فیلترکردن پیامرسانها به چه قیمتی؟حسن سبیلاناردستانی. مدرس ارتباطات
معنای آن این است که در عصر دیجیتال و فضای مجازی شهروندان درباره اطلاعات و دانش در همان ۲۰ سال گذشته درجا زدهاند. به تعبیر دیگر این اقدام چند پیامد داشته است:
۱- ازبینرفتن اطلاعات تولیدشده در فضای مجازی [این اقدام شبیه کتابسوزی در قرون گذشته است] و عامل عقبماندگی ایران در تمامی حوزههاست چون اطلاعات مهمترین ابزار تفکر، تصمیمگیری و اقدام صحیح در هر جامعهای است.
۲- خسارت اقتصادی نابودی اطلاعات به ارزش صدها و شاید هزاران میلیارد دلار.
۳- تولید اطلاعات و دانش در فضای مجازی هر بار از ابتدا [اختراع چرخ در هر مرتبه] و عدم تجمیع دانش برای پیشرفت.
۴- خالیشدن فضای مجازی از اطلاعات علمی و موثق فارسی و سمتوسویافتن به سمت سایتهای خارجی و بهویژه تصویری [البته قابل فهم مانند…].
۵- دلسردی و بیانگیزهشدن شهروندان از تولید محتوا در فضای وبلاگها [بهدلیل ازبینرفتن اطلاعاتشان] و سوق به سمت مصرفکننده تا تولیدکنندهبودن.
۶- بیاعتمادی به فضای وبلاگها و کوچ به فضاهای دیگر مانند شبکههای اجتماعی غیرمعتبر [بدون امکان جستوجو].
نتیجه این شده است که اگر امروز شخصی درصدد کسب اطلاعات در اینترنت باشد، به استثنای سایت مجلات چاپی، دیگر اطلاعاتی بازیابی نمیشود و هیچ اثری از میلیونها صفحه اطلاعات تولیدشده ایرانیان وجود ندارد. جالب اینجاست که هیچیک از خدماتدهندههای اینترنتی مسئولیت حذف و مخدوششدن اطلاعات را نمیپذیرند و قانونی نیز برای حمایت از شهروندان و اطلاعات وجود ندارد. همچنین مسئولان تصمیمگیرنده [فیلتر خدماتدهندههای خارجی وبلاگها] نیز بهعلت ناشناسبودن تا کنون بازخواست نشده یا در دادگاهی احضار نشدهاند که چگونه تصمیمات آنها لطمات زیادی به کشور ایران وارد کرده است و عزت جامعه ایران اسلامی را در جهان تضعیف کردهاند؛ اینان حتی در معرض نقد نیز قرار نمیگیرند. خلاصه اینکه ملت ایران سالها به تولید اندیشه و اطلاعات در اینترنت پرداخته است و با یک تصمیم غلط، امروز هیچ اثری از آن نیست و این ملت بهجای تکمیل دانش و محتوای قبلی، از نو باید همان اطلاعات و اندیشهها را با مشقات زیاد تولید کند، درصورتیکه در جوامع دیگر با تجمیع اطلاعات و دانش، همافزایی رخ داده و هر روز بر غنای اطلاعات، دانش و اندیشهشان افزوده میشود و به نسبت ما رشد و توسعه مضاعف پیدا میکنند. اگر در ایران نیز از ابتدا اینگونه تصمیمات غلط گرفته نمیشد و در همان سیستم گوگل باقی میماندند [که تمامی سیستمهای کنونی نیز براساس ساختار گوگل استوار است] امروز حتی یک کلمه نیز از تولیدات این کشور از بین نمیرفت و هر روز بر غنای دانش این ملت افزوده میشد. حال با ورود به دوره شبکههای اجتماعی که تولیدات محتوا و اندیشه در این شبکهها صورت میگیرد، به جای تسهیل در دسترسی به امکانات جانبی [پولی] برای علمیشدن و ماندگارشدن محتوا، با تصمیمات تکراری و غلط گذشته درصدد تکرار شکستهای گذشته هستیم تا مجدد این محتوای تولیدشده [البته غیرقابل جستوجو] چند سال گذشته در شبکههای اجتماعی نیز سرنوشت محتوای وبلاگها را پیدا کنند. این استدلال که «کنترلی بر شبکههای اجتماعی خارجی وجود ندارد» پس باید آنها را فیلتر کرد، منطقی نیست که سرنوشت یک کشور را به خاطرش به عقب انداخت و درآینده نیز نتوان آن را جبران کرد.