گزارش حلسه هشتم مهرماه ۴۰۴ جامعه تربتیهای مقیم تهران ( کاظم خطیبی)
جلسه جامعه تربتیهای مقیم تهران در شبانگاه هشتم مهرماه ۴۰۴ در محل تالار اجتماعات جامعه در ساعت ۸ شب با سرود جمهوری اسلامی ایران آغاز و با تلاوات آیاتی از قران مجید توسط همشهری عزیزمان آقای مهندس حسین جعفری رسمیت یافت آنگاه آقای دکتر سید علی سیاسی پشت تریبون قرار گرفت و پس از خوش آمد گویی به حاضران گفت امشب دو مهمان داریم که سخنران اصلی ما می باشند و با توجه به درگذشت سرکار خانم مریم ناصر سلحشور همسر مهدی آقا فرزند حاج حسین آقاشمس الهدایی ضمن ابراز تسلیت به خانواده ایشان و همچنین درگذشت خواهر خانم محتشمی پور به خانواده ایشا ن تسلیت عرض می کنم زنده یاد تیمسار محتشمی از افسران میهن دوست بودندکه خدمات شایانی در ژاندارمری منطقه تربت حیدریه و خراسان رضوی انجام دادند امشب میزبان جلسه حاج آقای شمس می باشند که همیشه در جامعه تربتیها نقش عمده ای داشتند و یکی از کارهای نیک ایشان در تعاونی مسکن بود که توانستند عده ای از همشهریان را صاحب آپارتمان در هشتگرد کرج به نمایند که چون من در آن موقع حضور داشتم واقعا نقش عمده ای در این کار داشتند و اما در اینجا از جناب مهندس جعفری عزیز تقاضا می کنم که برای سخنرانی به جایگاه تشریف بیاورند .
مهندس حسین جعفری هم پشت میکروفن قرار گرفت و سخنان خود را چنین آغاز کرد
بنام خداوند جان و خرد – کزین برتر اندیشه برنگذرد
با سلام و درود به عزیزان و فرهیختگان جامعه و آرزوی بهترین ها:موضوع جلسه امشب حکمت اشراق سهروردی :همگی ما از خیابان سهروردی زیاد عبور کردیم ولی شاید ندانیم او کیست و نبوغ او چیست؟ سهروردی یک کیهان نگار قدسی و معمار یک جغرافیای غیر مادی اما کاملا واقعی است_سهروردی عالم را به لحاظ معنا به سه منطقه جغرافیایی تقسیم می کند. مغرب – سرزمین میانی – مشرق که باید سفر از نقطه مغرب آغاز – از عالم مثال عبور و به نقطه مشرق برسد_در این داستان روح از موطن اصلی خودش (جهان نورانی) هبوط کرده یا سقوط کرده و در شهر قیروان (نماد جهان ماده) در چاهی زندانی شده – برادرانش نیروهای اهریمنی و شهوانی آن را به این چاه انداخته و او در حسرت بازگشت به سر زمین پدری خود (شرق انوار) می سوزد.
_فلسفه سهروردی یک تئوری نیست بلکه یک کتاب راهنما و نقشه نفر است که مسیر خروج روح از مغرب تن و ماده را به سوی مشرق نور ومعنا گام به گام نشون میدهد
– بخش اول نقطه عزیمت : برای درک هر نقشه ابتدا باید موقعیت فعلی خودمون را بشناسیم. این نقطه مغرب که جهت جغرافیایی نیست بلکه وضعیت و جوای است (جهان مادی و ظلمانی) که ما در آن قرار داریم چرا مغرب: سهروردی این جهان را مغرب یا غروب گاه می نامه چون جایی است که نور هستی در دور ترین فاصله از منبع خود یعنی نورالانوار قرار گرفته نور در این جهان در حجاب غواسق یا موجودات ظلمانی (اجسام مادی) گرفتار شده و غروب کرده است
بدن به مثابه زندان: جسم و تن چاه یا قلعه ای است که روح نورانی را در خود محبوس کرده است. کل فلسفه اشراق سهروردی نقشه فرار از این زندان و راه بازگشت به مشرق است.
بخش دوم : ابزار سفر – هر سفری نیازمند ابزار ناویری است. در سفر روحانی سهروردی این ابزار خود حکمت اشراف است. او حکمت را به دو شاخه اصلی تقسیم بندی میکند که هر دو برای سفر فرویند
۱_حکمت بحثی : از دید او حکمت بحثی لازم اما کافی نیست. منطق و استدلال مانند چراغ یا نور افکنی است که دیوارهای زندان و نقشه داخلی آن را توصیف میکنه ولی کلید درب زندان نیست.
۲_حکمت ذوقی و کشفی: این همان اشراق یا تابش نور معرفت بر قلب سالک است.
این معرفت از جنس استدلال نیست بلکه از جنس ، شهود، چشیدن و حضور است. این همان کلید خروج از زندانه.
– سفر روحانی او یک نفر احساسی و بی ضابطه نیست ، مالک ابتدا باید با ابزار منطق ، ذهن خودش را از تناقضات پاک کند (تطهیر عقل) و سپس با ریاضت و تزکیه نفس خود را آماده دریافت نور اشراق کنه (تطهیر قلب) ، حکمت اشراق قطب نمایی است با دو سوزن برهان و عرفان هر دو باید یک جهت را نشان دهند تا مسیر درست باشد.بخش سوم : سر زمین میانی به ناکجا آباد یا عالم مثال :
سفر از مغرب ماده به مشرق معنا یک جهش ناگهانی نیست ، میان این دو یک اقلیم پهناور واقعی و شگفت انگیز وجود دارد.
عالم مثال چیست؟ این عالم به هیچ وجه تخیلی یا ذهنی نیست، این جهان عینی و واقعی اما غیر مادی است. ویژگیهای اون عبارتند از دارای بعد و شکل است. اما از ماده لطیف ساخته شده
این اشکال مادی به معنای فیزیکی و عنصری نیستند، این همان(صور معلقه) هستند که در فضا معلقند.
این عالم همان سرزمینی است که وقایع مکاشفات عرفانی و رویاهای صادقه در آن رخ میدهد. بهشت و دوزخی که در متون دینی توصیف شده اند با شهرها و رودها و قصر هایشان در این جغرافیا قرار دارند
پل ارتباطی : عالم مثال برزخ یا پل ارتباطی میان جهان حسی مغرب و جهان عقول محض مشرق است. روح برای صعود به عالم نور باید از این سرزمین عبور کند.
_امشاسبندان و فروهرهای حکمت خسروانی ایران باستان و همچنین جبرئیل و دیگر فرشتگان مذکور در قرآن ساکنان و راهنمایان این اقلیمند.
بخش چهارم : مقصد نهایی – (مشرق انوار)مقصد نهایی در این نقشه سفر مشرق است. این مشرق نیز یک مکان جغرافیائی نیست ، بلکه مبدا وسر چشمه هستی است. جایی که خورشید حقیقت از آن طلوع میکند.جغرافیای عالم نور خود دارای سلسله مراتبی است:
۱- نور لأنوار : در قله این عالم نور لانوار قرار دارد که همان خداوند یا واجب الوجود است او نور مطلق ، بسیط و بی نیاز است و منبع همه انوار و همه موجودات است.
۲- انوار قاهره : اولین انواری که مستقیماً از نورلانوار صادر میشوند فرشتگان مقرب یا عقول کلی هستند که انوار قاهره نامیده میشوند. این ها همان امشاسبندان زرتشتی یا کروبیان در سنت اسلامی هستند. این سلسله مراتب از نور شدیدتر به نور ضعیفتر ادامه پیدا میکند
هدف سفر : هدف نهایی سالک در این سفر تنها رسیدن به مشرق یا دیدن آن نیست ، هدف مشرقی شدن است. این فرآیند که همان اشراق است، به این معناست که سالک با تزکیه و معرفت ، حجاب ظلمانی تن و نفس را کنار زده و به اصل نورانی خود باز می گردد.
او در می یابد که روح خودش نیز پر توی از انوار قاهره است.
او با فرشته راهنمای خود که همان خود برتر با فروهر اوست متحد می شود و به یکی از ساکنان عالم نور تبدیل می گردد. این همان فریایند ( تاله) یا خدا گونه شدن است که اوج کمال انسانی در مکتب اشراق است
در این نقطه سالک خود به یک خورشید تبدیل میشود که میتواند دیگران را نیز روشن کند.
نتیجه گیری: میراث سهروردی نقشه ای برای بازگشت به خویشتن است.او به غربت انسان معنا بخشید: با ترسیم جغرافیای مغرب، او به سرگشتگی و در دو جودی انسان در این جهان یک معنای کیهانی داد و آن را به نقطه آغازی برای یک سفر عظیم تبدیل کرد.
_با تبیین عالم مثال، او پلی میان علم و عرفان زد و فضایی را تعریف کرد که در آن تجارب دینی و مکاشفات عارفان از اتهام توهم رهایی یافته و دارای اعتبار عینی میشوند
_با فلسفه سهروردی یک دعوت نامه دائمی است دعوتی برای آنکه از جغرافیای تنگ و تاریک حواس پنجگانه فراتر رویم و به کاوش در اقلیم پهناور و نورانی درون خود بپردازیم
او به ما نشان داد که انسان موجودی تبعیدی است اما محکوم به ماندن در تبعید نیست نقشه بازگشت به وطن در دستان خود اوست و هرکس که شوق بازگشت داشته باشد،می تواند با پیروی از این نقشه از غریبه ایی در غرب به شهروندی اصیل در مشرق وجود خویشتن تبدیل شود.در کنار مهریار باشید و در پناه لطف پروردگار
در اینجا آقای دکتر سیاس ضمن تشکر از جناب مهندس جعفری گفت امشب جناب دکتر محمد حسین ساکت از همشهریان خوب ما و از قضات خوشنام قوه قضائیه که هم در قبل انقلاب و بعد از آن خدمات حوبی از خود بجا گذاشتند و جالب است ایشان هم از شاگردان خوب و ممتاز من بودم که در آن موقع من مانند یک دانش آموز به ایشان برخورد نمی کردم در اینجا از ایشان دعوت می کنم جهت بیان سخنان خود به پشت تریبون تشریف بیاورند .
دکتر محمد حسین ساکت هم به پشت میکروفن قرار گرفت و ضمن خوش آمد گفتن به همشهریان وابراز همدردی به خانوادههای محترم شمس الهدایی و خانم محتشمی گفت بهر حال انسانها همه پس از مرگ در حقیقت وارد جهانی دیگر می شوند وآرزوی آرامش روحی برای کلیه رفتگان و برای بازماندگان آنها صبر و بردباری آرزو مینمایم در اینجا لازمست از هیئت مدیره جامعه بخصوص جناب حاج آقای رضایی و حاج حسن آقای ضیایی و همچنین استاد خودم جناب دکتر سیاسی تشکر کنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند و اما اینکه جناب استاد سیاسی میفرمایند که من یکی از شاگردان خوب ایشان بودم من اینطور فکر نمی کنم چون رشته اصلی من ادبی بود و با ریاضی خیلی بیگانه بودم و اتفاقا من در امتحان هندسه هم تقلب کردم ولی من همیشه از اخلاق ورفتار ایشان خیلی چیز ها را آموختم وی در باره شرایط اجتماعی و کسانیکه در این ایام از نگاه بسیار سنتی و بدون تعامل اسلامی با مردم برخورد می کنند انتقاد کرد و اعلام کرد اگر قرار است ما شیوه اسلام علوی و شیوه زندگی مولای علی را برای زندگی انتخاب نمائیم باید حتما به حقوق مردم توجه کرده و در قضاوت و تصمیم گیرهای اجتماعی دچار کج فهمی و بد خلقی نشویم و با مردم بگونه ای مناسبات اجتماعی داشته باشیموی همچنین در خصوص نکو داشت استاد محمد رضا خسروی از قضات باز نشسته قوه قضائیه که از همشهریان شایسته ما بوده ایشان شاعر ، نویسنده ومدتی مسئول نشریات حقوقی در دادگستری هستند و اولین کتاب ایشان بنام جغرافیای ولایت زاوه که در باره شهرستان تربت حیدریه در اوایل سالهای انقلاب به چاپ رسید که مورد استفاده محققین قرار گرفت ایشان در پایان شعر بسیار خوبی در باره حمله رژیم جنایتکار اسرائیل سروده اند که برای همشهریان قرائت کردند که مورد توجه حاضران قرار گرفت .
در این هنگام جناب سیاسی ضمن تشکر از همشهری عزیزمان آقای دکتر محمد حسین ساکت گفتند واقعا جای بسی افتخار است که من معلم ایشان بودم ودکتر ساکت در سالهایی که در مقام داد ستان در مشهد و سایر سمت های ایشان در قوه قضائیه انسانی دقیق مردمی و صادق بوده و هستند و برایشان توفیق روز افزون دارم . و اما من باید در خصوص فوت مرحوم سرکار خانم مریم ناصر سلحشور همسر مهدی آقای شمس الهدایی که امشب در خدمت حاج آقای شمس الهدایی هستیم بگویم که زنده یاد مریم خانم انسانی مهربان و خانواده دوست و نسبت به پدر و مادر همسرش روابطی بسیار صمیمی و عاطفی داشت که همیشه مورد توجه خانواده حاج آقا شمس بود ایشان د ارای سه فرزند بودند که همه انهابا مدارک عالی تحصیلی می باشند شادروان مریم خانم به مادرشان هم که دور از تهران بودند همیشه از حالشان خبر دار بودند و متاسفانه پدر شان هم قبل از ایشان درگذشتند جالب است بدانیم که حتی در وصیت این مرحوم قید شده که جسدشان را به دانشگاه علوم پزشکی داده اند تا در آنجا مورد استفاده استادان پزشکی قرار گیرد روحشان شاد واقعا باید به مهدی آقا بگویم خداوند خیلی به شما لطف داشته که چنین همسری لایق نصیب شما گردانیده است و اما باید بگویم در خصوص جناب احمد آقای بهروز که من در خیابان میر داماد روزی برای یک کار بانکی که برای دخترم در خارج از کشور داشتم مراجعه کردم به بانک اقتصاد نوین شعبه خیابان نفت میر داماد یک سری کار از طریق خانمی در آنجا بود و من انجام دادم و قرار بود مجددا برای ادامه کار به آن بانک مراجعه کنم وقتی وارد بانک شدم یک نفر مرابه اسم آقای دکتر صدا می زد و من حقیقتا فکر نمی کردم بامن باشند ولی خوب که بر گشتم متوجه احمد آقای بهروز شدم و مرابردند به دفتر خودشان و متوجه شدم ایشان ریاست شعبه بانک اقتصاد نوین نفت را دارند بسیار خوشحال شدم که یک همشهری دوست داشتنی و با مرام ما ریاست این بانک را دارد البته قبلا می دانستم ایشان در بانک ملت هم از کارکنان با سابقه و کار دان بودند ولی اخیرا در این بانک مسئولیت دارند و از دوستان و همشهریان درخواست می نمایم واقعا اگر امکان مناسبات بانکی دارند در این بانک همکاری فرمایند و اما باید بگویم جنا ب علی آقای مروج من همانطور که گفتم جلسه آینده شما سخنران جلسه هستید و همشهریان دوست دارند از بیانات شما در هشتم آبانماه استفاده نمایند در همینجا همشهری عزیزمان آقای غضنفری در باره خصوصیات خانواده مروج و همچنین تلاشهای برادر ایشان مهندس مهدی مروج که د ر دانشگاه تربت حیدریه فعالیتهای قابل توجهی نموده اند و جایگاه خیرین دانشگاه در سطح کشور خیلی بالا رفته و بطوریکه دانشگاه گناباد زیر مجموعه این دانشگاه قرار گرفته است دکتر سیاسی باتوجه به اینکه یکی از مهانان جناب دکتر رفیعی پور مدیریت سازمان دامپزشکی کشور بدلیل گرفتاری کاری نتوانستند در جلسه شرکت کنند گفتند که سرکار خانم خدابنده یک مطالبی دارند که از ایشان تقاضا می کنم تشریف بیاورند به جایگاه و سپس از سخنان مهندس امیریان بهره مند می شویم .
سرکار خانم فرشته خدابنده هم پشت تریبون قرار گرفت و سخنان خودرا با این شعر آغاز کرد ای کاش دلم همیشه عاشق باشد
دیوانگی اش به قدر سابق باشد
از منظر عقل منطقی نیست ولی
عاشق که نباید اهل منطق باشد