گزارش انجمن شعر و ادب قطب به تاریخ شنبه ۱۴۰۴/۰۸/۱۰ به قلم همشهری عزیزمان سرکار خانم زهرا خاکپور

بنام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد

گزارش انجمن شعر و ادب قطب، شنبه ۱۴۰۴/۰۸/۱۰

درود و ارادت، زهرا خاکپور هستم. نیمه های تابستان بود که به لطف پروردگار و به واسطه دوست ارزشمندم خانم ملکان با این انجمن آشنا شدم. امروز ویس جلسه را دریافت کردم چرا که افتخار نوشتن گزارش را سرکار خانم آرین نژاد به اینجانب داده‌اند. صدای آرام گام‌ها، خنده، سلام و صدای پرنشاط کودکان مرا به وجد می‌آورد و جلسه با اعلام آمادگی جناب آقای صباغ زاده دبیر محترم انجمن که می‌فرماید: «صوت و تصویر آماده‌ست» استارت می‌خورد.

 

مجری توانمند و بااخلاق شهرمان جناب آقای یپرم در جایگاه مستقر می شود و در همان ابتدا اخبار مسرت بخشی از چهار اتفاق میمون و مبارک را به ما می‌دهد. ازدواج پسر جناب قلی پور و خانم آرین نژاد، تولد خانم بابایی، پایان خدمت پسر خانم جعفری، و برگزیده شدن کوثر خانم عباسیان و آقا صدرای عزیز در جشنواره‌ی شعر کشوری؛ و سپس مارا به شعری دلنواز مهمان می‌کند: «ای تو در رگ‌های سازم شبیه رود جاری/ چون مرا در گلوی لحظه‌هایت بغض داری؟» و از استاد باکمالات و گرانقدرم جناب موسوی دعوت می‌کند که غزل ۱۴ از مجموعه غزلیات سعدی را با لسان گرم و پر محبتشان قرائت نمایند. چه غزل بی‌نظیری: «امشب سبک‌تر می‌زنند این طبل بی‌هنگام را/ یا وقت بیداری غلط بوده‌ست مرغ بام را؟/ یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد؟/ ما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام را» و این بیت که مرا به فکر وا می‌دارد که: «هم تازه رویم هم خجل هم شادمان هم تنگدل/ کز عهده بیرون آمدن نتوانم این انعام را» استاد موسوی قدری در مورد این غزل و سعدی سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که سعدی شاعری زمینی‌ست و استعاره‌ای آسمانی در این ابیات وجود ندارد و نگاهی خیام‌گونه دارد.

در میان تشویق‌های حضار جناب یپرم شعری زیبا این‌چنین می‌خواند که پیش هم بودیم و دردم کم نبود اما بدان زندگی دور از تو دردم را دو چندان می‌کند. آقای عبدالله زاده شاعر جوان، شاعری که با دل و جانش سپید می‌سراید، ما را به شعری سپید دعوت می‌کند: «دلتنگم امشب آن‌قدر که ماه پشت ابر پنهان شده از دوری‌ات/ و من باغم دوری‌ات می‌سوزم/ نرفتی از قلبم/ نه کم شد از دردم/ نه مردم از دوری‌ات/ نه زندگی کردم/ فقط مانده‌ام میان رفتن و نرفتن» خانم بهنام در نقد این اثر می‌گوید که شعر نباید طولانی باشد. استاد موسوی نیز ۴ مصرع موزون پشت سر هم را تذکر می‌دهد.

باز هم لبخند و تشویق جانانه و آقای یپرم می‌خواند که: «کجایی که بی تو دلم آشیان هم ندارد/ شده مثل پاییز برگ خزان هم ندارد» غروب پاییزی و بوی زعفران و حال و هوای انجمن را عجیب دلچسب کرده است و من نگاهم را از نوشته روی دیوار برمی‌دارم که با خطی زیبا نوشته شده «پاییز می‌رسد که مرا مبتلا کند»

بهار زیبا و خوش‌حافظه محسن زاده با آن بیان کودکانه و ناب، غزل ۴۴۲ سعدی را می‌خواند و در میان تشویق و تقدیر و فیلمبرداری پدر مهربانش، از سوی حاضرین بدرقه می‌شود. جناب یپرم از آرامش و صبر و سکوت استاد جهانشیری می‌گوید و در هیاهوی تشویق‌ها و انرژی مضاعف، جناب جهانشیری شعری فوق‌العاده زیبا در مورد منطقه‌ی زاوه می‌خواند که به نظر بنده یکی از قشنگ‌ترین اشعار این هفته بود: «از رد پایم پونه می‌روید» قبلا جناب صباغ زاده نیز در وصف زاوه شعری داشته‌اند. لحظه‌هایی شاعرانه، شبی پاییزی، محفل بزرگان شعر و ادب چقدر زیباست. خدایا شکرت.

ارغوان خانوم محسن زاده با صدای دست زدن‌ها و لبخندها به جایگاه می‌رود و شعر معلم را از اشعار جناب اعتقادی بزرگوار می‌خواند. آن‌هم چه خواندنی. صدایی از جنس نور و خاطره: «خردمند و توانایی معلم/ درون کوزه، دریایی معلم/ بود ورد زبان اعتقادی/ خردمند و توانایی معلم» و مبلغ ۵۰۰ هزار تومان هم از شاعر جایزه دریافت می‌کند. خدایا این‌همه عشق،سخاوت و مهرورزی کار توست.

و اکنون نوبت شعر جناب صباغ زاده است. با صدای محجوب و آرام‌شان غزلی را می‌خواند که در مسیر جاده مشهد تربت به وقت بهار، باران و سرسبزی سروده‌اند.
و من حظ بردم از این بیت که نه مقصد و نه جاده ،سفر به همسفر است: «زمان به سرعت ابر بهار در گذر است/ خوشا کسی که ز کار زمانه بی خبر است/ به هر کجا برویم آسمان همین رنگ است/ ولی حوالی نوروز راه سبز تر است/ من و تو مرکز این عالمیم باور کن/ که شرق و غرب و شمال و جنوب سربه‌سر است»

شور و شعر و عاشقی همراه شد با صرف شیرینی و باقلوا و مهربانی. و خوانش غزل بسیار باشکوه حضرت حافظ توسط جناب سیار شیرینی محفل مارا دوچندان نمود: «ایدل آن‌دم که خراب از می گلگون باشی/ شرط اول قدم آنست که مجنون باشی» و دوباره می‌شنویم از جناب یپرم که: «با نفس‌های تو نبض ضربانم می‌زد/ جلوه هرم نفس‌های مرا سوزاندند/ اف بر آنان که مرا در نظر تو کشتند/ خاطرات خوش و زیبای مرا سوزاندند»

دختر کو ندارد نشان از پدر… غزل خانوم صباغ زاده فراخوانده می‌شود و با یک دنیا زیبایی و لطافت ۷ بیت از بوستان سعدی را می‌خواند و همه لذت می‌بریم: «توان کرد با ناکسان بدرگی/ ولیکن نیاید ز مردم سگی» نوبت می‌رسد به نیکا جان نجف پور که با شعر روباه و زاغ دل‌های ما را مهمان یک نوستالژی فراموش نشدنی کند: «زاغکی قالب پنیری دید/ به دهان برگرفت و زود پرید🐦‍⬛️»

محفل شعر و ادب ادامه پیدا می‌کند با خوانش یک شعر قدیمی توسط مهربانو زبردست که با این شعر به انجمن آمدند. شعری زیبا و احساسی با این مطلع که: «من فکر می‌کنم روزی دوباره پنجره را باز می‌کنی/ من فکر می‌کنم روزی تمامی دل تو شوق من شود» باز هم ترانه باز هم نغمه عاشقانه. ترانه بهت قول می‌دم محسن یگانه با هنرمندی و آواز جناب یپرم راستی آفرین به این همه ذوق و استعداد جناب یپرم.

مهربان بانو سرکارخانم حسینی با شخصیت بی‌نظیر و آرام خود شعری احساسی در وصف عشق از نادر نادر پور می‌گویند: «من مرغ کور جنگل شب بودم/ بینا شدم به سرمه‌ی خورشیدت/ آن دست گرم دست تو بود ای عشق»

توفیق شنیدن شعر نازنین بانوی آبان ماهی خانم بابایی را نداشتیم که باز هم صمیمانه تولدشان را تبریک می‌گویم. و اما این شعر متفاوت: «من خسته هستم از خودم، از بی‌کسی‌هایم/ اما دوباره سمت آدمها نمی‌آیم» کاری بی‌نظیر بود از جناب نوروزی که تشویق و احسنت گفتن اهل انجمن را به همراه داشت. در این شب پاییزی جناب حسن‌زاده غزلی تقدیم دوستان کردند که مثل همیشه عمیق و نافذ بود. «من طاقت شکستن و طوفان نداشتم/ ای کاش قبل آمدنت من جان نداشتم/ تو ماهی و منم غم یک برکه غریب/ چیزی جز عشق تو کم نداشتم»

سپس در ادامه در این مجلس شور و شعور جناب یپرم می‌خواند که: «تو را از شیشه می‌سازد مرا از چوب می‌سازد» ماه بانوی همه چیز تمام خانم بهنام شعر گفتار کوتاه آماده کرده‌اند که با گوش جان شنیدیم و حظ بردیم با این مضمون که: «حرف‌هایم را در دهان کاغذ می‌چرخانم…/ کمی تندتر پاییز را قدم بزن/ چقدررررر زیبا

پس از نقد اساتید موسوی و صباغ زاده در مورد این شعر، از آقای مهندس پورعباس دعوت شد که غزل پر احساس خود شان را بخوانند: «مرا با خود ببر ای عشق بی پروا و رویایی/ تو آن صبحی که می‌تابی به باغ خسته جانم/ به من فرصت بده ای عشق میان بود و نابودی/ که بی تو لحظه‌ای بودن همان مرگ است و رسوایی»

گزارش

انجمن_قطب

خانم زهرا_خاکپور

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *