عبدالحسین نوشین بنیان گذار تئاتر علمی و آغازگر تئاتر مدرن در ایران،نمایش‌نامه‌نویس، کارگردان تئاتر و شاهنامه‌پژوه ایرانی

 

 

 

گردآوری: آرزو علومی بایگی (دانش آموخته مقطع کارشناسی ارشد تاریخ فرهنگ و تمدن ملل اسلامی از دانشگاه تهران _مدرس در دانشگاه های تربت حیدریه )

 

جامعه فرهنگی-هنری ایران جای و مقام نوشین [عبدالحسین نوشین] را در تئاتر، همتا و همرده صادق هدایت در ادبیات داستانی و نیما یوشیج در شعر، مشخص کرده است." این جمله از آقای م. دولت آبادی استدولت آبادی که خود دستی در تئاتر داشته است، نوشین را "شاخص ترین چهره ی تئاتر ایران در نیم قرن پیش از این" می داند.

 


عبدالحسین نوشین در تربت حیدریه دردیماه سال ۱۲۸۴ شمسی (۱۹۰۵ میلادی) به دنیا آمد. پدرش ـ محمدباقر نوشین ـ معروف به سلطان‌الواعظین روحانی متشرع و اهل منبر بود. پدر و مادر خود را در سه ماهگی بر اثر ابتلا به بیماری وبا و به فاصله یک هفته از یکدیگر در سال معروف به "سال وبایی" از دست داد و طفولیت خود را در دامان خاله و مادربزرگش  گذراند. دوران کودکی اش را در تهران و در خاه دایی اش عباسی نورایی گذراند .در دبستان اشراف تهران دوره شش ساله تحصیلی خود را طی و سپس به همراهی دایی خود به مشهد رفت و با این که نوجوانی بیش نبود به جنبش کلنل محمد تقی خان پسیان پیوست. بعد از آن مدت کوتاهی به مدرسه نظام وارد شد و از آن پس تحصیلات متوسطه خود را در دارالفنون دنبال کرد. پس از دریافت دیپلم در سال ۱۳۰۷ که نخستین گروه محصلین ایرانی به اروپا اعزام شد،نامش در فهرست صدنفره محصلان اعزامی به خارج ثبت شد. در فرانسه با آن که قرار بود تاریخ و جغرافیا بخواند، در سال ۱۳۰۸ به شهر تولوز رفت و در مدرسه تئاتر در رشته "هنرهای دراماتیک" نام نویسی کرد و از همین رو سرپرستی دانشجویان ایرانی ( اسماعیل مرآت به دلیل ثبت نام در رشته ای به غیر از آنچه برایش بورسیه شده بود)هزینه تحصیلی‌اش را قطع کرد و و نوشین بناگزیر در سال ۱۳۰۹ به تهران بازگشت و نمایشنامه "زن وظیفه شناس" را به روی صحنه بُرد.  او برای اجرای این نمایشنامه از بانو "لرتا هاراپتیان" دعوت به همکاری کرد. بازی در این نمایشنامه مقدمه آشنایی این دو هنرمند گردید که بعدها به عشق و ازدواج منجر شد. درآمد این نمایش هفت هزار ریال بود که نوشین با آن توانست خرج تحصیل خود را تا سال ۱۳۱۱ که کنسرواتوار در فرانسه تمام کرد تامین کند. در سال ۱۳۱۱ پس از خاتمه تحصیل به ایران باز گشت و کار جدی نمایشی خود را آغاز کرد .در ۱۳۱۲ با لرتا ازدواج کرد.( لرتا هایراپتیان تبریزی از هموطنان ارمنی ما بود. متولد تهران، سال هزار و دویست و نود.دوران دانش آموزی را در مدرسه فرانسوی ژاندارک و بعدتر در مدرسه روسها گذراند. همانجاست که در سن ده سالگی نخستین بار روی صحنه تئاتر می رود و دیگر پایین نمی آید! جالب اینکه زبان فارسی را در سن پانزده سالگی و به جهت بازی در تئاتر می آموزد. دیپلم می گیرد. در ۱۳۱۲ در سه نمایش از داستان های شاهنامه در جشن هزاره فردوسی بازی می کند. این نمایشها به تلاش نوشین، مجتبی مینوی و حسین خیرخواه در کلوب فردوسی برگزار شدند. یک سال بعد با نوشین ازدواج می کند و پسرشان کاوه تنها فرزند لرتا است.)

نوشین بعد از مراجعت به ایران با ادبا و هنرمندنی چون صادق هدایت، مجتبی مینوی، نیما یوشیج، فضل الله صبحی، بزرگ علوی، دکتر خانلری و …همدم و همراه گردید. در مجله موسیقی که تحت نظر آقای مین باشیان موسیقی دان و آهنگ ساز بزرگ ایران اداره می شد نیز کار کرد و نوشته ها و ترجمه های خود را در آن مجله انتشار داد.  همزمان با این فعالیت ها، نوشین به نوشتن و ترجمه و اقتباس نمایش نامه های متعددی پرداخت تا با همکاری همسرش به ایجاد تحولی بنیادین در تئاتر ایران و پایه گذاری تئاتر علمی دست زند. ابتدا نمایشنامه "توپاز" اثر مارسل پاینول نویسنده فرانسوی را با نام "مردم" اقتباس کرد و با شرکت زنده یادان حسین خیرخواه، نصرت الله محتشم و عده ای از بازیگران آن زمان به روی صحنه برد. این نمایشنامه در تئاتر نکویی (محل سینما همای فعلی) اجرا گردید.

 

برگزاری هزاره فردوسی با حضور ایران‌شناسان غربی، فرصت خوبی برای نوشین فراهم آورد و توانست سه نمایش‌نامه) «رستم و تهمینه»، «زال و رودابه» و «رستم و کیقباد» ( را با الهام از شاهنامه، سپس با همکاری محمد علی فروغی، مجتبی مینوی و همسرش در برابر آنان روی صحنه ببرد.

موسیقی این تابلوها را شادروان مین باشیان ساخته بود. اجرای این سه تابلو با تحسین و تشویق کم نظیر عموم تماشاگران و بخصوص شرق شناسان و ادبا روبرو شد و از او، همسرش و مرحوم حسین خیرخواه برای شرکت در فستیوال تئاتر مسکو دعوت به عمل آمد. در فستیوال مسکو با سبک و تکنیک کارگردانان بزرگی نظیر استانیسلاوسکی و دیگران آشنا می شود و از تئاتر و هنرمندان شوروی بهره ها می گیرد.در آستانه جنگ جهانی دوم رهسپار فرانسه شد و تحصیلات خود را در زمینه تئاتر، زبان و ادبیات فرانسه ادامه داد. در سال ۱۳۲۱ نوشین اقدام به تاسیس کلاسی کرد که در آن همکاران هنرمند سابق او و هنرجویان جدید افرادی نظیر ابراهیم گلستان، حسین خیرخواه، حسن خاشع، محمد علی جعفری، صادق شباویز، نصرت الله کریمی، توران مهرزاد، مصطفی و مهین اسکویی، محمد تقی مینا، منوچهر کی مرام، رضا رخشایی، مهدی امینی و رضا مینا شرکت داشتند. در این کلاس که در محل دفتر روزنانه شهباز تشکیل می شد، نوشین همکاران قدیمی و هنرجویان جدید را با اصول و مفاهیم علمی تئاتر علمی آشنا کرد و سپس با این گروه در مهر ماه ۱۳۲۶ تئاتر فردوسی را افتتاح کرد. نوشین تلاش سازنده و خستگی ناپذیری برای ارتقای هنر تئاتر و کسب احترام بیشتر برای کارگردانان و بازیگران آن داشت. او معتقد بود که بازیگر تئاتر علاوه بر آشنایی با هنر تئاتر باید با ادبیات کشور خود آشنا باشد و زبان فارسی و آثار منظوم و منثور آن را خوب بداند.

در سال ۱۳۲۷ نمایشنامه "پرنده آبی" بر روی صحنه رفت و اعجاب همگان را بر انگیخت و سفرای کشورهای اروپایی که از آن دیدن کردند معتقد بودند که با توجه به امکانات محدودی که در اختیار کارگردان بوده است اجرایی موفق و هم طراز اجرای تئاترهای بزرگ اروپا ارائه گردیده است.

فعالیت‌های سیاسی (عضویت در حزب توده ایران( برای او، زندان و تبعید و فرار را در سال‌های بعد در پی داشت.با بازشدن فضای فرهنگی، نوشین نیز زمینه‌های هموارتری برای عرضه نمایش‌های خود پیدا کرد و گام‌های بلندی در آشنایی جامعه ایران با تئاتر جهانی برداشت. اما با تیراندازی به محمدرضا پهلوی، پادشاه آن دوران، در سال ۱۳۲۷ کار یک‌سره شده و نوشین یک‌بار دیگر همراه با گروهی از هم‌اندیشان خود به زندان افتاد. از همان زندان، از طریق ملاقات‌های هفتگی با همسرش، گروه تئاتری خود را در اجرای نمایشنامه‌ها هدایت کرد. او از جمله رهبران و کادرهای حزب توده ایران بود که از زندان قصر گریختند. نوشین پس از فرار از زندان راهی اتحاد جماهیر شوروی وقت شد. پس از اشغال تئاتر فردوسی توسط دولت و بازداشت نوشین، همسر و همکاران او تئاتر سعدی را افتتاح کردند که وی از درون زندان این تئاتر را رهبری می‌کرد، دوران بازداشت نوشین با مهاجرت اجباری او به شوروی به پایان رسید. نام نوشین به عنوان بزرگ‌ترین کارگردان و هنرپیشه بی‌رقیب کشور ما طنینی عظیم یافت. در این تئاترها، نوشین مستنطق، پرنده آبی اثر موریس مترلینک، مونسراً، توپاز، بادبزن خانم وینده میر، نوکرخان لنکران و غیره را به صحنه آورد. ولی نمایش‌نامه انقلابی خروس سحر را که خود او نوشته و در مجله مردم منتشر کرده بود، هرگز به صحنه نیآورد. این نمایش‌نامه، ملهم از نمایش‌نامه‌های اجتماعی ماکسیم گورکی است.تئاتر فرهنگ را نوشین در دوران آزادی خود، شخصاً اداره می‌کرد، ولی تئاتر سعدی به هنگامی دایر شد که نوشین در زندان بود و به هدایت این تئاتر از دور اکتفا می‌ورزید. عبدالحسین نوشین در سال ۱۳۲۶ اولین اثر صحنه ای خود را به نام «خروس سحر» به رشته تحریر درآورد و سپس در زندان قصر به تألیف درسنامه فن بازیگری خود به نام «هنرتئاتر» پرداخت.


عاقبت مهاجرت اجباری برای نوشین پیش آمد. کار بزرگ و پرارزش نوشین در مهاجرت شرکت در تصحیح شاهنامه اثر بزرگ حماسی فردوسی و انتشار متن انتقادی دقیقی است که تا کنون هشت جلد از آن نشر یافته است.نوشین در عین حال واژه نامه ی دقیقی درباره ی این اثر و پژوهش در اطراف داستان های اساطیری شاهنامه دست زد.در جریان این فعالیت بزرگ و پردامنه نوشین سناریوها و متن هایی برای فیلم و تئاتر از شاهنامه تهیه کرده است. تمام کسانیکه با نوشین کار کرده اند به نقش درجه اول او در انجام کار پرمسئولیت و خطیر تصحیح شاهنامه اذعان دارند.نوشین در زمینه ی تحقیق ادبی و تاریخی از خود شخصیتی نشان داد که می توان برای آن ارزش عالی قائل شد.در ایام مهاجرت نوشین آموزشگاه عالی ادبیات مسکو را تمام کرد و در جریان فعالیت در انستیتو آسیا و آفریقا از رسالات علمی خویش دفاع نمود و به مقامات علمی «کاندید علوم فیلولوژیک» و سپس دکتر در علوم فیلولوژیک نائل شد. اخیراً یک اثر تحقیقی تحت عنوان «سخنی چند درباره شاهنامه» به فارسی در اتحاد شوروی (سابق) به چاپ رسیده است که متضمن عصاره ی تحقیقاتی است که بر پایه ی آن به مقام دکتری در علوم رسید.


یکی از فعالیت های مهم ادبی نوشین در دوران مهاجرت ترجمه آثار هنری از روسی به فارسی بود. ترجمه های متعدد نوشین از نویسندگان روس نظیر آنتون چخوف، ایوان تورگنیف، یوری ناگی بین، چنگیز آیتماتوف و همچنین نویسندگان معاصر شوروی چاپ شده است. اصولاً ترجمه ی آثار هنری از فرانسه و روسی به فارسی در فعالیت ادبی نوشین پیوسته جایگاهی مهم داشته است. بعدها ترجمه ی نمایشنامه معروف ماکسیم گورکی «در اعماق اجتماع» را در مجله ی «پیام نو» منتشر کرد. ترجمه ی «هیاهوی بسیار برای هیچ» اثر شکسپیر را در سال ۱۳۲۹ نشر داد. در ایام مهاجرت همچنین به نوشتن داستان‌های بزرگ و کوچک مانند «خان و دیگران»، «لاله»، «آدم بزرگ»، «شغال بیشه مازندران»، و غیره دست زد، برخی از این نوشته‌ها در شماره‌های مجله دنیا منتشر شده است. داستان «خان و دیگران» نیز به وسیله دایره نشریات حزب ما، طبع و نشر گردیده است. برخی از داستان‌های نوشین و از آن جمله «خان و دیگران» به زبان‌های روسی و آلمانی ترجمه شده است. او علاوه بر فعالیت تحقیقاتی آثار متعددی از نویسندگان روس را ترجمه کرد. نوشین پس از ۲۰ سال مهاجرت سیاسی درروز یک شنبه دوازدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۰ پس ازتحمل یکسال بیماری دشوار معده درسن ۶۶سالگی درمسکو در گذشت. بسیاری از هنرمندان به نام تئاتر و سینمای امروز ایران از شاگردان و یا وامداران هنر وی هستند.

محمدحسن ابریشمی در پاورقی صفحات ۴۴ و ۴۵  کتاب دیار و همدیاران ماجرای شنیدنی دکتر مرتضی کاخی را از چگونگی دیدار با این همشهری همه سر حریف در رشته های علم و ادب ،هنر و سیاست  نقل می کند که :

آقای دکتر مرتضی کاخکی که در سالهای  1348-1349 سمت دبیر اولی سفارت ایران درچکسلواکی را بر عهده داشته اند چنین نقل کردند:

" روزی فردی به نام کاوه نوشین ساکن لایپزیک درآلمان شرقی ، برای دریافت پاسخ درخواست برگ هویت ایرانی که قبلا داده بود ، مراجعه کرده و یادآور شد که سبب تعلّل سفارت را نمی داند ، و بدان لحاظ که ایران درآلمان شرقی سفارت و نمایندگی ندارد ، آمد و شد برایش دشوار است. با ملاحظه پرونده دریافتم که مشکل حقوقی ندارد. پرسیدم چرا پدرتان در ایام کودکی شما اقدام نکرده است؟ گفت ظاهرا با حکومت ایران مشکل داشته است. صداقت وی مرا برآن داشت که برای وی و همسرش شناسنامه و نیز مدارک ازدواج مطابق مقررات صادر کنم.

بعد ازدریافت آنها پرسید:

– آیا می توانم به ایران بروم؟

گفتم:

– شما ازهمه حقوق اتباع ایرانی برخوردار هستید.

صمیمانه تشکر کرد و تلفن مرا گرفت و رفت.چندی بعد تلفنی خبر داد که پدرش از مسکو عازم دیدار اوست و در پراگ توقف چند ساعته دارد و مایل به دیدار شما است. قبول کردم. چندی بعد مردی باوقار با چشمان درشت و جذاب به دیدارم آمد، چاق سلامتی گرمی کرد و با تشکر از انجام کار پسرش گفت:

– من می خواستم این جوانمرد مشکل گشای فرزندم را ببینم .

صحبتش صمیمانه و گرم بود. او را به رستورانی بردم و گرم گفتگو شدیم. پرسید ته لهجه خراسانی دارید. گفتم اهل تربت حیدریه هستم. بلندشد مرا بغل کرد وگفت می دانستم که گره گشای ان مسئله باید فردی باشهامت باشد، من هم با شما هم شهری وتربتی هستم.

من عبدالحسین نوشین که بعدازکودتای ۲۸مردادماه ۱۳۳۲ از ترس اعدام به شوروی گریختم ، و به کار هنر و ادبیات ایران مشغول شدم، به لحاظ احاطه بر زبانهای فارسی ، فرانسه، انگلیسی و روسی شغل دولتی راهنمای توریست های خارجی را به من داده اند. اما عشق ایران رهایم نمی کند، چنان شیفته مرز و بوم خود هستم که این آخر عمری آرزو می کنم که در ایران بمیرم ،چه باید کرد؟ که آرمانی قلبی دست نایافتنی است. دلم خیلی سوخت گفتم درخواستی بنویسید تا با سفیر آقای صفی نیا در میان گذارم. چشمانش درخشید و از جامه دانش دفتری درآورد و درخواست را نوشت. صحبت های ما خیلی گرم شده بود که با نگاه به ساعتش گفت دلم می خواست روزها با شما باشم و از یار و دیار بشنوم. درخواست را داد و مرا در آغوش گرفت و رفت. درخواست را به سفیر دادم و با نقل ماجرا، گفتم که آقای نوشین همشهری من است. گفت از پیشینه ادبی و هنری و حزبی ایشان کم و بیش آگاهم، اما نمی دانستم خراسانی است. گزارش و نامه ای تهیه کنید تا با وزیرخارجه درمیان گذارم. تهیه شد و فرستادیم. بعدا آگاه شدم که موضوع به شاه گزارش می شود و شاه گفته بود آمدن عناصر پیر حزب کمونیست بی فایده است. اما فرزندان جوان آنان را بپذیرید. قلباً ناراحت شدم، به گذشته این مرد می اندیشیدم ، نوشین یکی از نخبگان ادب و هنر ایران با آن همه شور وشجاعت و شهرت در جوانی به لحاظ عقیده و افراط در اشاعه آرمانهای حزبی در ایران با چه ناملایمات و محرومیت ها مقابله کرده، و آخرالامر به سبب ترس از اعدام از مملکتش می گریزد، و در روزهای واپسین زندگی، در دیار غربت هنوز هم آرزومند بازگشت به میهن خود باشد حتی اگر در ایران اعدام شود، واقعاً عشق به یار و دیار وی ستودنی است و رد درخواستش نابخشودنی. "

 

 

 

واژه ‌‌نامک فرهنگ واژه‌ های دشوار شاهنامه، برپایه پنج نسخه‌ی شاهنامه؛ یعنی نسخه‌ی خطی موزه بریتانیا، نسخه خطی کتابخانه عمومی لنین-  گراد، نسخه خطی قاهره، نسخه خطی دانشکده خاورشناسی فرهنگستان علوم شوروی ونسخه خطی دانشکده خاور- شناسی، تدوین شده است. واژه نامک بخشی از کار بزرگی است که عبدالحسین نوشین، پدر تئاتر نوین ایران، درسالها ی مهاجرت سیاسی اجباری در اتحاد شوروی سابق روی شاهنامه فرودسی انجام داد .شهاب الدین ارجمندی در مقدمه کتاب می نویسید :نوشین در مرض موت به فرزندش وصیت کرده بود که این یادداشت‌ها را به ایران بفرستد و به دست دکتر خانلری بسپارد تا به همت او منتشر شود و به هم‌وطنانش برسد. استاد خانلری مجموعه‌ی یادداشت‌های نوشین را به من سپرد، تا تنظیم کنم و به چاپ بسپارم؛ و من -چنان‌که در مقدمه‌ی کتاب نوشته‌ام- خود را اخلاقاً متعهد و ملزم داشتم که عین نوشته‌های نوشین را تنظیم و چاپ کنم، بی هیج دخل و تصرفی، و گر چه اصلاحات لازم و بی ضرر؛ که دست مرد از جهان کوتاه بود، و تغییر نوشته‌هایش گناه.

آنان که با کتاب و ادب فارسی سر و کار دارند می‌دانند که نوشین، سال‌های آخر عمر آشفته ‌سرانجامش را وقف تصحیح شاهنامه کرد، و به همت او و همکارانش متن مصحح و انتقادی شاهنامه در مسکو منتشر شد و به فیض مقاصد خاص به ارزان‌ترین قیمت در دسترس محققان ایرانی قرار گرفت. این اقدام ظاهراً مثبت‌ترین و پرفایده‌ترین گامی است که تاکنون در راه احیای اثر عظیم و حماسی و ملی ما ایرانیان برداشته شده است

گذشته از این خدمت مهم، نوشین در ضمن تصحیح شاهنامه به کار فرعی اما بسیار سودمند دیگری هم پرداخت، و آن شرح و حل مقداری از مشکلات شاهنامه بود. همین، که به اسم واژه نامک تصویر جلد کتاب گذاشته شده است . اگر نوشین جز این مجموعه هیچ اثری در فنون هنر و ادب و ترجمه، تقدیم پیشگاه ارجمند زبان پارسی نکرده بود، باز هم دینی از این آب و خاک بر گردن نداشت. کاری که این هنرمند دور از وطن انجام داده است در اهمیت از همه‌ی فعالیت‌هائی که هم‌وطنان پر طاق و ترنبش تاکنون کرده‌اند، بیش است. یادش گرامی و روانش شادباد.

دراین کتاب سیصد و پنجاه صفحه‌ای بیش از سه هزار لغت و ترکیب اغلب مبهم شاهنامه مورد بحث قرار گرفته است و در بسیاری از موارد به فیض شواهد متعدد و استدلال درست، رفع مشکل شده است و شاید درین سه هزار مورد به کمتر از یک دهم مواردی برخورد کنیم که محتاج تفحص بیشتر و تحقیق جامع‌تر باشد؛ و آنان که در کار «لغت» دستی دارند می‌دانند که تألیفی بدین درجه از صحت چه دشوار است.

آثار منتشر شده :
نوشته ها:
خروس سحر(نمایشنامه)- هنر تئاتر (درسنامه)- واژه نامک (غرهنگ لغات شاهنامه)تصحیح متن شاهنامه- سخنی چند در باره شاهنامه- میزا محسن (داستان)- استکان شکسته (داستان)- و مقالت متعددی در مجلات موسیقی، پیام نو، سخن، مردم و سایر نشریات.

ترجمه ها:
علم اقتصاد(کتاب)پرنده آبی(نمایشنامه اثر موریس مترلینگ)- در اعماق اجتماع (نمایشنامه اثر ماکسیم گورکی)- اتللو- هیاهوی بسیار برای هیچ (اثر ویلیام شکیپیر)- ولپن (اثر بن جونسون)- روسپی بزرگوار( اثر ژان پل سارتر)- بانو با سگ ملوس- آب های بهاری و مجموعه های دیگر از داستان های شوروی.

آثار منتشر نشده:

نوشته: زن وظیفه شناس(نمایشنامه)- مقالات هنری و تحقیقی

 

"سال شمار زندگی عبدالحسین نوشین"

"منبع : کتاب نگاهی به زندگی عبدالحسین نوشین نوشته: احسان حاجی پور"

 

١٢٨۴

–         تولد در دی ماه در شهر تربت حیدریه

١٢٨۵

–         درگذشت پدر و مادرش در سه ماهگی او بر اثر ابتلا به بیماری وبا و به فاصله یک هفته از یکدیگر و بر عهده گرفتن سرپرستی‌اش توسط مادربزرگ  و خاله اش

١٢٩٢

        ورود به شهر تهران و سکونت در منزل دایی اش آقای عباس نورایی.

        ورود به دبستان اشراف تهران و گذراندن دوره شش ساله تحصیلی

١٢٩٨

        سفر به خراسان و عضویت در گروه مبارزان طرفدار کلنل محمدتقی پسیان

١٣٠٠

        سرکوب قیام کلنل پسیان در مشهد

        بازگشت به تهران برای ادامه تحصیل

        ورود به دبیرستان نظام تهران

١٣٠٢

–         ورور به مدرسه عالی موسیقی و آموزش زیر نظر علینقی وزیری

١٣٠۴

–         انصراف و اخراج از دبیرستان نظام به دلیل اعتراضش به مدیر دبیرستان به جهت قراردادنش در انتهای صف دانش آموزان در جشن سالیانه دبیرستان به دلیل داشتن سالک برروی بینی

–         ورود به دبیرستان دارالمعلمین جهت ادامه تحصیل. دبیرستانی با معلمینی فرانسوی

١٣٠۵

        آشنایی با اسماعیل خان مهرتاش و جامعه باربد

–         تعلیم موسیقی زیر نظر اسماعیل مهرتاش

–         همکاری با جامعه باربد به عنوان بازیگر نقش های کوچک و نویسنده آثاری مانند: "حبیب و مریم"، "ترس از جریمه"، "وجدان عصبانی" و" پیرمرد پرحرف"

١٣٠٧

–         دریافت دیپلم میانین (متوسطه) از دبیرستان دارالمعلمین

–         پذیرش در کنکور اعزام دانشجو به فرانسه در شهریور ماه

–         اعزام به فرانسه به همراه دانشجویان دیگر جهت تحصیل در رشته تاریخ و جغرافیا در دوازدهم مهر ماه

–         ورود به شهر تورنن فرانسه

–         آغاز دوره پیش دانشگاهی و آموزش زبان در شهر تورنن

١٣٠٨

–         پایان دوره پیش دانشگاهی در مهر ماه

–         ثبت نام در رشته هنرهای دراماتیک در کنسرواتوآر شهر تولز به جای ثبت نام در رشته تاریخ و جغرافیا در مهر ماه

–         پیگیری و تماشای نمایش های اجرا شده بر صحنه های فرانسه

–         ثبت نام در دوره آموزش فن بیان

–         همکلاس شدن و دوستی صمیمانه با لویی ژوه بازیگر توانمند فرانسوی

–         آشنایی با کارگردانان بزرگی همانند ژاک کوپو و شارل دولَن

–         شناخت و مطالعه آثار نویسندگان کلاسیکی چون: شکسپیر، بن جانسون، مولیر و آریستو فانس

١٣٠٩

        قطع پرداخت مخارج تحصیل در فرانسه با دستور اسماعیل مرآت به دلیل ثبت نام در رشته ای به غیر از آنچه برایش بورسیه شده بود

        نگارش نمایشنامه "تاثیر زن وظیفه شناس در زندگی"

        بازگشت به ایران برای تامین مخارج ادامه تحصیل در اوایل تابستان

        آغاز تمرین های نمایش "تاثیر زن وظیفه شناس" در زندگی در محل جامعه باربد

        آشنایی با لرتا هاراپتیان و آغاز رابطه احساسی با او

        اجرای نمایش "تاثیر زن وظیفه شناس در زندگی" در گراند هتل لاله زار با بازی لرتا و محمود ظهرالدینی و حسین خیرخواه

        کسب درآمد خالص ٧٠٠٠ ریالی از فروش نمایش" تاثیر زن وظیفه شناس در زندگی"

–         چاپ نمایشنامه "تاثیر زن وظیفه شناس در زندگی" در انتشارات باختر تهران 

–         بازگشت به فرانسه برای ادامه تحصیل در مهر ماه

١٣١٠

        گرایش به حزب کمونیست فرانسه

        پیگیری مسائل مربوط به جناح های چپ اروپا

        تلاش برای عضویت در جمعیت های اعزام داوطلب برای جنگ در اسپانیا بر علیه رژیم ژنرال فرانکو. اعزام او به دلیل عدم عضویتش در هیچ یک از گروهها و احزاب سیاسی رد میشود.

١٣١١

        فراغت از تحصیل در رشته هنرهای دراماتیک کنسرواتوآر تولز

        بازگشت به ایران در اردی بهشت ماه

–         آشنایی و دوستی با چپ گرایان جامعه ایران و در راس آنها بزرگ علوی و صادق هدایت، مجتبی مینوی، مسعود فرزاد، روبیک گریگوریان، فضل‌الله صبوحی و نیما یوشیج

–         استخدام در کمسیون ارز

–         تشکیل گروه هنری "تروپ نوشین" با همکاری لرتا و نصرت الله محتشم و ممانعت از فعالت ان توسط دولت

١٣١٢

        اجرای نمایش توپاز ( مردم ) اقتباسی بر اساس نمایشنامه ای از مارسل پانیول و افتتاح تئاتر نکویی با این اجرا در شهریور ماه

        اجرای نمایش توپاز ( مردم ) در گراند هتل تهران 

–          ازدواج با لرتا

–         اجرای دو نمایش خسیس و تارتوف( با نام میرزا کمال الدین) نوشته مولیر و با ترجمه محمد علی فروعی(ذکاءالملک) درسالن سیرک تهران 

–         همکاری با مجله دنیا

١٣١٣

–         برگذاری جشن هزاره فردوسی

–         نگارش و اجرای نمایشنامه "سه تابلو از شاهنامه" در جشن هزاره فردوسی با حضور هفتاد هنرمند

–         موفقیت چشمگیر نمایش" سه تابلو از شاهنامه"

–         نگارش اولین نقد تئاتر در تاریخ بر روی این نمایش توسط بزرگ علوی

–         دعوت به همراه لرتا و حسین خیرخواه جهت حضور در جشنواره تئاتر مسکو

١٣١۴

–         سفر به روسیه به همراه لرتا و حسین خیرخواه و حضور در جشنواره تئاتر مسکو

–         آشنایی با سیستم استانیسلاوسکی

–         آشنایی با احزاب کمونیست روسیه

–         سفر به فرانسه به همراه لرتا و حسین خیرخواه

١٣١۵

        اقامت در پاریس

        تالیف فرهنگ لغات فرانسه به فارسی جهت تامین هزینه زدگی و سفرش در فرانسه

–         مطالعه بر آثار نمایشی اروپا و دیدن اجراهای روز

١٣١۶

        بازگشت به ایران

        کمک های پنهانی به گروه پنجاه و سه نفره دکتر ارانی

        پیگیری فعالیت های سیاسی بیشتر

١٣١٧

        استخدام در اداره موسیقی کشور همراه با صادق هدایت

        حضور در هنرستان هنرپیشگی به عنوان یکی از اساتید

١٣١٨

–         همکاری با مجله موسیقی با مدیریت سرهنگ مین باشیان

–         ترجمه نمایشنامه "پرنده آبی" اثری از موریس مترلینگ و انتشار آن در شماره های ٧ الی١٠ مجله موسیقی.

١٣١٩

–         ترجمه  نمایشنامه "اتللو" اثر شکسپیر و چاپ آن در شماره‌های ١ تا ۹ این مجله موسیقی در سال دوم انتشار

١٣٢٠

–         عزل از اداره موسیقی کشور

–         حضور در کمیته موسس حزب توده ایران

–         همکاری با روزنامه مردم. روزنامه رسمی حزب توده

–         تلاش برای جذب توده مردم به حزب با برپایی سخنرانی

١٣٢١ 

–         ترجمه و انتشار کتاب "مانیفست حزب کمونیست "اثر مارکس و هگل

–         ترجمه و اقتباس کتاب "علم اقتصاد" براساس کتاب "مزد، بها، سود" اثر مارکس

–         اجرای نمایشنامه های کوتاه انتقادی –سیاسی, برنامه دکلمه اشعار انقلابی و برنامه های تربیتی مانند "ساکت با شما حرف میزنم "را در راستای اهداف حزب توده در سالن اجتماهات حزب

–         اجرای مجدد نمایش" مردم" در زمستان این سال در سالن سیرک تهران

–         آشنایی با علی جعفری، محمد علی وثیقی و محمد هاتفی از تجار به نام بازار تهران و مذاکره با انها در خصوص تاسیس یک سالن استاندارد تئاتر

١٣٢٢

–         تمرینهای نمایش "ولپن" اثر بن جانسون همزمان با ساخت سالن تئاتر فرهنگ در همان محل

–         به دنیا آمدن تنها فرزندش کاوه

١٣٢٣

–         افتتاح تماشاخانه فرهنگ واقع در خیابان لاله زار تهران با مدیریت هنری او در فروردین ماه

–         پایه ریزی برخورد صحیح با تماشاگر و اجرای قانون مند نمایش در تئاتر فرهنگ

–         اجرای نمایش ولپن به مدت پانزده شب. برای اولین بار بود که یک نمایش جهانی با شخصیت های غیر ایرانی و آداپته نشده به روی صحنه میرفت

–         اجرای مجدد نمایش" مردم" در اردی بهشت ماه به مدت یازده شب

–         برپایی نخستین کنگره حزب توده ایران در مرداد ماه و انتخاب به عنوان عضو کمسیون تفتیش کل

–         اجرای مجدد نمایش" تارتوف" در برنامه پاییز این تئاتر به مدت چهارده شب

–         ترجمه و اجرای نمایش "تاجر ونیزی" اثر شکسپیر

–         شکست نمایش "تاجر ونیزی"

–         اجرای نمایش "وزیر خان لنکران" از نوشته هایی میرزا فتحعلی آخوندزاه با ترجمه ای از محمد جعفر قراجه داغی به سفارش دوستانش

–         شکست سنگین نمایش "وزیر خان لنکران"

١٣٢۴

–         پایان همکاری با صاحبان تئاتر فرهنگ به دلیل اختلافات مالی

–         اجرا و اقتباس  نمایشنامه "محتکر" با نام (سه دزد)  از ادبیات فرانسه در سالن حزب توده

–         اعزام به مشهد به عنوان مسئول کمیته ایالتی حزب توده در خراسان

–         ترجمه و انتشار نمایشنامه در "اعماق" نوشته" ماکسیم گورکی" را با نام" در اعماق اجتماع" در مجله"پیام نو"

١٣٢۵

        ترک مشهد به حالت قهر بعد از عدم کامیابی حزب توده در انتخابات پانزدهمین دوره مجلس شورای ملی

        ترجمه و انتشار نمایشنامه" روسپی بزرگوار "اثر سارتر تنها یک سال بعد از نگارشش در مجله نامه مردم

–         اجرای نمایش روسپی بزرگوار در سالن اجتماعات حزب توده

–         انتشار نمایشنامه در "اعماق" نوشته" ماکسیم گورکی" را با نام" در اعماق اجتماع" در" انتشارات امیر کبیر "

١٣٢۶

–         نگارش و انتشار نمایشنامه "خروس سحر "در مجله نامه مردم

        نگارش و چاپ داستان های "خان و دیگران"، "فاطی" و" میرزا محسن" و "استکان شکسته

–         شراکت محمد علی وثیقی با پسر دایی اش عبدالکریم عمویی برای تاسیس یک سالن دیگر تئاتر و پیشنهاد همکاری به نوشین

–         انتخاب محل ساخت تئاتر فردوسی

–         برگذاری یک دوره کلاس بازیگری و انتخاب اعضا گروه

–         ایجاد اختلاف با سران و رهبران حزب توده بر سر مسائل مختلف از جمله انتخاب نام فردوسی برای سالن تئاتر

–         افتتاح سالن تئاتر فردوسی در روز ٢۵ آذر ماه

–         اجرای نمایش "مستنطق" اثر  "جان بوینتون پریستلی" و ترجمه بزرگ علوی در افتتاح تماشاخانه فردوسی

–         اجرای مجدد نمایش ولپن در دی ماه

–         ترجمه و اجرای نمایش "سرگذشت" نوشته ای از آنده بیسون در بهمن ماه

–         به اوج رسیدن اختلافات درون حزبی با سران حزب توده

–         ایجاد اختلاف و کودتای گروهی به سرکردگی مصطفی اسکویی و حسین خیرخواه بر علیه نوسین با دلایل مالی

–         اجرای مجدد نمایش توپاز در اسفند ماه

١٣٢٧

–         اجرای مجدد نمایش سه دزد (محتکر) در تئاتر فردوسی

–         جدایی گروه هنرپیشگان از نوشین در تابستان این سال

–         برپایی کلاس بازیگری و انتشار فراخوان جهت جذب هرجو

–         آغاز تمرین های نمایش "پرنده آبی"

–         اجرای نمایش "پرنده آبی" اثر" "موریس مترلینگ" در برنامه آغازین تئاتر فردوسی

–         موفقیت بی نظیر اجرای نمایش "پرنده آبی"

–         ترجمه و اجرای نمایش "چراغ گاز" بود به نویسندگی "پاتریک همیلتون" در بهمن ماه

–         دستگیری او در شانزدهمین روز بهمن ماه

–         تعطیلی تئاتر فردوسی

١٣٢٨

        برگذاری جلسه محاکمه سران حذب توده در فروردین ماه

–         ابلاغ حکم سه سال زندان در خرداد ماه

–         انتقال به زندان شیراز

–         تمرکز بر ترجمه و مطالعه و بر پایی کلاسهایی برای دوستان زندانی‌اش و تدریس شناخت سبک‌های مختلف موسیقی کلاسیک و تفسیر شعرهای شعرای بزرگ ایران در زندان

–         انتقال به زندان قصر

–         آشتی با گروه سابق هنری اش در زندان

١٣٢٩

–         ترجمه و نوشتن میزانسن های نمایشنامه " بادبزن خانم ویندرمیر" اثری از اسکار وایلد در زندان برای اجرا توسط لرتا در تئاتر سعدی

–         ترجمه نمایشنامه" هیاهوی بسیار برای هیچ" اثر شکسپیر در زندان و انتشار نسخه‌ای از آن را در "مجله پیام نو"

–         فرار به همراه سران حزب توده در شب ٢٩ آذر ماه از زندان قصر

–         اختفا در خانه توران مهرزاد وهمسرش حسن خاشع

–         اختفا در خانه حسین خیرخواه و مدتی در خانه خواهر او و زمانی را در منزل دکتر رضوی و خانه عزت الله انتظامی با نام مستعار عبدالله فردوس

–         نگارش مقالات ادبی با نام های مستعار سهراب، محسن سهراب، فردوس، قائم مقام و عبدالله فردوس در مطبوعات

–         نگارش کتاب هنر تئاتر در خانه عزت الله انتظامی

–         افتتاح تئاتر سعدی تئاتر سعدی با نمایش" بادبزن خانم ویندرمیر" و کارگردانی لرتا

١٣٣٠

        ترجمه نمایش "شنل قرمز" از نوشته های "اوژن بریونو"

–         نگارش میزانسن های نمایش "شنل قرمز" از نوشته های "اوژن بریونو" و ارائه آن به لرتا جهت اجرا در تئاتر سعدی

١٣٣١

–         خروج مخفیانه از ایران به دستور کمیته مرکزی حزب توده و سفر به روسیه در زمستان

–         پیوستن لرتا و کاوه به او در مسکو

–         اسکان در مهمانخانه ناسیونال مسکو

–         اسکان در خانه ای محقر واقع در خیابان بن بستی به نام ماکسیم گورکی

–         سفر به تاجیکستان برای کار در تئاتر آن کشور

١٣٣۴

        بازگشت به مسکو

–         تلاشهای ناکام او و لرتا برای نام نویسی در رشته نمایش دانشگاه هنر روسیه

–         شروع اختلاف هایش با لرتا

–         حضور در دانشگاه ادبیات روسیه و انستیتوی شرق شناسی آن

–         آغاز فعالیت پژوهشی بر شاهنامه فردوسی با نام واژه نامک که ده سال به طول انجامید

–         تصحیح شاهنامه معروف چاچ مسکو زیر نظر وی

١٣۴٠

–         جدایی از لرتا

١٣۴۵

        آشنایی با زنی به نام ایزودلا از همکارانش در انستیتوی شرق شناسی و ازدواج با او

١٣۴۶

–         ترجمه داستان های" نخستین عشق"، "آسیا" و داستان بلند "آبهای بهاری" را از "ایوان تورگینیف "

–         ترجمه داستان کوتاه "بانو با سگ ملوسش" اثری از "چخوف"

١٣۴٩

–         نگارش فیلمنامه "رستم و اسفندیار" بر اساس داستان این دو پهلوان اساطیری

–         تشخیص بیماری سرطان او در زمستان این سال   

١٣۵٠

–         ارائه کتاب واژه نامک و فیلمنامه رستم و اسفندیار جهت رسیدن به دست دکتر خانلری توسط کاوه نوشین

–         درگذشت در ١٢ اردیبهشت ماه 

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *