در گفتگوی آفتاب یزد با آذر منصوری تشریح شد چشمانداز روشن فراکسیون زنان در مجلس دهم
آفتاب یزد- گروه سیاسی: باید یک تبریک ویژه گفت! یک تبریک ویژه به بانوان. یک رکوردشکنی در طول تاریخ پس از انقلاب. در میان ۱۰ دوره مجلس. انتخابات پارلمانی دهم ایران تنها یک پیروزی برای اصلاح طلبان و لیست امید نبود. بلکه یک پیروزی ناب برای بانوان هم به شمار میآید. ۱۷ نفر. اگر مینو خالقی را هم جزوشان حساب کنیم میشوند ۱۸ نفر. این یعنی دو برابر مجلس نهم، در مجلس دهم نماینده دارند. برای شروع یک حرکت دموکراسی خواهانه، چنین جهشی یک اتفاق خاص است. خیلی هم خاص.
بخصوص اگر بدانیم که تمامی این نمایندگان، از میان بانوان اصلاح طلب به مجلس بعدی راه یافتهاند. اکنون شاید زنان بتوانند لا اقل نسبت به دوره پیش امیدوارتر به فکر تحقق مطالباتشان باشند. البته به شرط آنکه سایر نمایندگان نیز صدای زنان در مجلس را بشنوند. در طول این مدت سابقه نداشته تا این میزان از نمایندگان زن، راهی قوه مقننه شوند اما… .
اما این همه آن چیزی نیست که بانوان وکسانی چون "آذر منصوری" عضو شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان
بخواهند. منصوری از همانهایی است که پیشتاز در مطرح کردن سهمیه ۳۰ درصدی برای زنان و راه یابی آنها به مجلس بود کسی که سخن از تبعیض مثبت میزد. با این شرایط اکنون باید پرسید که آیا این تعداد از زنان راه یافته به مجلس، برای او و بانوانی چون او رضایت بخشند و یانه. به خاطر رکورد شکنی زنان در ورود و راهیابی ۱۷ نفرشان به مجلس با " منصوری" عضو حزب اتحاد ملت گفتگو کردیم.
خانم منصوری هر چند اکنون ۱۷ نفر از نمایندگان مجلس دهم از بانوان هستند و این در تاریخ انقلاب اسلامی بی سابقه بوده است اما رقم ۱۷ نفر با آن سهمیه ۳۰ درصدی (تبعیض مثبت ) که شما برای ورود بانوان به مجلس مدنظرتان بود بسیار فاصله دارد. اکنون آیا از افزایش تعداد بانوان مجلس، رضایت دارید یا با توجه به برنامه و آرمانهایی که داشتید این تعداد را قانع کننده نمیدانید؟
آن چیزی که به عنوان سهمیه ۳۰ درصدی در مجلس آینده مطرح شد براساس تجربه ای بود که در بسیاری از کشورها به کار گرفته شده است، سهمیهای که هم اکنون از سوی دولتها و حکومتها در قانون اساسی لحاظ شده و از سوی احزاب و جناحهای سیاسی آن کشورها که نقش تعیین کننده ای را در رقابتهای انتخاباتی دارند رعایت میشود.
اما طرح سهمیه ۳۰ درصدی در کشور ما، لزوما به معنای تحقق آن در مجلس آینده ایران نبود بلکه تلاشی برای گفتمان سازی و تحقق مطالبات زنان ایران برای کاهش شکافهای جنسیتی در جامعه است.
ما با طرح چنین مسئله ای (سهمیه ۳۰ درصدی) بهدنبال حل برخی از دغدغههایمان بودیم. اما خودمان هم
میدانستیم که وقتی قانون کشور در انتخابات، سهمی را برای بانوان در مجلس در نظر نگرفته است رسیدن به آن «30 درصد» عملا تحقق نخواهد یافت.
ولی همین بیان رسانهای سهمیه بانوان، فضای انتخاباتی را نسبت به گذشته تغییر داد، گفتمان سازی ضرورت مشارکت زنان، باعث شد تا شاهد افزایش چشمگیر ثبتنامکنندگان زن برای شرکت در رقابتهای انتخاباتی باشیم. دیدیم در حالیکه در انتخابات گذشته، ۵/۳درصد از ثبت نام کنندگان برای کاندیداتوری مجلس از بانوان بودند، در این دوره این رقم به ۱/۱۱ درصد افزایش
پیدا کرد.
از طرفی فراموش نکنیم که در مرحله تایید صلاحیتها بیش از ۶۰ درصد زنانی که در انتخابات ثبت نام کرده بودند نتوانستند از نظارت شورای نگهبان عبور کنند و ردصلاحیت شدند، یعنی بیش از نیمی از این (۱۱ درصد) ثبتنامکننده از گردونه انتخابات حذف شدند، از میان تعداد زنانی که برای رقابتهای مجلس باقی ماندند ۱۷نفرراه یافته به قوه مقننه، برآیند اتفاقاتی هستند که در فرآیند انتخابات رخ داده است.
اما علی رغم همه محدودیت ها و مشکلاتی که در مجلس دهم پیش آمد، اگر اکنون تعداد آمار زنان مجلس آینده را با تعداد زنان مجلس نهم مقایسه کنیم میبینیم که از ۳درصد کل مجلس، به بیش از ۵/۵ درصد افزایش یافتهاند یعنی تقریباً دو برابر.
نکته جالب توجه در زنان راه یافته به مجلس دهم این است که تقریبا همگی آنها از یک گرایش سیاسی هستند که این موضوع خود نیاز به تفسیر و تحلیل جداگانه دارد.
و نتیجه به دست آمده نشان میدهد که علیرغم تمام رد صلاحیت ها، ما رکورد ده دوره مجلس را شکستیم بنابراین اکنون در شرایط امیدوارکنندهای هستیم.
با توجه به اینکه حتی در مورد بسیاری از مردان برگزیده لیست امید، سوابق سیاسی خاصی دیده نمی شود، فکر میکنید که ۱۷نفر زن راه یافته به مجلس دهم، افراد بیسابقه و غیر سیاسی ای هستند که صرفا برای آزمون و خطا پای به مجلس میگذارند؟ آیا میتوان امیدوار بود چنین کسانی بتوانند مطالبات زنان را پیگیری کنند؟
همان طور که اشاره کردید در لیست امید، این مشکل عدم سابقه سیاسی تنها متعلق به زنان نیست، چون هم اکثریت مردان اصلاح طلب و هم اکثریت زنان اصلاحطلب در این انتخابات رد صلاحیت شده بودند در نهایت چنین لیستی بسته شد، اما با توجه به قانون انتخابات و شاخصهایی که برای کاندیداها تعریف شده است،
در تمام زنان فعلی راه یافته به مجلس درصد استانداردی از توان لازم وجود دارد، شما اگر باقی دورههای مجلس را هم ببینید صرفا همه نمایندگان کسانی نبودند که در گذشته سابقه نمایندگی داشته باشند. در حال حاضر شاید کمتر از یک چهارم کسانی که به مجلس راه پیدا کردند، نمایندگان دورههای قبل مجلس هستند.
بنابراین تصور من این است که ۱۷ زن راه یافته به مجلس، با توجه به سوابق مدیریتی و تحصیلات، از آن سطح از پیگیری مطالبات زنان در مجلس آینده برخوردار هستند. اتفاق خوب دیگری که در مجلس دهم به ویژه در حوزه زنان افتاده این است که مجموعه ای از ظرفیتها
در بیرون از مجلس وجود دارد که در کنار فراکسیون زنان در پارلمان آینده به آنها کمک میکند تا نمایندگان بتوانند به وعده ها و مطالباتی که در جامعه زنان به آن اشاره شده جامه عمل بپوشانند.
همان طور که میدانید اکثریت قاطع این ۱۷نفر از طیف اصلاح طلبانند، به نظر میآید نوع نگرش زنان اصلاح طلب به گونهای است که اگر طرحی را برای دفاع از حقوق زنان به تصویب برسانند بعد از تصویب با چالش نهاد نظارتی و شورای نگهبان رو به رو میشوند به طوری که این طرح ها از سوی شورای نگهبان تایید نشده و در نتیجه بلاتکلیف میمانند.
برنامه ها و طرح هایی که در حوزه زنان وجود دارد،
هم با توجه به تجربیاتی که در مجلس گذشته داریم و هم با توجه به مطالعات، پژوهش ها و کارهای میدانی که صورت گرفته، تدوین میشوند. هر چند باید این طرحها با توجه به اولویتهای زنان در دستور کار مجلس
قرار بگیرند.
اما برای آنکه طرح ها و مصوبات زنان از موانع موجود عبور کنند و با سد شورای نگهبان رو به رو نشوند باید به چند عامل توجه کنیم. نخست حضور قوی بانوان نماینده و لابی آنها با سایر نمایندگان پیرامون طرحهای فراکسیون زنان است،
هر چه قدر طرح ها با اکثریت نمایندگان به تصویب برسد این موضوع یک نقطه قوت برای مصوبه مزبور به شمار میآید.
از سوی دیگر بسیاری از موانعی که در مقابل این طرح ها ایجاد میشود با تاکید بر شرع و احکامی است که شورای نگهبان با استناد به آن ها با مصوبه موردنظر مخالفت میکند. رفع این موضوع نیز بستگی به تلاش نمایندگان مجلس و گروه هایی که از این نمایندگان حمایت میکنند دارد؛ اینکه این گروه ها و نمایندگان برای گفتگو، رایزنی، تعامل و چانه زنی با فقهای شورای نگهبان سعی کنند تا استدلال همه جانبه برای تایید شورای نگهبان بیاورند.
از سویی طرح مطالبات در فضای عمومی و همراهی بدنه اجتماعی زنان برای اجرا شدن مصوبههای زنان، راهکار دیگری است.
در کنار این موارد گفتگو با برخی مراجع تقلید میتواند به تصویب نهایی طرح هایی که با مخالفت شورای نگهبان مواجه شده، یاری برساند. فراموش نکنیم باید براساس اولویتهای زنان، طرح ها و مصوبات آنها در مجلس مطرح شود و تجربه نشان داده که تصویب طرح هایی که در اولویت زنان هستند کمتر با مانع رو به رو میشوند.
با این راهکارهایی که شما ذکر کردید میتوان گفت اگر در مجلس دهم، زنان مصوبهای طرح کردند اما با مخالفت شورای نگهبان رو به رو شدند، نشان دهنده ضعف زنان نماینده بوده و نه وجود موانع پیشرو؟
الزاما چنین چیزی نیست. قاعدتا با توجه به تجربه ای که در دورههای گذشته داریم ممکن است در برابر برخی مصوبات، مخالفتهای جدی وجود داشته باشد اماهمین که چانه زنی ها و مذاکرات از سوی نمایندگان زن برای طرح ها صورت بگیرد مردم خودشان قضاوت خواهند کرد
که تا چه میزان بانوان مجلس پیگیر مطالبات آنها بودند. تجربه مجلس ششم نشان داد که این رایزنی ها و مذاکرات با مراجع و علمای دینی و فقهای شورای نگهبان میتواند مفید باشد.
ولی عدم به نتیجه رسیدن آن طرح ها به دلیل مخالفتهای شورای نگهبان، به معنای ضعف زنان مجلس نیست.
انتخابات دور دوم هم صورت گرفت، از دیدگاه شما گام بعدی که اصلاح طلبان برای مجلس دهم باید انجام دهند در چه زمینهای است و باید تمرکز اصلی آنها بر روی
چه موضوعی قرار بگیرد؟
با توجه به گفتمان غالب در انتخابات که متمرکز بر برجام شده بود و پس از آن برجام ۲ مطرح شد، در مجلس آینده هم در اولویت قرارگرفتن برجام و تمرکزروی برجام داخلی میتواند مهمترین اولویت مجلس باشد.
اما همه چیز برجام نیست و درباره بسیاری از مسائل دیگر در مجلس آینده باید بحث شود، اکنون پس از دور دوم انتخابات، یکیاز این مسائل مهم بحث هیئت رییسه است.
بله! ما اولویتهای خیلی مهمی در مجلس آینده خواهیم داشت اما وقتی که به ائتلافی در مجلس آینده با دو نام ائتلاف موافقین برجام و مخالفین برجام فکر کنیم، بهنظر میآید که اصلاح طلبان ذیل تشکیل ائتلاف موافقین برجام باید موضوع هیئت رئیسه، تعیین کمیسیونهای مربوطه و رئیس مجلس را مدنظر قرار دهند. باتوجه به نتیجه ای که از مرحله دوم انتخابات هم به دست آمده، اصلاح طلبان میتوانند به تشکیل فراکسیون قدرتمندی در مجلس آینده دست بزنند.
با توجه به تشکیل یک فراکسیون قدرتمند اصلاح طلب در مجلس دهم، سرنوشت عارف را باید چگونه بدانیم؟
به نظرم این موضوع را فراکسیون مدنظر(اصلاح طلبان)، تعیین خواهد کرد و ما به عنوان ناظران بیرونی، نمیتوانیم راجع به ریاست آینده تصمیم گیری کنیم، چنانچه فراکسیون اصلاح طلبان شکل بگیرد، نمایندگان این فراکسیون بهترین گزینه ها را انتخاب میکنند.
آیا ممکن است ائتلاف اصلاح طلبان دوباره از «عارف» شخصی را بسازد که از ریاست کناره گیری کند؟
قاعدتا این فراکسیون باید با توجه به برنامه هایی که برای تحقق آنها زمان گذاشته شده و همچنین آرای مردم، در خصوص ریاست تصمیم گیری کند. ضمن آنکه غیر از اظهارنظر نمایندگان راه یافته به مجلس هر اظهار نظری در اینباره میتواند باعث اختلاف در ائتلاف آینده لیست امید شود.
خودمان هم میدانستیم که وقتی قانون کشور در انتخابات، سهمی را برای بانوان در مجلس در نظر نگرفته است رسیدن به آن «30 درصد» حضور زنان در مجلس عملا تحقق نخواهد یافت
در مرحله تایید صلاحیت ها بیش از ۶۰ درصد زنانی که در انتخابات ثبت نام کرده بودند نتوانستند از نظارتها عبور کنند و رد صلاحیت شدند، یعنی بیش از نیمی از این (۱۱ درصد) ثبت نام کننده از گردونه انتخابات حذف شدند
اتفاق خوب دیگری که در مجلس دهم به ویژه در حوزه زنان افتاده این است که مجموعه ای از ظرفیت ها در بیرون از مجلس وجود دارد که در کنار فراکسیون زنان در پارلمان آینده به آنها کمک میکند تا نمایندگان بتوانند به وعدهها و مطالباتی که در جامعه زنان به آن اشاره شده جامه عمل بپوشانند
در حالیکه در انتخابات گذشته، ۵/۳ درصد از ثبت نام کنندگان برای کاندیداتوری مجلس از بانوان بودند، در این دوره این رقم به ۱/۱۱ درصد افزایش پیدا کرد