چهرههایی که باید بعد از مرگ هم آنها را دریابیم
شاعران و نویسندگان معاصر در کشورهای زیادی جزو گنجینههای فرهنگی محسوب میشوند، چه در زمان زندگی و چه بعد از درگذشت؛ موضوعی که در کشور ما بعضا مغفول است.
به گزارش ایسنا، این موضوع در ایران چندان نمودی ندارد و معمولا از این گله شده که چهرههای ادبی در زمان زندگی مورد توجه قرار نمیگیرند و بعد از مرگ است که گاهی بزرگداشتی برای تعدادی از آنها برگزار میشود. اما با گذری بر وضعیت برخی مکانهایی که این چهرهها در آنها دفن هستند به این نتیجه میرسیم که بعد از مرگ هم باز از داشتههای خود غافلایم.
ادبیات کهن ایران که تا دوره مشروطه را شامل میشود منبع الهام بسیاری از اهل شعر و ادب جهان است و تا کنون مقالهها و کتابهای زیادی درباره تاثیر ادبیات کهن فارسی بر سایر کشورهای جهان نوشته و ترجمه شده است. احمد تمیمداری مترجم کتاب «گستره شعر پارسی در انگلستان و آمریکا» در اینباره میگوید: «در حال حاضر ادبیات کلاسیک ما به ادبیات معاصر اروپا و آمریکا تبدیل شده است. وقتی کتاب «گستره شعر پارسی در انگلستان و آمریکا» را ترجمه کردم متوجه شدم ادبیات کلاسیک ما تا چه حد بر ادبیات اروپا و آمریکا تاثیر گذاشته است.»
این در حالی است که ادبیات معاصر ایران – دست کم اگر بخشی از آن را در عرصه جهانی قابل عرضه بدانیم – آنگونه که باید، معرفی و شناسانده نشده است. اما با توجه به اینکه تبلیغات در دنیای کنونی یکی از عوامل موثر در هر عرصهای است، چرا تاکنون فعالیت موثری در حوزه شناساندن ادبیات معاصر کشورمان صورت نگرفته است؟ قطعا برای شناساندن هر چه بهتر نویسندگان و شاعران معاصر، نکته اول ترجمه آثار این افراد است و باید در نظر داشت پروسه شناساندن، همت و صبر نیاز دارد.
اما در مرحله بعدی شناساندن سرمایههای ادبی، به فعالیتهای ملموستری میتوان پرداخت. برای نمونه، گورستان پرلاشز در پاریس روزانه میزبان تعداد زیادی بازدیدکننده و گردشگر است. این گورستان مدفن بسیاری از شاعران و نویسندگان فرانسوی است و باعث معرفی بیش از پیش اهل ادب فرانسه به جهان میشود.
از این دست فعالیتها در ایران و در شروع برای مخاطب داخلی میتوان انجام داد. برای مثال، گورستانهای استان تهران مدفن بسیاری از اهل قلم معاصرند که خیلیهایشان آثار درخشانی دارند. نهادهای مسئول با سامان دادن فضای گورستان، انتشار دفترچههای راهنما و ایجاد امکانات و فعالیتهای جنبی همچون اجرای پرفورمنسهایی از زندگی این افراد در مقاطع مختلف میتوانند برای ادبیات معاصر تبلیغ کنند.
بهطور مصداقیتر از گورستان ظهیرالدوله میتوان نام برد. این گوستان مدفن اهل هنر همچون ملکالشعرای بهار، رشید یاسمی، رهی معیری، فروغ فرخزاد، حسین صبا، روحالله خالقی، عزیزالله حاتمی، قمرالملوک وزیری، بدیعزمان نوربخش، حسین یاحقی، ایرج میرزا و افراد برجسته سایر حوزههاست، که هر کدام در عرصه خود جزو بهترینها و حتی بهترین محسوب میشوند. اما به جای بهره بهموقع و مناسب از این گورستان، مانعی که گردانندگان آن به وجود آوردهاند، نادیده گرفته میشود.
سالها علاقهمندان هنر و ادبیات بر سر مزار چهرههای مدفون در این گورستان حاضر میشدند، شعر میخواندند یا زخمهای بر سازشان میزدند. سال ۹۲ به علت ازدیاد جمعیت و رفتاری خلاف نظر هیئت امنا، تصمیم این هیئت بر این شد که درِ این مکان تنها روزهای پنجشنبه و به تفکیک جنسیتی به روی بازدیدکنندگان باز باشد. این بدان معناست که اگر کسی بهجز روز و ساعتهای مشخصشده به تهران سفر کند و قصد بازدید از این مکان را داشته باشد با درِ بسته مواجه خواهد شد. از دیگرسو حتی اگر افراد در روز مقرر حضور پیدا کنند باز نیمی از خانواده و جمع باید منتظر ساعت مشخصشده بمانند.
اگر به گورستانهای ظهیرالدوله، امامزاده عبدالله، مسجد فیروزآبادی، ابن بابویه و امامزاده طاهر کرج چنان که باید رسیدگی شود، و همچنین برنامههایی برای قطعههای هنرمندان و نامآوران بهشت زهرا (س) در نظر گرفته شود به راحتی تورهای «یک روز با نویسندگان و شاعران معاصر» را برای ایرانیان و گردشگران طراحی و اجرا میتوان کرد. فعالیتهای اینچنینی در آینده باعث میشود ادبیات معاصر ایران معرفی و هویت آن شناسانده شو