روحانی رحمانی/دکتر علی اکبر جعفری ندوشن

آسید محمود دعایی؛ روحانی رحمانی بود؛ او اهل رفق و مدارا با همه آنانی بود که به غیر از اندیشۀ او می اندیشیدند و یا دگر اندیش محسوب می شدند و البته در کمال مهربانی و صفا نیز با تندگویانِ غضب مزاج نیز روبرو می شد و با صبر و سکوت و اعتدال جانب آرامش و انصاف را در تعارضات سیاسی نگه می داشت.
با این سن وسال و پیشینه ی مبارزاتی، صدق وصفای کم نظیری داشت، برای نزدیک کردن آدم ها به هم از هیچ اقدامی فرو گذار نمی نمود. دائم گفتگو می کرد ریش گرو می گذاشت، و در پیگیری و همراهی امور دیگران بخصوص آنان که بی پناه تر بودند سخت می کوشید.
حرمت اهل علم و وفا را پاس می داشت. در فروتنی تا بدانجا پیش می رفت که دست می بوسید، چادر می بوسید، تواضع می کرد، خودش را کوچک می کرد تا بزرگی دیگران را عیان کند و یا چشمه محبت را به صمیمیت بگشاید. سادگی و سلامت نفس خاصی داشت و هرگز در ساده زیستی هم تظاهر نمی کرد و ادا در نمی آورد. دفترش در روزنامۀ اطلاعات بی  حاجب و منشی به روی همه گشوده بود و تلفنش را خودش مستقیم پاسخ می داد.
هنوز همان پیکان دهه شصت را سوار می شد و خانه و زندگی معمولی داشت. زی طلبگی و مشی آزادگی را در خود نگه داشته بود و از این رو بی شیله و پیله حرف و سخنش را باز می گفت و هیچ ارج و قربی هم برای خود قائل نبود کما این که درمجالس و محافلی که دعوت می شد، بی منت و امّا و اگر حاضر می شد و هرجا، دم دست تر بود می نشست و اصرار بر تقدم و تشرف را هم نمی پذیرفت. از دو رویی و تملق پرهیز داشت.
همین هفته پیش در مراسم دکتر اسلامی ندوشن آمده بود ته سالن نشست و هر چه اصرار کردم بیاید جلو بنشیند، نیامد و وقتی به اصرار قرار شد سخنی بگوید در کمال افتادگی و مهربانی با نقل خاطراتی، سخن های تازه  ای گفت و دوباره برگشت ته سالن و سر جای خودش نشست.
آن روز، قدری راجع به دکتر اسلامی و روزنامه اطلاعات همصحبت شدیم. سخن های تازه ای گفت و برای گفتگوی بیشتر وعده کردیم، گمان نمی کردم این آخرین روزهای حیاتش باشد. گاهی مرگ ریحان می چیند… آمرزیده باد. چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۱

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *