شب عاشقان بی دل، چه شبی دراز باشد در باورهای کهن، زمستان دو بخش چله بزرگ و چله کوچک داشت. چله بزرگ از «اول دی‌ماه تا دهم بهمن ماه» و چله کوچک از «دهم بهمن تا پایان بهمن ماه» بود.  روز آخر پاییز یا شب چله بزرگ، روز «تولد خورشید» یا «ایزد مهر» بود و بدین سبب آریاییان، این شب را جشن می گرفتند و تا سپیده بیدار می ماندند و طلوع خورشید را انتظار می کشیدند. 


مردمان فلات ایران، به خوبی دریافته بودند که از فردای تولد خورشید، روزها طولانی‌تر و شب ها کوتاه‌تر می شود و بلندترین شب سال، همان شب چله‌ است و جشن و پایکوبی در این شب باید با آراستگی و نور همراه باشد . 
به تدریج باور علمی و دقیق «شب چله»، به مغرب زمین رفت و با شب تولد مسیح برابر شد و به زبان سُریانی، «شب یلدا» نام گرفت.
بابا نوئل با لباس سرخ و کاج های سبز و تزیین شده، جانشین میوه‌ها و نمادهای آریایی شد و سرانجام در نیمکره شمالی زمین، آغاز زمستان با انواع جشن‌های مربوط به زایش نور و گرمی و بلندشدن طول روز و کاهش تاریکی و سیاهی برابرشد. 
میرجلال‌الدین کزازی، استاد بازنشسته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی از تعبیر «نیاز به دیدار خورشید در این شب دیریاز تیره» برای این شب یاد می‌کند و در گفتگوها و نقل قول هایش درباره رسوم این شب می گوید:
از آنجا که جشن و آیین شب یلدا در پیوند با مهر است و مهر نیز روزگاری خورشید دانسته شده است، آنچه بر این خوان نهاده می‌آید به‌گونه‌ای آیینی و رازورانه یادآور خورشید و گرما و روشنایی است. برترین نماد در این خوان که هر ایرانی بر خود بایسته می‌داند که آن را بر خوان شب یلدا بنهد انار است. انار میوه‌ای است که در باورشناسی ایرانی سپند(مقدس) شمرده می‌شود و ارزش آیینی دارد. انار هم در ریخت و هم در رنگ، خورشید را در یاد برمی‌انگیزد. هم گرد است هم سرخ. از سویی دیگر بر دل انار ده‌ها دانه دیگر سرخ و گرد اما خرد بهفته است. ده‌ها خورشید در دل خورشید بزرگ. به همان سان آجیل شب یلدا هم می‌تواند با خورشید در پیوند باشد. ویژگی این آجیل آن است که از میوه‌های خشک یا دانه‌هایی که برشته نشده‌اند پدید می‌آید. از آن روی که جشن و آیین شب یلدا در زمستان برگزار می‌شود و میوه‌ها در این زمان بر بار نیستند، از گونه خشک آنها بهره می‌برند. با این اندیشه که پرورنده درختان و گیاهان و به بار نشاننده آنها خورشید است. ایرانیان به شیوه نمادین خورشید را در شب یلدا بزرگ می‌دارند زیرا هم شب زادن مهر است، هم درازترین شب سال. نیاز به دیدار خورشید در این شب دیریاز تیره، بیش از هر زمانی است دیگر. پس شایسته می‌دانسته‌اند که این شب را تا پگاهان و دمیدن خورشید زنده بدارند و بیدار بمانند. اگر به خواب می‌رفته‌اند شادی شگرفی را که دیدن خورشید در پگاهان روزی که در آن روز از چیرگی و توانمندی شب فرومی‌کاهد و روز و روشنایی می‌آغازد به برافزودن، از دست می‌دهند. بایسته شب‌زنده‌داری در این شب تیره دراز آن بوده است که با شیوه‌ها و شگردهایی سر خویش را گرم بدارند. از همین روی رسم و راه‌ها و رفتارهایی اندک اندک در این شب کارکرد و روایی داشته است. مانند بیتا بیت یا مشاعره یا خواندن دیوان‌های سخن پارسی، داستان‌های شاهنامه، یا دیگر رزم‌نامه‌ها و بزم‌نامه‌ها. به‌ویژه فال زدن با دیوان خواجه شیراز٫ از دیگر آیین‌های این شب گرد هم آمدن است. خانواده‌های ایرانی خوش‌تر می‌دارند که این شب را با دیگران، خویشان، دوستان و آشنایان بگذرانند. از سویی دیگر بر پایه پژوهش‌هایی که از چند دهه پیش آغاز گرفته است مهر و میترا نام دین‌آوری است که ۶۰ سال پس از پازش اسکندر گجسته بنفرین به ایران زمین ۳۰ سال پس از برپایی جهان‌شاهی اشکانی از دوشیزه‌ای به نام ناهید زاده شده است. این دین‌آور دین خود را در ایران اشکانی می‌گسترد. این دین در زمان کوتاه راه به قلمرو جهان‌شاهی(امپراطوری) روم می‌برد. آیین فراگیر رومیان می‌شود، چندین پادشاه رومی بدان می‌گروند. هنگامی که آیین ترسایی در روم گسترش می‌یابد آیین مهر پرستی و میترائیسم در این کشور اندک‌اندک کاستی می‌گیرد، پیروان خود را از دست می‌دهد اما در دل فرهنگ و آیین ترسایی همچنان پایدار می‌ماند. بسیاری از نمادها و بنیادهای ترسایی برگرفته از آیین مهر است. 
وی به یک نمونه که نمونه‌ای است برجسته بسنده می‌کند و می گوید: روز یک‌شنبه روز سپند و آیینی بوده است در مهرپرستی. هنوز در زبان‌های اروپایی این روز، روز مهر یا روز خورشید نامیده می‌شود. در زبان انگلیسی روز یک‌شنبه را که روز سپند ترسائیان است ساندی می‌گویند که به معنی روز خورشید است. یا در زبان آلمانیsonnatag که آن هم از دو پارهsoneبه معنای خورشید وtagبه معنای روز ساخته شده است. 
دل های سرخ از شادی یا غم؟ 
جشن های ملی در کشورهای مختلف دنیا به عنوان یک سنت ملی به عنوان یک امر پذیرفته بین مردم و دولت هستند و دولت‌ها تلاش دارند که بهترین کیفیت را ارائه داده و در نتیجه سطح رضایت مردم را افزایش دهند. در کشور ما جشن های ملی هنوز در برزخ مقبولیت و عدم مقبولیت قرار دارند به عنوان مثال 
چهارشنبه سوری بین مردم مقبولیت ویژه ای دارد اما از نظربرخی مسئولان پذیرفته‌شده نیست در نتیجه محدودیت‌های فراوانی را قائل می‌شوند و افراد به صورت خودجوش و گاه نادرست و با آسیب‌های جدی برگزار می کنند و بازار سوء استفاده فراهم است. اما جشن های آتش بازی در چین با نظارت جدی دولت و کمترین آسیب ممکن به مردم برگزار می‌شود. 
در ایران مساله از این هم بیشتر است. گاه اقلیتی سودجو بر اکثریت مردم غلبه کرده و بعضا جشن را با گرانی ‌های بی دلیل و غیرمنطقی حتی در نرخ کرایه تاکسی ها در جشن های ماه مبارک رمضان، شب یلدا، عید نوروز و … به کام مردم تلخ می کنند و البته دولت نیز هرساله رشته امور از دست می دهد و تدبیری کارآمد از خود نشان نمی دهد. درست عکس کشورهای همسایه که در چنین ایامی با آغاز ماه مبارک رمضان یا فرارسیدن نوروز بیشترین خرسندی را نصیب مردم و حتی مسافران و توریست ها می کنند. 
زیرا به جای نگرانی از وضع مردم در جشن، وضعیت 
پیش بینی شده ای پیش روست، دولت حضور پررنگ و کارآمد در کنترل بازار و برقراری نظم و امنیت این نوع جشن‌هادارد، فرهنگ مردم در برگزاری مراسم جمعی ارتقاء می یابد، با تغییر برخی از سنت‌ها و تقسیم وظایف افراد برای دور هم جمع شدن و پذیرایی، مراسم ساده‌تر، کم هزینه‌تر و بدون خستگی فراوان برگزار می شود و هرساله بر تعداد شرکت کنندگان افزوده می شود نه این که محرومان بیشتری در هر مناسبت، از فرهنگ و تاریخ و گذشته و همدلی اجتماعی دور بمانند. 
آشفتگی فرهنگی 
جبار رحمانی- دکترای مردم‌شناسی پیش‌ترها در گفتگو با گزارشگر روزنامه اطلاعات، از آشفتگی در جشن‌ها و آیین های فرهنگی ایران امروز سخن گفته و اشاره کرده است: این آشفتگی ناشی از عدم توجه به زمینه‌ها و کارکردهای آن جشن ها در جامعه است. جشن ها، در اصل فضایی هستند که جامعه خودش را در آنها بازتولید می کند، و در این فرآیند خلاقانه بازتولید، شرایط و تغییرات جدید درجامعه نیز تعریف و مستقر می‌شود. به عبارت دیگر 
جشن‌ها، شکلی آیینی از هستی اجتماعی را ارائه می دهند. به همین دلیل اگر بحران و آسیبی در رفتارهای مردم در این جشن ها مشاهده می‌شود، ناشی از بحران و آسیب جدی در زندگی آنهاست . 
وی می افزاید: اگر ما با وضعیتی مواجه هستیم که منطق سود حداکثری و مصرف تجملی در جشن ها بر همه چیز غلبه پیدا کرده، به‌خاطر غلبه این دو عنصر در زندگی و هستی اجتماعی مردم است. راننده تاکسی یا مغازه داری که حاضر است در این ایام به هرقیمتی حداکثر سود را از مردم به‌دست آورد، و در مواقعی سرهم وطنش را هم کلاه بگذارد، بیانگر نوعی اختلال اجتماعی در هنجارها و ارزش‌های جامعه است. 
دکتررحمانی «جشن» را نوعی وقفه در جریان عادی زندگی برای استعلای معنای حیات در مفهومی عمیق و انسانی و اخلاقی می داند و معتقد است در جشن ها و آیین ها مردم حاضرند ازخود بگذرند و از مقام و ثروت دست بکشند تا مهمانی بدهند و نذری و شیرینی و … توزیع کنند. 
اما پرسش کلیدی این است که چرا در جامعه ایران امروز مردم از جشن ها لذت نمی برند؟ 
وی برای پاسخ دو سطح را در نظر می گیرد: زمینه های این وضعیت و پیامدهای آن . 
در پاسخ معطوف به سطح اول، بحران اخلاقی و هنجاری و ارزشی جامعه است که سبب شده آرمان های انسان دوستی و ارزش‌های برابری و صمیمیت انسانی در فضای جشن ها و 
آیین‌هایی که در کنه خودشان مبتنی بر این موارد هستند، تحقق پیدا نکنند. 
در سطح دوم هم آیین ها چیزی را می سازند که مردم آن را مطلوب می دانند. وقتی در نظام ارزشی مردم، امر مادی و نفع مادی و خودمحوری، بالاترین ارزش‌ها باشند، در نتیجه در جشن‌ها هم همین مسایل حضور دارند و هرکنش و رفتار مردم برای کسب حداکثر سود است، به ویژه که وقتی مردم در شرایط اضطرار و تعجیل قرار دارند، فرصت بیشتری برای کسب سود فراهم می‌شود. پس اگر ما شاهد این هستیم که در فضای آیینی که مردم باید در یک اضطرار و تعجیل برای آن آماده شوند، برخی حداکثر سودطلبی را دنبال می‌کنند از یک‌سو بیانگر هستی واقعی جامعه است و از سوی دیگر بیانگر وضع مطلوب آدم‌ها. وقتی ارزش‌های نفع طلبی شخصی محور نظام ارزشی باشند، در نتیجه آیین ها هم حول این محور ساماندهی می شوند، به تعبیر فیلسوفان نمی توان از آدم‌های غیرفاضله انتظار ایجاد مدینه فاضله را داشت . 
مهربانی زنده است 
حالا که این همه علیه نفع‌طلبی در مراسم عمومی حرف زدیم، خوب است برای رسیدن به وضع مطلوب راهکاری هم ارائه دهیم. 
دکتر رحمانی از برنامه ریزان فرهنگی می‌خواهد همه آیین ها را در جای خودشان به کار گیرند تا روح جامعه، شادابی خود را در هر مناسبتی تجدید کند، در غیر این صورت، نوعی آزردگی و آشفتگی در روح جامعه می‌ماند. 
برخی نیروهای مردمی، از تقسیم بسته های کوچک و هدایا میان نیازمندان در خیابان ها و محافل عمومی و همرنگ شدن با آنان ولو در حد اندک استقبال می کنند و خیلی نیز از نذورات فرهنگی در این ایام سخن می گویند. این که از سود فروش یک روزخود کم کنند تا دست های بیشتری پر به خانه روند، این که از سود کرایه خود کم کنند تا افراد بیشتری زودتر به خانه برسند و خیلی راهکارهای دیگر . 
همه این ها مفیدند اما قطعا راهکار اصلی نیستند. 
وجیهه تیموری

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *