خاموشی چراغ نشریات کتاب: این کتاب است که آینده را می‌سازد؛ اگر در سبد فرهنگی ما به جای کتاب، کالای دیگری بنشیند، امیدی به رویش فکر نیست.در همین کشور نزدیک سه هزار کتابخانه عمومی وجود دارد که بر خلاف تبلیغات منفی، جمعیت نخبه را در خود نگهداری می‌کند.  اگر برای هر کتابخانه یک نسخه از نشریات معرفی کتب خریداری شود؛ این نشریات نجات می‌یابند‌ (علی صارمیان)

سخنان افسانه گونه‌ای درباره نگه داشتن فرهنگ در سخت‌ترین شرایط جنگ در ذهن‌هاست. کتاب نجات‌دهنده است و نشریات پارامتر زنده بودن گفت‌وگوی ملی و بین فکر‌های سازنده هر کشور‌ند. گویا رهبری اشاره کرده بود که صرفه‌جویی پنهان در امرفرهنگی و کتاب؛ ضرر‌های آشکار به ملت خواهد زد.  ایران شرایط سختی را می‌گذراند ولی ایران را بعد از این گردنه‌ها، کدام ذهن پرسشگر و کدام تبلور انگیزه‌بخش سرپا نگه می‌دارد. برای پژوهشگران مشخص است که سبد کتاب، حیاتی و بی‌جایگزین است. این کتاب است که آینده را می‌سازد؛ اگر در سبد فرهنگی ما به جای کتاب، کالای دیگری بنشیند، امیدی به رویش فکر نیست. بلیت سینما یا دیجیتال پرسرعت، نمی‌تواند جای کتاب را بگیرد‌؛ به خصوص در جایی که تخصصی به جامعه اضافه می‌شود‌ و شکوفایی جامعه‌ای در دسترس قرار می‌گیرد.‌ متاسفانه گویی در دوران کرونا کتاب و لوازم معرفی کتاب و فکر نوشت‌ها از یاد رفته‌اند و همراه تلفات انسانی، تلفات فرهنگی نیز باید هزینه‌ای ساکت ولی تاثیرگذار بر جامعه ما بگذارد.  کرونا می‌رود ولی تلفاتش نباید کتاب و جریان فکر مکتوب و نشریات باشد، چراکه نوشته‌ها و تفکر در ساقه جامعه نیست؛ ریشه و مغز اجتماع را کتابخوانان می‌سازند.

یک دانه گاهی درختی می‌شود. کتابخوانی آن هسته و دانه است.  البته این جریان کتابخوان لوازمی نیاز دارند. جریان فکر مکتوب هر جا باارزش و پرجمعیت شده؛ کشوری به جلو حرکت کرده است. کتاب، خلوت اندیشه است و تازه‌ها و نوآوری‌هایش باید به نظر اهلش برسد. از میان آنها نشریات مهم و کم صدایی هستند که آنها را می‌توان صدای کتاب دانست. نشریاتی که در وسط جنگ نیز نمایه جریان کتابخوان و ناشران و زنجیره فکر هستند و چون قطعه‌ای حیاتی در چرخیدن گردونه کتاب در کشور، نیازی مبرمند.  ناقوس مرگ خاموش این نشریات که کتاب‌های تازه را به آن درصدی از جمعیت ایران که فکر‌های بزرگ و توسعه و پیشرفت کشور را رقم می‌زنند، متاسفانه برخاسته است و نه خریداران تک نسخه و نه وزارت ارشاد و نه نهاد کتابخانه‌ها، هیچ کدام مرگ این نشریات را مساله‌ای تاریخی نمی‌دانند.  یک ملت، به نجات توسط افراد کتابخوانش محتاج است.  در همین کشور نزدیک سه هزار کتابخانه عمومی وجود دارد که بر خلاف تبلیغات منفی، جمعیت نخبه را در خود نگهداری می‌کند.  اگر برای هر کتابخانه یک نسخه از نشریات معرفی کتب خریداری شود؛ این نشریات نجات می‌یابند‌. ‌اگر وزارت ارشاد یا صداوسیما و برنامه‌های کتاب‌باز، مددی می‌رساندند؛ درصدی به مطالعه که زمینه‌ساز مطالبه وضعیتی مستقل‌تر و غنی‌تر برای کشور است؛ افزون می‌شد.  نمی‌دانم بودجه‌های فرهنگ؛ در این کشور کی می‌خواهد تفقدی به جوانه‌های کتاب و درختان ریشه‌دار نشریات کتاب که در زنجیره کتابخوانی مهره اصلی‌اند، فرمایند.  اما می‌دانیم کتاب نجات‌بخش است و کتابخوانان بی‌همتی‌ها را در این برهه که ناامیدی افسارگسیخته، نیازمند تمرکز ذهن‌هاست را نخواهد بخشید.  اوضاع از این قرار است که کتابفروشان و ناشران ضعیف شده‌اند تا با آگهی، نشریات کتاب را سرپا نگه دارند.  آیا متولیان فرهنگ نباید صرفه‌جویی پنهان و امساک از کمک به نشریات و کتاب؛ به خصوص نشریات کتاب را کنار بگذارند و چاره کنند. بی‌تفاوتی و عدم تدبیر، راه باز کردن دست اغیار به تبدیل خرمن فکر به زمین سوخته اندیشه است.  آنها به نسل‌هایی بدهکار خواهند بود که کسی بودجه‌ای برای فکرشان کنار نگذاشته بود و بهانه را شکم خالی ملت معرفی کرده بود. در حالی که این مددرسانی و مدیریت و کمک‌رسانی به نشریات کتاب و سایر کالاهای فرهنگی به اندازه قیمت یک پارکینگ ماشین بی‌دردان در بالای شهر نبود.  نگذارید دست اهل فکر کوته و سرنوشت ملت را بی‌دغدغه‌ها رقم بزنند. ناقوس را خاموش کنید و دستی در زنده ماندن این دستگیره‌های نجات فکر کشور از بی‌قوارگی زیست فرهنگی ایرانیان ببرید. ما همگی مسوول این شرایطیم، چون محصول آن را فردای کشور یا به خوشه‌های کشتزار پر کتاب یا با دست خالی و دور از رشد فرهنگ و خواندن و نوشتن با معیار، خوشه خواهیم چید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *