به بهانه هفتم آبان روز کورش؛ روزی برای ایران/ راز افزایش علاقه ایرانیان به نمادهای ملی
گرایش امروز مردم به ایران و نمادهای ملی از جنس باستانگرایی رمانتیک دوران پهلوی نیست که به نوعی از باستانگرایی به عنوان ابزار سرکوب و یا به تعبیر دیگر پیشبرد توسعه از بالا استفاده میکرد، بخشی از یک پروژه دینستیزی نیست؛ بلکه در این ملیجویی و در این ایرانگرایی امروز، تعادل، آشتی و شهروندمحوری خواست جدی و ملاک اصلی است. روز کورش برای مردم صرفاً به معنای روز ایران است و توجه به اولویت توسعه ایران، روز زندگی برای همه ایرانیان. روزی ملی برای گرامیداشت دادگری که بنیانگذار اولین حکومت سراسری در سرزمینمان بود.
یکی از این نمادهای ملی، توجه به گرامیداشت روز کورش است. علتهای مختلفی برای این موضوع مطرح شده است. برخی معتقدند کورش برای مردمی که روز کورش را گرامیمیدارند نمادی است از ایران باشکوه، آباد، و سربلند و مردم چنین ایرانی میخواهند.
آنها میگویند مردم پیشرفتهای برخی کشورهای همسایه که چند دهه پیش از ایران عقبتر بودند را با وضعیت کشور مقایسه میکنند، مثل مقایسه رشد اقتصادی ترکیه با ایران، مقایسه فرودگاه استانبول و امارات با فرودگاه امام، مثل برخی طرحهای بزرگ عمرانی ـ اقتصادی در عربستان و ترکیه در مقایسه با ایران، برگزاری جام جهانی فوتبال در قطر، و به هرحال مجموعه این قیاسها برای جوانان مایه سرخوردگی است و لذا به نوعی برای ایجاد اعتماد به نفس و یاداوری به خود و دیگران، کورش را گرامی میدارند تا شکوه دیرین ایران را به خود و دیگران یاداوری کنند. اما به نظر می رسد موضوع عمیقتر از واکنش به مسائل روز و این دست قیاسها باشد.
در سالهای ابتدای انقلاب به دلایل مختلف از جمله منازعه گروههای سیاسی و بویژه منازعه گروههای ملیگرا و یا گروههایی چپی که با شعار ملیگرایی در عرصه بودند با گروههای انقلابی اسلامی فضایی بوجود آمد که «ملی» تقبیح شد.
شعارهای آن سالها مثل «مبارزه با سرمایهداران» و «امرپالیسم جهانخوار» و … به روشنی نشان میداد که این فضای انقلابی اسلامی تحت تاثیر گفتمان چپ هم است و البته این تاثیرپذیری به دلیل سلطه گفتمان چپ بر روشنفکران سیاسی اجتماعی و ادبی آن دوران ناگزیر بود.