فاجعهای که در فلسطین شاهد آن هستیم را نمیتوان به گردن یک رهبر بد انداخت این جنگ نتانیاهو نیست این نسل زدایی اسرائیل است
فرارو- منصب نتانیاهو چیزی نیست جز چرخ دنده دیگری در یک ماشین جنگی بی امان که اسرائیل نام دارد در نتیجه، جنگ امروز جنگ نتانیاهو نیست. با این وجود، اگر از سناتورهای امریکایی “برنی سندرز” یا “الیزابت وارن” قهرمانان فرضی حقوق فلسطین و بشردوستانه مترقی در ایالات متحده بپرسید تقصیر هر آن چه در ۷۵ سال گذشته برای فلسطینیان در گذشته رخ داده و هر آن چه امروز برای آنان رخ میدهد را به تنهایی گرئن یک نفر میاندازند: نتانیاهو.
به گزارش فرارو به نقل از الجزیره، سندرز با اصرار حمله اسرائیل به غزه را “جنگ نتانیاهو” میخواند و از آمریکا میخواهد “امتیاز و پاداش دیگری به نتانیاهو ندهد” در همین حال، وارن “رهبری شکست خورده نتانیاهو” را محکوم میکند و خواستار آتش بس میشود. برای این سناتورهای مترقی، علت همه دردها و رنجها در فلسطین روشن است: نخست وزیری از راست افراطی و جنگ طلب که مشتاق ادامه درگیریای است که او را در قدرت نگه میدارد. مطمئنا نتانیاهو شیطان است. مطمئنا او در طول زندگی طولانی خود جنایات بی شماری را علیه فلسطینیان و علیه بشریت مرتکب شد.
مطمئنا او امروز تا حدی برای بقای سیاسی خود به کشتار غزه دامن میزند و باید پاسخگوی هر آن چه باشد که گفته و انجام داده و باعث آسیب و درد فلسطینیان شده است. با این وجود، نژادپرستی، افراط گرایی و نیت نسل زدایی که امروز در غزه و در سرتاسر سرزمینهای اشغالی فلسطین به نمایش گذاشته میشود را نمیتوان و نباید تنها به گردن نتانیاهو انداخت. سرزنش نقض آشکار حقوق بشر توسط اسرائیل، بی توجهی به قوانین بین المللی و ارتکاب جنایات جنگی به تنهایی برای نتانیاهو چیزی نیست جز تقابل جویی در برابر لیبرال هایی، چون سندرز و وارن. آنان با مقصر دانستن نتانیاهو برای رنج و ستم مردم فلسطین در گذشته و حال این دروغ را زنده نگه میدارند که اسرائیل بر اساس آرمانهای مترقی ساخته شده و نه مبتنی بر پاکسازی قومی. آنان با مقصر دانستن نتانیاهو حمایت به ظاهر بی قید و شرط خود را از دولتی که آشکارا مرتکب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت میشود توجیه میکنند.
آنان با مقصر دانستن نتانیاهو و معرفی اسرائیل به عنوان یک کشور مترقی و خوش نیت که به قوانین بشردوستانه بین المللی احترام میگذارد، اما در حال حاضر توسط یک رهبر بد کنترل شده خود و در کل ایالات متحده را از همدستی در بسیاری از جنایات جنگی اسرائیل تبرئه میکنند. البته سندرز، وارن و همه افرادی که این خط را پیش میبرند خوب میدانند که تعارض در اسرائیل و فلسطین به طور جادویی از بین نمیرود و فلسطینیان در صورت رفتن نتانیاهو بلافاصله به آزادی و عدالت نخواهند رسید.
از این گذشته آنان تنها چند سال پیش شاهد اجرای یک سناریوی مشابه در ایالات متحده بودند. به مردم گفته بودند اگر ترامپ از کاخ سفید برکنار شود مشکلاتی که او دامن زده و برانگیخته از بین خواهد رفت دموکراسی آمریکا نجات خواهد یافت و همه چیز خوب خواهد شد. آیا این اتفاق رخ داد؟ تقریبا چهار سال از پایان پر حادثه ریاست جمهوری ترامپ میگذرد، اما هنوز نژادپرستی، نابرابری، خشونت با سلاح گرم و فقر در سراسر امریکا مشاهده میشود.
این مشکلات پس از ریاست جمهوری ترامپ به طور جادویی برطرف نشده، زیرا توسط ترامپ ایجاد نشده و هرگز مشکلات ترامپ نبودند بلکه مشکلاتی امریکایی بودند. علاوه بر این، یک شانس بسیار واقعی برای ترامپ وجود دارد که در سال آینده به کاخ سفید بازگردد، زیرا میلیونها آمریکایی از او و برنامه هایش حمایت میکنند. همین امر در مورد نتانیاهو و اسرائیل نیز صدق میکند. طرح این ایده که نتانیاهو به بنیادهای مترقی و دموکراتیک اسرائیل خیانت کرد و باعث “فاجعه انسانی”ای شد که امروز در غزه شاهد آن هستیم ظلم سیستمی را که در ذات اسرائیل به مثابه شهرک نشینی استعمارگرایانه است نادیده میگیرد.
سندرز و دیگران ممکن است بخواهند این افسانه صهیونیستی را باور کنند که اسرائیل یک کشور اساسا مترقی با مبانی سوسیالیستی است که بر روی “سرزمینی بدون مردم” توسط مردمی بدون زمین ساخته شده است، اما آنان نمیتوانند از این واقعیت فرار کنند که فلسطین هرگز “سرزمینی بدون مردم” نبوده است. در واقع، تاسیس اسرائیل مستلزم اخراج صدها هزار فلسطینی بومی از آن سرزمین بود و بقای اسرائیل به عنوان یک “ملت یهودی” همان طور که در قانون آن کشور ذکر شده مستلزم ادامه ظلم، سلب حق رای و سوء استفاده از فلسطینیان بوده است.
امروزه میلیونها فلسطینی به زندگی و مرگ تحت اشغال اسرائیل ادامه میدهند و آنان در کنار شهروندان فلسطینی اسرائیل در معرض آن چه که به طور گسترده به عنوان یک سیستم آپارتاید توصیف میشود قرار دارند.
چنین وضعیت غیر قابل دفاع و ناعادلانهای ساخته دست نتانیاهو و دولت اش نیست و از پیش از قدرت گیری آنان وجود داشته است. دولت اسرائیل از همان ابتدا بقای طولانی مدت خود را به پاکسازی قومی فلسطین، محو کامل هویت فلسطینی و سرکوب فلسطینیانی که در سرزمینهای خود باقی مانده اند گره زد. “گلدا مایر” نخست وزیر سابق اسرائیل در مقالهای در “واشنگتن پست” نوشت: “چیزی به نام فلسطینیها وجود ندارد”. او آن مقاله را در سال ۱۹۶۹ میلادی دههها پیش از آغاز به اصطلاح سلطنت نتانیاهو نوشته بود.
مطمئنا چپ اسرائیلی وضعیت زندگی اشتراکی مبتنی بر کشاورزی خود را در “کیبوتص” به عنوان یک رویای سوسیالیستی ترویج میکند و بسیاری از اسرائیلیها به دموکراسی کشورشان افتخار میکنند. با این وجود، تمام این موارد تنها در صورتی صادق است که انسانیت فلسطینیان را نادیده بگیرید که از نظر قومیتی از سرزمینهای خود پاکسازی شده اند تا راه را برای کیبوتصهای سوسیالیستی باز کنند و علیرغم زندگی تحت کنترل کامل اسرائیل در سرزمینهای غیر قانونی اشغال شده نمیتوانند در دموکراسی اسرائیل مشارکت کنند.
اسرائیلیها پیش از آغاز نسل زدایی در غزه به طور دسته جمعی علیه آن چه که آن را حمله به نظام حقوقی و دموکراسی کشور توسط نتانیاهو قلمداد میکردند برای چندین ماه اعتراض کردند. با این وجود، آنان هرگز با این تعداد و با چنین قدرتی به اشغال، قتل و توحش فلسطینیان توسط دولت و ارتش خود اعتراض نکردهاند. در نوامبر یک ماه کامل از نسل زدایی تنها ۱.۸ درصد از اسرائیلیها گفتند که معتقدند ارتش اسرائیل از قدرت آتش درغزه بیش از حد استفاده میکند و اکنون با گذشت پنج ماه از نسل زدایی حدود ۴۰ درصد از اسرائیلیها میگویند که میخواهند شاهد تجدید حیات شهرکهای یهودی نشین در غزه باشند.
به نظر میرسد تصاویر هزاران فلسطینی کشته و معلول برای اسرائیلیها اهمیت چندانی ندارد. آنان از تماشای فیلم پدرانی که اجساد فرزندان شان را در کیسههای پلاستیکی حمل میکنند یا مادرانی که بر اجساد خون آلود نوزادان کشته شده شان گریه میکنند متاثر نمیشوند. آنان به کودکان گرسنهای که زیر آوار گرفتار شده اند یا به مسموم شدن کودکان نوپا با غذای پرندگانی که مجبور به خوردن آنها در میان قحطی ساخته وپرداخته انسانها هستند اهمیتی نمیدهند.
آنان صرفا نسبت به رنجی که ارتش شان بر بیگناهان تحمیل میکند بی تفاوت نیستند هزاران نفر از آنان در واقع در دروازههای مرزی تظاهرات میکنند تا اطمینان حاصل نمایند که هیچ کمکی به فلسطینیان در آستانه قحطی نمیرسد. بسیاری از آنان همان اسرائیلیهایی هستند که کمتر از یک سال پیش برای اعتراض به حمله نتانیاهو علیه دموکراسی خود به خیابانها آمدند.
بنابراین، آن چه ما امروز در فلسطین شاهد آن هستیم برخلاف آن که سندرز و وارن اصرار دارند جنگ نتانیاهو نیست. این درگیری این نسل زدایی با به قدرت رسیدن نتانیاهو آغاز نشد و با سقوط اجتناب ناپذیر نتانیاهو به پایان نخواهد رسید.
شهرک نشینان مدتها قبل از آن که نتانیاهو در سیاست اسرائیل مطرح شود شروع به سرقت زمین ها، خانهها و زندگی فلسطینیها کردند. فلسطینیان از مدتها قبل از نخست وزیری او در زندانهای روباز گرفتار شده اند. مشکل اصلی نه نتانیاهو و نه هیچ سیاستمداری یا ژنرال اسرائیلی دیگری نیست. مشکل اشغال اسرائیل است. مشکل شهرک نشینان هستند که امنیت و حیات طولانی مدت آنان متکی به سیستم آپارتاید و اشغال بی پایان، سرکوب و کشتار دسته جمعی یک جمعیت بومی است. این جنگ نتانیاهو نیست این نسل زدایی توسط اسرائیل است.