به بهانه ی زادروز  احمد شاملو: وی معتقدست عشق باید پر پروازی باشد که مایه ی تعالی گردد نه رخوت و رکود…. و افسوس می خورد که رنگ آشنای عشق پیدا نیست!

مبادا گفته باشی: دوستت دارم

به بهانه ی زادروز  احمد شاملو

 بتول فخرسلام

شاملو شاعرِ شگفتی هاست و تازگیِ دیدگاه هایش درباره ی عشق و زن و دوست داشتن قابل تامل ست. هراس شاملو این ست که ” عشق پناهی گردد/پروازی نه ..” او در شعری با نام ” بر سرمای درون” دیدگاه خویش را درباره ی ماهیت و چیستی عشق فاش می سازد.در روزگاری که توقع از عشق ، آن ست که چسب زخم ها باشد، # شاملو بانگ برمی دارد که عشق باید چونان آتشی باشد که وجود آدمی را در خویش کشد .در زمانه ای که انتظار عاشق و معشوق آنست که تکیه گاه هم باشند،  شاملو معتقدست عشق باید پر پروازی باشد که مایه ی تعالی گردد نه رخوت و رکود….
و افسوس می خورد که رنگ آشنای عشق پیدا نیست!

همه لرزش دست و دلم
از آن بود که عشق
پناهی گردد /پروازی نه
گریزگاهی گردد.
آی عشق آی عشق چهره ی آبی ات پیدا نیست
و خنکای مرهمی / بر شعله ی زخمی
نه شور شعله / بر سرمای درون
آی عشق آی عشق
چهره ی سرخت پیدا نیست…

شاملو با نگاه انتقادی از جامعه ای که دوست داشتن، شوق و هیجان و لبخند را خطا می داند ، این چنین می سراید:

دهانت را می بویند / مبادا گفته باشی دوستت دارم….
روزگار غریبی ست نازنین!
و تبسم را بر لب ها جراحی می کنند
و ترانه را بر دهان.
شوق را درپستوی خانه نهان باید کرد…

شاملو عشق را دوسویه تعالی بخش می داند و باور دارد برای زندگی کردن نه یک قلب ، که دو قلب لازم ست:

♦️برای زیستن دو قلب لازم ست
قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوستش بدارند
قلبی که هدیه کند، قلبی که بپذیرد
قلبی که بگوید، قلبی که جواب بگوید
قلبی برای من، قلبی برای انسانی که من می خواهم
تا انسان را در کنار خود حس کنم….

#شاملو باور دارد عاشقانه هایی و احساس هایی هست که در کالبد واژه ها نمی گنجد و احساس در جمله گفتنی نیست و چشم و نگاه به فریاد باید برسند:

♦️هزار کاکلی شاد / در چشمان توست
هزار قناری خاموش / در گلوی من
عشق را کاش
ای کاش زبان سخن بود….

عشق در زندگی خود# شاملو نیز اعجاز خویش را می نماید .آن گاه که# آیدا در قلب او می آیدو اندیشه ی پایان بخشیدن به زندگی را از سر شاملو فراری می دهد:
♦️ آیدا فسخ آن عزیمت جاودانه بود…
شاملو با عشق متولد می شود:

♦️کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود
و انسان با نخستین درد …
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

#شاملو به جادوی زنانگی و قدرت عشق در زن بسیار باورمندست و خطاب به زن می گوید:

♦️ای معشوقی که سرشار از زنانگی هستی
و به جنسیت خویش غره ای / به خاطر عشقت!
ای صبور ! ای پرستار!
ای مومن! پیروزی تو میوه ی حقیقت توست…
شما که عشق تان زندگی ست
شما که خشم تان مرگ ست….
و تاریخ بزرگ آینده را با امید
در بطن کوچک خود پرورده اید
وشما که پرورده اید فتح را
در زهدان شکست….
وبه ما آموخته اید
تحمل و قدرت را در شکنجه ها و تعب ها…..
و هر مرد که به راهی می شتابد
جادویی لبخندی از شماست
و هر مردی در آزادگی خویش
به زنجیرزرین عشقی ست پای بست
شما که روح زندگی هستید…..
وزندگی بی شما اجاقی ست خاموش
شما که نغمه ی آغوش روح تان
در گوش جان مرد ،فرح زاست……
عشق تان را به ما دهید
شما که عشق تان زندگی ست
و خشم تان را به دشمنان ما
شما که خشم تان مرگ ست!

@maghalat_yadashtha_btfam

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *