شاه بی تاج و تخت در سالگرد درگذشت کریمخان زند به زندگی و زمانه او پرداختهایم. ( نوشته محمود فاضلی سازندگی ۱۲ اسفند ۹۹ صفحه ۱۰)
توسط کاظم خطیبی · اسفند 15, 1399
حکومت کریمخان زَند دورهای آرام در تاریخ ایران به شمار میرود. وی اجازه داد تا بعضی از اقوام ساکن شمال ایران مستقل از حکومت باقی بمانند و یکی از همانها به نام طایفه قاجار با شکست لطفعلی خان زند دودمان زندیه را برانداختند. کریمخان توانست پس از فروپاشی حکومت نادرشاه افشار، تمام بخشهای مرکزی، شمالی، غربی و جنوبی ایران را تحت حکومت خود درآورد. همچنین برادر وی، صادقخان زند، نیز موفق شد در سال ۱۱۵۴ بصره را از امپراتوری عثمانی جدا کرده و به ایران پیوست نماید و از این طریق، نفوذ ایران را بر سراسر اروندرود، بحرین و جزایر جنوبی خلیجفارس تثبیت کند.
کریمخان زَند در سال ۱۰۸۶در روستای پری (پیروز) از توابع بخش زند ملایر به دنیا آمد. فرمانروایی او بر ایران از سال ۱۱۵۷-۱۱۲۸ و بنیانگذار دودمان زندیه بود. زندها جزئی از مردم لر به شمار میآیند وی در دوران اوج حکومت خود تقریباً بر تمام ایران حکومت میکرد اما از تاجگذاری خودداری کرد و پس از پیروزی بر محمدحسن خان قاجار در دیوانخانه قدیم تهران بار عام داد و خود را وکیل الرعایا خواند برخی ایلهای لر در شکلگیری حکومت به کریمخان کمک کرده و همراه وی به شیراز رفتند اما پس از انقراض سلسله زندیه به لرستان بازگشتند. تیره زند بگله مهمترین تیره طایفه زند به حساب میآمد. طایفه زند گروهی بودند با معیشت شبانی که از اراضی دامنه زاگرس به نزدیکی ملایر کوچ کرده بودند.
وضعیت مردم در زمان پادشاهی کریمخان
او که مرد سادهزی بود به تجملات و انباشتن دارایی تمایلی نداشت و بیشتر سرمایه کشور را به مصرف نیازهای درونی کشور میرساند. او دوست داشت مردم در آرامش و آسایش و شادی زندگی کنند و در راه این آرزوی خویش میکوشید. او که انسانی بیآلایش بود در میان توده مردم حاضر و از روزگار آنان آگاه میشد و گاه در انجام کارهای پست نیز بدانها یاری میرساند. از مهربانی و بخشش او داستانها گفته شدهاست.
سیاست داخلی او را نیکوترین فرمانروا پس از حمله اعراب به ایران دانستهاند. پدرش «ایناق خان» نام داشت و رئیس ایل بود. کریمخان در آغاز یکی از سربازان سپاه نادرشاه افشار بود که پس از مرگ نادر به ایلش پیوست. کم کم با سود بردن از جو به هم ریخته پس از مرگ نادر، کریمخان نیرویی به هم زد و پس از چندی با دو خان از ایل بختیاری به نامهای ابوالفتح خان آسترکی و علیمردان خان ائتلافی فراهم ساخت و کسی را که از سوی مادری از خاندان صفوی میدانستند، به نام ابوتراب میرزا را به شاهی برگزیدند.
کریمخان هوشمند و باتدبیر بود و به آرامش و رفاه مردم اهمیت میداد و به دانشمندان ارج میگذاشت. وی کارخانههای چینیسازی و شیشهگری در ایران احداث کرد. صنایع و بازرگانی در دوره او رونق فراوان یافت. با این وجود غربیان وی را «پادشاهی بزرگ» نمیدانستند چرا که در دورهٔ زمامداری او بهبیگانگان امتیازی داده نشد؛ البته او خود نیز چنین ادعایی نداشت و خود را وکیل الرعایا میخواند. کریمخان با توجه به پیشهاش که سرپرستی ایل بود از نزدیک با مشکلات مردم آشنا بود و سپس سپاهیگری آن هم در ارتش نادری، که درگیر جنگهای پیاپی بود به او نشان داد که بار جنگهای پیاپی به دوش خراج مردم است؛ پس، بیشتر آرامش و درگیر نکردن کشور در درگیریها را میپسندید تا مبادا آشوب و یا جنگی به کشور و مردم آسیب برساند. سرتاسر زندگی کریمخان زند درامید گذشت، ویژهترین خصیصه او قناعت و دوری از تشریفات بود. در سواری و جنگ آوری بسیار دلاور بود. نیکاندیش و دادگر بود و تا جایی که ممکن بود از سختگیری دوری میکرد. بیشتر آرامش و درگیر نکردن کشور در درگیریها را میپسندید تا مبادا آشوب و یا جنگی به کشور و مردم آسیب برساند.
مذهب در دوره کریمخان
دوره حکومت کریمخان زند، آرامش و استقرار کوتاهی در ایام فترت پس از دولت صفویه محسوب میشود. نسبت به اعتقادات مذهبی خویش هرچه که بود تعصبی نشان نمیداد و در زمان او با پیروان کلیه مذاهب یکسان رفتار میشد. انسانی مومن به اصول مذهبی بود. وی گرایشات شیعی خود را به طور واضح نشان داد اما تلاشی هم در راستای احیای سازمان دینی دوره صفویه نکرد. در این دوره تا حدود زیادی اوضاع علمای شیعه بهبود یافت، شعائر و اماکن مذهبی مورد توجه و احترام زیادی قرار گرفتند. علمای شیعه با این که از موقعیت برتری نسبت به دوره افشاریه برخوردار شدند، باز هم فاقد قدرت سیاسی بودند. مرکزیت یافتن زندیان در شیراز، موجب شد که بار دیگر در زندگی اجتماعی به علما وظیفه محدودی محول شود. شیخالاسلام شیراز که مستقیما از طرف حاکم منصوب شده بود بار دیگر اداره محاکم شهر را عهدهدار شد.
مساجد و اماکن مذهبی از جمله مسجد وکیل ساخته و ماهیت شیعی حفظ گردید. ویژگی اصلی حکومت زند تسامح بود. در عهد وی با پیروان ادیان دیگر با مدارا رفتار میشد. عدهای از علمای شیعه که در عتبات عالیات به سر میبردند در پرتو همین تسامح و امنیت به ایران بازگشتند. ضرب سکه به نام امام عصر (عج) و توجه خاص به مراسم عزاداری امام حسین (ع) در ماه محرم نشان دهنده ارادت وی به مذهب شیعه است.
جنگ و سیاست خارجی کریمخان زند
تنها جنگ دوران فرمانروایی کریمخان زند، جنگ بصره و گرفتن این شهر از عثمانیان بود. او در این جنگ به علت بدرفتاریها و اخاذی از بازرگانان ایرانی توسط حاکم بصره درگیر شد. در زمان او بندر بوشهر مرکز تجارت و خرید و فروش شد. کریمخان زند از انگلیسیها دل خوشی نداشت و معتقد بود که انگلیسیها میخواهند ایران را مثل هند کنند؛ بدین ترتیب با دیگر کشورهای اروپایی مانند فرانسه و هلند به امور بازرگانی میپرداخت.
جدال دیرینه ایران و عثمانی در دوره زندیه با انتقال جبهه نبرد به خلیجفارس بیشتر جنبههای اقتصادی یافت. اشتغال سپاه عثمانی در مرزهای روسیه و تکاپوهای کریمخان زند برای سرکوب مدعیان حکومت و شورشیان داخلی، مجالی برای رویارویی بزرگ نظامی به هیچیک از این دو دولت نمیداد. از اینروی خلیجفارس طی این دوران نقش مهمی در شکلگیری سیاست خارجی دو کشور ایفا کرد.
هر دو حکومت مورد بحث برای رونق تجارت دریایی خود کوشش فراوانی در فراهم آوردن امنیت تجاری بازرگانان، بهویژه شرکتهای تجاری اروپایی مینمودند؛ و در این راه واگذاری امتیازاتی به آنان را در دستور کار خود قرار میدادند، بنابراین خلیجفارس از یکسو بهمثابه گذرگاهی با چندین کارکرد و معبری درآمدزا برای حکومت زند و از سوی دیگر بهعنوان دروازه ورود عثمانی به خلیجفارس و محل بارانداز کالاهای اروپایی، عاملی اساسی در جهت تلاش برای افزایش سلطه سیاسی و اقتصادی هر دو حکومت برشمرده میشد.
درنتیجه این منطقه به آوردگاهی برای رویارویی اقتصادی و سیاسی ایران و عثمانی تبدیل شد. سرانجام پس از بازگشت کمپانی هند شرقی انگلیس از بصره به بوشهر بعد از فتح این بندر عثمانی به دستور شهریار زند و به دنبال آن تخلیه بصره در سال ۱۱۵۸ از نیروهای سپاه زند، این تقابل به تعادلی دوطرفه رسید. تصرف این شهر موجب بروز یک سلسله ناراحتیها و وقایع ناگوار برای کریمخان و کشور ایران شد و بهترین قسمت از سپاه وی در آنجا نابود شد. از جانب حیدرعلی معروف نیز سفرایی همراه با هدایایی بسیار گرانبها به نزد کریمخان آمده و خواهان اتحاد با او شدند. سایر شاهزادهها و حکمرانان قسمتهای مختلف هند و قبایل مهاراتا نیز حکومت و قدرت او را به رسمیت شناختند. اگر او با امنیتی که بهوجود آورده بود عمر طولانیتری میکرد، ایرانیها احتمالا قویتر میشدند و به تضعیف قدرت باب عالی (عثمانی) کمک موثری میکردند، اما مرگ کریمخان همه چیز را در هم ریخت.
کریمخان زند شهر شیراز را پایتخت خود ساخت و بناهای بسیار زیبایی از خود در این شهر به یادگار گذاشت که از آن جمله میتوان به حمام وکیل، بازار وکیل، ارگ کریمخان و مسجد وکیل اشاره کرد. واقعهٔ قتل علی محمدخان و شورش اعراب و بعضی انقلابات دیگر که در پارهای از ولایات بر اثر انتشار خبر دروغی مرگ او بروز کرده بود، کریمخان را روز بهروز نحیفتر و افسردهتر میکرد.
تاثر عموم مردم از درگذشت کریمخان زند
کهولت سن و بیماریهای مختلف همچون بیماری کلیه و سل او را از پای انداخت و کریمخان زند ۱۱۵۷ در سن حدوداً ۸۰ سالگی در شیراز درگذشت و این امر موجب تالم و تاثر شدید عموم مردم مخصوصا اهالی شیراز شد. او در موزه پارس یا عمارت فرنگی شیراز دفن شد.
بلافاصله پس از مرگ کریمخان، سران زند در برابر هم صف آرایی کردند و پیش از به خاک سپاری شهریار ایران زمین به روی هم شمشیر کشیدند. بزرگان زند برای اینکه عمل خود را موجه جلوه دهند، هریک زیر پرچم یکی از فرزندان کریمخان قرار گرفتند و برای رسیدن به قدرت، فرزندان وی را ابزار برتری جویی خود قرار دادند. رهبری یک گروه به عهده زکیخان و همفکرانش بود که به حمایت از محمدعلیخان پسر دوم کریم خان برخاستند و رهبری گروه مقابل بر عهدهٔ نظرعلیخان سردار بزرگ زند و همرزمانش بود که به حمایت از ابوالفتح خان پسر بزرگ کریمخان، گرد او جمع شدند. درگیری میان این دو گروه سه روز طول کشید و سرانجام زکیخان توانست با حیله و نیرنگ نظر علیخان، رهبر گروه مخالف را به قتل برساند و قدرت را به دست گیرد.