تحلیل-دیلی‌بیست/ حق با چامسکی است، آمریکا باید برای مذاکره در اوکراین کاری کند

به گزارش ایسنا، دیلی بیست در تحلیلی به قلم “بن برگیس” نوشت: «نوآم چامسکی، پروفسور زبانشناس مشهور، نویسنده پرکار و یک کنشگر رادیکال هفته گذشته به دلیل اظهارات اخیرش درخصوص روسیه و اوکراین تبدیل به ترند توییتر شده بود.

چامسکی در گفت‌وگویی با مجله چپ “تحولات کنونی” ایالات متحده را به این متهم کرد که حاضر است “جنگیدن اوکراینی‌ها تا آخرین نفر” را مشاهده کند اما به دنبال راه‌حل مذاکره شده – که حداقل می‌تواند باعث توقف خونریزی در اوکراین شود – نباشد. این آشتی متقابل همچنین باعث توقف تشدید خطرناک تنش‌ها میان روسیه و آمریکا نیز خواهد شد.

اکثریت افراد در توییتر از این اظهارات خشمگین بودند و آن را رد می‌کردند. برخی افراد این مسئله را به سرسپردگی چمبرلین در برابر هیتلر تشبیه کردند. برخی دیگر نیز چامسکی را عروسک خیمه شب‌بازی پوتین خواندند و یا حتی مدعی شدند که این زبان‌شناس خواهان موفقیت هرچه سریع‌تر “نسل‌کشی” روسیه است. حتی منتقدان معقول‌تر نیز می‌گفتند که صحبت‌های وی با حقوق عمومی مردمی که با تهاجم خارجی مواجه هستند مغایرت دارد.

نگاه نزدیک‌تر به گفت‌وگوی چامسکی نشان می‌دهد که هیچ بخشی از صحبت‌های وی لیاقت دریافت چنین نقدهایی را ندارد. اگر جو کمتر با مسئله جنگ ملتهب باشد، می‌توان به راحتی تصور کرد که حتی نیویورک تایمز خود با انتشار مقاله‌ای بسیاری از این مسائل را بازگو کند. و هیچ ناسازگاری نیز در رویکرد چامسکی درخصوص روسیه و امپریالیسم غرب وجود ندارد.

هیچ جایی در مصاحبه به این اشاره نشده که اوکراینی‌ها سلاح خود را بر زمین بگذارند و در ازایش هیچ طلبی نداشته باشند. چامسکی در این مصاحبه هیچ‌گاه اوکراین را مقصر تهاجم روسیه ندانسته است.

چامسکی مکررا ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهوری اوکراین را “شخصی محترم” خوانده که  “درستکاری و شجاعت عظیمی” از خود نشان داده است. چامسکی حتی گفته که برخی درخواست‌های زلنسکی که پیامدهای فاجعه‌بار برای جهان دارند – از جمله برقراری منطقه پرواز ممنوع توسط قدرت‌های غربی – از دیدگاه اوکراینی‌ها قابل درک است.

چامسکی در مصاحبه‌های دیگرش گفته که زلنسکی حق دارد با خواسته‌های فوری روسیه مخالفت کند و اینکه پاسخ عمومی رئیس‌جمهوری اوکراین به پوتین در ماه مارس “مناسب و مدبرانه” بوده است. این‌ها بدان معنا نیست که چامسکی و منتقدانش اختلافات جدی و عمیق درخصوص سیاست آمریکا در قبال جنگ اوکراین ندارند. مسئله اینجاست که ریشه این اختلافات در جای دیگر نهفته است.

مطابق تحلیل چامسکی یکی از گزینه‌های موجود این است که روسیه، اوکراین، آمریکا و دیگر قدرت‌های جهانی برای رسیدن به راه‌حلی مذاکره‌شده جهت پایان دادن به جنگ تحت فشار قرار بگیرند. تنها گزینه موجود دیگر، تشدید تنش‌هاست که در بهترین حالت در آن جان تعداد بی‌شماری اوکراینی دیگر گرفته خواهد شد و در بدترین حالت آن جنگ منطقه‌ای می‌تواند به درگیری بزرگتر منجر شود و جنگ جهانی سوم را رقم بزند.

استدلالِ مخالفِ چنین اظهاراتی این است که نگرانی درخصوص جنگ جهانی سوم، آمریکا و متحدانش را در معرض “اخاذی هسته‌ای” توسط پوتین و دیگر بازیکنان بد قرار خواهد داد.

نگرانی درخصوص اینکه جنگ نیابتی میان یک قدرت هسته‌ای و یک کشور خارجی که تحت حمایت قدرت رقیب است، به درگیری مستقیم میان ابرقدرت‌ها کشیده شود از دهه‌ها قبل پایه اصلی سیاست قدرت‌های بزرگ بوده است. دقیقا به همین دلیل بوده که لیندون جانسون از تهاجم تمام‌عیار به شمال ویتنام خودداری کرد. اگر لئونید برژنف، رهبر پیشین شوروی و مشاورانش تصمیم می‌گرفتند که به طور مستقیم‌تری درگیر این جنگ شوند، این نگرانی بار سنگینی نیز بر روی دوش آن‌ها می‌گذاشت.

حتی اگر نیم درصد احتمال داشته باشد که تنش‌ها میان روسیه و آمریکا به جنگ جهانی منجر شود، نگرانی از این بابت تمامی تصمیم‌گیرندگان را شب تا صبح بیدار نگه خواهد داشت. حتی اگر بخواهیم این احتمال ناچیز برای جنگ جهانی را نادیده بگیریم، باز چامسکی حرف‌های بجایی زده است.

این بخش از صحبت‌های چامسکی که می‌گفت “اوکراینی‌ها تا آخرین نفر با روسیه بجنگند” از چاس فریمن، دستیار وزیر دفاع بیل کلینتون در سال ۱۹۹۰ گرفته شده است. نکته‌ی اصلی صحبت‌های چامسکی – و پیش از آن فریمن – این است که دولت بایدن باوجود اینکه کمک‌های نظامی به اوکراین می‌رساند و تحریم‌های اقتصادی حداکثری علیه روسیه اعمال کرده، باز به دخالت مستقیم در گفت‌وگوهای صلح اشتیاقی ندارد. این نشان می‌دهد که ایالات متحده هم‌اکنون امیدوار پیروزی کامل اوکراین در این نبرد است و حاضر نیست زیربار فرایند آشفته مذاکره بر سر تنش‌زدایی برود.

برخی از منتقدان چامسکی عقیده دارند که ایالات متحده نباید در مذاکرات صلح نقش داشته باشد زیرا این مسئله که آیا اوکراینی‌ها می‌خواهند به زیر بار توافق صلح بروند یا نه “به خودشان بستگی دارد”. چامسکی در گفت‌وگوی خود عنوان کرده که توافق صلح در اوکراین ممکن است شامل تعهد دیپلماتیک برای “بی‌طرفی” این کشور شود. اوکراین ممکن است مجبور شود تعهد بدهد که با منطقه دونباس سازگاری داشته باشد و آن را تا حدی خودمختار کند و بپذیرد که شبه‌جزیره کریمه بر روی میز مذاکره قرار ندارد.

این اعتراض که چامسکی گفته آمریکا حاضر است اوکراینی‌ها تا آخرین نفر در برابر روسیه بجنگند و این اظهارنظر که دخالت آمریکا در روند صلح، اوکراینی‌ها را از حق تصمیم‌گیری محروم می‌کند دو ایراد دارد.

اول آنکه گزارش‌هایی منتشر شده که خود زلسنکی در آن‌ها “از غرب” خواسته تا “بیشتر در مذاکرات جهت پایان دادن به جنگ دخیل باشند”. بن والاس، وزیر دفاع انگلیس سهوا عنوان کرد “می‌داند” که اوکراینی‌ها می‌خواهند انگلیس و دیگر قدرت‌های جهانی در میز مذاکره باشند. زلنسکی نیز پیشتر گفته که تمامی “جهان” باید به گفت‌وگو با پوتین بپردازند. این شواهد نشان می‌دهد که رویکرد آمریکا و قدرت‌های غربی برای کمتر دوری‌گزیدن از مذاکرات، احترام گذاشتن به خواسته‌های خود اوکراینی‌ها است.

دومین مسئله این است که آمریکا سابقه طولانی در جلوگیری از وقوع درگیری میان طرفین دعوا دارد و همواره آن‌ها را به مذاکرات صلح دعوت می‌کرده و نقش مستقیمی در این مذاکرات داشته است. آیا این قانونی بوده که آمریکا در دهه ۹۰ میلادی انگلیس و ارتش جمهوری‌خواه ایرلند را برای صلح با یکدیگر تحت فشار قرار دهد؟ این چامسکی نیست که می‌خواهد استانداردهای عجیب جدیدی برای دیپلماسی جهانی تعریف کند؛ بلکه منتقدانش چنین قصدی دارند.

برخی عقیده دارند که ایالات متحده باید آنقدر از نقش خود در جهان بکاهد تا دیگر برای شرکت در مذاکرات صلحی که در گوشه دیگری از جهان درجریان است دلیلی نداشته باشد. بسیاری از آمریکایی‌ها این پیشنهاد را رد می‌کنند و به آن برچسب “انزواطلبی” می‌زنند.

نکته نهایی این است: اگر آمریکا می‌تواند با ارسال گسترده تسلیحات به منطقه جنگی به طرفی که می‌خواهد برای پیروزی کمک کند، دیگر دخالت برای بسط گفت‌وگوهای صلح چندان خواسته زیادی نخواهد بود.

بسیاری از آمریکایی‌ها معتقد هستند که پوتین به چیزی کمتر از پیروزی کامل بسنده نخواهد کرد و بنابراین تلاش برای رسیدن راه حل دیپلماتیک فایده‌ای ندارد. در جواب تنها می‌توان گفت که اگر تلاشی در این زمینه انجام نگیرد، هیچ‌گاه به طور قطعی نخواهیم دانست که چه رخ خواهد داد.

دیپلماسی می‌تواند آشفته و گمراه‌کننده باشد. مذاکرات صلح نیز به ندرت به نتیجه‌ای کاملا عادلانه نزدیک می‌شوند؛ اما جایگزین این‌ها در بهترین حالت باعث رنجش انسانی بزرگ و در بدترین حالت به نابودی تمدن بشریت منجر می‌شود. پس قطعا بهتر است که به صلح فرصت بدهیم.»

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *