در مراسم بزرگداشت مقام علمی سهروردی مطرح شد: سهروردی حکمت ایران باستان را احیا کرد
توسط کاظم خطیبی · مرداد 10, 1400

مراسم مجازی بزرگداشت مقام علمی شیخ شهابالدین سهروردی، به مناسبت فرارسیدن هشتم مرداد، روز بزرگداشت این فیلسوف برجسته ایرانی اسلامی، دیروز به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.
به گزارش خبرنگار اطلاعات، در این مراسم حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بیان کرد: یکی از رسالههای عرفانی شیخ اشراق، «رسالهالطیر» یا همان رساله پرندگان است. آنچه به سهروردی منسوب است، چیزی جز ترجمه رسالهالطیر ابنسینا نیست.
وی سپس به خواندن بخشهایی از این رساله پرداخت.
در ادامه، غلامرضا اعوانی، عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران اظهار کرد: سهروردی تحولاتی در مبادی فلسفه ایجاد کرده است که بسیار چشمگیر هستند. جهان غرب امروز سمت سهروردی آمده است. آنها فکر میکردندکه فلسفه اسلامی، همان فلسفه مشا و حکمت بحثی است در حالیکه حکمت بحثی بدون حکمت ذوقی، به تشکیک میرسد.
وی افزود: سهرودی برای معرفت مراتبی قائل میشود؛ معرفت حسی، استدلالی، شهودی و ذوقی. همچنین فرق بین افلاطون و ارسطو این است که افلاطون معرفت استدلالی را در علوم معتبر میداند ولی میگوید این معرفت برای فلسفه کافی نیست و حکمت حقیقی عبارت است از تشبه به خدا.
اعوانی ادامه داد: یکی از مبادی تفکر سهروردی، حکمت ایران باستان است. در تاریخ فلسفه، فقط سهروردی است که فلسفهاش مبتنی بر نور و ظلمت است. او حکمت ایران باستان را احیا کرد و گفت بر مبنای اشراق به عالم نگاه کنید.
انشاألله رحمتی، استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی نیز در این مراسم درباره سهروردی از نگاه هانری کربن توضیح داد: کربن فیلسوف و مستشرقی است که تحقیقات شگرفی درباره تفکر ایرانی- اسلامی انجام داده و شخصیتهای ابنسینا، ابنعربی، ملاصدرا، میرداماد و سهروردی و غیره و همچنین جوانب مختلف فرهنگ ما را بررسی کرده است. سهروردی جایگاه ویژهای نزد کربن دارد. او کتابی به نام «از هایدگر تا سهروردی» تألیف کرده که زندگینامه فکری خودش است و بر جایگاه سهروردی تأکید دارد.
وی افزود: کربن وقتی از «افلاطونیان پارس» حرف میزند، منظورش کسانی است که نماینده تفکر آنها در غرب، افلاطون بوده است. نگاه افلاطون به اعتقاد کربن، یک نگاه ایرانی است. ایرانیان معتقد بودند که جهان ما منحصر در طبیعت مادی نیست، بلکه یک ساحت مینوی و غیرمجرد هم دارد. تدبیر آنچه در این جهان هست، به دست موجوداتی است که در عالم دیگری و به نحو دیگری موجودند. این عالم، یک عالم «ارباب انواعی» است. انواعی که در این عالم هستند، به واسطه ربالنوعهایشان اداره میشوند. از نظر کربن، ایرانیان نخستین کسانی بودند که این هوشمندی را داشتند که هم به جهان غیب باور داشته باشند و هم به غیب جهان؛ یعنی به عوالمی برتر از عالم ما و باور داشتند در همین عالم نیز یک ساحت غیبی وجود دارد؛ یک نوع غیب حلولی. به همین دلیل، ایرانیان اهل تأویل بودند و پدیدهها را تأویل و حقیقت آنها را کشف میکردند.
رحمتی تصریح کرد: اهمیت سهروردی برای کربن آن است که سهروردی توانسته آن نگاه افلاطونی را در ایران پس از اسلام احیا کند. لذا کربن «افلاطونیان پارس» را در مقابل «افلاطونیان غرب» قرار میدهد. افلاطونیان مغرب زمین، حیاتشان در تاریخ ظاهری فلسفه خاتمه پیدا کرده یا کمرنگ شده و تحتالشعاع جریانهای فکری دیگر قرار رفته ولی این نگاه افلاطونی، در تفکر ایرانی در حاشیه قرار ندارد.
حسن سیدعرب، عضو هیأت علمی دانشنامه جهان اسلام درباره «شرقشناسی و مواجهه آن با سهروردی» توضیح داد: رهیافت فکری غربیان به فلسفه اشراق بدون نسبت آن با جریان شرقشناسی ممکن نیست؛ یعنی همه درک غربیان از اندیشههای سهروردی مسبوق به جریان شرقشناسی است و این جریان هنوز هم متداول است. به نظر میرسد که کارنامه شرقشناسی در رهیافت به فلسفه اشراق بسیار مهم و قابل بررسی انتقادی است.
سیدعرب افزود: نوشتههای رمزی و تمثیلی سهروردی بیشتر مورد توجه شرقشناسان قرار گرفتهاند. مهمترین بخش از اندیشههای سهروردی در غرب، مربوط به آثار هانری کربن است. او سرآمد سهروردیپژوهی در جهان است. او سهم عمدهای در شکلگیری نظر معرفتشناسی فلسفی به سهروردی در جهان دارد. تلاشهای او، جریان سهروردیپژوهی در ایران را هم متأثر کرد. او نخستین کسی بود که آثار فلسفی سهروردی را تصحیح کرد و در اختیار محققان ایرانی قرار داد. این آثار تا قبل از کربن هنوز منتشر نشده بودند. کربن به تفسیر اندیشههای سهروردی هم پرداخت. نگاه او به سهروردی کاملا فلسفی است. از نظر کربن، پرسشهایی در فلسفه سهروردی وجود دارد که برای پاسخ به آنها باید به فلسفه یونان، نوافلاطونی، حکمت خسروانی ایرانی و فلسفه اسلامی مراجعه کرد.
وی افزود: کربن به وحدت ادوار تاریخ فلسفه معتقد است. او سهروردی را نماینده فلسفه ایرانی میداند و معتقد است که همان نقشی را که افلاطون در تاریخ فلسفه عمومی دارد، سهروردی در تاریخ فلسفه اسلامی دارد. حاصل رهیافت کربن به اندیشههای سهروردی، انطباق اندیشههای این فیلسوف با جریان فلسفی یونان است. کربن معتقد است که فلسفه در یونان اصالت دارد و ادوار بعدی، تحت تأثیر اندیشههای بزرگان یونان هستند. کربن کمتر به ابداعات سهروردی توجه کرد. شیوه مواجهه او، دستکم در نتایج، با اصول فلسفه اشراق چندان قابل انطباق
نیست.
سیدحمید طالبزاده، استاد فلسفه دانشگاه تهران در ادامه مراسم درباره وساطت و شناخت گفت: آنچه در حکمت مشا و نظرات ابنسینا آمده، تأکید بر علم باواسطه یعنی معرفت نسبت به سایر اشیا است. دریافت حسی، علم باواسطه است. وقتی ادراک با واسطه رخ دهد، نیازمند مفهوم هستیم. ما نمیتوانیم در حکمت مشا، اشیا را بیواسطه دریافت کنیم. «فرد» در پرتو مفهوم نوعی و ماهویاش ادراک میشود. این سبب میشود که در حکمت مشا، غلبه با مفهوم باشد و مفهوم اصالت پیدا کند و ادراک حضوری از اشیا اصالت نداشته باشد.
وی با توضیح فرآیند شناخت و ذکر این نکته که شناخت، یک وجه کلی هم دارد توضیح داد: حکمت مشا در مسیر شناخت به تعارض میخورد زیرا در این رویکرد، امر بیواسطه نمیتواند شناخت تلقی شود و اصالت شناخت با امر باواسطه است. شیخ اشراق برای رفع این کاستی، مجددا از حقیقت علم پرسش میکند. علم در فلسفه مشا به بنبست میرسد و سهروردی متوجه این موضوع شد که هرگز نمیتواند از وساطت آغاز کند. لذا مجددا از علم آغاز کرد و برای پاسخ به پرسش از ماهیت علم، بنیاد جدیدی تأسیس میکند که عبارت است از علم حضوری و بیواسطه. سهروردی، بنیاد فلسفه را تغییر داد.این استاد دانشگاه تصریح کرد: سهروردی دریافت که تا نفس بیواسطه متصل به اشیا نباشد، هرگز از طریق واسطه نمیتواند به شناخت آنها برسد. در حکمت اشراق، مفهوم یک امر تبعی است و اصالت ندارد. سهروردی برای اینکه حیث بیواسطگی را توضیح دهد، از مفهوم «وجود» عبور کرده و بیواسطگی را در «آشکارگی» جستجو میکند. از نظر او، بیواسطه آن است که بیواسطه آشکار میشود و این حقیقت مفهوم «نور» است. مفهوم «نور» با مفهوم «وجود» یکی نیست. سهروردی اصرار دارد که از مفهوم «نور» به عنوان امری مغایر با مفهوم «وجود» استفاده کند. نور چیزی است که ظاهر بالذات است و غیر را ظاهر میکند. اینجا بحث از کشف، اشراق و آشکارگی است.