گفتگو با روانشاد مهندس مسعود رهبری مدیر ارشد آفشور (فراساحل) شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ایران ((طراحی، ساخت، نصب و راهاندازی پل ارتباطی یاردهای یک و سه خرمشهر)) مصاحبهکننده: مهندس مسعود مختاری
مدیر ارشد آفشور (فراساحل) شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ایران
((طراحی،ساخت،نصب و راهاندازی پل ارتباطی یاردهای یک و سه خرمشهر))
مصاحبهکننده: مهندس مسعود مختاری
تاریخ مصاحبه:۲۹/۰۵/۹۸
مختاری: از اینکه در این شرایط سخت و دشوار بیماری مرا پذیرفتید و وقتتان را در اختیار اینجانب ، بهمنظور ذکر خاطرات دوران طلایی توسعه یاردها و ساخت جکتها و سکوها گذاشتهاید؛ بسیار سپاسگزارم.
همه واقف هستیم که جنابعالی از بنیانگذاران شرکت مهندسی و ساخت تأسیسات دریایی هستید و بسترهای ساخت جکتها، سکوها و خطوط لوله را در همه زمینهها پوشش دادهاید. یکی از سیاستهای شرکت این بوده که همگام با گرفتن کارهای جدید، توسعه یاردها را در دستور کار قرار داده و ما خوب میدانیم که تجهیز کردن کارگاهها در راستای اجرای پروژهها کمتر از خود پروژهها نیست.
یکی از موارد کاری جنابعالی طراحی، ساخت، نصب و راهاندازی پل ارتباطی بین یارد یک و سه میباشد. از جنابعالی درخواست داریم برایمان از نحوه اجرای آن از صفر تا صد توضیح فرمایید.
رهبری: از این همه لطف جنابعالی نسبت به خودم متشکرم. اول از همه، در تأسیسات همیشه رسم بوده و هست که کار بر مبنای کار گروهی صورت گیرد و شخص بهتنهایی نمیتواند کاری را از پیش ببرد. با گرفتن کارهای جدید مانند فازهای ۱۹، ۲۰ & 21، فروزان و مخزنسازی،توسعه یاردها در الویت نخست قرار گرفت. ما مجبور بودیم زمینهایی را انتخاب کنیم که به یارد اصلی نزدیک باشد. از اینرو، زمین سمت شمال غربی را انتخاب کردیم. با توجه به اینکه یاردها در مجموعه بندر بود؛ همیشه با مجموعه بندر در چالش بودیم. زمانی که تمام مراحل گرفتن یارد سه انجام شد؛ شروع به عملیات مینروبی، خاکبرداری، تسطیح، خاکریزی، شمع کوبی و لایه روبی خور فعلیه کردیم. تصمیم مدیرعامل وقت، جناب سلطانپور بر این استوار بود که تمام یاردها باید با هزینه حداقلی به هم مرتبط باشند؛ زیرا هزینههای شناورها، جرثقیلها ،تردد نیروهای شرکت،کارفرما،پیمانکار،مصرف آب، برق، تلفن و توزیع غذا بالا بود. به همین خاطر از ما خواسته شد که به هر طریق ممکن یاردها بهویژه یارد یک را به سه متصل کنیم.
مختاری: شما از جاده شلمچه به یارد سه نمیتوانستید بروید؟
رهبری: تا قبل از ایده پل، ما از جاده شلمچه رفتوآمد میکردیم و هنوز هم برای حمل تجهیزات و متریال سنگین همین مسیر را طی میکنیم. یارد سه به لحاظ جغرافیایی از غرب به اروند و از جنوب به خور فعلیه و از سمت شمال و شرق به منطقه شلمچه متصل میباشد. ما به دلیل تردد مکرر نیروهای پیمانکار و مدیریت یاردها به لحاظ ایمنی، امنیتی و حمل تجهیزات سبک زیر ده تن نیاز مبرم به ساخت پل داشتیم.
مختاری: پس شما به این نتیجه رسیده بودید که باید این امر را با تمام موانع پیش رو انجام دهید؟
رهبری: دقیقاً، انتهای خور فعلیه اسکله بارگیری اداره بندر قرار دارد و لنچها و بلمها گاهی در این مسیر تردد کرده و پهلو میگرفتند و کارهای تخلیه و بارگیری فله و سایر بارها صورت میگرفت. از اینرو ما باید ابتدا با اداره بندر کنار میآمدیم ،چون مالک آنجا اداره بندر بود و ما آن مناطق را اجاره کرده بودیم. از اینرو، نمیتوانستیم حکم کنیم که ساختمان بندر جابجا شود. من از تیم مدیریت یارد خواستم که با اداره بندر صحبت کرده و موافقت آنها را کسب کنند تا پل ثابت بزنیم ولی آنها زیر بار ایجاد پل نمیرفتند و به ما میگفتند با همان قایق تردد کنید. قایق هم اصلاً با اهداف کاری ما همسو نبود. بالاخره با سماجت بچههای ،یارد آنها بهطور رسمی با ساخت پل متحرک با شرط تردد کلیه شناورها و جابجایی پل در زمان کمتر از ده دقیقه صورتجلسه تنظیم شد. البته آنها فکر میکردند؛ سنگ سنگین جلوی پای ما انداختند و به خیالشان ما منصرف خواهیم شد.
مختاری: با این تفاسیر ساخت و نصب پل برای یارد یک و سه خودش تبدیل به یک پروژه شد؟
رهبری: بله همینطوراست ، سال ۱۳۸۸ ما شروع کردیم و در سال ۹۰ بعد از دو سال کار طراحی، ساخت و نصب پایان یافت. البته اگر این مدت طول کشید به خاطر این بود که ما سخت درگیر سایر پروژهها بودیم و تکمیل تجهیزات و امکانات یارد بهموازات پیش میرفت وگرنه معمولاً این نمونه کارها یک ماه جمع میشود.
مختاری: با توجه به اینکه عرض دهنه خور که از ۱۲۰ متر شروع و در موقعیت فعلی پل به هشتاد متر میرسد، طراحی شما به چه نحوی صورت گرفت؟
رهبری: ابتدا متذکر میشوم که همیشه در طول مدت کاریام با شرکت تأسیسات دریایی روشهای ذیل سرلوحه کارم بوده است؛ و بر این مبنا کار را پیش میبردم.
به تمام ایدههای همکاران درگیر پروژهها احترام میگذاشتم و همفکری ،از اصول بنیادین کاریام بود.
همیشه در اولویت اول، فکر و اندیشه ساده جایگاه خاصی داشت. دنبال طرحهای اتمی و فضایی نمیرفتم. برای فهم بهتر ، برایتان مثالی را بیان میکنم. همیشه برای دوستان و همکاران میگفتم که موبایل دستگاه فوقالعاده پیچیدهای است ولی برای کاربر، کار با آن خیلی ساده است. بنابراین ایده ما هم باید در آینده برای کاربر، فوقالعاده ساده باشد. همیشه به شوخی بین دوستان میگفتم طرح و ایده باید طوری باشد که هر اپراتوری با داشتن کمترین بهره هوشی بتواند به نحو احسن کار را انجام دهد.
غالباً در این فکر بودم چگونه میتوانم با داشتههای موجود در دفتر تهران و کارگاه اعم از نیروی انسانی و متریال اضافی پروژهها با کمترین هزینه و بهترین کیفیت کار را عرضه کنم.
از اینرو در تهران و سایت، مکرر جلسات تحت عنوان ساخت پل شناور به طول هشتاد متر با تحمل ظرفیت ده تن بار و قابلیت تردد ماشینهای سواری (وانت و آمبولانس …) و در ضمن داشتن قابلیت جابجایی خود پل در کمتر از ده دقیقه، برگزار میکردیم. تقریباً طراحی مدت زیادی به دلیل مشغلههای زیاد سایر پروژهها طول کشید.
مختاری: یقیناً طرحهای زیادی از طرف همکاران مطرح میشد ولی ایده نهایی چه گونه شکل گرفت؟
رهبری: وقتی مسئلهای در ذهنم ایجاد میشود دیگر زمان نمیشناسد؛ ۲۴ ساعت فکرم را مشغول دارد. ما در دفتر تهران و یارد خیلی از طراحیهایمان را به روش مهندسی معکوس پیش میبریم. ولی یک جاهایی مثل همین ساخت پل ،دیگر باید خودمان خلاقانه اختراع کنیم و من همیشه معتقد هستم که یکسری از کارهای شرکت تأسیسات دریایی برای خودش محفوظ بماند و نباید بهراحتی در اختیار شرکتهای دیگر قرار گیرد. همانطور که خارجیها حداقل با یکبار پروژه گرفتن، تکنولوژیشان را در اختیار ما میگذارند. بارها سر این موضوع در شرکت بحث کردهام و هشدار دادهام. خب از این موضوع بگذریم.
شرکت فلات قاره در پروژه بهرگانسر، کارفرمای ما بود و این شرکت ،پروژه ساخت سازهها و سکوهای دریایی حوزه نفتی سروش و نوروز را با “شرکت نفت سازه قشم “و “شرکت NPCC ” در جزیره قشم انجام داده بود. شرکت فلات قاره با توجه به اتمام کار در قشم باید بابت متریال اضافی اش در کارگاه قشم هزینه انبارداری زیادی پرداخت میکرد. از اینرو تصمیم گرفت کلیه متریالشان را به یارد ما انتقال دهد که هزینه انبارداری پرداخت نکند. در میان این متریال یک استراکچر پل چهل متری بود که گویا به دلیل اینکه طرحشان عوض شده بود در حکم متریال اضافی محسوب میشد. از زمانی که این سازه را در یارد دیده بودم، ذهنم را بدجور این سازه مشغول کرده بود. یک روز آمدم شرکت و مجدداً همکاران را در دفتر جمع کردم و گفتم یک هفته فرصت دارید که روی پل اتصال یارد یک به سه فکر کنید که چگونه پلی بسازیم که هم اهداف ما را تأمین کند و هم بهسادگی برای اداره بندر جابجا شود. روز موعد فرا رسید در جلسه ، طرحهای زیادی مطرح شد و در مقابل هر طرح معایب و محاسن بررسی میشد. یکی میگفت پل بهتر است کشویی شود و دیگری جواب میداد که فضای یارد را خیلی اشغال میکند. دیگری معتقد بود که پل با وینچ بهصورت یک طرف آزاد روی مفصل بلند شود و دیگری نظر میداد که اگر وینچ قفل کند چه پیش خواهد آمد. جلسه خوبی بود. در پایان با توجه به تمام ایدههای ذکرشده من گفتم ما باید روی این ایده کارکنیم که پل از یکسر دارای مفصل باشد و سر دیگر آزاد که بتواند بهراحتی نود درجه روی خور فعلیه دوران کند. من از همه همکاران میخواهم که تمرکز روی این ایده
داشته باشند.
مختاری: با این حساب ایده نهایی تولید شد ولی چگونه این ایده کمکم به نقشه اجرایی تبدیل شد؟
رهبری: من برای اینکه، کار در مسیر خودش قرار گیرد برنامه را به دو قسمت تقسیم کردم. قسمت اول ساخت یک پل شبیه پل ثابت. قسمت دوم بحث چرخش پل و در انتها بخش جفت کردن قسمت ثابت و متحرک به هم بر روی خور فعلیه.
ابتدا رفتم سروقت استراکچر فلات قاره و موافقتش را از کارفرما گرفتم که از آن در یارد استفاده کنم. از مدیر یارد هم خواستم که تا جای ممکن اضافات روی سازه مثل لدرها و هندریلها را حذف کند و روی سطح آن برای تردد خودروها ورق فرش کند. لولههای ضخیم روی سازه به من حس خوبی میداد. از واحد مهندسی و کنترل کیفیت یارد تهیه نقشه سازه و ضخامت تمام اجزا را خواستم. در دفتر مهندسی تهران محاسبات ظرفیت تحمل سازه، انجام بررسی شد. واحد مهندسی اعلام کرد که سازه ، مناسب این کار است. از آنها خواستم که نقشه این سازه چهل متری را در نقشه هشتاد متر اصلی در وسط در نظر بگیرند و به دو طرف مقدار بیست متر اضافه کنند. با این حساب سازه پل که در آن وضعیت میتوانست نقش یک پل ثابت را ایفا کند انجام شد.
مختاری: فکر کنم نقشه پل ثابت با تمام نکات مهندسی طراحی شد . از حالا به بعد به قسمت سخت ایده میرسیم که هوشیاری خاصی را میطلبد و شما باید این پل را متحرک کنید؟
رهبری: دقیقاً. دوباره در دفتر جلسه برگزار شد و من از همه خواستم که حالا ما استراکچر پل را داریم روی این فکر کنیم که چگونه حالت لولایی چرخش را ایجاد کنیم؟
پیمانکار خوشفکری به نام “شادروان مطلق” داشتیم که ما را در ساخت طرحهای مهندسی معکوس کمک میکرد. به همه صنایع سر میزد و برای خودش کلکسیونی از ایدهها جمع کرده بود. ما هر موقع کار کپی کاری مهندسی سخت و خلاقانه در کارگاه داشتیم به او زنگ می زدیم . از اول، شرکت که تاسیس شده بود عصای دست شرکت بود. یک روز که به دفتر آمد بود من بهش گفتم جناب مهندس مطلق یک طرح پل شناور داریم دنبال این هستم که از یکسر آن را بتوانم لولایی چرخشی با عملکرد نود درجه بگذارم، چیزی در بساط داری که کار چرخش و دوران را ساده کنم. به من گفت مهندس خبرت میکنم و رفت. مدتی گذشت یک روز زنگ زد و گفت: مهندس در یک کارگاهی یک صفحه گردون تاور کرن(Rotating table) با دو تا هیدرو موتور با سیستم پکیج کامل یونیت پاورش که راست کار شما است، یافتم. من هم بدون مکث گفتم همه Package را بخر، من هر جور باشه مدیرعامل را برای این کار راضی میکنم. اینجوری شد که صفحه گردون هم تکمیل شد. اطلاعات فنی را به واحد مهندسی دادم . تیم مهندسی تمام محاسبات ظرفیت (Capacity)با توجه به نیروهای گشتاوری را محاسبه کرد واین سیستم را روی نقشه پیاده کردند.
مختاری: هفتاد درصد کار به نحو احسن پیش رفته است وحالا فکر کنم یک خلاقیت دیگر طرح را ضرب فنی میکند؟
رهبری: همینطوره، یک طرف پل روی صحفه گردان فیکس شد حال ما باید روی طرف آزاد سمت یارد سه که روی لبه آنطرف خور فعلیه است کار کنیم. ما آنطرف را که قرار بود نشیمنگاه باشد را شمع کوبی کردیم و از لحاظ تگیه گاه بودن مشکلی نداشتیم ولی بحث ما این بود که نیرویی از سمت آب به طوری عمودی قسمت آزاد را بلند کند و در ضمن همراه با چرخش نود درجه بار سنگین پل را تحمل کند تا زمانی که دوباره پل بخواهد به حالت اولیه بر گردد. این حالت، یک سر گیر دار بود . خوشبختانه تجربیات خوبی که ما در بحث شناور کردن (Bouncy)سازه ها ، خطوط لوله ، بارگیری جکتها و سکوها روی بارج ها و نصب در دریا داشتیم به دادمان رسید. تیم مهندسی با اشراف کامل ، آخرین قسمت طراحی را بهسادگی کامل کرد. آنها خوب ایده را گرفته بودند و با طراحی یک پانتوم (Pontoon)که با سیستم تخلیه و آبگیری بتواند سازه را در جهت عمودی بلند ویا بنشاند و نیز تحمل کل بار را بکند. کار را به سرانجام خوبی رساندند.در حین کار ساخت و نصب البته آنها به جای پانتوم خالی پانتوم با تزریق فوم را طراحی کردند و سیستم آبگیری جهت سبک و سنگین کردن پل را با ساخت مخزنی بسیار ساده در زیر پل نزدیک به تکیه گاه یارد سه و گذاشتن پمپ جهت آبگیری و تخلیه کاملتر وراحترکردند . این مخزن ساده کار شناور کردن پل را در این ناحیه انجام می دهد. تیم مهندسی برای اینکه نشان دهد همه نکات را کاملا رعایت کرده است از محاسبات “آند” برای مخزن که در آینده دچار خوردگی نشود هم نگذشت ، تمام محاسبات کامل شد و نقشه ها برای اجرا به سایت ارسال شد. کار ساخت با نظارت تیم مهندسی تهران و یارد شروع شد. “پیمانکار مطلق ” نیز در بحث صفحه گردون شروع به کارکرد.
مختاری: شما بیشتر که در دفتر تهران مستقر هستید، چگونه با توجه به نوع طرح که یک نو آوری محسوب میشد از پیشرفت کار آگاه میشدید؟
رهبری: مدیر این طرح خود من بودم. اولاً همیشه بر این باورم که من از نیروهای خوشفکر در تهران و خرمشهر برخوردار هستم ولی در عین حال من در این نمونه کارها سعی میکنم علاوه بر اینکه به نیروهای ناظرم تکیه کنم خودم هم کار را مونیتور کنم چون اصلاً دوست ندارم پروژه با کوچکترین اشتباه به شکست منجر شود و هزینه انجامشده هدر رود.
مختاری: چگونه پل هشتاد متری با وزن تقریبی هشتاد تن را از محل ساخت جابجا و روی خور در محل مورد نظر نصب کردید ؟
رهبری: تیم یارد سازه پل را ابتدا با چهار دستگاه جرثقیل سنگین روی دستگاه بوجی گذاشته بودند و سپس بوجی سازه را به روی بارج ۱۱۰ انتقال داده بود. از آنطرف “شادروان غلامی” که در زمینه انتقال بارج به دریا استاد بودند سازه را در موقعیت قرار داده بودند. تیم ساخت و مهندسی یارد در دو طرف اسکید بیم طراحی ، ساخت و مستقر کرده بودند. بوجی روی شناور به اندازه نود درجه چرخیده بود و کار را برای چهار دستگاه جرثقیل که در هر سمت دو دستگاه بودند راحت کرده بود. جرثقیلها سازه را بلند و روی اسکید بیم ها قرار داده بودند سازه جهت نصب قسمت صفحه گردون و پانتوم آماده شده بود که تیم نصاب به راحتی کار را انجام داده بودند، تیم “جناب مطلق” سریع قسمت دوران را جفتوجور کرده بود و یارد پانتوم را متصل کرده بود، سپس چهار دستگاه جرثقیل که در دو طرف خور فعلیه قرار داشتند سازه را در موقعیت اصلیاش نشانده بودند.
مختاری: به زیباترین قسمت یعنی قسمت تست رسیدیم جایی که بچههای اداره بندر انتظار میکشیدند؛ درست میگویم؟
رهبری: بله آنها برای مدیر یارد ما خیلی سنگ سنگین انداخته بودند. به یاد میآورم که روز جمعه بود و انتخاب این روز به این دلیل بود که کلیه فعالیتهای یارد و اداره جات بندر متوقف بود. مدیر یارد به من زنگ زد و با خوشحالی خبرهای مهم را به من داد. ایشان اول گفتند پل را نصب کردیم سپس آب مخزن زیر پل را تخلیه کردیم پانتوم به درستی عمل کرد و سازه را در جهت عمودی به مقدار کافی جابجا کرد و هیدور موتورها همین الان دارند با قدرت سازه را دوران می دهند. و در آخر بهترین خبر را داد که پل در کمتر از ده دقیقه باز و بسته میشود. فکر کنم بچههای اداره بندر باورشان نمیشد. ما با ایجاد این پل خیلی از هزینههایمان را کاهش دادیم؛ و فکر میکنم خیلیها که اکنون از روی پل بهراحتی رد میشوند نمیدانند که چقدر وقت صرفه ساخت این پل شده است.
مختاری: مهندس میتوانم یک شوخی در پایان بکنم؟
رهبری: بله خواهش میکنم
مختاری: تشویقی برای خودتان و پرسنل گرفتید؟
رهبری: بزرگترین تشویقی برای خودم که از صمیم قلب میگویم این است که در فرآیند ساخت و نصب از دماغ کسی خونی نیامد ولی برای پرسنل معمولاً مدیرعامل تصمیم میگرفت. جا دارد در همینجا من از خانم مهندس جهانزاد، مهندس لبادی، مهندس دادخواه، مهندس خیابانی، مهندس فرامرزی، مهندس دیبا آذر ،مهندس ملک پور،حسنعلی الله بیگی و سایر همکاران که همیشه مرا یاری کردند تشکر کنم.
مختاری: جناب مهندس رهبری از اینکه وقت گذاشتید و با حوصله و دقیق کار طراحی، ساخت و نصب پل را روایت کردید؛ صمیمانه سپاس گذارم. به امید آن روز که نسل آینده بتواند از این خودباوریهای صنعت آفشور به نحو احسن بهره ببرد.