ایرانیان که همواره در طول تاریخ با آفت ملخ و هجوم دستههای انبوه این حشره مواجه بودهاند، در ادوار کهن، شیوهای شگفت در دور کردن تودههای عظیم ملخهای در حال پرواز ابداع کردهاند و آن ایجاد صداهای مهیب و پرطنین بوده است.
به این ترتیب که جمع زیادی از اهالی، زنان و مردان پرتوان آبادی با کوبیدن شدید چوب و سنگ بر طبل و دهل و طشت (معرَّب تشت) و سینی و طاس و ایجاد امواج و ارتعاشات صوتی شدید، لرزاننده و کرکننده، مانع فرود و نشستن ملخها در عرصه باغ و بوستانها و کشتزارهای پیرامونی آبادیها میشدهاند. تجربه بسیار مؤثری که هنوز هم در برخی نواحی قلمروهای فرهنگی ایران استمرار دارد، و برخی شاهد اجرای این شیوه شگفت بودهاند و بسیاری نیز شنیده یا به یاد دارند. برای مثال از باب نمونه:
تجربه مزبور را مستند به گفتههای قوم و خویش بزرگوارم آقای دکتر علی ابریشمی (پزشک، متولد ۱۳۰۷، مقیم مشهد) نقل میکند: ایشان در سال ۱۳۴۳ با جمعی از دوستان خود، در سفر به خواف و رشخوار، از نواحی شرقی شهرستان تربتحیدریه، شاهد حرکت توده میلیونی ملخها چون ابری سیاه در آسمان بوده و بر اقدام عجیب روستاییان برای دور کردن ملخها نظارت داشتهاند. به این ترتیب که جمع زیادی از اهالی روستا با چوب و سنگ با تمام نیرو و به شدت تمام بر طبل و طشت و سینی و تاس میکوبند و با ایجاد صداهای مهیب در فضا، مانع فرود ملخها میشوند و در نتیجه پرواز آنها ادامه پیدا میکند و کشتزارها و باغستانهای روستاییان از آفت مصون میماند.
اسدی طوسی (وفات ۴۶۵) در لغت فرس[۱]، در تعریف «سینی»، بهعنوان شاهد، بیتی از خسروی نقل کرده است که در آن شاعر اشاره ضمنی به شیوه جالب دور کردن تودهای انبوه «ملخ»، به شرح مزبور، در ادوار کهن دارد:
سینی:تشت خوان [دوری (سینی) سفره]رویین [فلزی]. خسروی میگوید: تو چه پنداریا که من مَلَخَم ر که بترسم ز بانگ سینی و طاس؟
از آفت هجوم میلیونی «ملخ» در متون کهن، گاه برحسب اقتضا سخن رفته است، از باب نمونه هجویری غزنوی در کشف المحجوب (تألیف ۴۴۲) از قول «شیخ سهلکی» که امام دیار بسطام بود، شرحی از هجوم ملخ به باغ و کشتزارهای بسطام و خروش مردم و دعای شیخ ابوالحسن خرقانی دارد:
وقتی اندر بسطام «ملخ» آمد، و همه درختها و کشتها از کثرت آن سیاه گشت. مردمان دست به خروش بردند. شیخ مرا گفت: این چه مشغله است؟ گفتم: ملخ آمده است و مردمان بدان رنجه دل میباشند. شیخ برخاست و بر بام آمد، و روی به آسمان کرد، در حال همه [ملخها ]برخاستند و نماز دیگر یکی نمانده بود، و کس را برگی زیان نشد.[۲]
گریزاندن گروههای انبوه ملخ با ایجاد خروش و سروصداهای مهیب، همان سان که گذشت، تجربهای توفیقآمیز بوده است. اما آیا ملخ به هنگام غُرِّش رَعد عکسالعملی دارد؟ دیگر حشرات در مواجهه با رعد یا صداهای پرطنین و عظیم چه واکنشی دارند؟ صاحب این قلم، در پی نقل تجربه مزبور، با چندتن از دوستان فرهیخته خود تأثیر اصوات بر روی حشرات را مورد پرسش قرار داد: برخی از آنان تجربه طبل و طشت را که خود دیده بودند تأیید کردند، برخی هم آن را از باورهای قابل تحقیق و بررسی گمان داشتند، اما دو تن از آنان تأثیر آن را قطعی و نتیجه ارتعاشات امواج صوتی که هوا را جابهجا میکنند، بهویژه امواج ماوراء صوتی (اولتراسونها: صوتهایی که آدمی نتواند شنید)، متذکر شدند.بر همین اساس آن باور دیرینه ایرانیان که «کرم پیله از صدای «رعد» بترسد و بمیرد»، درست است، اما کرم نه از ترس، بلکه همانسان که به درستی رشیدالدین فضلالله یادآور شده «چون رعد باشد در هوا تغییری پدید آید»، و آن تغییر ناشی از ارتعاش امواج صوتی در هواست، که بر اثر آن کرم از تکیهگاه راحت خود در حالت تغذیه روی شاخه پربرگ جدا شده از درخت توت بر زمین میافتد و چون ادراک و توان یافتن و بازگشت به جایگاه تغذیه خود را ندارد، تلف میشود.
[۱]. اسدی طوسی (ابومنصور علیبن احمد)، لغت فرس، به کوشش عباس اقبالی، به سرمایه عبدالرحیم خلخالی، تهران، چایخانه مجلس، ۱۳۱۹، ص ۵۲۳٫
[۲]. هجویری غزنوی (ابوالحسن علیبن عثمان جلابی)، کشف المحجوب، به کوشش د. ژورکوفسکی، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۵۸، ص ۲۰۶٫