تنشزایی کابوها در «ساعت صفر» منطقه
تهران- ایرنا- حمله به یمن در حالی که هنوز هدف اصلی آمریکا جلوگیری از گسترش جنگ و بحرانسازی در منطقهایست که به تازگی پس از دو دهه از باتلاق آن خارج شده، ابهامها درباره اقدام نظامی واشنگتن را افزایش داده است.
به گزارش حوزه سیاست خارجی ایرنا، حمله آمریکا و روباه پیر استعمار در بامداد جمعه ۲۲ دی ماه به یمن میتواند مارپیچ تنش و بیثباتی در منطقه را پیچیدهتر کرده و خطر گسترش جنگ را افزایش دهد.
ایالات متحده، نیمهشب گذشته با کمک جنگندههای انگلیسی برخی شهرهای یمن را هدف قرار داد؛ اهدافی که اگر چه تعداد آن ۱۲ نقطه اعلام شد اما فرمانده نیروی هوایی آمریکا در غرب آسیا با طرح ادعایی اعلام کرد «ما با بیش از ۱۰۰ موشک هدایتشونده از هوا و دریا به ۶۰ هدف در ۱۶ پایگاه شبهنظامیان حوثی حمله کردیم».
دولت «بایدن» از ابتدای جنگ غزه در پساطوفان الاقصی تلاش زیادی کرد تا دچار خطای محاسباتی نشود و در دام صهونیستها برای لغزیدن در تله جنگی گرفتار نشود؛ با این وجود اقدام واشنگتن در تجاوز به یمن میتواند تمامی این تلاشها را نقش برآب کند.
اقدام نظامی آمریکا در یمن ناشی از این واقعیت است که راهبرد کاخ سفید در ۱۰۰ روز گذشته کاملاً بیخاصیت شده است. دولت بایدن در جنگ غزه از یک سیاست دو ستونی بهره گرفته بود؛ از یک طرف دست کابینه جنگی اسرائیل را برای نسلکُشی رژیم آپارتاید علیه مردم غزه و کوبیدن این باریکه باز گذاشت و از طرف دیگر، از کانال دیپلماسی از ورود طرفهای دیگر منطقهای به مناقشه جلوگیری کرده و با کلیدواژه «ضرورت خویشتنداری»! اطراف اسرائیل را خلوت کند.
در همین اثنا، دستگاه سیاست خارجی آمریکا با استفاده از دیپلماسی «بک چنل» پیامهای متعددی برای ایران و دیگر اعضای مقاومت نظیر حزبالله لبنان فرستاد، با این مضمون که واشنگتن قصد ایجاد درگیری نداشته و عدم گسترش جنگ غزه به جبهههای دیگر، ضرورت دارد. در واقع تمامی کوشش شبانهروزی «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه رژیم جنگطلب و صلحدوستنمای آمریکا در ۴ دور سفر منطقهای خود به این امر اختصاص پیدا کرد.
در این فاصله، کاخ سفید از هیچ اقدامی که متضمن برتری اهداف اسراییل در غزه باشد فرو گذار نکرد؛ از اختصاص کمک اضطراری چند میلیارد دلاری و روانه کردن حجم انبوه تسلیحات ارسالی به مقصد سرزمینهای اشغالی جهت کشتار ۱۳ هزار زن و کودک در نوار غزه گرفته تا وتوی چندین قطعنامه شورای امنیت درباره آتشبس و توقف کشتار صهیونیستها در غزه.
بدیهی بود این رویکرد فرصتطلبانه، برای محور مقاومت قابل پذیرش نبود. ایران از همان روزهای نخستین حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به غزه، به همه حامیان این رژیم هشدار داد که انگشتان شبکه مقاومت روی ماشه است و آمریکاییها نمیتوانند در حالی که مستقیماً هدایت ماشین جنگی اسرائیل را در دست گرفتهاند، برای مصون ماندن از تبعات سیاستهای جنگطلبانهشان از دیگران انتظار خویشتنداری داشته باشند و برای تل آویو حصار امنیتی ایجاد کنند.
از همین رو، «حسین امیرعبداللهیان» به فاصله چند روز بعد از تهاجم بیسابقه رژیم صهیونیستی به غزه، دوشنبه ۲۳ مهر، پس از اولین سفر منطقهای خود پس از طوفان الاقصی این هشدار را داد که «ما به صراحت به طرفهای آمریکایی گفتیم و اعلام میکنم که آنان نمیتوانند همه را به خویشتنداری دعوت کنند اما بهطور تمامقد در کنار جنایتکاران اسرائیلی قرار بگیرند». وی افزود: «زمان برای این پیامهای آمریکا رو به پایان است؛ من هشدار میدهم تا دیر نشده، بهجای ارسال پیامهای ریاکارانه، کشتار کودکان و زنان را متوقف کنید».
بر این اساس طبیعی بود که تحولات منطقه با واکنش مشروع مقاومت به مرحلهای جدید وارد شود. مقاومت عراق بیش از ۱۲۰ مورد حمله به پایگاههای آمریکا در سوریه و عراق را ثبت کرد. مقاومت اسلامی لبنان از جبهه شمالی، حملات خود را به مراکز نظامی اسرائیل آغاز و شمال سرزمینهای اشغالی فلسطین را به شهر ارواح تبدیل کرد و ارتش ملی یمن هم از جنوب و بندر اشغالی ایلات خواب را از چشمان سران صهیونیستی ربود.
مقاومت یمن همچنین در دریای سرخ و بابالمندب، با هشدار و هدف قرار دادن کشتیهای تجاری به مقصد اسرائیل، ضربه کاری به پیکر این رژیم وارد آورد و به اینگونه توانست ۹۸ درصد اقتصاد اسرائیل را که از مسیر تجارت دریایی صورت میگیرد، فلج کند. ارتش یمن اثبات کرد حاکم بلامنازع در دریای سرخ است و عادیسازی این آبراه جهانی را مشروط بر توقف جنگ علیه مردم غزه عنوان کرد.
با این وصف، تحولات منطقه نشان میدهد آمریکا در حمله خود به یمن اسیر سوءمحاسبه شده است. اقدام نظامی دولت بایدن نه نشان از تحمیل «بازدارندگی» خود به محور مقاومت است و نه ارتش یمن را از راهبرد خود در دریای سرخ و بابالمندب منصرف خواهد کرد.
واشنگتن با حمله نسنجیده خود تنها مکعب روبیک تنش در منطقه را پیچیدهتر کرد. در داخل آمریکا تقابل با یمن که به تازگی از یک جنگ سهمگین هشت ساله سربلند بیرون آمده است، یکی از بزرگترین اشتباهات راهبردی ایالات متحده ارزیابی شده است.
روزنامه «والاستریت ژورنال» در این خصوص نوشته است: «مقامات آمریکایی انتظار دارند که یمنیها به حمله علیه کشتیها در مدت کوتاهی پس از حملات ما ادامه دهند تا نشان دهند که این گامها «بازدارنده نیست و آنها به تهدید کشتیهای دریای سرخ ادامه خواهند داد». روزنامه «واشنگتن پست» هم درباره نگرانیها نسبت به گسترش جنگ نوشت: «حملات به یمن تقریباً بهطور قطعی منجر به افزایش تنش در سراسر خاورمیانه خواهد شد».
اما خبرگزاری «بلومبرگ» با اشاره به رویکرد متناقض دولت بایدن و توصیف حمله آمریکا به «قمار»، هشدار داد که واشنگتن در شرایطی به یمن حمله کرد که بارها اعلام کرده بود «در بحبوحه جنگ بین اسرائیل و حماس، جلوگیری از تبدیل درگیری به یک جنگ منطقهای بزرگتر اولویت ماست».
حمله به یمن در حالی که هنوز هدف اصلی آمریکا جلوگیری از گسترش جنگ و بحرانسازی در منطقهایست که به تازگی پس از دو دهه از باتلاق آن خارج شده، ابهامها درباره اقدام نظامی واشنگتن را افزایش داده است.
حتی در روزهای اخیر، «عاموس هوکشتاین»، مشاور ارشد کاخ سفید در بیروت مذاکرات فشردهای برای اطمینان حاصل کردن از عدم گشایش جبهه شمالی علیه اسرائیل با مقامات لبنان داشت.
این مقام آمریکایی پس از دیدار با نخستوزیر موقت، وزیر امور خارجه، فرمانده ارتش و رئیس پارلمان لبنان، روز پنجشنبه اعلام کرد: «ما در یک لحظه بحرانی زندگی میکنیم و آنچه مورد نیاز است، یک راهحل دیپلماتیک است که به مردم اسرائیل اجازه دهد تا بتواند به خانههای خود در شمال خود بازگردند».
این فرستاده آمریکایی پیش از سفر خود به بیروت، هفته گذشته به اسرائیل سفر کرد تا در مورد تنشها در مرز که با ادامه جنگ چند ماهه اسرائیل در غزه تشدید شده است، گفتوگو کند.
کارشناسان معتقدند آنچه «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و آنتونی بلینکن وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا را به سفر اخیر به کشورهای منطقه مجاب کرده، مسأله واکنشهای مقاومت در پی تحولات اخیر است.
صحبتهای این دو مقام غربی نیز این مهم را ثابت میکند که غرب بهشدت نگران ادامه اقدامات متقابل مقاومت و تشدید فشار بر نیروهای آمریکایی و رژیم صهیونیستی است. بورل در نشست خبری خود در بیروت گفت: «باید جلوی ورود لبنان به جنگ منطقهای را بگیریم. دیپلماسی میتواند برای جستوجوی راهحلی بهتر به کار بیاید. ما اینجا هستیم تا وضعیت را بررسی کنیم و در مسیر خروج از بحران کنونی مشارکت داشته باشیم».
هدف قرار دادن یمن در آیندهای نزدیک این واقعیت را مقابل آمریکا عیان خواهد ساخت که این کشور نمیتواند بدون آنکه تبعات تصمیم خود را بپذیرد، از آتش متقابل مقاومت مصون بماند. در نهایت آمریکا و انگلیس با اشتباه راهبردی خود موجب شدند یمن در اقدامات خود در دریای سرخ گشادهدستانهتر عمل کند و تهاجم ائتلاف آنگلوساکسونی به صنعا، این پیامد بومرنگی را به دنبال داشته باشد که شاید این کشتیهای آمریکایی و انگلیسی باشند که دیگر نتوانند به راحتی وارد دریای سرخ و بابالمندب شوند!