شرق: درحالیکه بخشی از جریان اصولگرایی رؤیای برکناری دولت را در سر دارند، بخشی دیگر در حال آمادهکردن خود برای جانشینی دوران پساروحانی هستند. روزهای گذشته برخی از شخصیتهای جریان اصولگرایی که در میانشان چهرههای نظامی، حزبی و نماینده مجلس وجود دارد، شروع به کوبیدن بر طبل عدم کفایت سیاسی، استیضاح و برکناری دولت کردهاند. نایبرئیس کمیسیون ولایی مجلس گفته است: «اگر واقعا احساس میکند نمیتواند کشور را اداره کند، باید کار را به اهلش بسپارد». رئیس فراکسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی نیز گفته: «ما ۱۰ تا ۱۵ روز به دولت فرصت میدهیم تا برنامههای خود را برای مقابله با توطئههای دشمن در جنگ اقتصادی به مجلس ارائه کند و اگر نتواند، ما استیضاح وزرای اقتصادی دولت و موضوع عدم کفایت رئیسجمهور را در مجلس کلید خواهیم زد». یحیی رحیمصفوی نیز گفته: «گاهی به نظر میرسد اگر دولت نباشد، کشور بهتر اداره خواهد شد. بخشی از این نارضایتیها، به دلیل ناکارآمدی مسئولان است». مشابه این اظهارنظرها فراوان بوده است، اما در تازهترین اقدام، یک عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه از برنامههای این حزب برای دوران پساروحانی پردهبرداری کرده است؛ حزبی که در سالهای اخیر تلاش فراوانی برای بازگشت به قدرت داشته، اما ناکام مانده است. این حزب سالهاست نمایندهای در مجلس نداشته است. در انتخابات ریاستجمهوری نیز یک نامزد حزبی داشت که البته در لحظات آخر حمایت خود را از او پس گرفت و در نهایت مصطفی میرسلیم با رأیی زیر یک درصد از گردونه انتخابات خارج شد. در این شرایط، اسدالله بادامچیان، عضو شورای مرکزی این حزب، گفته است: «به نظرم اگر اصولگرایان بیایند، وضعیت عوض میشود؛ چون شرایط فعلی حاصل کار اصلاحطلبان، امید و اعتدالیون است که نه در مجلس و نه در دولت نتوانستند کاری کنند». به گزارش ایسنا، بادامچیان گفته است: «از نظر مؤتلفه، حل مشکل اقتصادی و ارزی کشور به یک مجموعه سالم، قوی و حزبی نیاز دارد و اشخاص نمیتوانند این مشکلات را حل کنند؛ زیرا شبکههای نفوذ و سودجویی وجود دارد که سازمانیافته هستند و اگر شخص بخواهد با آن رویارویی کند، این شبکه او را میشکند؛ بنابراین به یک حزب سالم، قوی و پاک نیازمندیم تا مسئولیت را بر عهده بگیرد». او در ادامه میگوید: «کسی میتواند کار را پیش ببرد که کارآمد، قوی و مقتدر باشد. هرچه به دولت ضعیف کمک کنیم، چون ناکارآمد است، نمیتواند پیش برود. من هیچ امیدی ندارم که اگر همه جمع شوند کاری انجام شود؛ چون با کسی که نمیتواند کار را حل کند، نمیشود کار کرد».
مگر مؤتلفه اسلامی را نداریم؟
بادامچیان در پاسخ به این پرسش که «ما در کشور حزبی با این شرایط که شما اشاره کردید، داریم که بتواند از پس مشکلات برآید؟»، حزب متبوع خود را بهعنوان حلال مشکلات معرفی کرد؛ او در پاسخ گفت: «مگر مؤتلفه اسلامی را نداریم؟ یکی از آن احزاب، مؤتلفه است. این همه حزب داریم، همه آنها که بد نیستند». این عضو شورای مرکزی مؤتلفه در ادامه شروع به تمجید و تعریف از پاکدستی مؤتلفه کرده و گفته است: «مؤتلفه اسلامی در ۵۵ سال فعالیت حزبی خود هیچگونه خلاف مالی، اخلاقی یا سیاست غلط نداشته است و هرجا افراد این حزب ازجمله شهید رجایی، باهنر، لاجوردی و مرحوم عسگراولادی کار کردند، درخشیدهاند. مهندس میرسلیم که نامزد انتخابات شد، کسی نتوانست بگوید او یک قران در وزارت ارشاد یا فدراسیون نجاتغریق خلاف کرده است. هیچ تخلفی از آقای حبیبی سراغ ندارید». بادامچیان حتی گفته این حزب برای مهار ارز نیز برنامه دارد، اما نگفته چرا این برنامه را به دولت فعلی ارائه نمیدهد. او گفته است: «برنامههای ما برای مهار ارز روشن است. بررسی میزان ارز موجود، تقسیم عادلانه صحیح و کارآمد و کارشناسیشده ارز. اگر دولت میگوید کمبود ارز نداریم، پس مشکلات ارزی به چه دلیل است؟ یک مشکل این است که دولت، مسئولان ناکارآمدی را سر کار گذاشته که نمیتوانند مشکل را حل کنند».
اصولگرایان توانایی اداره کشور را دارند؟
اما آیا واقعا اصولگرایانی که طرح کنارگذاشتن روحانی را احتمالا با هدف تسخیر دولت کلید زدهاند، از پس حل بحرانهای فعلی برخواهند آمد؟ عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب، به «شرق» گفت: «باید بپذیریم که مشکلات کشور مشکلات ساختاری است که در یک روند طولانی تولید شده و گرانیگاه آن بیتوجهی به روح قانون اساسی و فلسفه وجودی نظام سیاسی جمهوری اسلامی است. وقتی بنیانگذار نظام تأکید دارند جمهوری اسلامی نه یک کلمه کموبیش؛ یعنی به همان میزان که بر هویت دینی و مذهبی تأکید دارند، فراتر از آن معتقدند رأی جمهور مردم مبنای مقبولیت و کارآمدی نظام است. حالا اگر بپذیریم مشکلات ساختاری بسیار عمیق و گسترده است و همچنین قبول داشته باشیم مشروعیت و مقبولیت نظام در میزان اعتماد و امیدواری مردم به کارآمدی نظام سیاسی است، پس باید این را هم بپذیریم که الزاما با جابهجاییهای جریانهای سیاسی، همه مشکلات ساختاری کشور حل نمیشود؛ مگر اینکه یک عزم عمومی در سطوح مختلف برای اصلاح این ساختار جزم شود». ناصری گفت: «با بررسیهای تطبیقی دولتهای مختلف بعد از انقلاب، فارغ از گرایش سیاسی و تعصبات جناحی، میتوان به ارزیابی روشنی رسید که بین پنج دولت بعد از انقلاب، بدون شک بزرگترین و ماندگارترین دستاوردهای کشور متعلق به دولت اصلاحات است که البته بخشی از آن بعد از دوران اصلاحات زایل شد». ناصری در ادامه گفت: «حالا هم اگر اصلاحطلبان از یک رئیسجمهور با پیشینه اصولگرایی حمایت میکنند، درحالیکه به بسیاری از رفتارهای دولت فعلی انتقاد دارند و حتی برخی از انتقادهای اصولگرایان را هم قبول دارند، اما بر این باورند که انتقاد رقبای روحانی به مصداق سخن حقی است که از آن اراده باطل میشود.
اصلاحطلبان تردیدی ندارند که دولت روحانی با وجود همه محدودیتها میتوانست تا حدودی بهتر از این عمل کند. قطعا اگر بسیاری از یارانش را از میان کسانی دیگر، حتی اصولگرایان معتدل انتخاب میکرد، دستاورد امروزش بیشتر میبود؛ اما بر این باور هم هستیم که عبور از این دولت یا جابهجایی این دولت قطعا بحرانهای کشور را بیشتر خواهد کرد و بر این مشکلات ساختاری خواهد افزود».
ناصری در پاسخ به این سؤال که چرا دولت احتمالی اصولگرایان نخواهد توانست از پس بحرانهای فعلی بهویژه بحرانهای اقتصادی برآید، گفت: «بهترین پاسخ به چرایی این سؤال تجربه سیاستورزی در عین مدیریت اجرائی اصولگرایان در حدود یک دهه است. دوره حاکمیت یکپارچه اصولگرایی در کشور در همه حوزهها و نهادها از سال ۸۴ آغاز شد و تا پایان عمر مجلس نهم ادامه داشت؛ اما امروز همه دستاورد آن یک دهه چه در حوزه اجرائی و قانونگذاری و… مورد انتقاد شخصیتهای منطقی اصولگرایی است که گفتمان تاریخی خود را کمی بهروز کردهاند. افرادی مانند ناطقنوری یا تا حدودی علی لاریجانی و البته مطهری را هم میتوان اضافه کرد؛ تاجاییکه حتی پیشکسوتان جریان اصولگرایی هم که سهمی در شکلگیری آن دوره داشتهاند، در سال ۹۲ و ۹۶ نامزد تشکیلاتی تاریخی خودشان را نادیده میگیرند و از روحانی حمایت میکنند».
ناصری در واکنش به اینکه عضو یک حزب اصولگرا گفته حزبشان برای مهار ارز برنامه دارد، آنهم درحالیکه خود را نامزد جانشینی دولت کردهاند، گفت: «شاید مهمترین بحرانی که امروز دستاویز مخالفان دولت شده، بحران ارزی و پولی کشور است. بدون تردید عوامل مختلفی برای این بحران میتوان در نظر گرفت؛ مانند شرایط طبیعی برجامانده از تحریم یا خروج آمریکا از برجام و قدرت اقتصادی دولت موازی با دولت رسمی. اگر امروز اصولگرایان براساس واقعیت اجتماعی موجود، کمی گفتمان سیاسی خودشان را روزآمد کردهاند؛ اما تجربه دوران جنگ، وزرای اصولگرای دوران سازندگی و دوران احمدینژاد بهخوبی بیانکننده این است که آنها هیچ توانمندی خاصی در عرصههای اقتصادی و پولی ندارند. تئوریسینهای اقتصادی اصولگرا همه نسخههای خود را برای احمدینژاد پیچیدند و نتیجهاش را هم دیدیم. در ضمن اگر آنها نسخهای اجراشدنی در ساختار دیوانسالاری امروز دارند و اگر برای توسعه کشور قلبشان میتپد، میتوانند این نسخه را به دولت فعلی تقدیم کنند. جامعه مدنی ما به این درجه از هوشمندی رسیده است که اگر بحرانهای اقتصادی بیش از این هم باشد، دیگر قوه مجریه را تقدیم اصولگرایان تاریخی نخواهد کرد».
اصولگرایان شوخیشان گرفته است
واکنش دیگر اصلاحطلبان حامی دولت روحانی هم به طرح برکناری او تأملبرانگیز است. مصطفی تاجزاده به ایلنا گفته است: «نه استعفای دولت و نه استقرار دولت نظامی گرهی از مشکلات کنونی نمیگشاید. دیپلماسی فعال و تجدیدنظر و اصلاح سیاستهای نادرست اقتصادی و گشایشهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی حلال مشکلات است. به جای افراد باید سیاستها و روشها تغییر کند». عبدالرضا هاشمزایی، نماینده تهران در مجلس و عضو فراکسیون امید، هم با اشاره به صحبتهای عدهای درباره طرح عدم کفایت رئیسجمهوری گفته است: «این صحبتها را یک شوخی تلقی میکنم و عدم کفایت رئیسجمهوری به صورت ریشهای در جایی مطرح نمیشود. ممکن است در کشور ما با توجه به ساختاری که داریم، صحبتها درباره عدم کفایت رئیسجمهوری یا استعفای رئیسجمهوری حساسیت ایجاد کند؛ اما به نظر من مطرحکردن این صحبتها به وسیله نمایندگان در هر کشوری عادی است و خیلی مهم نیست». این نماینده مجلس با اشاره به اظهارنظر رحیمصفوی مبنی بر اینکه «اگر دولت نباشد، کشور بهتر اداره میشود»، گفت: «این نظر ایشان بوده؛ احتمالا ایشان نظر خاصی دارند که یک نظامی کشور را اداره کند. با توجه به جنگ اقتصادی که شروع شده، این صحبتها را به نفع کشور نمیدانم. در اینکه مسائل اقتصادی در حال حادشدن و تبدیل به یک بحران است، شکی نیست».