خاطراتی در باره شهرستان تربت حیدریه اجتماعی،َ فرهنگی وتاریخی از همشهری عزیزمان علیرضا بختیاری دبیر بازنشسته آموزش و پرورش: ( قسمت سی وچهارم دکتر سید ابولقاسم بهشتی بخش ۲)
خاطراتی در باره شهرستان تربت حیدریه اجتماعی،َ فرهنگی وتاریخی از همشهری عزیزمان علیرضا بختیاری دبیر بازنشسته آموزش و پرورش: ( قسمت سی وسوم “آنان که خاک رابه نظر کیمیاکنند”)
مطالبی که در ذیل ملاحظه میفرمایید در واقع خاطرات همشهری عزیزمان اقای علیرضا بختیاری است که با تشویق دوستان و اینجانب قرار شد در سایت (تربت ما) درج شده و انشاالله پس از تکمیل ، مانند کتاب ( قند و قرووت ) مرحوم تهرانچی در دسترس همشهریان قرار گیرد .
دراین راستا منتظر انتقادات ، پیشنهادات و اطلاعات تکمیلی همشهریان هستیم .
تلفنهای تماس:۰۹۱۵۵۳۱۵۲۳۳بختیاری
۰۹۱۲۵۳۳۳۷۹۴آقای خطیبی
باسپاس از همکاری صمیمانه شم
دکتر سید ابوالقاسم بهشتی سال ۱۳۴۴ همراه با جمعی از پزشکان کشور از طرف دولت به فرانسه اعزام می شود و موفق به اخذ تخصص کو دکان از این کشور میگردد.
دکتر در سال ۱۳۴۷از فرانسه برمی گردد و علیرغم اصرار رئیس بهداشت استان خراسان ، مبنی بر ماندن در مشهد ، با این دلیل که:
( مردم شهر خودم به من نیاز بیشتری دارند )
راهی تربت می شود و پس از دو سال ،ریاست بهداری تربت را پس از مرحوم ( دکتر معتمدی ) به دست می گیرد و تا اول انقلاب ، درکنار طبابت، به خدمت دراین پست هم مشغول میگردد.
به نقل از جناب آقای عباس بهشتی (پسر برادر دکتر) ، در گیرو دار اخذ مدرک نهایی ، بیماری به بیمارستانی در پاریس که دکتر در آنجا مشغول آموزش است مراجعه می کند و گویا پزشکان دیگر در ابتدا اظهار نظری نمی کنند ویا از اظهار نظر عاجز هستند دکتر که از تجربه زیادی در بیماریهای پوستی برخورداراست ، بلافاصله از دور تشخیص ( سالک) می دهد و داروی آن را هم تجویز می کند .
استاد وی که شاهد ماجرا است پس ازتشویق وی در نزد بقیه داشجویان فرانسوی و دیگر کشورهاو حتی درج نام وی در مجلات آن زمان پاریس به طور خصوصی به او می گوید :
فلانی !چنانچه از سوابق تو اطلاع نداشتم و نیزدر طول تحصیل دانشجوی کوشا و با استعدادی نبودی ، همین جا تورا تجدید دوره میکردم !…چرا بدون تحقیق و آزمایش ، اظهار نظر کردی ؟
دکتر می گوید : استاد متاسفانه در کشور ما آزمایشگاههای مجهز و فراوان وقابل دسترس برای همه پزشکان و بیماران نیست .ما ناچاریم براساس مشاهده زخم و حالات مریض ، مرض را تشخیص دهیم. من بارها از این نوع بیمارها داشته ام و از دور ، راحت متوجه میشوم . عامل این بیماری هم نوعی پشه خاکی است و زخم هم به زودی بهبود نمیابد .
..
استاد می گوید : از کجا معلوم که این یک غده بد خیم نباشد ؟!!!…
معضلی که معمولا دامنگیر بسیاری از کاردانها و عالمان و حتی دانشمندان ما می شود و این را یک مزیت برای خود می دانند و حتی پس از اینکه متوجه شدند اشتباه کرده اند ، بازهم زیر بار نمی روند .
به قول مرحوم دکتر علی شریعتی :
داشتن هر چیز به طور متوسط ، خوب است ، بجز علم و دانش که دانستن متوسط آن بسیار مضر است !
فرد یا نبایدعلمی را دارا باشد و یا در رشته ایی که اظهار نظر می کند و اظهار نظر او تکلیف دنیوی و اخروی یک فرد و یا یک جامعه را مشخص می نماید ، به عمق قضیه رسیده باشد و گرنه نا چاراً دچار ( جهل مرکب) خواهد شد .
( زِلّهُ العالِم زِلّهُ العالَم) لغزش عالم باعث لغزش جهان میگردد.
قضیه ایی برای خودم در زمان حیات آن مرحوم اتفاق افتاد که فکر کنم به جهت تغییر ذائقه عزیزان ، تعریف کردن آن خالی از حُسن نباشد :
در ابتدای زندگی که معمولا تمامی زوجهای جوان ،تجربه چندانی ،خصوصا در کار بچه داری ندارند و به سر کچل فرزند اولی ، اوستا میشوند !خداوند دختر بچه ایی به ما عنایت کرده بود ، بچه دچار سرماخوردگی شده بود و ما اورا به مطب مرحوم دکتربهشتی بردیم .
دکتر پس از معاینه ، ضمن دادن داروهای مختلف ، شربت آنتی بیوتیکی هم داده بود که باید با آب مخلوط می شد و به صورت محلول در می آمد . ولی ما پس از گرفتن دارو به ویزتور پزشک مراجعه نکردیم تا دستور استفاده را بگیریم .
من که برای اولین بار با این نوع شربت روبروشده بودم در دستورالعمل آن خواندم ، (تا محل خط کشی شده آب بریزید و آن را خوب به هم بزنید.)
من خوب دقت نکردم و گمان کردم منظور، خطی است که داخل (سر شیشه )کشیده شده است.
به همین خاطر به اندازه همان سرشیشه ( یعنی به اندازه یک قاشق غذا خوری آب، در آن همه گرد ریخته و به شدت تکان دادم تا جایی که گرد داخل شیشه به صورت خمیر خیلی سفت در آمد! و از همان خمیرهم به بچه خوراندیم !!!
الحمدلله خو ب هم شد، با همان یک قاشق!!!…
مواظب فرزندانتان که تازه پدر یا مادر شده اند باشید که چنین دسته گلهایی به آب ندهند !…