روز سوم مردادماه امسال چهل سال از درگذشت دکتر حمید عنایت، استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران، نویسنده، مترجم و اندیشمند اندیشه های سیاسی می گذرد. درباره حمید عنایت و آثار و ترجمه هایش دیدگاه های متفاوتی ابراز شده و چنان تضادی در داوری نسبت به وی وجود دارد که در کمتر نویسنده و صاحب نظری دیده می شود. به ویژه که عنایت در دوره پختگی و بارآوری فکری، وارد نحله ها و دسته بندی های سیاسی هم نشده بود. اما نفس این داوریهای مدافع و منتقد، با این شدت و تندی، بیانگر تأثیر و اهمیتی است که گذاشته و داشته است. هنوز آثارش منتشر می شود و در دانشگاه و فراتر از آن خوانده می شود. در اینجا ما به مناسبت چهلمین سالگرد درگذشت این استاد و نویسنده ارجمند دانشگاه که یادآور دوران شکوفایی آکادمی و ارج و اعتبار مدرک و کرسی در آموزش عالی ایران بود، این مقاله را تقدیم می کنیم. پیوست فرهنگی
*****
«بزرگترین مصیبت انسان از خود بیگانه، نداشتن قصد و اختیار است. چنین انسانی در حقیقت اسیر ملاحظات و فرمانگزار ضوابط نادرستی است که گویی رشتهای نادیدنی بر گردن او استوار دارد و به هر سویش که بخواهد میکشاند. به همین گونه تأسیسات جامعه او خصوصیت سزاوار خود را از دست میدهد و در راه تحقق غایاتی به کار میافتد که با اصل مقصودی که در ایجاد آنها منظور بوده مغایرت دارد.» (حمید عنایت، جستاری از کتاب “جهانی از خود بیگانه”، ص۶)
در حال حاضر منابع مربوط به مطالعات بنیادی در سیاست، اعم از علم یا فلسفه یا تجربه سیاسی، در زبان فارسی گسترش یافته و دانشجویان و پژوهشگران یا علاقهمندان جدی به سیاست میتوانند در پرتو این کتابها و منابع، اطلاعات مفید و مناسبی کسب کنند. اما در گذشته چنین نبود. به مساعدت و هوشمندی و سخت کوشی گروهی از اندیشمندان، پژوهشگران، نویسندگان و مترجمان ایران چنین امکاناتی پدید آمد و پیشرفت در منابع دانشگاهی و آموزشهای پایه حاصل شد.
در عرصه فلسفه و اندیشههای سیاسی، بی شک نام حمید عنایت به عنوان یکی از پایهگذاران مطالعات نوین در این عرصه ماندگار خواهد بود. متفکری شایسته و پژوهشگری تیزبین که آثار با ارزشی تألیف و ترجمه، و شاگردان بسیاری در دانشگاه تربیت کرد تا در نسل پس از او، استادان و نویسندگان و نظریه پردازان باشند و با شناخت و ارزیابی اندیشه سیاسی و نقد آزمونهای دیرینه، اثری ژرف بر دانشگاه، سیاست و جامعه بگذارند.
سوم مردادماه امسال، چهلمین سالمرگ دکتر حمید عنایت است. به همین مناسبت، یادش را زنده می داریم. در اینجا طرحی فشرده از زندگی، معرفی آثار و برخی ایدهها و نظرات مهم او مورد توجه قرار گرفته و نوشته شده است. این نظرات، البته غالباً بر پایه پژوهشهای عنایت در تاریخ اندیشه سیاسی، خاصه کتاب اثرگذار، مهم و معروفش «اندیشه سیاسی عرب» که با الحاقات و توضیحات مرحوم آقا محمد رضا حکیمی منتشر شد و نیز واپسین اثر او به نام «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» نوشته شده است. نقدها و نظرهای دیگران را هم در همین زمینه در پایان آوردهام. البته نقدهای تند و ملامتگرانه سید جواد طباطبایی و دوستدار بر عنایت هم خوانده شد که ما در آنچه انصاف و اعتدال داشت کنکاش کردیم. امکان ورود به جنبههای دیگری از آثار عنایت، خاصه در عرصه ترجمه و اصطلاح بندی فلسفی، خاصه آثار کلاسیک فیلسوفان غرب هم برای ما میسر نبود وگرنه حرفها بسیار و بسیارتر میبود.
فشردهای از زندگی
مرگ حمید عنایت در جریان پروازی از فرانسه به انگلستان، در روز سوم مرداد سال ۱۳۶۱، برابر با ۲۵ ژوئیه ۱۹۸۲م، به ناگهان و در اثر سکته قلبی رخ داد. تایمز لندن در درگذشت نامه ای که به همین مناسبت چاپ کرد، نوشت: «او به علت سابقه خانوادگی، آموزش و وسعت تجربهاش درباره جهان اسلام، صلاحیتی بی همتا داشت که برای دنیای انگلیسی زبان سرشت و جهت احتمالی جنبشهای اسلامی امروزی را توضیح دهد… او در قاهره نیز مانند تهران، گویی در میهن خود بود… در این نکته توافق وجود دارد که کتابها و مقالههایی که به زبان فارسی نوشته از سبکی پاک، ظریف و اصیل برخوردار است. ترجمههای او درباره اندیشه اروپایی… به ایجاد زبان فلسفی فارسی مدرن کمک کرد.»۱
حمید عنایت در روز ۸ شهریور ۱۳۱۱ در تهران زاده شد. او و برادرش محمود، فرزندان توأمان خانوادهای فرهنگی بودند. محمود عنایت در مصاحبهای گفته است: « من از یک خانواده اهل دیانت هستم. پدربزرگم روحانی و پدرم متدین بود. دوازده ساله بودم که پدرم فوت کرد. پس از او دو سالی محشور مادر بزرگم شدم که پیرزنی با سواد و در معارف قدیمه، قرآن و سنت و حدیث وارد بود. پیرزن برای من مثل معلم بود. میتوانم بگویم آموختن عربی را از آن زمان شروع کردم…۲ همین شرایط برای حمید هم وجود داشت. خانوادهاش از طبقه متوسط شهرنشین و روحانی تبار بودند و پدر و دو تن از عموهایش در جریان تجدد در دوره رضا شاه، کسوت روحانیت را کنار گذاشته و به دنبال ثبت و محضرداری رفته بودند.
حمید عنایت، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسههای ارمنی و زرتشتی و دارالفنون طی کرد و ضمناً چند کتاب عربی نظیر نصاب والفیه و سیوطی را نیز نزد معلمان متفرقه آموخت. سپس به دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران رفت و چون با رتبه اول فارغ التحصیل شد، پس از مدتی کارکردن در سفارت ژاپن،در سال ۱۳۳۵ راهی انگلستان شد تا در مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن تحصیل کند. او کورس تحصیلی طولانیای را در انگلستان گذراند و سرانجام با گذراندن رسالهای با عنوان تأثیر غرب بر ناسیونالیسم عرب (۱۹۵۶ ـ۱۹۵۲ م)، در سال ۱۳۴۱ با درجه دکتری فارغالتحصیل شد. حمید عنایت دو سال در بخش جهانی رادیو بیبی سی کار کرد و یک سال تحصیلی ـ ۵و۱۳۴۴ ـ را نیز در سودان به سر برد و در دانشگاه خارطوم به تدریس اندیشه سیاسی اسلام پرداخت. در سال ۱۳۴۵ به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران برای تدریس علوم سیاسی استخدام شد. محبوبیت بسیاری در میان دانشجویان داشت و بیش از شش سال ـ ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۴ ـ رئیس گروه علوم سیاسی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود. وقتی انقلاب اسلامی ایران به وقوع پیوست، عنایت استعفا داد و بار دیگر به انگلستان برگشت. در آنجا عضو کادر آموزشی کالج سنت آنتونی در دانشگاه آکسفورد شد و در سال ۱۳۵۹(۱۹۸۰ م) کرسی آلبرت حورانی مورخ برجسته را به دست آورد و به عنوان دومین مدرس تاریخ نوین خاورمیانه در آکسفورد به تدریس و پژوهش پرداخت.۳
حمید عنایت علائق و اطلاعات مذهبی و تاریخی عمیقی از اسلام و خاورمیانه داشت و درباره مسائل مختلف کهن یا نوین ایران، اعم از فرهنگی و تاریخی و سیاسی و دینی، یک متخصص و صاحبنظر درجه اول بود. مدتی در جوانی به حزب توده گرایش یافت و در ایام دانشجویی نیز از اعضای موثر و فعال کنفدراسیون بود.۴
اما بعدها تمرکز خود را بر پژوهش و تالیف استوار کرد و درباره موضوعاتی چون اندیشه سیاسی غرب، حکومت و سیاست در خاورمیانه، تاریخ نهادها و تحولات سیاسی و اجتماعی ایرانی و اندیشه سیاسی در اسلام و ایران، به تحقیق و تدریس پرداخت.
عنایت به تحوّلات خاورمیانه علاقه داشت و با دقّت و حساسیت آن را دنبال میکرد. در سال ۱۹۶۲ که از مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن دکترا گرفت، عنوان رسالهاش «تأثیر غرب بر موقعیت عرب» بود. در همان سالها ـ تقریباً حدود ۱۹۶۰ م ـ در تأسیس کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا شرکت جست و به سمت دبیر آن برگزیده شد. امّا علیرغم گرایش غالب سوسیالیستی، مارکسیستی ـ و بعدها مائوئیستی ـ در کنفدراسیون، عنایت همواره یک مرد ملّی و یک روشنفکر با دغدغههای میهنی باقی ماند. او در زمره اندک روشنفکران ایرانی بود که طی دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ خورشیدی، بر اهمیت دین و نهادها و فرهنگ مرتبط با آن تکیه داشت و حیات و بازیابی مجدّد آن را در زیر پوست تجدّد سطحی آن روزگار درک میکرد. به همین دلیل، باز هم بر خلاف روشنفکران چپ یا غربگرای آن روز که دو رویه فرنگی مآبی بودند، روشی معتدل و استوار برای تحقیق و تفکر در پیش گرفت و از تعصب و گروهگرایی که خصیصه آن دوران بود، دوری جست. در عوض به بحث و گفتوگو و مدارا در محیطهای علمی و آکادمیک روی آورد و در فضاهای مختلفی پژوهش و فعالیتهای بنیادی خود را تداوم بخشید. از جمله در سال ۱۳۵۵ در محفل بحث و درسی که در خانه شخصی روحانی اندیشمند، مرحوم استاد مرتضی مطهری شرکت میکرد و تحت تأثیر آن، بعدها آثار و مقالههای مهّمی به رشته تحریر درآورد.
عنایت بارها به آمریکا، انگلستان، برخی کشورهای عربی و اروپا سفر کرد و ضمن ارائه سخنرانیهای جالب، گستره پژوهشها و مطالعات خود را افزونتر میساخت. از هر فرصتی برای تکمیل دانشهای مورد علاقه خود و به دست آوردن اطلاعات درجه اوّل بهره میبرد. او پس از پایان تحصیلاتش در انگلستان، در سال ۱۹۶۵ با خانم آنّا والتن، محقق جامعهشناسی و تاریخ اقتصادی ایران ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. در دوران و پس از آن، گرایش حمید عنایت به جبهه ملّی بسیار آشکار بود. آنّا عنایت در خاطراتش از شرکت در مراسم هفتمین روز درگذشت شادروان دکتر محمد مصدق در ماه اسفند سال ۱۳۴۵، چنین نوشته است: «چند هفته پس از ورود به تهران، شوهرم مرا باخود به مراسم هفت مصدق برد …. عزادارانی از تمام اقشار و سطوح جامعه با اندوه عظیم و بالاتر از همه وقار و فرهنگی که حکایت از مدنیتی شایسته داشت، گرد آمده بودند.»۵
به این ترتیب، او هیچگاه فردی علاقه مند یا وابسته به دستگاه حکومتی نبود و استقلال فکری و شغلی خود را با وسواس حفظ میکرد. همین مسئله، او را به یکی از خوشنامترین و شایستهترین چهرههای فکری عصر خود ارتقا داد. نه مأموران و مدیران حکومتی صلاح میدیدند که او را بیازارند یا به حریمش وارد شوند، نه روشنفکران چپ میتوانستند او را نادیده بگیرند، نه روشنفکران غربگرا و نه متفکران مذهبی و روحانیون. حتی مبارزان حرفهای که در دانشگاهها کرّ و فرّی داشتند، احترام او را پاس میداشتند و برخی نیز خواندن کتابهایش را مفید میدانستند.
عنایت در هنگامه وقوع انقلاب اسلامی در ایران، فعالتر شد و پس از پیروزی انقلاب، با «جبهه دموکراتیک ملی ایران» که در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ در کنار مزار مصدق در قریه احمدآباد اعلام موجودیت کرد، همکاری نمود. اما به زودی انقلاب فرهنگی آغاز و دانشگاهها بسته شد. عنایت پایگاه و محیط طبیعی فعالیتش را که همچون معبدی گرامی میداشت، از دست داد. بنابراین مجدداً به انگلستان رفت و در سال ۱۳۵۹ ـ برابر با ۱۹۸۰ م ـ کرسی استادی تاریخ خاورمیانه آکسفورد را به دست آورد. همچنین به سمت عضو دائمی کالج سنت آنتونی برگزیده شد. با این همه، علاقه و جهت فکر و پژوهش وی، بر مسائل ایران متمرکز ماند. رنجش او از تندرویها و مخاطراتی که ایجاد شده بود، ایمان او را به تحوّل دموکراتیک در ایران تغییر نداد. در همین دوران کتاب مهم و جالب خود به نام «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» را نوشت و مقالات باارزشی درباره انقلاب اسلامی ایران منتشر کرد که جملگی از منابع درجه اوّل پژوهشی در این حوزه محسوب میشود.
بجز اینها، حمید عنایت، آثار مهمی ترجمه و تألیف کرد که اثر زیادی بر مطالعات و نگرشهای معاصر در عرصه فکر و اندیشه و علم سیاسی در ایران نهاد. گفتیم که او گرایشی ملّی داشت و حتی در تشکّلهای ملّیون شرکت میکرد و علاقهای زایدالوصف به فرهنگ و وطنش ابراز مینمود. اما هیچگاه تعادل در اندیشه و گفتار و نوشتار را از دست نداد و اسیر شعارهای میانتهی ناسیونالیستی یا بازیهای آرکائیسم فرهنگی نشد. این موضوع را از تأمل در میراث و حاصل قلم وی میتوان دریافت.
گستره آثار عنایت
حمید عنایت، مترجم و نویسندهای صاحب سبک و چیرهدست بود. دامنه آثارش به دو زبان فارسی و انگلیسی، پرتعداد و پرمحتوا است. اهمیت این آثار، عموماً از دهه ۱۳۶۰ خورشیدی در ایران مورد توجه قرار گرفت. زمانی که مطالعه جدّی در علم و فلسفه و اندیشه سیاسی در میان جوانان انقلابی ایران آغاز شد و آنها با توجه به بنبستها و مشکلات برآمده از اعمال و شعارهای گروههای سیاسی و آثار رادیکال و سطحی آنها، در پی تعمیق تفکر و تحلیل خود در عرصه سیاست برآمدند.
اتفاقاً در همان بحبوحه تعطیلی دانشگاهها، من نیز با رجوع به کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، به درس گفتارهای حمید عنایت با عنوان «نهادها و اندیشههای سیاسی در ایران و اسلام» (که جزوهای پلیکپی مربوط به سالهای ۱۳۵۲ و ۱۳۵۳ بود) برخوردم و به لطف کتابدار مهربان و بافرهنگ کتابخانه، این اثر و چند مقاله و جزوه دیگر در حوزه اندیشه سیاسی را به دست آوردم. یک دهه بعد، زمانی که در روزنامه همشهری مشغول کار بودم، بخشهای مختلف آن درس گفتار و چند مقاله از مرحوم عنایت را در صفحه مقالات روزنامه همشهری، با روتیتر «مطالبی منتشر نشده از دکتر حمید عنایت» منتشر کردم. این مطالب با چنان استقبالی از سوی خوانندگان و به خصوص دانشجویان علاقهمند روبرو شد که حیرتانگیز بود. در حقیقت عطش جامعه برای ورود به مباحث بنیادی و کمبود منابع اصیل به وضوح در این مورد نمایان بود.
حمید عنایت مقالات مهمّی در نشریات معتبر روزگار خود منتشر کرد و برخی از آنها در کتابهایی به نام خود او منتشر شد. مثلاً دو مجموعه «اسلام و سوسیالیسم در مصر» و «شش گفتار درباره دین و جامعه» که اولی را انتشارات فرمند در سال ۱۳۵۱ و دومی را کتاب موج در سال ۱۳۵۲ انتشار داد. برخی نیز نظیر «در حاشیه برخورد آراء در انقلاب مشروطیت» در مجموعههایی نظیر «یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری» جلد دوم، زیرنظر عبدالکریم سروش، ۱۳۶۳ به چاپ رسیده است. مابقی عمدتاً در مجلات «سخن» به سردبیری مرحوم دکتر پرویز ناتل خانلری و «نگین» به سردبیری برادرش محمود عنایت، و دو نشریه «آینده» و «راهنمای کتاب» تحت مدیریت شادروان استاد ایرج افشار منتشر شده است. همچنین مجلات «کتاب امروز»، «مجلّه تحقیقات اقتصادی» و «مجلّه روابط بینالملل».
اما کتابهایش هم از جهت موضوع، هم از حیث تألیف و ترجمه بودن و هم از نظر زبان ـ انگلیسی و فارسی بودن ـ قابل طبقهبندی است. ابتدا فهرستی از تألیفات عنایت با مشخصات آن، به زبان فارسی، سپس ترجمهها و در نهایت عنوان برخی آثار انگلیسی وی را میآورم با این توضیح که در ترجمه، خاصه ترجمههای فلسفی، آثار عنایت اهمیت زیادی در تکامل زبان فلسفی معاصر فارسی داشته و برابر نهادهای او در مقابل اصطلاحات مهم فلسفی و سیاسی و حتی اجتماعی، همواره جزو مهمترین پیشنهادهای زبانی بوده و اغلب ترجمههای او در زمره متون مهم و پر اعتبار روزگار ماست. فهرست زیر، نمایهای از آثار اوست، بجز آثاری که قبلاً ذکر کردیم:
۱ـ تألیفات: تاریخ اندیشه سیاسی در ایران و اسلام، درس گفتارهای دانشگاه تهران ۱۳۴۸رتاریخ اندیشههای سیاسی در اسلام، درس گفتارهای دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ۱۳۴۹ر بنیاد فلسفه سیاسی در غرب: از هراکلیت تا هابز، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۴۹ر نهادها و اندیشههای سیاسی در ایران و اسلام، درس گفتارهای دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه تهران ۱۳۵۲ر جهانی از خود بیگانه، انتشارات فرمند ۱۳۵۱ر سیری در اندیشه سیاسی عرب: از حمله ناپلئون به مصر تا جنگ جهانی دوم، انتشارات امیرکبیر ۱۳۵۸رفهرست توصیفی کتابشناسی علوم سیاسی، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۵۴…
۲ـ ترجمهها: سه داستان از جرج برنارد شاو، جک لندن و گیدوموپاسان، کتابفروشی حکمت ۱۳۳۳ر سه آهنگساز (واگنر، موزارت و برلیوز)، رومن رولان، صفیعلیشاه ۱۳۳۴ر سیاست، ارسطو، انتشارات نیلی ۱۳۳۷ر تاریخ تمدن: جلد سوم قیصر و مسیح (کتاب اول و دوم: جمهوری و انقلاب)، ویل دورانت، انتشارات اقبال ۱۳۴۱ر فلسفه هگل، والتر ترنس استیس، انتشارات کتابهای جیبی ۱۳۵۲ر تاریخ طبیعی دین، دیوید هیوم، انتشارات خوارزمی ۱۳۴۸ر لوی اشتروس، ادموند لیچ، خوارزمی ۱۳۵۰ر مارکوزه، السدرمک اینتایر، خوارزمی ۱۳۵۲ر خدایگان و بنده، هگل (با تفسیر الکساندر کوژو، خوارزمی ۱۳۵۲ر عقل در تاریخ، هگل، انتشارات علمی دانشگاه صنعتی آریامهر ۱۳۵۶ر امانوئل کانت، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق (گفتاری در حکمت کردار)، ترجمه به همراه علی قیصری، خوارزمی ۱۳۶۹٫
۳ـ کتب انگلیسی:
Modern Islamic Political Thought: The Response of he Shi’I and sunni Muslims to the Twentieth Century, London, 1982.
این کتاب دوبار با مشخصات زیر به فارسی برگردانده شده است:
ـ تفکر نوین سیاسی اسلام، ترجمه ابوطالب صارمی، انتشارات امیرکبیر ۱۳۶۲٫
ـ اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، انتشارات خوارزمی ۱۳۶۳٫
-”Iran and the Arabs”, in Arab Nationalism and a wider world, New York, 1971.
مقالات انگلیسی حمید عنایت در نشریات مختلفی مثل Muslim Worldر Middle Eastern Studies ر و Iranian Studies منتشر شده است.
اینها گوشهای از میراث فکری و فرهنگی عنایت است. او در دوران خدمتش در دانشگاه تهران، برخی مسئولیتهای اداری و فعالیتهای سردبیری و ویراستاری را نیز برعهده داشت. از جمله: ویراستار ارشد انتشارات فرانکلین تهران، عضو شورای پژوهش دانشگاه تهران، ریاست افتخاری گروه مشاوران انتشارات دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف)، عضو شورای پژوهشهای علوم اجتماعی و عضو هیئت ارزیابان در وزارت علوم و آموزش عالی، عضو کمیته علوم اجتماعی فرهنگستان زبان ایران، عضو هیئت سردبیری مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، عضو هیئت سردبیری مجله «خرد و کوشش» که در دانشگاه پهلوی شیراز منتشر میشد و سرپرست برنامه انتشارات شرکت طبع و نشر دانش نو.
این کارنامه نشان میدهد که قلمرو فضل و فعالیت او، به دلیل تعادل و اعتلایی که وی برگزیده و بدان مقید شده بود، او را نزد همگان محترم ساخته و به رغم اختلافی که با دستگاه حکومتی ـ درنظر و عمل ـ احساس میکرد، همواره دایره وسیعی از امکانات و امتیازات در اختیار او نهاده بود تا بتواند کوششها و پژوهشهای خود را پربار سازد و بر حجم داشتههای فکری و فرهنگی روزگار خود بیفزاید.
افق اندیشهها و نظریههای یک روشنفکر اصیل
دامنه آراء و موضوعاتی که حمید عنایت در آثارش مطرح کرده، بسیار متنوع است، اما چند موضوع در آن بسیار برجسته و نظرات مهمی در باب آنها ابراز شده است. از جمله مسئله زبان، غرب، بومیگرایی یا بازگشت به خویش، نقشآفرینی مجدد اندیشه اسلامی، و سرانجام اهمیت اندیشه سیاسی از نظر تاریخی یا موضوعی.
در هر یک از این زمینهها، نظرات جالب و بدیعی در کارهای عنایت وجود دارد. او به زبان اهمیت زیادی میداد و اساساً هر زبان را یک فرهنگ و کلید ورود به اعماق فرهنگها میدانست. به همین دلیل در انتخاب واژگان و سبک نوشتار خود، دقتی ویژه به کار میبرد و امتیازات نثر او را با کمی دقت میتوان دریافت. واژهگزینی عنایت در ترجمهها نیز نمونهای عالی و درجه اول از فعالیت فرهنگی برای گسترش زبان و تفکر محسوب میشد. در این زمینه میتوان او را در زمره پیشگامان زایش نثر فلسفی جدید ایران قلمداد کرد. ترجمههایش از ارسطو و هگل و کانت، در زبان ما، از بهترین تلاشها برای شناخت بنیاد فلسفی و فکری مغربزمین محسوب میشود و معادلهای معتدل و سنجیده عنایت، سرمشقی برای بسیاری از مترجمان بعدی قلمداد شده است. او علاوه بر انگلیسی، آلمانی و عربی هم میدانست و معتقد بود
زبان فارسی را میباید چنان پربار کرد که بالاصاله و با تکیه بر غنای ذاتی، مبداء تفکر و فلسفهای استوار باشد. وی مدتی در شاخه علوم سیاسی فرهنگستان زبان ایران کار کرد و سرپرست و ویراستار چند بنگاه انتشاراتی بود که آثار مهم و جدی منتشر میکردند. معروفترین مجموعه از این کارها تحت عنوان «خداوندان اندیشه سیاسی» مستقیماً زیر نظر عنایت منتشر شد و اثری درجه یک در زمان خود و پس از آن محسوب میشود.
بجز این مسئله، عنایت از منتقدان جدی شرق شناسی هم بود. او نه فقط شرق شناسان سنتی و قرن نوزدهمی، که معاصران نامدار خود نظیر ماکسیم رودنسون، هانری کربن و حامد انگار را نیز مورد نقد قرار میداد و آنها را در باب اندیشههایی نامرتبط با زمینه اجتماعی و تاریخی ایران یا مبالغه در برخی مسائل و نقشها در موضوع مذهب شیعه و روحانیت و نهادهای دینی مؤاخذه میکرد. عنایت، خود به یک نوع وحدت و پیوستگی میان تاریخ باستانی و اسلامی ایران معتقد بود. در هر دو مورد صاحب نظر و صاحب تالیف بود و درس گفتارهای او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی به خوبی این نگاه هارمونیک و بیانقطاع را نشان میدهد. او دریافته بود که نگاه شووینیستی و ناسیونالیسم ترویجی در ایران شیعه مذهب، ممکن است به از میان رفتن موازنهای فرهنگی و اجتماعی بینجامد و واکنشهای زیادی ایجاد نماید. بر خلاف بسیاری از روشنفکران دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، عنایت اهمیت زیادی به مذهب و فهم تحولات و علائق حوزههای فعال در عرصه فکر دینی میداد.
وی در جایی نوشت:
«شناسایی عقاید سیاسی شیعه، گذشته از اهمیت تاریخی آن، برای ما بیشتر از این جهت ضرورت دارد که به یاری آن میتوانیم بخش مهمی از میراث فکری ملت خود را با معیارهای جهان امروز ارزشیابی کنیم و مخصوصاً معلوم داریم که خصوصیات روحی و فکری مردم ما تا چه اندازه معلول عقاید تقلیدی و سنتی و تا چه اندازه پدید آورده نظامهای سیاسی و اقتصادی است. چنان که میدانیم، یکی از عقاید رایج در میان برخی از روشنفکران امروزی ما آن است که بسیاری از خصوصیات منفی روحیه ایرانیان از قبیل توکل و تسلیم و خرافهپرستی و ترس و ملاحظه در بیان عقیده، نتیجه معتقدات مذهبی ایشان، یعنی مذهب شیعه است».۶
پاورقی ها:
۱٫ Times (London), 1982, 3 Aug, 10.
نقل از: روشنفکران ایرانی و غرب، تألیف مهرزاد بروجردی، ترجمه جمشید شیرازی، نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ سوم، خرداد ۱۳۷۸، ص ۲۱۸
۲ـ مصاحبه با محمود عنایت، برگرفته از سایت حکمت، مورخه ۱۰ر۶ر۱۳۹۰٫
۳ـ برای زندگی حمید عنایت رجوع کنید به کتاب داود غرایاق زندی با عنوان:
یادمان دکتر حمید عنایت، پدر علم سیاست ایران، نشر تهران ۱۳۸۰٫ مهرزاد بروجردی نیز در کتاب روشنفکران ایرانی و غرب، شرح کوتاهی از احوال او را بازگو کرده است.
۴ـ برای شرح فعالیتهای سیاسی عنایت رجوع کنید به کتاب حمید شوکت با عنوان: کنفدراسیون، اتحادیه انجمنهای دانشجویان ایرانی در اروپا، انتشارات عطایی، تهران ۱۳۷۸٫
۵ ـ مصدق و ناسیونالیسم مدنی، آنا عنایت، فصلنامه آزادی، دوره دوم، شمارههای ۱۶ تا ۲۷، صص ۱۹۶ـ۱۷۵
۶ـ مقاله «سیاست ایرانشناسی»، نوشته حمید عنایت، مجله نگین، شهریور ۱۳۵۱، شماره ۸۸، صفحات ۷ و ۸٫
ادامه داردچهارشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۱روز نامه اطلاعات