با ضربه مهلک گروه مقاومت در نبرد طوفانالاقصی به رژیمصهیونیستی و غافلگیر شدن نیروهای امنیتی در شهرکهای اشغالی و به دنبال آن فروپاشی فکری و مدیریتی ارتش رژیم و نبود انسجام و تنش بین نظامیان و سیاسیون اسرائیلی و پراگندگی در اسرائیل، عملا آمریکا فرماندهی جنگ را برعهده گرفت و امروز باگذشت بیش از ۴۰ روز از آغاز این نبرد، نشان میدهد که راهبرد نظامی و دفاعی آمریکا قدرت لازم برای غلبه بر طرف مقابل را ندارد. همانطور که پیشتر این راهبرد آمریکا در جنگ بین اوکراین و روسیه و در دفاع از اوکراین شکست خورد. اما چرا آمریکا میز سیاست خارجی خود را در غرب آسیا و در دل خاورمیانه مستقر کرده است؟ و چرا «سیدحسن نصرالله» سوم نوامبر۲۰۲۳ (۱۰ آبان) را برای سخنرانی خود در قلب خاورمیانه انتخاب کرده بود؟
ابتدا در پاسخ به سوال دوم و دلیل انتخاب سوم نوامبر۲۰۲۳ از سوی دبیرکل حزب الله لبنان برای سخنرانی انتخاب شد این است که مصادف با سال سوم دولت بایدن بود، دولتی که هدف اصلیاش در سیاست خارجی با متحدان اروپایی بازگرداندن رهبری جامعه بینالمللی به آمریکا تعریف میشود. اما بررسی سیرِ تحولات عرصه سیاست خارجیاش نشان میدهد که کابینه بایدن در این سالها، شکستهای قابل توجهی را متحمل شده است و این روز یادآور آن بود که این دولت در سومین سال فعالیتاش آوردهای ندارد و دومین دلیل، به طرحهای نافرجام آمریکا در غرب آسیا اشاره دارد که لبنان به عنوان یکی از کشورهای غرب آسیا و در راس آن دبیرکل حزب الله لبنان که آمریکا را عامل اصلی جنایات میداند، به او یادآوری میکند که کشورهای منطقه سدی مقابل توطئه آمریکا برای غرب آسیا است.
اما در پاسخ به چرایی پرسش نخست این موضوع از چند جهت قابل قابل توجه است.
یک- شکست طرح آمریکا موسوم به (ابراهیم)
طرح آمریکا موسوم به طرح آبراهام (ابراهیم) که زمان ترامپ با هدف عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل مطرح شد. سازش بین اعراب و اسرائیل از کشورهای امـارات متحده عربی و بحریـن، سودان با میانجیگری واشـنگتن آغاز شد تا جایی که میرفت به عادی سازی روابط میان رژیم صهیونیستی و عربستان منجر شود اما عملیات طوفان الاقصی طرح آمریکا را ناکام گذاشت تا آمریکا و رژیمصهیونیستی در پوشش این طرح نتوانند بر اقدامات ضدبشری خودشان در سرزمینهای اشغالی سرپوش بگذارند.
دوم- نگرانی آمریکا در برقراری روابط میان کشورهای خاورمیانه و ترس از تسلط بر حوزه انرژی و دریا
همانطور که میدانیم، غرب آسیا که به لحاظ ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی برای قدرتهای بزرگ از جمله آمریکا حائز اهمیت است که در واقع انگیزه اصلی ایالات متحده در منطقه غرب آسیا نظم آمریکایی با محوریت تسلط بر حوزه انرژی و ژئوپلتیک دریاست و بر این اساس اهمیت غرب آسیا با توجه به جهش جدی اقتصادی قابل توجه کشورهای منطقه، آمریکا بیشترین هزینههای نظامی – امنیتی طول تاریخ خود را در این منطقه صرف کرده است. بنابراین غرب علاقهای ندارد که کشورهای منطقه و رقیب در شاهراه اقتصادی بر دریا مسلط شوند و از طرفی علاقهمند است تا با ایجاد تنش در غرب آسیا یا خاورمیانه، کشورهای منطقه کمتر به دریا و ذخایر انرژی متمرکز شود تا تسلطش بر دریا همچنان در انحصارش بماند که امروز یکی از اهدافی که آمریکا به عنوان فرمانده جنگ در اسرائیل دنبال میکند همین مساله است. در حالی در نظم جدید جهانی این بار خاورمیانه و کشورهای جهان اسلام قاعده بازی را به دست گرفتند که میتوان به بازتاب موثر سخنان رهبر معظم انقلاب در حمایت از مردم مظلوم فلسطین، حضور ایران در عربستان و موضع گیری در دفاع از غزه از تریبون جده اشاره کرد تا، سخنرانیهای دبیرکل حزب الله لبنان و سخنرانی اخیر رهبر یمن که اعلام کرد؛ آبهای دریای سرخ و تنگه باب المندب تحت اشراف کامل مسلح این کشور قرار دارد و هر کشتی متعلق به رژیم صهیونیستی که در این محدوده تردد کند بدون شک هدف قرار خواهد گرفت.
سوم- طوفان الاقصی و نبرد بین کشورهای منطقه با صهیونیستها
با تداوم جنگ در نوارغزه، آمریکا و رژیم صهیونیستی با موضعگیریهای ضد و نقیض تلاش کردند تا نقش ایران را این درگیری پررنگ کنند. در حالی که در این جنگ طرفهای بسیاری درگیر هستند. اخیرا هم رهبر یمن خطاب به سعودیها و اردنیها گفته است که فقط یک مسیر برای رفتن به سمت فلسطین اشغالی باز کنید تا با صدها هزار نفر از مجاهدان یمنی ریشه صهیونیستها را خشک کنیم. آنچه آیتالله ابراهیمرئیسی چند روز پیش در ریاض و سیدحسن نصرالله در بیروت یادآور شد، به دنبال آن رهبر یمن هم در اجتماع مردم این کشور به صراحت به آن تاکید کرد که «محور مقاومت با تمام قوا و قدرت و با تمام امکانات در کنار فلسطین و قضیه فلسطین ایستاده است». از طرفی طرح نبرد مستقیم یمنیها با رژیم صهیونیستی برای این رژیم هزینه و تبعات سنگینی دارد.
چهارم- شکست آمریکا در مهار درگیری در شهرکسازی اسرائیل
یکی از مخالفتهای بایدن در دو سال نخست ریاستجمهوری با سیاست اسرائیل همین شهرکسازی بود تا جایی که در دو سال نخست دیداری علنی بین بایدن و نتایاهو شکل نگرفت تا اینکه در شهریورماه امسال در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک سرانجام با یکدیگر دیدار کردند که البته این دیدار در شرایطی انجام شد که بایدن میخواست درگیری در شهرکسازی اسرائیل را مهار کند و اما نتوانست موفق به مهار این رژیم شود تا اینکه کابینه اسرائیل وارد جنگ غزه شد و در پی ناکامی و شکست و نداشتن دستاورد نظامی اسرائیل عملا فرماندهی جنگ را برعهده گرفت تا بر ناکامیهای دیگر اضافه نشود. البته نکته مهم اینکه، حمله حماس به رژیم صهیونیستی ناشی از فشار بیش از اندازه دولت راست گرای اسرائیل بود.
پنجم- شکست پی در پی آمریکا در مهار نزدیکی عربستان به سمت چین و رابطه چین با ایران
یکی از دلایل گرایش عربستان در توسعه روابط با چین، تنوع در روابط خارجی خود با چین است که از این طریق، ضمن ایجاد توازن در عرصه سیاست خارجیاش، زمینه را برای بهره برداری از ظرفیتهای همه، در راستای منافعش هموار میکند. عربستان در واقع تلاش میکند با تقویت روابط خود با چین میزان اتکا خود به آمریکا را کاهش داده و با تغییر جهت کریدورهای قدرت در چهارچوب نظام بینالملل از غرب به شرق، هماهنگ سازد که در این زمینه آمریکا نتوانست این را مهار کند.
دومین ناکامی بایدن در مهار خود چین بود. گرچه بایدن تلاش کرد تا با ایجاد سازوکار گفتوگوی امنیتی چهارگانه موسوم به کواد شامل (گفتوگو های امنیتی بین آمریکا، ژاپن، استرالیا و هند)؛ ائتلاف رهبران سه کشور استرالیا، آمریکا و انگلیس و پیمان دفاعی نظامی؛ بازدارندگی پاسیفیک و همکاری دفاعی چند جانبه؛ بازسازی ائتلافهای دوجانبه در منطقه شرق آسیا (آمریکا، ژاپن، تایلند و فلیپین و کره جنوبی) و بازسازی ائتلاف با ژاپن و حفظ اتحاد امنیتی نظامی با تایوان، چین و حتی روسیه را در جنگ با اوکراین مهار کند، اما موفق نشد.
زیرا چین در دو دهه گذشته توانمندی اقتصادی، تجاری و فناوری خود را سرعت بخشیده و از این طریق میزان مراودات خود را در این عرصهها با اکثر کشورهای جهان در سطوح بیسابقهای افزایش داده است و این منجر شد تا چینیها در موقعیت یک بازیگر بسیار تاثیرگذار با شرکای اقتصادی و تجاری خود قرار گیرند. همچنین چین که به سرعت در هرم قدرت جهانی در حال پیشتازی است، این روند به نظر محدودیتهای سیاسی را برای آمریکا در صحنه رقابتهای ژئواستراتژیکی ایجاد خواهد کرد. چین اکنون در حال گسترش نفوذ و قدرت خود در غرب آسیاست و حتی این راهبرد چین عرصه را بر آمریکا در منطقه تنگ خواهد کرد. از طرفی ایران نیز بهعنوان قدرت منطقهای منافع آ مریکا را در منطقه با چالش اساسی روبه رو کرده است و برخی متحدان منطقهای مهم آمریکا مانند ترکیه نیز در حال تمرد و دورشدن از این کشور و رویآوردن به همکاری راهبردی با روسیه هستند.
در سومین ناکامی آمریکا در موضوع چین میتوان به روابط چین و ایران اشاره کرد. چند سالی است که چین تلاش دارد تا احیای امپراتوری دریایی، تجارت اقتصادیاش را با کشورهای جهان توسعه دهد. زیرا چین در قرن گذشته به دلیل بسته بودن راه دریایی و زمینی مجبور بود فقط با آمریکا معامله کند، معاملهایی که کالاهایش را باید باشرایط آمریکا میفروخت. اما موضوعی که امروز، آمریکا به آن علاقه ندارد، تسلط چین بر دریاهاست. در حالیکه که چین در سال های اخیر توانست راههای زمینی را برای توسعه اقتصادی خود گسترش دهد و شاید یکی از دلایلی که آمریکا با قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین مخالفت میکند و نیروهای داخل را در مهار این روابط تحریک میکنند، همین توسعه تجارت چین با کشورهای منطقه و ایران است.
ششم- ایجاد جنگ رسانهای غرب و اسرائیل در انحراف افکارعمومی
در طول عملیات طوفان الاقصی و ضربه مهلکی که بر رژیم صهیونیستی توسط گروههای مقاومت رخ داده است، آمریکا پس از ناکامیهای متعدد و در جهت بهرهبرداری طرحهای خود در غرب آسیا و خاورمیانه با کمک رسانههای غربی و صهیونیستی و همچنین مقامات متحدان خود برای تحریف افکار عمومی به دنبال جنگ رسانهای و فضاسازی سنگین علیه مقاومت فلسطین در دفاع از اسرائیل است تا از این ابزار، فرصت بیشتری را برای فرزند نامشروع خود فراهمکند. البته رژیم صهیونیستی با حملات برعلیه کودکان و زنان بیدفاع به دنبال آواره کردن و خروج فلسطینیان از غزه است تا به خیال خود زهر چشمی از گروههای مقاومت بگیرد. در حالی که این فلسطینی ها هستند که با مقاومت خود خواب را بر اسرائیل و آمریکا حرام کرده است.
شکستهای پی در پی بایدن در سیاست خارجیاش در معادله هستهای ایران، عقبنشینی از افغانستان، ناتوانی دولتش در تضعیف و مهار چین و روسیه و عربستان و ایران که بی تردید در آینده انتخابات او تاثیر منفی خواهد داشت، دولت این کشور را ناچار کرده است برای جلوگیری از شکستهای بیشتر میز سیاست خارجی خود را در منطقه مستقر کرده تا از طرفی هم حضور خود را برجستهتر و هم یگانی از تفنگداران دریایی این کشور در غرب آسیا مستقر کند.