دکترعبدالصمد امینیان جراح و متخصص زنان، پزشکی حاذق ، مهربان و انساندوست از خانوادهای اصیل تربت حیدریه را بشناسیم ( کاظم خطیبی )
همانطوریکه ملاحظه داشتید پیگیر اطلاعاتی در خصوص تاریخ پزشکی دیارمان تربت حیدریه بودم ودر این راستا به معرفی تعدادی از پزشکان نامدار ی که در این شهرستان و منطقه تلاشهای فراوانی داشتند پرداختم متاسفانه با توجه به مشکلات ارتباطی و پراکندگی اغلب همشهریان فرهیخته ما در این رشته امکان ارتباط مستقیم با اغلب آنهامیسر نگردید. لذا بمنظور جلو گیری از هرگونه تاخیر در این مورد برآن شدم که از دوست و همشهری عزیزم جناب آقای مهندس خلیل ا مینیان که از باز نشستگان شرکت ملی نفت ایران بوده و اکنون درخارج از کشور اقامت دارند کمک گرفته چون ایشان رابطه نزدیکی با این خانواده دارند چون ایشان فرزندحاج محمد و برادر حاج محمد امینیان ( خررازی )که در تربت حیدریه کارخانه ابریشم کشی داشتند و محصولات خود را برای مصرف در داخل و مازاد آن را به کشورهای دیگر صادر می کردند حاج محمد امینیان پسر خواهر زنده یاد حاج امین بزرگ خاندان امینی می باشند که که قبلا” تحقیق جامعی در باره روانشادیاد حاج محمد امین در تربت حیدریه ( بزرگ خاندان امینی ) انجام دادند که در شمارهای گذشته مجله پیک تربت درج گردیده است لذا از ایشان خواستم اطلاعاتی در باره پسر عمویشان جناب آقای دکتر عبدالصمدامینیان جراح و متخصص زنان که اکنون ساکن امریکا هستند از زندگی گذشته ایشان اطلاعاتی بدست آورم.خوشبختانه ایشان مانند گذشته زحمت اینکار را پذیرا شدندو اکنون متنی که توسط ایشان تهیه ودر اختیار این جانب گذاشته اند را برای همشهریان به اشتراک می گذارم
دکترعبدالصمد امینیان فرزند حاج محمد صادق امینیان (ونوه خواهری روانشاد حاج امین التجارتربتی بزرگ خاندان امینی) ومادرشان خانم فاطمه افکاری که از خانوادههای اصیل تربت حیدریه هستند می باشند وی در سال ۱۳۱۰ در شهرستان تربت حیدریه متولد شده و دارای چهار برادر بنامهای آقایان احمد ، کاظم ، ابولقاسم ، محمود و خواهری بنام طاهره خانم می باشند.که برادر بزرگتر حاج احمد آقا داروخانه سلامت دور فلکه مسجد جامع را داشتند ، دکتر کاظم و دکتر ابولقاسم در مشهد اقامت داشتند و برادر کوچکترشان دکتر محمود امینیان که دکترای زمین شناسی دارند و اکنون مقیم آلمان می باشند و همچنین طاهره خانم خواهر ایشان که از بازنشستگان آموزش و پرورش تربت حیدریه و همسرشان آقای احمد صفار از مالکان قدیم منطق تربت حیدریه بودند .
وی تحصیل خود را ازمکتب خانه سیده (خانمی ازخانواده ضیایی ها) که درمنزل مرحوم آقای خالدی دایربود شروع وسپس دوره شش ساله دبستان را در شهرستان تربت حیدریه به پایان رساند. پس ازاتمام دوران دبستان درداروخانه سلامت واقع در خیابان فردوسی نبش مسجد جامع که توسط عموهایم حاج محمدامینیان وحاج محمود امینی خرازی دایرشده بود وتوسط پدرواخوی احمدآقا اداره میشد مشغول بکارشدم،کارسخت وزمان بری بود ودرآمد آنچنانی هم نداشت لذا با کمی تاخیر تا کلاس سوم در دبیرستان قطب الدین ادامه وبعلت نبودن کلاس بالاتردرتربت حیدریه سر انجام مجبور شدم که برای ادامه تحصیل با اخوی کاظم آقا بمشهد مهاجرت کنیم . درمشهد سه انتخاب داشتیم .۱-ادامه تحصیل دردانشسرای فرهنگ که دیپلم شبانه روزی بود وبعد ازمعلمی به شهرهای استان خراسان اعزام میشدیم.۲-دبیرستان نظام که پس ازاخذ دیپلم بدانشکده افسری معرفی ودررشته های مهندسی -حقوق وپزشکی ادامه وجزوکادرارتش می گشتیم .۳-پذیرفته شدن دردبیرستانهای دولتی درمشهد حدود پنچ دبیرستان بود.درضمن پدروعموهای من موافق خدمت در نظام ارتش وفرهنگ نبودند. لذا من واخوی کاظم آقا در رشته طبیعی دبیرستان فردوسی مشهد ادامه تحصیل داده و درسال ۱۳۳۱ موفق به دریافت دیپلم طبیعی گردیدیم . در امتحانات ورودی دانشگاهها من نفراول پزشکی مشهد ونفرشصتم پزشکی تهران که بالاترازسهمیه بودگردیده ودررشته راه وساختمان هنرسرای عالی هم قبول شدم ولی ترجیح دادم دردانشکده پزشکی دانشگاه مشهد ادامه دهم .چون به دانشکده پزشکی دانشگاه تهران علاقه مند بودم سال بعددرکنکورشرکت کرده و بارتبه خوب درپزشکی تهران پذیرفته شدم ودر این دانشکده ادامه دادم ولی بعد از فارغ التحصیلی بار دیگر بدلیل علاقه ای که داشتم توانستم دردانشکده حقوق رشته جرم شناسی قبول شده ودر درسال۱۳۳۹ با موفقیت آن را به اتمام برسانم وبادریافت مدرک آن توانستم هفته ای دوشب کشیک پزشک قانونی در تهران شوم .
.مدتی درتهران طبابت کردم پس ازازدواج با خانم ناهید توکلی دختر آقای جلیل توکلی نوه حاج امین التجار ازدواج نمودم که حاصل این ازدواج سه دختر خانم هستند که هرسه ازدواج کرده اند.با توجه به اینکه خانواده در تربت حیدریه اقامت داشتند واین شهر با کمبود پزشک مواجه بود منهم ترجیح دادم از فرصت استفاده کرده و با علاقه به همکاری در کادرپزشکی درمانی تربت حیدریه مشغول شوم . در ابتدا ی کار در تربت حیدریه مطبی درساختمان مرحوم عمویم حاج محمد امینیان واقع در اول خیابان کاشانی( منصوریه سابق ) دایرکردم .ودر این مدت به مداوای بیماران تربتی همت گماردم واز اینکه می توانستم به نوعی به هشهریانم کمک کنم رضایت خاطر داشتم واز آن دوران خاطرات زیادی دارم که شاید یکی از مهمترین آنها که شاید آینده مرا متحول ساخت از این قرار است .
یک روز جمعه که در آن موقع دکترکشیک بودم همه پزشکان هم به خارج ازتربت رفته بودند مردی ازروستای کبوترخان نزد من آمد وگفت زنم توان زایمان ندارد بیایید همسرمن رانجات بدید منهم بدون درنگ با خودرو خودم باتفاق وی رفتیم به محل زندگی او دیدم خانمش در شرایط نامطلوبی قرار گرفته ، من تشخیص دادم که ایشان حتما” باید سزارین شود و با توجه به اینکه امکاناتی وجود نداشت مجبور شدم اورا درقسمت عقب ماشینم خوابانده و سرمی هم باووصل کردم ،و با سرعت به طرف شهر حرکت کردم تا به تربت حیدریه رسیدم بلافاصله پیگیرآمبولانس شدم تا اورا به مشهد اعزام کنم متاسفانه گفتندهردو خودرو خراب هست لذا .ناچار به اتفاق دکتررستگارکه کشیک بیمارستان بوداورابه اطاق عمل بردیم ولی متاسفانه امکان نجات وی میسر نبود و سرانجام او فوت کرد . آن شب من خیلی متاثر بودم که نتوانستم این بیمار را نجات دهم وپیش خود ووجدانم شرمنده شدم باوجودخستگی زیاد آنشب نتوانستم بخوابم وهمان لحظه تصمیم گرفتم که برای تخصص در رشته زنان ومامایی تحصیلاتم را ادامه دهم .صبح روزبعددرخواستی برای ادمه تحصیل نوشتم و به آقای دکترعلوی که در آن موقع ریاست بهداری وبیمارستان تربت حیدریه را داشتند دادم .خوشبختانه ایشان هم موافقت کردند و پس از دریافت موافقت مشهد برای شرکت در آزمون ورودی دوره تخصصی زنان و زایمان عازم تهران شدم . خوشبختانه درآزمون این رشته دردانشگاه تهران قبول شدم که پس از طی دوره کوتاه چند ماهه موفق شدم برای کارعملی دربیمارستان فیروزگر تهران فعالیت نمایم. همزمان با آموزش در این رشته علاقمند بودم اطلاعات و تجربه بیشتری در این حرفه کسب نمایم ،لذا با خود فکر کردم بهتر است جهت رسیدن به این هدف عازم خارج از کشور شوم . وقتی این موضوع را با استادم دکترجهانشاه صالح در میان گذاشتم ایشان گفت این بیمارستان توسط پزشکان مجرب آمریکایی وانگلیسی اداره میشود وبهترین استادها مثل دکترتیموراسحاق زاده دانشیاردانشگاه جان هاپکینزمریلند ودکتر حسن امینی فارغ التحصیل رشته زنان ومامایی ازکالج سلطنتی لندن تدریس میکنند لذا من ترجیح میدهم که در همین جا بمان و به کارت ادامه بده . ایشان راهنمای خوبی برای من بود.لذا تصمیم گرفتم درآنجا ادامه دهم پس از پایان دوره تخصصی زنان و زایمان تصمیم گرفتم برای خدمت بیماران به مشهد برگشته ودر آنجاکه امکانات بیشتری برای بیماران بود فعالیت نمایم. سال ۱۳۴۷ عملا کارم را درمشهد شروع کردم و حدود مدت ۲۰ سال دربیمارستان های مهم از جمله قائم و سایر بیمارستانها ی شهر مشهد فعالیت می کردم که حاصل آن آموزش حدود ۲۰۰ نفر زن و مرد درشته زنان و مامایی بود که توانستم از این طریق همه تجربیاتم را بیدریغ به آنها منتقل نمایم .
در حال حاضر هم دوران بازنشستگی را در( امریکا سن خوزه) سپری می نمایم ومراجعه کنندهای فعلی مریض های قبلی یاجدید ی میباشند که برای مشاوره حضور پیدا میکنن در پایان سخنی دارم با جوانان وطنم و توصیه من به آنها اینستکه به آن مسیری که علاقه مندوخواهان آن میباشند بروند وبا اراده قوی میتوانند تمام موانعی را که مانع پیشرفتشان هست ازجلوپای خود بردارند.