کتاب و کتابخانه ‌در قلمرو زبان فارسی قسمت نهم

۱۳. چیدن کتاب و نام‌نویسی روی لبه
کتاب‌ها را در کتابخانه‌ها به‌طور افقی بر روی هم می‌چیدند. این ترتیب هنوز در کتاب‌فروشی‌های قدیمی و بساط‌فروشی‌های دیده می‌شود. شاید مناسبت این طریق چیدن کتاب آن بوده که گرد و خاک و حشرات کمتر به درون اوراق کتاب راه پیدا می‌کنند. در مجلس نقاشی مقامات حریری نیز چیدن کتاب‌ها به‌طور افقی بر روی هم ترسیم شده است.
برای آنکه بتوانند کتاب‌هایی را که بر روی هم چیده می‌شد تشخیص بدهند اغلب نام آنها را بر لبه کتاب با مرکب می‌نوشتند. مرکب در جسم کاغذ چنان اثر می‌گذاشت که قرن‌ها قابل خواندن بود. نام کتاب‌ها هنوز بر لبه بعضی از کتاب‌های خطی قرون قدیم باقی است. نام‌های بعضی از نسخه‌ها که بر لبه اوراق آنها مانده نزدیک به روزگار نوشتن آنهاست.
علت اینکه نام کتاب را بر لبه کاغذین آن می‌نوشتند نه بر عطف چرمین آن، طبعاً به مناسبت آن بود که اگر بر روی عطف چرمی می‌نوشتند نوشته به مرور ایام سائیده و محو می‌شد.

۱۴٫ تملک و وقف
مالکیت نسخه‌ها به چندگونه شناخته می‌شود:
۱٫ وجود عبارت «به رسم خزانه» یا دارالکتب و نظایر آن در عبارت کاتب نسخه در صفحه اول.
۲٫ وجود عبارت «حسب دستور یا حسب فرمایش و نظایر آن» در عبارت کاتب معمولاً در کلفون.
۳٫ وجود عبارت مربوط به تعلق نسخه به مالک در کتابه روی جلد.
۴٫ وجود مهر کتابخانه یا شخص در برگ‌هایی از نسخه.
۵٫ وجود یادداشت مربوط به عرض دیدن نسخه معمولاً در صفحه اول یا آخر.
۶٫ وجود یادداشت خریدن نسخه.
۷٫ وجود یادداشت بخشیدن نسخه به دیگری.
۸٫ وجود یادداشت به ارث رسیدن.
۹٫ وجود یادداشت حاکی از به مصادره گرفتن.
اما وقف به دو گونه عام و خاص انجام می‌شود:
وقف عام در موردی بود که کتاب برای استفاده عموم بر کتابخانه‌های مدارس و مساجد و خانقاه‌ها و رباطات وقف می‌شد. وقف خاص وقف کردن کتاب بر اولاد و خانواده بود.
عبارات وقفیه‌ها که در کتاب‌ها آمده است گویای نکته‌های ظریف اجتماعی است، که چند مثال آورده می‌شود:
در وقفیه جزء سیزدهم قرآن (آستان قدس شماره ۹۶) که در ۳۹۳ق ابوالقاسم منصور بن محمد بن کثیر وزیر و صاحب‌دیوان عرض دوره سلطان محمود بر «مشهد طوس» وقف کرده شرط شده است «لایباع و لایوهب و لایورث»۲۴۵٫
در وقفیه جزء هشتم قرآن (آستان قدس شماره ۱۵۰۱) که در ۴۲۱ق ابوالبرکات کاتب رازی بر مشهد علی بن موسی‌الرضا وقف کرده شرط شده است «لایخرج من القبه و المسجد». در آخرین صفحه آن یک بیت شعر فارسی کتابت شده است:
ای هر که بدزدد این کراسه ایزدش بدهد مرگ به تا سه۲۴۶
در وقفیه ذخیره خوارزمشاهی یاقوت ]ترکان[ بنت ابوالفوارس قتلغ سلطان براق در ۵۹۹ق شرط کرده است «للانتفاع به و شرطت ان یکون موضوعاً فی دارالکتب التی امرت ببنائها و موضعها فی الحجره الملاصفه للقبه المتصله بالبردیه التی استملکتها بداخل بلده یزد … لایحول الا برهن موثوق به یساوی قیمته»۲۴۷٫
در وقفیه جزء هفتم از سی پاره آستانه ماهان که مخصوص مرقدهای قطب‌الدین و عصمهالدین قتلغ ترکان بوده است می‌خوانیم «لایباع و لایوهب و لایرهن و لایؤجر و لایتلف بوجه من الوجوه و لایجری علیه احکام التملیک و التملک و لاینقل من المدرسه المذکوره بتلاوه القرآن الی موضع آخر الا باذن‌المتولی … »۲۴۸٫
در دوره صفوی از پادشاهان آن سلسله وقفیه‌های متعدد بر پشت کتاب‌های وقف شده بر آستانه‌های مشهد، حضرت عبدالعظیم (ری)، قم، بقعه شیخ صفی دیده می‌شود. از جمله در عالم آرای عباسی درباره کتب وقفی شاه عباس (در سال بیست و نهم سلطنت او) آمده است: «در کتابخانه شریفه آنچه مصاحف و کتب عربی و علمی بود از فقه و تفسیر و حدیث و امثال ذلک وقف سرکار حضرت امام ثامن ضامن ابوالحسن علی بن موسی‌الرضا علیه‌الصلوات والسلام فرموده به آستانه مقدسه فرستادند و آنچه کتب فارسی بود از تواریخ و دواوین و مصنفات اهل عجم با تمامی چینی آلات… وقف آستانه متبرکه صفیه صفویه… فرموده نقل آن آستان سدره نشان نمودند»۲۴۹٫
حسین بن محمد ابراهیم تحویلدار در جغرافیای اصفهان تألیف ۱۲۹۴ق اشارت دیگری به کتب وقفی صفویه کرده می‌نویسد: «سلاطین صفوی … کتب هر علمی را تصحیح و تنقیح کرده سه دسته از کل آنها را به خط خوش نویسانیده وقف فرموده. یک دسته را در کتابخانه مبارکه امام ثامن… و نیز یک دسته در کتابخانه شیخ صفی… به اردبیل فرستاده بودند. دسته دیگرش را در کتابخانه دولتی مدرسه چهارباغ اصفهان ضبط و محفوظ می‌داشتند … ».
بر پشت کتاب‌های وقفی شاه سلطان حسین وقفیه‌های مفصل با شرایط مبسوطی قید شده است به این ترتیب:
۱٫ خاص شیعیان اثنی‌عشریه طلبه ساکن مدرسه به اجازه مدرس٫ افراد دیگر به اجازه مدرس و قبضی که به مهر مدرس رسیده باشد.
۲٫ از اصفهان بیرون نبرند.
۳٫ مدرس حق دارد به رهن بدهد.
۴٫ خارج بردن به قصد رفتن به زیارت مجاز است.
۵٫ مدرس شش ماه یک‌بار به موجود بودن کتاب‌ها رسیدگی کند.
۶٫ آنها را نخرند و نفروشند و نبخشند و رهن ننمایند۲۵۰٫
یکی از شرایطی که در وقف‌نامه حمام نقش‌جهان مندرج است آن است که شرط شده است نسخه‌هایی که از محل عواید آن حمام کتابت می‌شود نباید نسبت به کسی که مستحق انتفاع از آن است حبس بماند۲۵۱٫
اکنون مهم‌ترین مجموعه‌ای که کتاب‌های وقفی در آن جمع شده کتابخانه آستان قدس رضوی (مشهد) است۲۵۲٫
ضمناً باید دانست که در وقف‌نامه بعضی از مدرسه‌ها و کتابخانه‌ها شرایط خاصی در مورد نوع کتاب‌ها معین می‌شد. مانند آنکه در وقف‌نامه مدرسه مریم بیگم اصفهان از سال ۱۱۱۶ق آمده است: «باید که کتاب‌های علوم وهمیه یعنی علوم مشکوک و شبهات که به علوم عقلیه و حکمت مشهور و معروف است مثل شفا و اشارات و حکمت‌العین و شرح هدایه و امثال ذلک به شبهه دخول در مقدمات علوم دینی نخوانند … »۲۵۳٫ همچنین در وقف‌نامه مدرسه چهارباغ از ۱۱۲۳ق مصرح است که «از مباحثه کتب حکمت صرف و تصوف در مدرسه مبارکه احتراز نماید»۲۵۴٫

۱۵٫ ردیف‌بندی
اطلاع درستی از طرز تنظیم و ردیف‌بندی کتاب‌ها در کتابخانه‌ها نداریم. البته متن‌های متعددی درباره تقسیمات علوم هست که قدما نسبت به آن مسأله آگاه بوده‌اند. ولی درباره اینکه در کتابخانه چه نظامی را مورد عمل قرار می‌دادند مطلبی نمی‌دانیم و استنباط‌ها بر اساس گفته‌های کلی و عمومی است. آنچه مسلم است هنوز در هیچ نسخه خطی نشانه‌ای از حروف یا عددی دیده نشده است که گویای شماره‌گذاری کتاب باشد. اما به‌ندرت روی بعضی از نسخه‌ها ذکر موضوع نسخه شده است. اشاره ابن‌سینا شاید بهترین گواه است بر اینکه در کتابخانه‌های بزرگ کتاب‌ها براساس موضوعات علوم تقسیم‌بندی بوده است. او نوشته است:
«همچنین است اشارت مسعود سعد سلمان کتابدار مسعود سوم غزنوی در این بیت:
بیاراید کنون دارالکتب
به توفیق خدای فرد جبّار
دهد هر علم را نظمی که هرکس
بــود از علـم نــوعی را خـریدار»
آنچه مسلم است قرآن‌ها (مصاحف) را در همه کتابخانه‌ها در مرتبت بالا قرار می‌داده‌اند. شاید این عبارت رشیدالدین فضل‌اللّه همدانی در وقف‌نامه ربع رشیدی تا حدودی گویای ترتیبی باشد که کتاب‌ها را براساس احترام و اهمیت آنها منظم می‌کرده‌اند. می‌نویسد: «دو در کتابخانه از یمین و یسار گنبد ساخته شده و ترتیب آن چنان است که مادام که ممکن باشد مصاحف که زیادت از آن باشد در گنبد نهند و کتب منقولات و مصنفات خاصّه در کتابخانه ایمن نهند و کتب معقولات در کتابخانه ایسر و اگر میسر نگردد بعضی که از جانبی زاید آید و در دیگر جانب گنبد علی حده بنهند»۲۵۵٫
از این عبارات می‌توان دریافت که کتابخانه او اصولاً سه قسمت بوده است: ۱٫ مصاحف، ۲٫ کتب منقول، ۳٫ مصنفات خاصه (ظاهراً تألیفات واقف) و کتب معقول. دیگر اینکه نباید آنها به هم مخلوط بشود.
در کتاب قنیهالمنیه لتنمیم‌الغنیه تألیف نجم‌الدین مختار بن محمد زاهدی معتزلی آمده است که کتاب‌های لغت و نحو را می‌توان بالای هم گذاشت و بر بالای آن کتاب‌های تعبیر و کلام بالاتر و فقه بالاتر و مواعظ و دعوات بالاتر و تفسیر بالای آنها و تفسیری که در آن آیات قرآن دارد بالاتر.
تصور می‌شود که نظم موضوعی کتاب الفهرست ابن‌الندیم تا حدودی نشان‌دهنده طبقه‌بندی معمولی است که در کتابخانه‌ها و نزد وراقین موسوم بوده است. آنها ناچار بودند کتابخانه یا محل فروش کتاب را به ترتیب موضوعی نگاهداری کنند تا به آسانی بتوان کتاب مورد نظر را یافت. ابن‌جماعه (وفات: ۷۳۳ق) این مطلب را از حیث اعتبار علوم و مؤلفان چنین آورده است: «و یراعی الادب فی وضع‌الکتب باعتبار علومها و شرفها و مؤلفها و جلالهم… فان کان فیها المصحف‌الکریم… فی صدرالمجلس ثم کتب‌الحدیث… ثم تفسیرالقرآن ثم تفسیرالحدیث ثم اصول‌الدین ثم اصول‌الفقه ثم‌النحو والتصریف. ثم اشعارالعرب ثم‌العروض۲۵۶٫
از کیفیت تنظیم فهرست‌ها هم اطلاعی نداریم. ولی می‌توان حدس زد که مشخصات مندرج در آنها همانند اطلاعاتی بوده است که ابن‌الندیم در الفهرست و بیرونی درباره آثار محمد بن زکریای رازی و بعدها حاجی‌خلیفه در کشف‌الظنون ضبط کرده‌اند. از دوره‌های بعدتر فهرست کوتاه کتابخانه صدرالدین قونیوی و فهرست عرض کتابخانه شیخ صفی که پیش از این از هر دو یاد شده است می‌توانند گویای ترتیبی باشند که در فهرست‌نگاری مطرح و سنت بوده است.

۱۶٫ فهرست و سیاهه
کتابخانه‌های معتبر در روزگاران پیشین دارای فهرست بوده‌اند. چند مثال این است: ابن‌سینا در سرگذشت خود جایی که از کتابخانه نوح بن منصور سخن گفته است می‌آورد: «پس بر فهرست کتاب‌های اوایل نگریستم و هرچه از آنها را که به آن نیاز داشتم خواستم و کتاب‌هایی یافتم که نام آنها به بسیاری از مردم نرسیده بود و من هم پیش از آن ندیده بودم و پس از آن هم ندیدم»۲۵۷٫ مقدسی درباره کتابخانه عضدالدوله گفته است: «والدفاتر منضده علی‌الرفوف لکل نوع بیوت. و فهرستات فیها اسامی الکتب»۲۵۸٫ یاقوت در خصوص کتابخانه صاحب بن عباد در شهر ری متذکر شده است که فهرست آن در ده مجلد بوده است۲۵۹٫ مترجم محاسن اصفهان درباره کتابخانه ابوالعباس احمد ضبی در اصفهان که نزدیک به خانه بهاءالدین جوینی و رو به روی مسجد جامع بود نوشته است: «فهرست آن مشتمل بر سه مجلد بزرگ حجم» بوده است۲۶۰٫ در مورد کتابخانه‌ای در قلعه اولاد مازندران (سده ۱۰ق) ذکر سیاهه‌ای شده است که در آن بهای کتاب‌ها نیز ذکر شده بود. «کتابخانه مملو بود از کتاب‌های نفیس که میرسلطان مراد خان تحصیل نموده بود و آنرا به مبلغ شش هزار تومان نوشته است. سیاهه آنرا به یکی از معتمدان داده به رفاقت امرا به قزوین فرستاد»۲۶۱٫

۱۷٫ کتابدار
از متصدی کتابخانه‌ها در متون قدیم به نام خازن‌الکتب و در متون عصر تیموری به بعد کتابدار یاد شده است. جز آن شخص، به تناسب اهمیت و بزرگی کتابخانه اشخاص دیگر هم در کتابخانه کار می‌کرده‌اند. مقدسی در سخن از کتابخانه عضدالدوله در شیراز ذکر وکیل، خازن و مشرف کرده و گفته است باید از عدول شهر باشند۲۶۲٫ اصطلاح مشرف کتابخانه در عهد صفوی بود، و در تذکرهالملوک رسوم مخصوص او همان رسوم مشرف آبدارخانه ضبط شده است۲۶۳٫
مسعود سعد سلمان که در اواخر قرن ۶ق به کتابداری سلطان مسعود سوم برگزیده شد در بیتی تصدی خود بر دارالکتب را «خازنی» یاد کرده و گفته:
او را به خازنی کتب کردی اختیار کت رأی خسروانه قوی اختیار باد۲۶۴
رشیدالدین فضل‌اللّه واقف کتابخانه ربع رشیدی (تبریز) که ظاهراً شصت هزار کتاب داشته برای اداره آن یک خازن و یک مناول (کتاب ده) معین کرده بود. در تاریخ مبارک غازانی هم می‌گوید بیت‌الکتب ابواب‌البر غازانی به‌وسیله خازن و مناول و فراش اداره می‌شده است۲۶۵٫
از مجموعه افرادی که در کتابخانه‌های دوره تیموری و صفوی کار می‌کرده‌اند در فرمان‌ها و احکام به عنوان عمله۲۶۶، اهالی۲۶۷، مردم۲۶۸ و کارکنان۲۶۹ یاد شده‌ است.
متصدی کتابخانه را در قرون ۹ق به بعد به عناوین کلانتر و داروغه هم می‌شناخته‌اند. در حکمی که برای بهزاد در ۹۲۸ق صادر شده مشخص کرده‌اند که او مستوفی و متعهد کلانتری بوده و همه کارهای کتابخانه به استیفا و برآورد او انجام می‌شده است. کارکنان کتابخانه نمی‌بایستی در ضبط و ربط کارها از سخن او عدول کنند. نصب مستوفی برای انجام شدن امور مالی کتابخانه در عصر قاجار هم معمول بود. از جمله محمدطاهر بصیرالملک شیبانی مدتی متعهد امور کتابخانه بیوتات سلطنتی بود. اصطلاح داروغه به جای کلانتر در دربار سلاطین مغول هند در عصر صفوی در تشکیلات دولتی مرسوم شده بود.
ادامه دارد

چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۱

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *