ساداتیان در گفت‌وگو با ایلنا: اعتراض در لندن به سفر ترامپ ریشه در بدبینی اروپا به واشنگتن دارد/ضدیت آمریکا با رویکردهای قاره سبز

اعتراض در لندن به سفر ترامپ ریشه در بدبینی اروپا به واشنگتن دارد/ضدیت آمریکا با رویکردهای قاره سبز

کد خبر : ۱۶۸۷۷۳۰

کارشناس مسائل بین‌الملل گفت: سفر رئیس‌جمهوری آمریکا به لندن در میان اعتراضات داخلی بریتانیا و همچنین بدبینی کشورهای اروپایی رخ می‌دهد که نشان از بحران میان واشنگتن و بروکسل دارد.

سیدجلال ساداتیان، کارشناس مسائل بین‌الملل در تشریح ابعاد سفر دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا به انگلیس در گفت‌وگو با ایلنا اظهار کرد: بعد از جنگ جهانی دوم که آمریکا وارد صحنه نظام بین‌الملل شد، بحث چندجانبه‌گرایی و همکاری‌های بین‌المللی در حقیقت به دستور کار اصلی تبدیل شد؛ معیاری که بر اساس آن کشورها با یکدیگر همکاری می‌کردند. به بیان روشن‌تر، تا پیش از آن دنیا بر محور اروپا می‌چرخید و اساساً اگر نقشه‌های جهان و تقسیمات جغرافیایی و نام‌گذاری‌ها را نگاه کنید، همه بر اساس معیارها و برداشت‌های اروپایی‌ها بود. بعد از جنگ جهانی دوم، فرانسه شکست خورده بود و انگلیس نیز در آستانه فروپاشی قرار داشت و در همین شرایط، توافقی در اقیانوس اطلس شمالی بین دولت‌های غربی، به‌ویژه بریتانیا و آمریکا که وارد جنگ شده بودند، شکل گرفت. بر اساس همین توافق، معیارهای تازه‌ای در روابط بین‌الملل پدید آمد و سازمان ملل تأسیس شد که حرکت‌ها و سیاست‌های آن بر مبنای چندجانبه‌گرایی شکل گرفت. سپس سازمان‌ها و نهادهای مختلف بین‌المللی یکی پس از دیگری بنیان‌گذاری شدند.

وی ادامه داد: در این میان، آمریکا بیش از دیگران هزینه‌های مالی این نهادها را پرداخت می‌کرد؛ چه در سازمان ملل، چه در سازمان بهداشت جهانی و چه در پیمان‌هایی مانند ناتو. آمریکا همواره سهم عمده هزینه‌ها را بر عهده می‌گرفت اما با روی کار آمدن ترامپ، به‌ویژه در دور دوم، او زیر میز زد و به گونه‌ای دیگر وارد میدان شد؛ یعنی آشکارا اعلام کرد که منافع آمریکا را بر هر چیز دیگری مقدم می‌داند و سیاست‌های خود را بر این اساس تنظیم کرد. ترامپ به جای تأکید بر همکاری چندجانبه، رویکردی یک‌جانبه و منفعت‌محور اتخاذ کرد. او کاهش هزینه‌های آمریکا را هدف اصلی قرارداد و به همین دلیل از برخی نهادهای بین‌المللی خارج شد؛ مانند خروج از یونسکو و سازمان بهداشت جهانی. حتی در زمینه پیمان‌های بین‌المللی، از توافق‌ها عقب نشست و آشکارا گفت کشورهای عربی «گاو شیرده» هستند و باید از آن‌ها بهره‌برداری مالی کرد که این سخنان با همکاری‌های سنتی آمریکا و اروپا تضاد جدی داشت.

این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: اروپایی‌ها نیز همکاری یک‌جانبه و دستوری ترامپ را نپذیرفتند و نمونه روشن آن، موضوع هسته‌ای ایران بود. ترامپ چند بار جلسه شورای امنیت سازمان ملل را برای فشار بر ایران تشکیل داد، حتی یک بار خود ریاست جلسه را بر عهده گرفت، اما اروپا کوچک‌ترین همراهی نکرد. حتی ترزا می، نخست‌وزیر وقت بریتانیا نیز در آن جلسه به ترامپ رأی نداد. این رفتار برای ترامپ تحقیرآمیز بود و روابط سنتی آمریکا و اروپا به خصوص لندن را متشنج کرد. پس از برگزیت نیز انگلیس به امید روابط گسترده‌تر با آمریکا از اتحادیه اروپا خارج شد، اما کمک و همکاری جدی از آمریکا دریافت نکرد و عملاً در تنگنای اقتصادی قرار گرفت. این وضعیت نشان داد که سیاست‌های ترامپ حتی برای متحدان نزدیک نیز چندان منفعتی در بر ندارد.

وی افزود: در دور دوم، ترامپ مواضع تندتری اتخاذ کرد. او کشورهای اروپایی مانند دانمارک، فرانسه و کانادا را تحت فشار قرار داد و حتی جاستین ترودو نخست‌وزیر وقت کانادا آشکارا علیه او موضع گرفت. در موضوع اوکراین نیز ترامپ رویکردی کاملاً متفاوت داشت. اروپایی‌ها خط مقدم تقابل با روسیه را پذیرفته بودند، اما ترامپ گفت که آمریکا حاضر نیست هزینه ناتو را پرداخت کند و در نهایت پیشنهاد داد اوکراین امتیازاتی به روسیه بدهد تا قائله تمام شود. این موضع خشم اروپایی‌ها را برانگیخت، زیرا آن‌ها خود را درگیر جنگی پرهزینه می‌دیدند که آمریکا می‌خواست از زیر بار آن شانه خالی کند. ترامپ همچنین در موضوع تعرفه‌های تجاری با اروپا وارد جنگ اقتصادی شد. او تعرفه‌هایی سنگین بر کالاهای اروپایی اعمال کرد و اروپایی‌ها نیز متقابلاً دست به اقدام مشابه زدند و در نهایت این تنش‌های اقتصادی عمق اختلافات سیاسی را دوچندان کرد.

ساداتیان گفت: با وجود این، به دلیل وجود بحران اوکراین و روسیه، اروپا ناچار شد ظاهراً با آمریکا همراهی نشان دهد، هرچند در عمل اختلافات ریشه‌ای باقی ماند. اروپایی‌ها همچنان از حقوق بشر و ارزش‌های لیبرالی سخن می‌گفتند، اما آمریکا آشکارا از اسرائیل حمایت می‌کرد و در موضوع غزه نیز در مقابل اروپا قرار گرفت. فرانسه و انگلیس حتی مواضعی مستقل در حمایت از فلسطینی‌ها اتخاذ کردند، در حالی که آمریکا تحت نفوذ لابی اسرائیل، سیاستی کاملاً جانبدارانه داشت. به همین دلیل، سفرهای ترامپ به اروپا با اعتراضات گسترده مردمی همراه می‌شد که در سفر اخیر به لندن هم شاهد چنین موضوعی بودیم. بسیاری می‌پرسیدند که او برای چه به اروپا می‌آید و چه چیزی می‌خواهد به دست بیاورد؟ زیرا سیاست‌های او نه تنها دستاوردی برای اروپا نداشت، بلکه موقعیت و اعتبار غرب را در عرصه جهانی زیر سؤال می‌برد.

وی بیان کرد: اختلافات آمریکا و اروپا ریشه‌ای‌تر از آن است که ترامپ بتواند آن‌ها را نادیده بگیرد. اروپا همواره به دنبال استقلال نسبی در سیاست خارجی خود بود. حتی ماکرون بارها ایده «ارتش مستقل اروپایی» را مطرح کرد، اما ترامپ آن را به سخره گرفت. این نمونه‌ای روشن از شکاف عمیق در نگاه دو سوی آتلانتیک است. ایران نیز می‌توانست از این اختلافات بهره‌برداری کند، همان‌طور که در دور اول برجام توانست شکاف اروپا و آمریکا را به نفع خود به کار گیرد، اما در دوره‌های بعد، این فرصت از دست رفت و سیاست خارجی ایران نتوانست از تضادهای موجود بهره‌مند شود.

ساداتیان در پایان خاطرنشان کرد: به هر حال، ترامپ با سیاست‌های خود نشان داد که اروپا و آمریکا، بهرغم برخی همسویی‌ها، در بسیاری از زمینه‌ها اختلافات جدی و بنیادین دارند. این اختلافات به‌ویژه در موضوعات کلیدی مانند ایران، اوکراین، روسیه و غزه آشکارتر شد. اروپایی‌ها به ظاهر متحد باقی ماندند، اما در واقع نگاه‌ها و منافع‌شان با آمریکا متفاوت بود. همین تفاوت دیدگاه‌ها سبب شد اعتراضات گسترده علیه ترامپ در اروپا شکل گیرد و سفر او به انگلیس به موضوعی جنجالی تبدیل شود. در نهایت، آنچه مشاهده شد این بود که سیاست «اول آمریکا»ی ترامپ، نه‌تنها نظم چندجانبه‌گرایانه پس از جنگ جهانی دوم را زیر سؤال برد، بلکه اعتماد متقابل میان آمریکا و اروپا را نیز متزلزل کرد. این شکاف‌ها همچنان وجود دارد و بر این اساس سفر او به لندن در میان اعتراضات داخلی بریتانیا و همچنین بدبینی کشورهای اروپایی رخ می‌دهد که نشان از بحران میان واشنگتن و بروکسل دارد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *