خاطراتی در باره شهرستان تربت حیدریه اجتماعی، فرهنگی وتاریخی از همشهری عزیزمان علیرضا بختیاری دبیر بازنشسته آموزش و پرورش( بخش۵ در باره کوچه شیر چهار سوق)
مطالبی که در ذیل ملاحظه میفرمایید در واقع خاطرات همشهری عزیزمان اقای علیرضا بختیاری است که با تشویق دوستان و اینجانب قرار شد در سایت تربت ما درج شده و پس از تکمیل و ویرایشی که از باز خورد ان به بدست می اید بصورت کتابی در دسمطالبی که در ذیل ملاحظه میفرمایید در واقع خاطرات همشهری عزیزمان اقای علیرضا بختیاری است که با تشویق دوستان و اینجانب قرار شد در سایت تربت ما درج شده و پس از تکمیل و ویرایشی که از باز خورد ان به بدست می اید بصورت کتابی در دسترس همشهریان قرار گیرد مانند کتاب( قند و قروت روانشاد تهرانچی )ولی با توجه به اینکه حتما همشهریان نظرات . پیشنهاد ، مطلب ، عکس و دستنوشته ای خواهند داشت که بخواهند به ان اضافه نمایند لذا خواهشمند است درصورت داشتن نظر و یا ایده ای در این مورد لطفا با تلفنهای ۰۹۱۵۵۳۱۵۲۳۳ اقایان بختیاری و یا ۰۹۱۲۵۳۳۳۷۹۴خطیبی تماس حاصل فرمایید و یا با تلگرام با همین شماره ها نظرتان را ارسال فرمایید
در باره کوچه شیر چهار سوق
آن یکی شیریست کآدم میخورد
آن یکی شیریست کآدم میدرد *
کوچه شیرچهارسوق، یکی از اماکن مهم در مرکز شهر ، و شاهد ماجراهای جالبی است.
اولا منظور از (شیر) ، در پسوند این کوچه ، نه به معنای شیر درنده است، و نه به معنای مایع سفید رنگی که از پستان انسان و حیوان ترشح می نماید؛ بلکه نوعی تونل پلکانی با زاویه خاص به طرف زیر زمین به جهت استفاده از آب خنک در تابستان ها، خصوصاً مناطق خشک وگرم بوده است.
این بناها از یک انبارکه توسط هرز آبهای بارشهای بهاره و زمستانه ویا چشمه و قناتی در همان نزدیکی پر آب میشده است .
آب های جمع آوری شده در زمستان، رسوبات خودرا ته نشین میکرد وآب ،مقداری قابل خوردن میشد.
پلکان طوری تعبیه شده بود که به ته این انبار ختم می گشت.
لوله هایی از ته این انبار، آب را به بیرون هدایت می نمود ومردم با پایین رفتن ازاین پلکان نه چندان راحت ، میتوانستند آب موردنیاز خودرا تهیه کنند.
البته از بهداشت و تمیزی این گونه ذخیره سازی آب نپرسید،که راه دیگری برای رفع تشنگی مردم نبوده است (اینجاست که به اهمیت آب فراوان و در دسترس و تمیز فعلی پی برده میشود) معمولا این آب به مرورزمان، کِرم میگذاشت، ومتصدیان آب انبارها ، تکه های سنگ نمک بزرگی را برای گندزدایی داخل آب قرارمیدادند وصافیهایی هم برای جلوگیری ازخروج کرمهای ریز وواردشدن آنها به ظروف مردم،درمسیر تعبیه میکردند.
این بناها، توسط افراد خَیِّر در شهرها، روستاها و بین راه ها، ایجاد می گشت.نمونه های بسیار زیادی از این آب انبارها در راههای کویری در حال حاضر مشاهده میشود.
بعدها که سیستم توزیع آب به شکل فعلی پیاده شد، در جای جای خیابان ها لوله هایی از زمین سر در آورده بود، که محل خروج آب از آنها ، با شکل سر یک شیرریخته گری شده ازفلز ،(شاید به تقلید از شهرهای اروپای آن زمان) تزیین شده بود، که آب از دهان آن فوران مینمود.
کم کم، اسم (شیر درنده) بر ابزار خروج و تنظیم آب گذاشته شد(شیرآب).
داخل کوچه( شیر چهار سوق) نیز چنین آب انباری وجود داشته است که ورودی آن ازمغازه ساعت سازی نبش کوچه ( ساعت سازی کمالی)، و واقع درخیابان بوده ، که بعدها با توسعه و اصلاح خیابان فردوسی جنوبی، ورودی شیر به داخل کوچه (محلی که فعلا قصابی کوچکی قراردارد و آثار وجود پلکان دراین مغازه هنوز مشهود است) منتقل گشت.
کوچه شیر چهار سوق، بسیار پر سر و صدا تر، شلوغ تر و مهم تر از الان بوده است، چرا که نام چهارسوق یعنی چهار بازار(دو بازار متقاطع ) برآن گذاشته شده بود.
کشته شدن مرحوم صدرالعلما در این کوچه اتفاق افتاد و فعلاً حمامی قدیمی که به قهوهخانه تبدیل شده است و تحت نظر اداره میراث فرهنگی است درآنجا
مشغول کارمیباشد.
*این سه مصرع برگفته شده از مثنوی مولوی است ، آنجا که می فرماید :
ماهمه شیریم
آن یکی شیر است ا ندر بادیه و آن یکی شیر است اندر بادیه
آن یکی شیر است که آدم می خورد و آن یکی شیر است کادم می درد
نقشه آب انبارومحل ورود آب به مخزن به همراه بادگیرها جهت خنک شدن آب