یک حقوقدان و استاد علوم سیاسی هم رسیده، فقط برای تأیید بیشتر آن بوده تا مبادا کسانی آن را به تخیلات متافیزیکی یک فیلسوف کهنسال نسبت دهند و یا تناقض این بیانیه با نظریه معروف هابرماس (کنش ارتباطی) را به رخ بکشند!
بیانیه هابرماس و دوستان در این برهه گواهی است براینکه فضای ضدصهیونیستی که حالا در این بیانیه «ضدیهودی» تعبیر شده، در جهان و بهخصوص آلمان بسیار بالا رفته و سلاطین غربی را نگران کرده است، تا آنجا که از فیلسوفان مدد خواستهاند! اینکه هابرماس از «بهویژه آلمانیها» میخواهد عملیات ارتش اسرائیل را بهانه و توجیهی برای یهودیستیزی نکنند، یعنی اوضاع بهشدت وخیم است و نگرانیها در حدی بالاتر از انتظارات و پیشبینیها بوده است.
در تأیید این ادعا از سخنان جاناتان گرینبلت مدیر مؤسسه صهیونیستی «ای. دی. ال» امریکا که در جمع نخبگان سیاسی امریکایی و اسرائیلی به زبان آورده باید بهره برد. او در سخنانی که آن را شکاف بزرگ نسلی در باور به صهیونیسم میداند، میگوید: «ما یک مشکل نسلی بسیار بسیار بسیار عظیم داریم. تمامی نظرسنجیهایی که دیدهام، از نظرسنجی مؤسسه ای. دی. ال، نظرسنجی دیوان کیفری بینالملل و نظرسنجی مؤسسههای مستقل، نشاندهنده این است که مسئله حمایت امریکا از اسرائیل یک موضوع مربوط به احزاب چپ و راست نیست، مسئله پیر و جوان است. آقایان! تعداد جوانانی که معتقدند کشتاری که بهدست حماس انجام شد، موجه است، بهطور بهتآور و هولناکی بالاست، بنابراین ما واقعاً مشکل نسل زد داریم و ما باید همه انرژی خود را روی این موضوع بگذاریم. اینکه ما دنبال تقسیمات [احزاب]چپ و راست بودیم، کار غلطی بوده است. داستان اصلی، نسل بعدی و حماس و شریکهای جرم و احمقهای مزخرفشان در غرب هستند که به طرز وحشتناکی همراستا شدهاند.
حرف آخرم: ما تغییری ناگهانی در ادبیات فعالان حاضر در امریکا در روز هشتم اکتبر مشاهده کردهایم. ادبیات دانشجویان حامی عدالت در فلسطین و صدای یهودیان طرفدار صلح ناگهان تغییر کرد و شبیه هجمه تبلیغات ایرانیها شد. ادبیاتی که با تعداد بسیار زیاد در گروههایشان کاربرد دارد. ما بازهم این را در روز هشتم اکتبر دیدیم. این قدر سریع که ادبیات در گروههایشان همه حول موجودیت صهیونیسم شد و ادبیات دیگری که ما آن را از هجمه تبلیغاتی ایرانیها سراغ و شناخت داریم. ما معتقدیم مسائل بیشتری از این هست که پنهان مانده است.
این نسل جوان است که ما باید انرژیمان را روی آنها متمرکز کنیم؛ و اتفاقاتی هم در مورد ایران درحال رخ دادن است، اینکه هجمه تبلیغاتی ایرانیها و ادبیات و راهکنشهایشان بر حوزه فعالان امریکایی در حال سرازیر شدن است به روشها و انواعی که بسیار از نایاک [شورای ملی ایرانیان امریکا]متفاوت است وبسیار بسیار مشکلساز است.»
از این نگرانی شدید گرینبلت که آیندهای برای صهیونیزم با این نسل جدید متصور نیست، باید دوباره نقبی به بیانیه هابرماس زد. بیانیه هابرماس درواقع یک بیانیه «سفارشی دولتی» است که با هشدار درباره بازگشت رفتار نازیها با یهودیها میخواهد آلمانیهایی را که علیه رفتار ارتش اسرائیل به خیابان آمدهاند یا کنشگری سیاسی و اجتماعی دارند، با اتهام نازیسم و هیتلریسم سرجای خود بنشاند. در این بیانیه آمده: «قابل تحمل نیست که یهودیان در آلمان بار دیگر در معرض تهدیدهای جانی و بدنی قرار گیرند و از خشونت فیزیکی در خیابانها بترسند. تصویر دموکراتیک جمهوری فدرال از خود، که مبتنی بر ملزومات مربوط به احترام به کرامت انسانی است، با فرهنگی سیاسی مرتبط است که با توجه به جنایات گسترده دوران حکومت نازی، دفاع و پاسداری از هستی یهودیان و حق موجودیت اسرائیل از عناصر اصلی آن است.»
اینحجم از نگرانی و متهمکردن ملت آلمان به امکان رفتار شبیه نازیها بیشتر از آنکه یک هشدار فیلسوفانه باشد، یک بیانیه فرقهای و قومی از طرف صاحبمنفذان صهیونیزم در آلمان است. اینکه یک شخصیت علمی را برای امضای آن انتخاب کنند، مانع از درک مقصود تنظیمکنندگان اصلی بیانیه نمیشود. بهویژه آنکه این بیانیه فرض را بر این گرفته که رفتار یهودیستیزی در آلمان طرفداران زیادی دارد و هشدار میدهد که «کسانی که در آلمان احساسات و عقاید یهودیستیزانه را در پشت انواع توجیهات و بهانهها پرورش دادهاند و حالا فرصتی برای ابراز بیمانع آن میبینند نیز باید به این اصل پایبند بمانند» که مشخصاًَ یک هشدار امنیتی حکومتی است.
آنچه اکنون در فضای وحشت از فروپاشی موجودیت اسرائیل در غرب گفته میشود، قطعاً محدود به این دو سخن و بیانیه نیست. اما برای فهم ماجرا که بسیار فراتر از وقایع جاری در غزه است، بسیار مناسب است. ماجرا فقط یک حمله از حماس و سپس تهاجم گسترده اسرائیل به خانهها و بیمارستانها نیست، ماجرا کاملاً متافیزیکی و ایدئولوژیک شده است.
بحث بر سر نسل جوان اروپایی و امریکایی است که دیگر مثل پیرمردهای باقیمانده از قرن بیستم که با خاطرات هولوکاست و هیتلر و سرزمین موعود، سرگرم میشدند، فکر نمیکنند. این خطر نسل زد، برای غرب جدی شده است. غرب همینحالا آثار فضای مجازی آزاد را در تضعیف حکمرانی خود میبیند و یک بیانیه هیچ کورسویی نمیتواند در عبور نسل جوان از آرمانهای صهیونیزم که زنگخطر آن را اکنون هابرماس و گرینبلت به صدا درآوردهاند، باز کند.