تغییر مدیریت «گازانبری» ‌به «اورژانسی»متأسفم که باید بگویم همه شعارهای آقای قالیباف، نشان‌دهنده عمق بی‌اطلاعی این فرد به اعداد و ارقام و موضوع اقتصاد است آقای قالیباف شعارهایی مطرح کرده‌اند، اما برای شعارهایش هیچ برنامه‌ای ارائه نداده است؛ بلکه تنها کلی‌گویی کرده‌ است. شبیه بیان رؤیاها بوده است؛

 

مهتاب قلی‌زاده: محمدباقر قالیباف، پس مدیریت گازانبری، حالا از مدیریت اورژانسی رونمایی کرده است؛ او که پیش‌تر از مدیریت گازانبری‌اش راه به ‌جایی نبرده، حالا می‌خواهد مصائب کشور را اورژانسی حل کند. او به‌صراحت گفته که «بخش کم‌درآمدهای شدید را در نخستین گام رسیدگی می‌کنیم و به‌شکل «اورژانسی» مسائل و مشکلاتشان را کاهش خواهیم داد و برای آنها حتما یارانه را اضافه می‌کنیم تا این رکود و بی‌کاری آنها را از پا درنیاورد. دولت مردم برای این عزیزان باید کار ویژه و اورژانسی انجام دهد؛ آنها نمی‌توانند منتظر این باشند که رشد را به کجا برسانیم؛ دیگر جانی برایشان باقی نخواهد ماند».
شهردار تهران، بی‌توجه به واقعیت‌هایی که پرداخت یارانه نقدی بر کشور تحمیل کرده است، وعده افزایش یارانه داده است؛ به آزادراه تهران-شمال تاخته، از ایجاد شغل ٢٠٠ تا ۴٠٠ هزارنفری به ازای هر یک میلیون تن محصول سخن گفته و از حل مشکل اشتغال بر پایه بخش مسکنی که در رکود است، صحبت می‌کند.
او بی‌پروا وعده‌هایی می‌دهد که به گمان کارشناسان بن و پایه علمی ندارد و بیشتر محصول ناآگاهی از اقتصاد است. قالیباف، درباره آزادراه تهران- شمال گفته که «پیرمردها فوت کردند، بچه‌ها بزرگ شدند، ولی هنوز آزادراه تهران- شمال را نساختید! باید جاده را ثبت میراث فرهنگی کنید!». وزیر راه و شهرسازی هم در واکنش به این سخن او ادعایش را خلاف ‌واقع و «گمراه‌کننده» توصیف کرده است؛ اما در دیگر حوزه‌ها «شرق» در گفت‌وگو با سه کارشناس حوزه اقتصاد کلان و سیاسی، وعده‌های اقتصادی آقای شهردار را بررسی کرده است. گمرک، ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز و سازمان بنادر هم به سخنان اقتصادی قالیباف واکنش نشان داده‌اند که در ادامه همین گزارش و در سرکلیشه «واکنش»  می‌آید.

 

حرف‌های بی‌مبنای شعاری
علی سرزعیم، استادیار اقتصاد دانشگاه علامه ‌طباطبائی

شاید بهترین روش برای بررسی وعده‌های کاندیداها، بررسی مبنایی باشد که براساس آن ارقام‌شان را بیان می‌کنند. درباره آقای قالیباف، متأسفانه باید گفت ارقامی که در سخنان انتخاباتی‌اش مطرح می‌کند، اصلا پایه و مبنایی ندارد، نه اینکه پایه و بنای علمی نداشته باشد، واقعیت این است که روشن نیست اصولا این سخنان مبنایی دارد یا خیر؟ برای نمونه به چند موردی که در سخنان پنجشنبه‌شب‌ بیان کرده‌اند، اشاره می‌کنم؛ آقای قالیباف درباره چهار  درصد مردمی در ایران سخن گفته است که به تعبیر ایشان افراد تافته جدا‌بافته از مردم هستند یا در نمونه‌ای دیگر اشاره کردند که آنهایی که قاچاقچی حرفه‌ای هستند و دلالانی که زالوصفتانه بدون هیچ فعالیت و تلاشی بیشترین سهم و سود را از دست‌رنج کشاورزان و تولید‌کنندگان صنعتی و کشاورزی می‌برند و منافع چهار، پنج برابری دارند. خب؛ من پرسشم این است که اصلا این اعداد را از کجا آورده‌اند؟ به چه روشی متوجه شدند که بیشتر ثروت ایران دست چهار درصد مردم است؟ ما در روش‌های علمی امروز بیش از هر نکته و  درصدی، دهک‌های درآمدی را هدف قرار می‌دهیم.  واقعیت این است که به گمان من آقای قالیباف از استراتژی سیاه‌نمایی آقای احمدی‌نژاد استفاده می‌کنند؛ درباره فاصله دهک‌های درآمدی و بی‌کاری و… از شیوه اغراق‌آمیز و سیاه‌نمایی بهره جسته‌اند؛ اما متأسفانه بیشتر سخنان‌شان «من‌درآوردی» است و همان‌طور که اشاره شد، بن و پایه علمی ندارد.
نمونه دیگر سخنان بی‌پایه آقای قالیباف، موضوع ایجاد شغل از محل صنایع پتروشیمی است؛ او گفته «اگر برای همین یک مورد اقدام جدی شود، چند صد هزار شغل ایجاد می‌شود. در صنایع پتروشیمی به‌ازای هر یک‌ میلیون تن، ٢٠٠‌ هزار شغل به ‌شکل مستقیم و ۴٠٠‌ هزار شغل غیرمستقیم ایجاد می‌شود». متأسفم که باید بگویم اینجا هم سخن بی‌معنای دیگری عنوان کرده است. همه می‌دانند پتروشیمی صنعتی به‌شدت سرمایه‌بر و کم‌کاربر است. واقعیت این است که اگر فقط یک‌ بار، یک پتروشیمی را از نزدیک دیده بود، متوجه می‌شد این سخنان غیرکارشناسانه است، چراکه پتروشیمی از جمله صنایعی است که کمترین شغل را با بیشترین سرمایه ایجاد می‌کند.  نمونه دیگر سخنان‌شان درباره مسکن است؛ متأسفانه آقای قالیباف به مسائل مهمی توجه و دقت ندارند، حتی به اصول ابتدایی که امروز بدیهی شده‌اند. موضوع عرضه و تقاضا، موضوع مهمی در سازوکار اقتصادی است؛ برای همین بی‌دقتی و بی‌توجهی است که وضع تهران به این روز درآمده است. گویا آقای قالیباف تصور می‌کنند اداره کشور هم شبیه تراکم‌فروشی در تهران است. ایشان در سخنان‌شان به موضوع ریزگردها هم اشاره کرده‌اند؛ خب شمایی که نگران ریزگردها هستید، چرا معضل آلودگی هوای پایتخت را حل نکردید؟ اگر توان اداره کشور را دارید، چرا تهران را درست اداره نکردید؟ آلودگی تهران که متأسفانه هزینه‌های اقتصادی- اجتماعی بسیاری برای کشور دارد.  نکته مهم دیگر در سخنان آقای قالیباف، موضوع معضل قاچاق بود؛ متأسفانه روشن نیست چطور ممکن است مشکل صنایع ایران به قاچاق ربط داشته باشد. رابطه معنادار مستقیمی بین معضل صنایع، رکود و کیفیت بسیار پایین تولید‌های داخلی با قاچاق وجود ندارد؛ می‌خواهم بگویم محصولات تولید داخل، قدرت رقابت با خارجی‌ها را ندارند؛ این مشکل باید با یک‌سری مقدمات مانند کارکرد نظام‌ بانکی، حل معضل رکود، رشد در صنایع و… حل شود؛ سپس صنایع رشد کنند و در گام بعدی محصولات باکیفیتی که نیاز مصرف‌کننده داخلی را برطرف کنند، تولید شود.
داستان این‌گونه آماردهی بسیار روشن و شفاف است؛ هر جا که ضعفی باشد، فعالان سیاسی محتاج رأی مردم، در سخنان و شعارهایشان به آن هجوم می‌برند؛ اما آقای قالیباف برنامه‌ای برای حل این موضوع ندارد، تنها شعار می‌دهد.

دروغ می‌گویید یا بی‌اطلاع‌اید؟
سعید لیلاز، استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی

 امروز بهترین زمان بررسی موقعیت شعارهای اقتصادی کاندیداهای ریاست‌جمهوری است؛ اما متأسفانه گویا آقای قالیباف باز هم به تکنیک‌های گازانبری روی آورده است؛ ایجاد پنج میلیون شغل و ٢,۵ برابرکردن درآمد کشور و شعارهای شگفت‌آوری که مطرح می‌کند، شبیه همان تکنیک‌های گازانبری سابقش است. اما او برای افزایش شغل در حوزه مسکنی که در رکود است، ایجاد ٢٠٠ تا ۴٠٠ هزار شغل از یک میلیون تن محصول پتروشیمی و غیره چه مکانیزمی دارد؟ آیا نباید برنامه‌هایش را برای این دستاوردهای آینده تشریح کند؟
آیا می‌خواهد از سابقه نظامی‌اش برای کشورداری استفاده کند؟ آیا می‌خواهد مالیات‌ها را افزایش دهد؟ آیا با مصادره اموال آن به قول خودش چهاردرصد، آنها را سرجای‌شان می‌نشاند؟ باید توضیح دهد که مکانیسم کارش چیست؟ متأسفانه در سابقه‌اش در شهرداری‌ که روشن نیست مشکلی با زالوصفت‌ها داشته باشد؛ اگر او در این سابقه مشکلی با به قول خودش زالوصفت‌ها داشت، اجازه ساخت ده‌ها مال و مرکز تجاری بسیار بزرگ داده نمی‌شد؛ حداقل دستور ساخت اینها را محدود می‌کردید تا در عمل هم نشان دهید که با رانت‌خواران و زالوصفتان مشکل دارید؛ حالا هم می‌توانید برنامه‌تان را برای شعارهای‌تان مطرح کنید؛ آیا حمله‌های نظامی و مسلحانه را در دستور دارید؟ آیا کاهش سهم نفت در بودجه کل کشور را هدف قرار داده‌اید؟ می‌خواهید سیاست‌های بازار آزاد را حاکم کنید؟ بالاخره باید آقای قالیباف برای تحقق این همه شعارهای بزرگ، برنامه‌ای هم داشته باشد دیگر.
واقعیت این است که باید درباره کاندیداهایی که ممکن است سرنوشت ٨٠ میلیون نفر ایرانی به‌دست آنها داده شود، به صراحت سخن گفت؛ من آقای قالیباف را به کمتر دروغ‌گفتن دعوت می‌کنم.
امروز تولید صنعتی ایران بین ١٢ تا ١۵ درصد بیش از سال ١٣٩٢ است؛ تولید بخش کشاورزی هم در سال ١٣٩۵ نسبت به سال ١٣٩٢ بین ٢٠ تا ٢۵ درصد رشد داشته است؛ کسری تراز پرداخت بازرگانی، بین ٣٠ تا ٣۵ درصد نسبت به سال ١٣٩٠ بهبود پیدا کرده است.
متأسفم که باید بگویم همه شعارهای آقای قالیباف، نشان‌دهنده عمق بی‌اطلاعی این فرد به اعداد و ارقام و موضوع اقتصاد است؛ دقت کنید که در دولت آقای روحانی، ٩ میلیون تن به تولید پتروشیمی اضافه شده است؛ برمبنای سخنان آقای قالیباف باید ۴,۵ میلیون شغل ایجاد می‌شد؛ اما این اتفاق شبیه شوخی است؛ اکنون تولید پتروشیمی کشور بین ۴۵ تا ۵٠ میلیون تن است؛ این یعنی اگر ۴٠٠ هزار شغل برای هر میلیون تن ایجاد شود، باید تنها ٢٠ میلیون شغل در این صنعت داشته باشیم؛ دقت کنید که این عدد چقدر خنده‌دار است. این انتخابات نشان داد که آقای قالیباف تا چه حد با اعداد و ارقام بیگانه است؛ حالا بیاید و روشن کند که آن حرف‌ها را از روی بی‌اطلاعی زده یا دروغ گفته است.

کلی‌گویی‌هایی شبیه یک رؤیا
هادی حق‌شناس، نماینده سابق مجلس

واقعیت این است که هر فردی که برای ریاست‌جمهوری کاندیدا می‌شود، از وضع موجود نارضایتی خاصی دارد؛ بنابراین همه براساس آن نارضایتی وارد کارزار انتخاباتی می‌شوند. وضع اقتصادی کشور هم روشن است. این‌که آمار بی‌کاری باید بهبود پیدا کند؛ اینکه آمار خط فقر و نرخ طلاق و بسیاری آمارهای دیگر اکنون برازنده ایران نیست و می‌خواهیم بهبودی در اوضاع ایجاد شود. از همین مقدمه هم می‌توان نتیجه گرفت که همه کاندیداها اعلام می‌کنند که می‌خواهند فساد را برچینند؛ شعارهای مطلوب را مطرح کنند؛ از بهترین نرخ بی‌کاری و تورم و رشد اقتصادی وعده بدهند و خودشان را به این روش مطرح کنند؛ اما اینها شعار است؛ ایده‌آل‌ها است و باید دید این شعارها با چه ابزار و برنامه‌ای قابل‌تحقق است؛ استراتژی حل اینها چیست؟ چرا تاکنون حل نشده است؟
آقای قالیباف شعارهایی مطرح کرده‌اند، اما برای شعارهایش هیچ برنامه‌ای ارائه نداده است؛ بلکه تنها کلی‌گویی کرده‌ است. شبیه بیان رؤیاها بوده است؛ چراکه هیچ منطق و استدلالی برای دست‌یافتن به این شعارها مطرح نمی‌کند. واقعیت این است که عرصه کشورداری، عرصه رؤیاپردازی نیست. هرچند دیگر کاندیداها هم برنامه مستدلی ارائه نکرده‌اند. اما جز یکی دو مورد وعده‌های به این بزرگی هم نداده‌اند. اینها تا راه‌حل ارائه ندهند، شعارهای‌شان فایده‌ای ندارد و منتج به بهبودی اوضاع نمی‌شود.
به گمان من، شعار چهار درصدی که ثروت را در اختیار دارند، که آقای قالیباف مطرح کرده است، گرته‌برداری شده از شعار وال‌استریت، یعنی یک درصد مقابل ٩٩ درصد است. اما بهتر است آقای قالیباف بگوید که این جامعه آماری را از کجا آورده است؟ شیوه آمارگیری‌اش چه بوده است؟ متأسفانه آقای قالیباف بر گروه‌ها و دهک‌های درآمدی پایین تمرکز کرده است؛ چون گمان می‌کند، می‌تواند از ناآگاهی آنها بهره ببرد و رأی جمع کند. به هر روی مطمئنا اینها جمعیت زیادی هستند که می‌توانند از این شعارها تأثیر بگیرند؛ واقعیت این است که از نظر عددی، قدر مطلق، ١٠ درصد از جمعیت فقرا، بسیار بیشتر از ١٠ درصد ثروتمندان است. با این همه استنباط کنونی من از ماجرا این است که تیم اقتصادی آقای قالیباف برنامه مدونی ندارد و این موضوع با وجود اینکه دو سه دوره است که کاندیدا می‌شوند، کمی عجیب است.
درباره ارقامی هم که مطرح می‌کنند، باید گفت به راستی عجیب است. برای نمونه گفته‌اند، در صنایع پتروشیمی به ازای هر یک میلیون تن، ٢٠٠ هزار شغل به صورت مستقیم و ۴٠٠ هزار شغل غیرمستقیم ایجاد می‌شود. خب؛ چطور ممکن است که فردی در این سطح، که می‌خواهد رئیس‌جمهور شود، بدون مطالعه کارشناسی از اعداد و ارقامی سخن بگوید که به شوخی شبیه است؟
نمونه دیگر اینکه گفته است به افراد بی‌کار حقوق می‌دهد؛ خب اکنون براساس بخشی از گزارش‌های رسمی بین چهار تا پنج میلیون نفر بی‌کار داریم؛ اما بین ٢٠ تا ٢۵ میلیون نفر، از جمله زنان خانه‌دار اکنون، بی‌کارند اما جویای شغل نیستند؛ اینها همه می‌توانند برای دریافت حقوق ثبت‌نام کنند؛ خب؟ برنامه ایشان برای تمییز افراد واقعی جویای کار از بی‌کاران دیگر چیست؟ به نظر می‌رسد، ایشان باید به‌جای شعاردادن کمی هم به تشریح برنامه‌هایش روی بیاورد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *