وفاق به “اِوَز ” رسید / ۴ نکته درباره انتصاب اولین فرماندار زن اهل سنت در استان فارس
بزرگترین و مهمترین امکانات هر منطقه ای، مردم آن هستند. تک تک اهالی و ساکنان. و اگر نه ، سیمان و آسفالت و سنگ و بلوک و بتن، چه حرفی برای گفتن دارند/ چهره های بومی بیش از دیگران، با دغدغه ها و نگرانی های اهالی آشنایند.
عصرایران ؛ رضا غبیشاوی – اولین فرماندار زن اهل سنت در استان فارس منصوب شد. فروغ هاشمی با حکم استاندار فارس به عنوان فرماندار جدید شهرستان اِوَز معرفی شد. شهرستانی با جمعیت حدود ۵۰ هزار نفر در جنوب استان فارس.
یک – آنچه با عنوان دولت وفاق ملی از سوی رئیس جمهوری مسعود پزشکیان مطرح شد به شهر کوچک اما با کیفیت اِوَز در جنوب استان فارس هم رسید و باعث شد انتصاب مهمی در سطح استان و کشور، رخ دهد. گرچه قبل از این و در دولت روحانی، نخستین فرماندار زن اهل سنت ایران (حمیرا ریگی) در استان سیستان وبلوچستان تعیین شده بود.
پزشکیان برای برقراری عدالت در انتصابات و عبور از ممنوعیت های سلیقگی و خط قرمزهای توهمی، وعده داده بود. منع هایی که هیچ پایه و اساس منطقی، حقوقی و قانونی ندارند اما تقدیس می شدند. با اینکه همه بر رد این منع ها تاکید می کردند اما همزمان، چون روح سرگردان، کسی را قدرت کنار زدن آنها نبود.
در گام نخست این تابو در سطح استانداران کنار گذاشته شد و مسوولیت دو استان مهم کردستان و سیستان و بلوچستان به دو شهروند اهل سنت بومی سپرده شد تا برای اولین بار در تاریخ این مناطق چنین انتصاباتی شکل بگیرد. در خوزستان هم یک تابوی مهم کنار زده شد و برای نخستین بار، یک شهروند از مردم عرب، استاندار شد.
به هر حال نمی توان از وفاق گفت و خواستار وفاق در داخل و با کشورهای همسایه و مسلمان شد اما بخش هایی از جامعه را نادیده گرفت و تسلیم ممنوعیت ها و منع های سلیقگی و توهمی شد. رای به پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳، به تعدادی از اتفاقات خوب منجر شد (البته نسبی) و یکی از آنها را همین تلاش برای برقراری عدالت و انصاف میان همه بخش های جامعه ایرانی و کنار زدن منع های سلیقگی دانست.
دو – اینگونه انتصابات بار دیگر یادآوری می کند برخی در تعریف هویت ملی باید تجدیدنظر و از پیروی از تعریف های کهنه و فرسوده و البته خطرناک، دوری کنند و تعریف واقعی و مدرن را مبنا قرار دهند. مبنای هویت ملی، تنها ایران است و “ایرانی” کسی است که شناسنامه ایرانی دارد هر چند در زبان و نژاد و دین و مذهب و فرهنگ و آیین، با خط غالب، متفاوت باشد چرا که ایران در جمع معدود کشورهای جهان با بیشترین تنوع فرهنگی و زبانی و نژادی و مذهبی و دینی قرار دارد.
تنوع اجتماعی یک ارزش و ویژگی مثبت است. کافی است به شهرها و کشورهای مختلف نگاه کنیم. شهرها و کشورهایی دلپذیرترند که تنوع اجتماعی و فرهنگی بیشتری دارند و به اصطلاح رنگارنگ و رنگی ترند. تک رنگی یا تحمیل آن یا همشکل سازی، بی حاصل است و خطرناک و بد.
سه – این انتصاب چند ویژگی مثبت دارد. یک زن به فرمانداری منصوب شد نشانه ای از تبعیض مثبت برای ارتقای وزن زنان در سمت های کلان مدیریتی. در حالی که زنان نیمی از جامعه را تشکیل می دهند و نسبت آنها در میان فارغ التحصیلان دانشگاهی و کارکنان دولت، نصف یا بیش از نیم است اما در سمت های بالای مدیریتی حضورشان کم و کمرنگ است.
فروغ هاشمی فرماندار زن اهل سنت در شهرستان اوز استان فارس
دولت پزشکیان هم برای دومین بار بعد از دولت احمدی نژاد، زنان را برای پست وزارت معرفی کرد هم تعداد زنان در کابینه را افزایش داد. هم در دولت تعداد زنان افزایش یافته و هم در سمت های ارشد پایین دست چون فرمانداری.
باید به این نکته هم اشاره کرد با اینکه نسبت زنان در فارغ التحصیلان دانشگاهی ایران نصف است اما همچنان نسبت آنها در کابینه و سمت های کلان به شدت پایین و البته همچنان محل چالش و بحث است. کافی است اشاره کنیم که همین چند روز قبل در معرفی کابینه جدید لبنان با ۲۴ عضو، ۵ وزیر زن دیده می شود. در کشور همسایه، امارات نیز در میان ۳۸ وزیر و عضو کابینه، ۱۱ وزیر زن حضور دارند.
از ویژگی های شهر اوز می توان به حضور پررنگ زنان در فعالیت های اجتماعی و مدیریتی اشاره کرد که توجه هر ناظری را به خود جلب می کند. شهر با اینکه در منطقه ای صحرایی و خشک قرار دارد اما کمتر نشانه ای از مردسالاری دیده می شود.
ویژگی دوم و سوم انتخاب فرماندار از اهل سنت و چهره بومی منطقه است. از آنجایی که اهالی و ساکنان شهر و شهرستان اوز، مردم سنی مذهب هستند فرماندار نیز از اهالی همین دیار انتخاب شده که نشانه ای از احترام و توجه به آنان است. علاوه براین، توجه به مردم سنی مذهب ایران است و تعهدی بر تلاش برای برابری و تساوی میان همه اعضای جامعه ایرانی فارغ از تفاوت ها.
چهره های بومی نه تنها نسبت به دیگران از جزئیات هر منطقه و هر بافت جمعیتی شناخت دارند بلکه مشارکت و همکاری مردم را نیز بیش از بقیه، جلب می کنند. بزرگترین و مهمترین امکانات هر منطقه ای، مردم آن هستند. تک تک اهالی و ساکنان. و اگر نه ، سیمان و آسفالت و سنگ و بلوک و بتن، چه حرفی برای گفتن دارند.
آب انبارهای قدیمی و تاریخی در منطقه اوز – استان فارس
این مردم هر منطقه هستند که حرف می زنند؛ حامل آیین ها و سنت ها و فرهنگ های تاریخی اند. مردم اند که با زبان و لهجه ای که دارند با عادت ها و رفتارها، با اعتقادات و باورها و سنت ها، هویت های فرهنگی مختلف را حفظ می کنند و زنده نگه می دارند. این مردم اند که به ساختمان ها و اشیاء، به خیابان ها و دیوارها، روح می دهند و آنها را به زبان گشودن وامی دارند.
چهره های بومی هم می توانند از ظرفیت مردم بهتر استفاده کنند هم از چالش ها، نگرانی ها و دغدغه های اهالی اطلاع دارند و هم توانایی واکنش مناسب و به موقع را دارند.
ایران، نه تنها سرزمین پهناوری است بلکه با تنوع دغدغه ها و نگرانی ها نیز روبه رو است. برخی دغدغه ها به زبان برده نمی شوند بلکه سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند. برخی از نگرانی ها اساسی اند اما شاید برای دیگران بدیهی باشند.
چهار – ۸ سال قبل برای اولین بار با اسم شهر اوز آشنا شدم. یادم می آید در گوگل مپ سرچ کردم و صفحه آن را در ویکی پدیا یافتم. شهری با جمعیت حدود ۳۰ هزار نفر در جنوب استان فارس بافاصله ۳۴۰ کیلومتری از شیراز و واقع در نزدیکی شهر لار.
دی ماه ۱۳۹۵ به پیشنهاد و همراهی سردبیر «امید جوان» “مهرداد خدیر” ( که حق استادی بر گردن من دارند) و به دعوت رئیس وقت دانشگاه آزاد اوز (عبدالعزیز خضری) راهی شهر اوز شدیم تا نه یک شهر، بلکه دنیای جدیدی را کشف کنیم.
هدف سفر برگزاری کارگاه آموزشی رسانه و روزنامه نگاری بود اما آنچه اتفاق افتاد آشنایی ما با اوز و مردمش بود تا بدانیم چگونه مردم می توانند شهرشان را بسازند و شرایط را به نفع خود تغییر دهند. شهری که می تواند الگویی برای ساختن شهر دلخواه باشد.
این چند مورد در مدت دو روز اقامت برای من جلب توجه کرد:
در جای جای شهر می شد ساختمان ها و مراکزی را مشاهده کرد که با هزینه خیرین و نیکوکاران ساخته و هدیه داده شده اند. از مراکز درمانی و بهداشتی تا مراکز دانشگاهی و آموزشی ( از جمله دانشگاه آزاد و دانشکده پرستاری). ساختمان ها و مراکز خدماتی و عمومی بسیاری در این شهر با همت و هزینه نیکوکاران و خیرین ساخته شده اند یا زمین آنها از سوی مردم اهدا شده تا محل ارائه خدمات برای مردم باشند.
در تابلوی بسیاری از ساختمان های شهر می توان عبارت خیرساز یا اهدایی را به همراه اسم نیکوکار را مشاهده کرد. مشکل آب شرب اوز نیز توسط خیرین حل شده و با مشارکت آنان، هزینه شیرین سازی و انتقال آب تامین شده است. در اوز خیرین حتی برای ایجاد پاسگاه نیروی انتظامی هم زمین اهدا کرده اند.
دانشگاه آزاد اوز ( استان فارس ) با هزینه خیرین ساخته شده است
البته این موضوع محدود به اوز نیست و این ویژگی ارزشمند در دیگر شهرهای منطقه لارستان هم دیده می شود. اشاره به این نکته کفایت می کند که فرودگاه شهرهای لار و لامرد با فاصله ۱۷۰ کیلومتری از یکدیگر در جنوب استان فارس ، هر دو فرودگاه بین المللی دارند که به دست اهالی شهر ساخته شده اند.
نکته قابل توجه دیگر را باید همکاری و مشارکت مردم با یکدیگر در زمینه های مختلف دانست. مردم اوز در برابر هر مسئله و موضوعی که شهر و اهالی آن را درگیر می کند به نحو تحسین برانگیزی می توانند باهم همکاری کنند و نتیجه بگیرند. اصولا بدون خیرین و این همکاری و مشارکت اهالی ، ادامه حیات شهر، قابل تردید بود. آنان شهر را ساخته اند.
شاید تنها نکته منفی، عدم رسیدگی و بی توجهی به آب انبارهای تاریخی شهر بود (حداقل تا آن زمان) که چون نگینی پنهان، نادیده گرفته شده بودند در حالی که نمای شهرند و نمادی از هویت ساکنان. در جنوب به آب انبارهای سرپوشیده با بنای گنبدی شکل، برکه گفته می شود. بسیاری از آنها دیگر بلااستفاده اند اما به زیبایی شهر و روستاها اضافه می کنند. به هنگام فرود هواپیما در فرودگاه لار آنچه از بالا مشاهده می شود برکه های کوچک و بزرگی است که اینجا و آنجا پراکنده اند. همانطور که در خط ساحلی عسلویه تا بندرعباس می توان آنها را دید.
در سال ۹۵ ، اوز هنوز شهرستان نشده بود و بخشی از شهرستان لارستان به شمار می رفت که برخلاف اوز، از شهرت بیشتری در ایران برخوردار است. تبدیل به شهرستان و داشتن فرمانداری مهمترین خواسته شهر اوز بود. گلایه داشتند که اوز با وجود داشتن جمعیت و همه ویژگی های لازم برای ارتقا به سطح شهرستان اما دهه هاست از این وضعیت محروم مانده. خواسته ای که بالاخره در سال ۹۸ برآورده و فرمانداری اوز تاسیس شد.
دانشکده بهداشت اوز استان فارس با کمک و هزینه خیرین ساخته شده است
از دیگر گلایه ها، انتصاب مسوولان غیربومی بود. اینکه اکثر سمت های مدیریتی به استثنای شهردار که منتخب شورای شهر است و اندک مسوولان به غیربومیان سپرده شده اند. در آن زمان، فروغ هاشمی ( فرماندار جدید اوز)، از معدود مسوولان بومی، ریاست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی را برعهده داشت.
اوز را شهری زیبا و زنده یافتم با مردمی که افق نگاه بلندی دارند. نگاه آنان نه به دست مسوولان یا به مرکز بلکه به دست و دستان خودشان بود تا هر نیازی را برآورده سازند.
حالا در سال ۱۴۰۳ و پس از پیروزی پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری ۸ تیر و تشکیل دولت وفاق، وعده پزشکیان به این شهرستان جدید التاسیس رسید تا فرمانداری به یک زن اهل سنت بومی سپرده شود و بیش از پیش، دولت در خط مردم قرار بگیرد. شهر و مردم اوز تاکنون با برخی کم لطفی ها و ناملایمات روبه رو شده اند اما این انتصاب می تواند هم گذشته را جبران کند هم افق و تجربه جدیدی را مقابل مردم و مسوولان باز کند.
به بهانه اشاره به این شهر، بخش هایی از گزارش ” اینجا سوئیس نیست اِوَز است” به قلم محمد مطلق ( روزنامه ایران (منتشر شده در آبان ۱۳۹۷ ) را باهم می خوانیم:
– اوز ۴ دانشگاه و ۳۶ مدرسه دارد که همه آنها را خیرین شهر ساختهاند اما فقط مراکز آموزشی اوز نیست که ساخته خیرین است، در این شهر هرچیزی که به چشم میآید، از خیابان و ساختمانها و مراکز دولتی و آب انبار و ایستگاه تصفیه آب و موزه و کتابخانه و در و دیوار، ساخته شهروندان است.
آب انبارهای قدیمی و تاریخی در منطقه اوز