ردپای جریانی خاص در تخریب چهره شجریان ‏

 تندروها معتقدند شجریان محبوبیت خود را از دست داده و به همین علت بلیت‌های کنسرتش فروش نرفته، درحالی‌که به نظر می‌رسد در چنین اتفاقی ردپای برنامه‌ریزی‌های بلندمدت جریان‌هایی خاص دیده می‌شود.‏ ‏ به گزارش ایسنا ، محمدرضا شجریان بزرگ‌مرد آواز ایران مدتی پیش تصمیم به برگزاری کنسرتی در ترکیه گرفت و شرکت دل‌صدا مراحل برگزاری این کنسرت و فروش بلیت را عهده‌دار شد. شجریان پیشتر نیز تورهای متعددی در آمریکا و اروپا گذاشته بود که همواره با استقبال مخاطبان روبه‌رو شده بود ولی این‌بار کنسرت شجریان با اقبال چندانی روبه‌رو نشد؛ چرا؟ برگزاری کنسرت در کشور‌های مرزی ایران، برنامه‌ای‌ است که از سوی بسیاری خوانندگان دنبال می‌شود. برگزاری اکثر این کنسرت‌ها به این علت است که امکان برگزاری کنسرت برای بسیاری از خوانندگان و نوازندگان در داخل کشور وجود ندارد که از جمله آن‌ها می‌توان به خوانندگان لس‌آنجلسی اشاره کرد.‏ ‏ خوانندگان لس‌آنجلسی همواره در طول سال‌های پس از انقلاب برای برگزاری کنسرت‌هایشان در کنار آمریکا و اروپا به سراغ کشورهای حاشیه خلیج فارس یا دریای خزر رفته‌اند و ترکیه هم یکی از مقصدها بوده است. این کنسرت‌ها معمولا در عید نوروز یا کریسمس رواج پیدا می‌کند و استقبال قابل توجهی نیز از بیشتر آنها به عمل می‌آید، هرچند امروز این استقبال بسیار کمرنگ‌تر شده است. بعدها جریانی از خوانندگان پاپ کشور نیز مشخصاً همین روند را پی گرفتند. بدنه این جریان را خواننده‌های مجاز کشور تشکیل می‌دادند؛ هنرمندانی مانند بنیامین بهادری، محسن یگانه، سیروان خسروی، علی عبدالمالکی و احسان خواجه امیری… .‏ بخش زیادی از هنرمندان پاپ در ایران کار خود را به‌صورت زیرزمینی آغاز کردند و آثار خود را از طریق اینترنت به مردم رساندند و همین مسأله باعث شهرت آن‌ها شد. در بسیاری از موارد این شهرت؛ ناشی از غیرقانونی بودن و تقلید کارهای خوانندگان لس‌آنجلسی بود. هرچند کیفیت موسیقی آن‌ها به اندازه خوانندگان لس‌آنجلس نبود اما ساده و خاطره‌انگیز بودن موسیقی‌شان به‌تدریج باعث شد به راحتی جایگاهی مستحکم میان مردم پیدا کنند.‏ ‏ برخی، این گروه‌ها را محصول دولت احمدی‌نژاد دانسته‌ و اعتقاد دارند آنها در این دوره مجوزهای قانونی فعالیت را دریافت کردند. اما برخی دیگر، به تاریخی فراتر از هشت سال ریاست جمهوری احمدی‌نژاد اشاره کرده و پایان جنگ و آغاز تحولات اقتصادی و رفاه اجتماعی را سرآغاز این جریان می‌دانند. بدیهی است به مرور زمان بر تنوع و کثرت این کنسرت‌ها افزوده شد اما بیشتر این برنامه‌ها، تهران و برخی شهرهای خاص را شامل می‌شد و هنوز بسیاری از شهرستان‌ها با چنین اجراهایی دچار مشکل هستند. به همین دلیل این دسته از خوانندگان پاپ تورهای کنسرت خارج از کشور را آغاز کردند و کم‌کم جایگاهی در اروپا، آمریکا و کشورهای هم‌مرز با ایران پیدا کردند تا جایگزینی برای برخی کنسرت‌های لس‌آنجلسی باشند.‏ ‏ جالب اینجاست که این خوانندگان پس از کسب شهرت، از سوی رسانه‌های خارج از ایران هم حمایت شدند و توانستند در میان مخاطبان ایرانی خارج‌نشین محبوبیت پیدا کنند و حتی شمار مخاطبان آنها گاه بیش از کنسرت‌های مشابه خود در خارج از مرزهای ایران می‌شد. به طور مثال، کنسرت یکی از خوانندگان زن لس‌آنجلسی (گوگوش) در رویال البرت هال لندن برگزار شد. این کنسرت با شکست غیرقابل باوری رو‌به‌رو شد و بلیت‌های آن بسیار محدود به فروش رفت؛ حال‌ آنکه بعدها محسن یگانه – خواننده پاپ مجاز کشور – تور اروپا گذاشت و فروش بلیت‌هایش باورنکردنی بود.‏ ‏ چنین اتفاقی نشان می‌دهد از یکسو سلیقه مخاطبان ایرانی خارج از کشور قبل کنترل و تغییر است و از سوی دیگر لس‌آنجلسی‌ها پی بردند دیگر مخاطبان، موسیقی‌شان را مثل گذشته نمی‌پذیرند و دیگر تنها انتخاب مردم نیستند. جالب اینجاست که این تغییر سلیقه از اجراهای زنده پا را فراتر گذاشت و به سی‌دی‌ها و موسیقی‌هایی که در مکان‌های عمومی شنیده می‌شوند نیز کشانده شد. و باز جالب‌تر آنکه برخی از کلوپ‌های خارج از کشور؛ موسیقی پاپ مجاز ایران را ریمیکس کرده و با ریتم‌های پارتی در همین فضاها پخش می‌کنند.‏ ‏ فضای موسیقایی تجربه شده در داخل کشور نیز نشان می‌دهد تمام رسانه‌ها و امکانات تبلیغاتی از جمله صداوسیما، روزنامه‌ها، سایت‌ها و خبرگزاری‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای در اختیار خوانندگان رایج موسیقی پاپ است. این حمایت مشخصا نوعی الگوسازی را به همراه دارد. همین حمایت از خواننده‌های پاپ نوظهور، سوپراستارهایی دست‌نیافتنی با درآمدهای میلیاردی ساخته است، درحالی‌که دیگر انواع موسیقی‌ به دست فراموشی سپرده شده‌اند.‏ ‏ به سوال اول برمی‌گردیم: چرا کنسرت‌ شجریان با شکست روبه‌رو شد؟ چرا بلیت‌های این کنسرت فروش نرفت؟ شجریان برندِ تبلیغاتی رئیس‌جمهور فعلی ایران بود و حسن روحانی از صدا و اسم او به عنوان سفیر فرهنگی نام برد و همین مسأله تبلیغ بزرگی در دوره کاندیداتوری وی بود. آخرین آلبوم‌ او فروش بی‌نظیری داشت. نام او باعث شد همایون شجریان هم خیلی سریع‌تر از آنچه فکرش را می‌کرد به شهرت برسد؛ شهرتی که عنوانِ پرمخاطب‌ترین کنسرت سال را متعلق به او کرد و امروز آلبوم‌هایش به سرعت به صدر پرفروش‌ها می‌رسد.‏ ‏ به‌طور قطع هیچ هنرمندِ با سابقه‌ای مثل شجریان، با حضور در یک شبکه خارجی محبوبیت خود را از دست نمی‌دهد اما پس از این اتفاق، بلافاصله او از سوی اکثریت رسانه‌ها بایکوت شده و هیچکس نامی از او نمی‌برد و به بزرگترین خواننده آواز کلاسیک ایران اجازه برگزاری کنسرت در داخل کشور داده نمی‌شود. در مقابل یک جریانِ مشخصِ بدون تفکر و ریشه‌های ایرانی تبدیل به الگویی ساختگی شده و تمام امکانات را در اختیار می‌گیرد. این یعنی بدون شک مخاطبان نیز توسط همین جریان کنترل می‌شوند.‏ ‏ رسانه‌های تندرو این روزهای با موج‌سواری روی خبرِ لغوِ کنسرت شجریان علت آن‌را عدم محبوبیت وی می‌دانند، چراکه او به بی‌بی‌سی رفته است. اگر واقعیت چنین است چرا شجریان اجازه برگزاری کنسرت در ایران را ندارد؟ چرا هر ساله مردم در شبکه‌های اجتماعی از جای خالی ربنای شجریان در سفره‌های افطار سخن می‌گویند؟ آیا اگر اسم شجریان به میان بیاید و کنسرت‌هایش در ایران برگزار شود بازهم او هنرمند مهجوری خواهد بود؟ آخرین کنسرت شجریان در لندن شاهد حضور گسترده مخاطبان بود و از آن کنسرت مدت زیادی نمی‌گذرد.‏ ‏ با نگاهی به مباحث مطرح شده؛ در لغوِ کنسرت شجریان بیشتر به نظر می‌رسد سلیقه‌ی مخاطبانی که به کنسرت می‌روند توسط جریانی خاص کنترل شده است. البته موضوع دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد؛ شرایط نامساعد و ناامن ترکیه است. طی چند ماه گذشته در این کشور بمب‌گذاری‌های متعددی رخ داده و همین مسأله باعث ایجاد وحشت میان ایرانیان شده است و چند خودرو ایرانی نیز در همین جریانات منفجر شده‌اند.‏ ‏ شجریان در سال ۲۰۱۱ کنسرتی در لندن برگزار کرد که با استقبال گسترده مردم مواجه شد. او پیشتر نیز تورهای آمریکا و اروپای خود را برگزار کرده که اکثرا شاهد بلیت‌فروشی قابل توجهی بودند. این یعنی این هنرمند هنوز طرفداران پروپاقرصی در میان هموطنان خود دارد اگر مجالی برای اجرای برنامه به او داده شود.‏

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *