نگاهی به کتاب «تاریخ نظامی، ایلات و رجال خراسان»؛ بیگانگان در خراسان

بیگانگان در خراسان

کتاب «تاریخ نظامی، ایلات و رجال خراسان از اواخر قاجار تا اوایل پهلوی» ترجمه بخشی از یک گزارش نظامی است که به تحولات تاریخی و نظامی خراسان در دو ده نخست قرن بیستم اختصاص دارد و دو گزارش دیگر، شرحی در معرفی رجال صاحب نام خراسان که یکی در اواخر قرن نوزدهم تدوین شده بود و دیگری در اوائل دهه ۱۹۲۰ م/۱۳۰۰ ش.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – آناهید خزیر: کتاب «تاریخ نظامی، ایلات و رجال خراسان از اواخر قاجار تا اوایل پهلوی» بر اساس گزارش‌های سیاسی دولت بریتانیا» نوشته کاوه بیات از سوی انتشارات شیرازه کتاب ما منتشر شده است. این کتاب پس از مقدمه مترجم به تاریخ نظامی خراسان، رجال و ایلات خراسان و شرح‌حال رجال خراسان، سیستان و قائنات می‌پردازد. پایان‌بخش کتاب نیز نمایه‌ها آمده است.

در یک دوره از تاریخ معاصر ایران، در خلال رقابت منطقه‌ای روسیه و بریتانیا، خراسان در کانون توجه آن دو قرار گرفت. برجای ماندن انبوهی از گزارش‌های سیاسی که اینک بیشتر اهمیتی تاریخی دارند یکی از محصولات مهم این توجه بود و آنچه در این مجموعه ارائه می‌شود، ترجمه فارسی سه نمونه از این گزارش‌ها به قلم مقامات نظامی بریتانیا در دوره مورد بحث است.

تولید انبوهی از گزارش‌های سیاسی و نظامی

در یک مرحله از تاریخ معاصر ایران از اواخر دوره قاجار تا چند سال بعد از پایان جنگ جهانی اول، خراسان یکی از کانون‌های اصلی توجه دولت بریتانیا بود؛ توجهی که در خلال رقابت روسیه و بریتانیا در ایران و آسیای میانه در قرن نوزدهم آغاز شد و با وجود توافق آن دو قدرت جهانی در تقسیم این منطقه به حوزه‌های نفوذ طی قرارداد ۱۹۰۷، آن رقابت رویارویی کم‌وبیش ادامه یافت و حتی می‌توان گفت که با سقوط رژیم تزاری در سال ۱۹۱۷ و بی‌اثرشدن توافق‌های پیشین به شکل دیگری از سر گرفته شد.

یکی از محصولات فرعی و شاید ماندگارتر این رویارویی، تولید انبوهی از گزارش‌های سیاسی و نظامی بود که امروزه ارزش تاریخی بسیاری دارند و یکی از نخستین و مهم‌ترین این گزارش‌ها، جلد اول مجموعه سه‌جلدی «گزارش ایران» است که به توصیف شهرها و روستاها، ایلات و عشایر خراسان و بخش‌هایی از حوزه‌های همجوار استرآباد، شاهرود، نائین، یزد و کرمان اختصاص دارد. این مجموعه به سفارش ستاد کل، مقر فرماندهی ارتش هند تهیه و در سال ۱۹۱۰ در سیملا هندوستان منتشر شد. آنچه در این کتاب آمده است، ترجمه چند نمونه از این نوع گزارش‌های ارزنده است.

یادداشت‌هایی درباره اعضای خاندان سلطنتی، مشاهیر، تجار و روحانیون

نخستین بخش این کتاب، ترجمه بخش‌هایی از یک گزارش نظامی است که ستاد فرماندهی ارتش بریتانیا در سال ۱۹۳۰ درباره ارتش ایران تدوین کرد. در جلد اول این گزارش که به خراسان اختصاص دارد، در کنار وجه نظامی بحث، به گوشه‌هایی از تحولات کلی‌تر خراسان از اوایل قرن بیستم تا سال ۱۹۳۰ میلادی نیز پرداخته شده است که در مقام نوعی پیش‌درآمد تاریخی مقاله نخست این مجموعه قرار گرفت. در ادامه همین گزارش، بخشی در توصیف ایلات و عشایر خراسان و همچنین بخشی نیز درباره تشکیلات لشکر شرق در همین سال‌ها آمده بود که ترجمۀ فارسی این دو بخش نیز آورده شده است.

مقاله دوم گزارش قدیمی‌ترین است؛ بخشی از رساله «ایران یادداشت‌هایی درباره اعضای خاندان سلطنتی، مشاهیر، تجار و روحانیون» به قلم نایب سرهنگ هنری پیکو، وابسته نظامی سفارت بریتانیا در تهران به تاریخ دسامبر ۱۸۹۷. سرهنگ پیکو در آغاز این گزارش که در این مجموعه بخش خراسان آورده شده است، از «خان‌بهادر مولابخش وابسته مشهد، ایالت خراسان» برای کمک به تدوین و تکمیل این بررسی تشکر کرده است. هرچند به نظر می‌آید بخش‌هایی از آنکه به شرح کوتاهی از ایلات و عشایر خراسان اختصاص دارد، از سفرنامه کلنل ییت استخراج شده است.

بخش سوم و پایانی این کتاب نیز به فهرست و شرح‌حالی از رجال خراسان اختصاص دارد که ستاد فرماندهی ارتش بریتانیا آن را در سال ۱۹۲۳ تدوین و به صورت محدود تکثیر کرد و سال ۱۹۲۴ نیز تکمله کوتاهی بر آن افزود. این گزارش را می‌توان حاصل یک دوره کوتاه اما فشرده از حضور نظامی بریتانیا در بخش‌های وسیعی از ایران در مراحل پایانی جنگ جهانی اول دانست. در این دوره مقامات بریتانیا در مورد بسیاری از دیگر ایالات و ولایات خراسان بررسی‌های مشابهی انجام داده، در کنار گزارش‌های جغرافیایی و به‌ویژه مواصلاتی، شرحی از رجال پاره‌ای از این حوزه‌ها را تهیه کردند.

بیگانگان در خراسان

حضور نظامی بریتانیا در بخش‌های وسیعی از ایران

این گزارش را می‌توان حاصل یک دوره کوتاه اما فشرده از حضور نظامی بریتانیا در بخش‌های وسیعی از ایران در مراحل پایانی جنگ جهانی اول دانست. در این دوره مقامات بریتانیا در مورد بسیاری از دیگر ایالات و ولایات ایران بررسی‌های مشابهی انجام داده در کنار گزارش‌های جغرافیایی و بخصوص مواصلاتی شرحی از رجال پاره‌ای از این حوزه‌ها را تهیه کردند.

در تنظیم مطالبی از این دست مخصوصاً از لحاظ ضبط صحیح اسامی افراد جای‌ها و طوایف احتمال خطا کم نیست اما به دلیل فقدان منابع مشابهی به زبان فارسی شاید تصحیح و تدقیق تمامی این موارد نیز میستر نباشد. در طول کار سعی شد با مراجعه به منابعی چون مجلدات ششگانه حرکت تاریخی گرد به خراسان کلیم‌الله توحدی، آثاری چون وقایع خاور ایران و ایل‌ها و طایفه های عشایری خراسان سید علی میرنیا و همچنین مراجعی چون کتاب جغرافیا و اسامی دهات کشور و فرهنگ جغرافیایی ایران تا حدودی از ضبط صحیح اسامی مورد اشاره اطمینان فراهم آید اما همانگونه که اشاره شد منابع و مآخذ محدودتر از آن هستند که تمامی این حوزه‌ها را پوشش دهند و به همین دلیل ترجمه منابع خارجی ضرورت پیدا می‌کنند در ضبط صحیح نمونه‌هایی که تردید بود، اصل لاتینی کلمه پاورقی شد تا در صورت لزوم دیگر صاحبان اطلاع در مقام تصحیح برآیند.

در کنار احتمال خطا در گردآوری و ثبت داده‌ها موضوع دیگری که باید در نظر داشت امکان غرض‌ورزی است یعنی تمجید و ستایش از همراهان سیاست‌های بریتانیا در آن دوره یا بدگویی از مخالفان که البته این نیز بر اهل تاریخ و آن‌هایی که بدین‌گونه مآخذ مراجعه می‌کنند پوشیده نیست.

تاریخ ایران با تأکید خاص بر تاریخ نظامی خراسان

چشم‌اندازی مختصر از جوانب برجسته‌تر تاریخ ایران با تأکید خاص بر خراسان بخش نخست کتاب را شامل می‌شود. ۱۹۱۱-۱۲-۱۳ در این دوره روسیه با استفاده از آشوب حکمفرما بر ایران که حاصل تلاش‌های بی ثمر محمدعلی میرزا شاه سابق برای اعاده تاج و تخت بود هربار بهانه‌ای پیدا می‌کرد تا بر افراد پادگان‌های نظامی‌اش در شمال ایران بیفزاید به نحوی که تا پایان سال ۱۹۱۳ در مجموع ۱۴۰۰۰ سرباز روس در آن منطقه داشت. ایران در آستانه اضمحلال قرار داشت خزانه خالی فقدان هر گونه نیروی نظامی برای پایان دادن به آشوب‌ها یا گردآوری مالیات و نبود رهبری نیرومند برای هدایت اصلاحات در زمستان ۱۲-۱۹۱۱ / ۱۳۳۰ روس‌ها پیشامد آشوب مختصری در مشهد را بهانه کرده بر تعداد اسواران قزاقی که هم اینک در آنجا داشتند افزودند، آتشبار اول قزاق سمیر چیا و یک گردان پیاده و در عین حال نیرویی معادل نیم گردان پیاده و تعدادی سوار نیز در قوچان مستقر کردند.

در بهار ۱۹۱۲/۱۳۳۰ تحریکات یوسف هراتی یکی از عوامل (روس) که بدون تردید به دستورات محرمانه مقامات کنسولی روس در محل عمل میکرد به یک آشوب جدی در مشهد منجر شد و در دوازدهم مارس / ۲۳ ربیع‌الاول همان سال نیروهای روسی بدون هیچگونه هشدار قبلی مرقد امام رضا (ع) را که به مقر اوباش غارتگر تبدیل شده بود، محاصره بمباران و تصرف کردند. در خلال این عملیات دو سرباز روس مجروح و حدود ۷۰ ایرانی کشته شدند و تقریباً دو برابر این تعداد زن و مرد ایرانی که اکثر آنها را زوار بیگناه تشکیل می‌دادند مجروح شدند. اگر هدف از این قدرت نمایی نظامی برانگیختن حس تعصب ایرانیان و فراهم آوردن موجبات مناقشه‌ای بود که به اشغال خراسان توسط روس‌ها منجر شود یک چنین هدفی اصلاً تحقق نیافت و این ضربه دور از انتظار فقط باعث بهت و رعب ایرانیان گشت. طبیعتاً یک حسن انزجار عمیق تا به امروز نیز برجای مانده و بسیاری از مردم مصائب کنونی روسیه را مجازات الهی این جنایت تعبیر می‌کنند.

اندکی بعد در همان سال اکثر نیروهای روس احضار شدند اما آتشبار اول قزاق میمیرچیا و اندکی بعد یک واحد میلیشیای پیاده نظام بر تعداد نیروهای روسیه در خراسان افزوده شد یک آتشیار کوهستانی و چند واحد پیاده نظام که قرار بود در ۱۹۱۶ به قوای خراسان افزوده شوند به دیگر جبهه‌های جنگ اعزام شدند.

مشارکت مقامات ایرانی در تسهیل فرار اسرای جنگی دشمن

در اوت ۱۹۱۵ شوال / ذیقعده ۱۳۳۳ با اعزام نیدر مایر یک افسر توپخانه آلمانی و یک هیئت مختلط آلمانی و عثمانی به سمت افغانستان که یک نیروی محافظ نظامی نیز به همراه داشت دسایس آلمان در ایران به اوج رسید. قزاق‌ها موفق شدند بسیاری از دواب و تعدادی از اعضاء پراکنده این هیئت را در حوالی قائن توقیف کنند اما اعضای اصلی آن توانستند خود را به سلامت به هرات و آنگاه کابل برسانند. در اوایل سال ۱۹۱۶ اوایل ۱۳۳۴ ه.ق در ارتباط با اتخاذ تدابیر مشابهی بر ضد آلمانی‌ها در دیگر نقاط ایران یک افسر ستاد بریتانیایی برای همکاری با نیروهای روسی به مشهد اعزام شد. او وظیفه داشت در مقام افسر رابط با قوای بریتانیا در جنوب از لحاظ اطلاعاتی و همچنین جلوگیری از قرار سراسری اسرای جنگی آلمانی و اتریشی که در ترکستان تحت نظر بودند با آنها همکاری کند. در این مرحله برای محدود داشتن حوزه عملیات آلمانی‌هایی که هم اینک در افغانستان بودند به همان کشور و همچنین جلوگیری از رهیابی گروه‌های مشابهی بدانجا کمربندی از قوای روس تا روم شمال بیرجند رو به جنوب امتداد یافت.

یک کمربند مشابه نیز از قوای بریتانیا از آنجا تا مرز هند مستقر شده بود. این اقدامات به دستگیری تعدادی از عوامل آلمانی و ترک و همچنین تعدادی از آشوبگران شناخته شده هندی منجر شد. در آغاز مقامات ایرانی که تعدادی از آنها در سال ۱۹۱۵ در تسهیل فرار اسرای جنگی دشمن مشارکت فعالی داشتند، همکاری چندانی نکردند اما در مراحل بعد رویه بهتری اتخاذ کردند. در سال ۱۹۱۶/ ۱۳۳۴ ه. ق طایفه دامنی در منطقه سرحد باعث دردسر بسیار شدند و یک عملیات محدود اما قاطعانه بریتانیا صورت گرفت که به سرکوب آشوبگران منجر شد. در ۱۹۱۷ آتشبار دوم قزاق سمیر چیا برای شرکت در عملیات تنبیهی بر ضد ترکمن‌های یموت مناطق استرآباد و گرگان و اترک فراخوانده شدند و میلیشیا پیاده نظام نیز چندی بعد راهی ترکستان شد.

با پیشامد انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، روحیه باقیمانده قوای قزاق به سرعت از دست رفت. اگرچه مواضع ضد بلشویک داشتند اما دیسیپلینی برجای نمانده بود. و در اویل ۱۹۱۸ اواسط ۱۳۳۶ ه.ق افراد خواهان آن بودند که برای حفاظت از خانه و کاشانه خود به سمیر چیا مراجعت کنند. به محض آنکه به عشق آباد رسیدند بلشویک‌ها آنان را خلع سلاح کردند هنگ دوم سمیر چیا نیز به محض ترک استرآباد به مقصد ترکستان با سرنوشت مشابهی روبه رو شدند. بدین ترتیب خراسان دستخوش هرج و مرج شد و عرصه رفت و آمد آزادانه عوامل و افراد دشمن برای جلوگیری از این وضعیت در اوایل مارس ۱۹۱۸ اواخر جمادی الاول ۱۳۳۶ ه.ق نیروهای بریتانیایی در آغاز سوار نوزدهم پنجابی و سواره نظام سبک بیست و هشتم به سمت مشهد حرکت کردند در ژوئیه / رمضان شوال ۱۳۳۶ ه.ق همان سال یک هیئت نظامی در مشهد تشکیل شد که هدف اصلی‌اش جلوگیری از رخنه آلمانی‌ها و ترک‌ها از طریق ماوراء خزر و خراسان به افغانستان بود.

بیگانگان در خراسان

بلشویک‌ها درگیر عملیات خود بر ضد ماوراء خزری‌ها بودند

در همان ماه بود که روس‌ها و ترکمن‌های ماوراء خزر بر ضد ظلم و استبداد بلشویک‌ها شورش کردند و در این راه با موفقیت‌های اولیه روبه‌رو شدند. ولی بلشویک‌ها که از تاشکند تقویت می‌شدند به سرعت وارد عمل شده و مخالفان سازمان نیافته‌شان را از حدود جیحون به حوالی مرو عقب راندند. در اوت ۱۹۱۸ شوال ذیقعده ۱۳۳۶ ه.ق حکومت موقت ماوراء خزر خواستار کمک بریتانیا شد و مجوز لازم نیز صادر شد قوای نوزدهم پنجابی و سواره نظام سبک بیست و هشتم که در مراحل بعدی بخشی از پیاده نظام و توپخانه نیروی بریتانیا در شمال ایران نیز آنها را تقویت کردند در رشته درگیری‌هایی در قفقاز توانستند اوضاع را به نفع نیروهای ماوراء خزر دگرگون ساخته و زمینه ای را فراهم آورند که آنها در یک سطح محلی بتوانند نیروهای بلشویک را شکست دهند. در آوریل ۱۹۱۹ رجب ۱۳۳۷، قوای بریتانیا بنا به اقتضاء سیاست‌های عالی به خراسان عقب نشستند.

واحدهایی چند از قوای دنیکین از آن سوی دریای خزر نیروهای حکومت ماوراء خزر را تقویت کردند اما این امر نتوانست مانع از تعرض بلشویک‌ها شود و در ژوئیه ۱۹۱۹ شوال ۱۳۳۶ از عشق آباد رانده شدند. پس از فراز و نشیب‌های چند در فوریه ۱۹۲۰ جمادی الاول ۱۳۳۸ بلشویک‌ها کراسنودسک را نیز تصرف کردند و تمامی مقاومت‌های سازمان یافته بر ضد بلشویک‌ها در ماوراء خزر پایان گرفت.

در طول سال ۱۹۱۹ حفاظت از دست‌اندازی‌های بلشویک‌ها و همچنین حمایت معنوی از ماوراء خزری‌ها هدف اصلی قوای ما بود نیروهای پیشقراول ما با پشتیبانی واحدهایی در مشهد و قوچان در باجگیران نقطه مرزی جاده مشهد عشق آباد مستقر شده بود با پیشامد جنگ افغانستان در مه ۱۹۱۹ شعبان – رمضان ۱۳۳۸ نیروهای بریتانیایی در وضعیت بالقوه خطرناکی قرار گرفتند اما همانگونه که سیر وقایع نشان دادند بلشویک‌ها درگیر عملیات خود بر ضد ماوراء خزری‌ها بودند و نیروهای افغانی مستقر در هرات نیز تحرکی از خود نشان ندادند.

حضور نیروهای بریتانیا در گزارش‌های اطلاعاتی بلشویک‌ها

هیئت نظامی بریتانیا در خراسان یک نیروی سوار چریک سیصد سوار از کردها در قوچان تشکیل داد و همچنین یک نیروی هزاره اکثراً پیاده با تعدادی سوار تعداد نیروی چریک سیستان سوار جمازه دار و پیاده نیز افزایش یافت دو نیروی اخیرالذکر بنا به فرمان مقامات کنسولی در ایالت ذی ربط تشکیل شده بودند. در پاییز ۱۹۱۹/ اواخر ۱۳۳۷ و اوایل ۱۳۳۸ واحدهای هندی که تقریباً پنج سال بود در شرق ایران خدمت می‌کردند به هندوستان مراجعت کردند و نیروهای دیگری جایگزین آنها شدند. در اواخر سال ۱۹۱۹ نیروهای منظم موجود در شمال مشهد عبارت بودند از یک هنگ سوار دو گردان پیاده یک آتشبار کوهستانی به انضمام واحدهای بهداری و تدارکات برای استقرار نیروها کلبه‌هایی احداث شد که تا فرارسیدن زمستان کامل شدند.

با شکست نهایی ماوراء خزری‌ها در فوریه ۱۹۲۰ جمادی الاول ۱۳۳۸ بلشویک‌ها توانستند توجه کامل خود را بر خراسان معطوف کنند و اگرچه حضور نیروهای بریتانیا که در گزارش‌های اطلاعاتی بلشویک‌ها در مورد تعدادشان اغراق بسیار میشد باعث شده بود جانب احتیاط را نگهدارند اما این به معنای خودداری از تحریک و دسیسه نبود آن بخش از موفقیت‌هایی که در اثر تبلیغات و توزیع اسلحه میان ترکمن‌های نواحی مرزی شمال شرق ایران نیز نصیب بلشویک‌ها شد در اثر درگیری‌های مستمر درون ایلی میان این طوایف بر باد می‌رفت. در میان کردهای شمال قوچان عرصه مساعدتری یافت شد و در پی هدایای مالی و تسلیحاتی و همچنین قرض دادن مسلسل چی‌های ماهر خداوردی خان (خدو) یکی از یاغی‌های سابق و مشهور را بر آن داشتند تا یک شورش محلی برپا دارد تا با گرفتن رنگ و روی یک نهضت آزادی بخش ملی شاید بتواند برای بلشویک‌ها بهانه‌ای فراهم آورد تا به یک مداخله گسترده نظامی دست بزنند.

در ژوئیه ۱۹۲۰ تیر ۱۲۹۹ ش خداوردی و چند صد نفر از اتباع مسلح او که از حمایت مسلسل‌چی‌های بلشویک نیز برخوردار بودند در گلیان یک رشته استحکامات طبیعی در حوالی شیروان در مقام تعارض و مقابله با نیروهای ایرانی مستقر شده بودند یک درگیری جانبی با نیروهایمان در پاسگاه مرزی جیرستان در غرب باجگیران باعث تضعیف روحیه نیروهای او شد و اعزام یک ستون متحرک از نیروهایمان از مشهد به قوچان باعث تقویت نیروهایی شد که حکومت بر ضد خداوردی گرد آورده بود در ماه اوت مرداد نیروهای ایرانی با برجای گذاشتن تلفاتی گلیان را تصرف کرده و خداوردی به ماوراء خزر گریخت. بدین ترتیب یک جنبش انقلابی که می‌توانست عواقبی جدی داشته باشد در نطفه سرکوب شد. در پاییز ۱۹۲۰ ۱۲۹۹ ش نیروهایمان به هند فراخوانده شدند اما نیم اسواران سوار در مشهد و قوچان و نیم اسواران دیگر نیز در سیستان باقی ماندند.

کودتایی که در اسفند ۱۲۹۹ در تهران رخ داد

در ژانویه و فوریه دی و بهمن ۱۲۹۹ نیروهای چریک کرد و خراسان منحل شدند و در اواخر مارس اوایل فروردین ۱۳۰۰ نیز هیئت نظامی و واحدهای سوار به هند مراجعت کردند سرکنسولگری مشهد نیز با یک نیروی محافظ کوچک و تأسیس یک وابستگی نظامی به وضعیت پیش از جنگ برگشت. چشم‌انداز حمله بلشویک‌ها به خراسان که در سال ۱۹۲۰ احتمال بعیدی نبود در مراحل نخست سال ۱۹۲۱ به دلیل امضاء معاهده مودت میان ایران و شوروی کم رنگ‌تر شد و در آوریل فروردین سفیر شوروی برای عزیمت به تهران از ماوراء خزر وارد مشهد شد. وی تعداد زیادی همراه داشت اما بر اساس فرمان صادره از تهران اکثر آنها اجازه نیافتند وارد ایران شوند هر چند بعدها اجازه ورود یافتند.

در آوریل / فروردین – اردیبهشت زبردست خان یکی از رؤسای درگز علیه حکومت مرکزی شورش کرد و گردنه‌های عمده را تصرف کرد. یک نیروی تنبیهی از مشهد اعزام و همراهان زبر دست خان تسلیم شدند. محمد آباد مرکز تجمع مخالفان؟ تصرف شد و در ولایات شیروان باجگیران و درگز نیز حکومت نظامی اعلان شد. زبر دست خان همراه با خانواده و ۴۸ نفر از اتباعش به شوروی گریخت مرسل صدیقوف، برادر خداوردی معروف که از دستیاران اصلی او بود در ۱۴ مه ۲۴ اردیبهشت در مشهد اعدام شد.

کودتایی که در اوایل فوریه ۱۹۲۱ اسفند ۱۲۹۹ در تهران رخ داد تا مدتی بر خراسان تأثیر مستقیمی برجای نگذاشت اما در ماه آوریل / فروردین قوام السلطنه والی ایالت توسط فرمانده قوای ژاندارمری در مشهد بازداشت و تحت الحفظ به پایتخت اعزام گردید و در آنجا زندانی شد. به دستور دولت سید ضیاء الدین تمامی کادرهای نظامی (خراسان؟) در نیروی ژاندارم ادغام شدند و این باعث گشت قدرت کلنل محمد تقی خان فرمانده قوای ژاندارمری در مشهد به شکل چشمگیری افزایش یابد. او خود را فرمانده کل قوای خراسان خواند و در پی بازداشت تعدادی از مقامات جزء در مقام دفاکتوی «حاکم نظامی خراسان» کل زمام امور ایالت را در دست داشت. در اوایل ماه مه رضاخان فرمانده قوای قزاق ایران به وزارت جنگ منصوب شد. او در برکناری نخست وزیر، سید ضیاءالدین که به بغداد گریخت نقشی اساسی داشت. قوام‌السلطنه که از مشهد به تهران اعزام شده بود از زندان آزاد و در ژوئن ۱۹۲۱ / خرداد ۱۳۰۰ عهده‌دار ریاست وزراء شد. امر تجدید سازمان قوای ایران که قبلاً در دوره سید ضیاءالدین آغاز شده بود اینک متوقف شد.

کتاب «تاریخ نظامی، ایلات و رجال خراسان از اواخر قاجار تا اوایل پهلوی» بر اساس گزارش‌های سیاسی دولت بریتانیا» نوشته کاوه بیات در ۲۰۲ صفحه و قیمت ۲۸۵ هزار تومان از سوی انتشارات شیرازه کتاب ما منتشر شده است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *