نگاهی به کتاب «پشت پرده کودتا» به بهانه سالروز کودتای ۲۸ مرداد نقصان تاریخ‌نگاری درباره مصدق/ بازیگرانی که کودتا را رقم زدند کتاب «پشت پرده کودتا» تاریخچه‌ای است از وقایع ۲۸ مرداد برای کسانی که کنجکاوند بدانند در آن روز چه اتفاقی افتاد و چگونه چنین نتیجه‌ای حاصل شد.

نقصان تاریخ‌نگاری درباره مصدق/ بازیگرانی که کودتا را رقم زدند

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، از رویدادهای مهم تاریخ معاصر ایران است؛ این کودتا به واسطه عملیات مشترک سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و عمال وابسته به آنها در ایران اجرا شد و به سرنگونی دولت دکتر مصدق و بر سر کار آمدن یک رژیم سلطنتی مستبد انجامید. پس از پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران، که با همکاری نیروهای مذهبی و ملی صورت گرفت، دولت انگلستان تلاش کرد تا منافع از دست رفته خود را دوباره به دست آورد، اما با قیام مردم در سی تیر ۱۳۳۱ به رهبری آیت‌الله کاشانی که موجب بازگشت دکتر مصدق به قدرت شد، دولت استعمارگر انگلیس به فکر ارایه طرحی افتاد تا دولت دکتر مصدق را سرنگون کند؛ در این زمان سفارت انگلیس در تهران بسته شده بود و انگلیسی‌ها درصدد بدست آوردن موقعیت از دست رفته خود بودند.

دولت انگلستان برای رسیدن به اهداف خود تلاش کرد تا موافقت دولت آمریکا را کسب کند. در این مقطع زمانی ترومن از حزب دموکرات، ریاست جمهوری آمریکا را بر عهده داشت. اما تلاش انگلستان برای جلب نظر دولت‌مردان آمریکا برای اقدام علیه دولت مصدق بی‌نتیجه ماند. با روی کار آمدن جمهوری خواهان در آمریکا و به قدرت رسیدن آیزنهاور در پست ریاست جمهوری آمریکا، به دنبال برخی اقدامات دولت مصدق از یک سو و ترس شدید آمریکا از نفوذ کمونیسم در ایران، سرانجام در اوایل سال ۱۳۳۲، ایالات متحده آمریکا برای انجام کودتا در ایران متقاعد شد و سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) بودجه‌ای را در این زمینه در اختیار سفارت خود در تهران و سایر عمال کودتاگر قرار داد.

کتاب‌های بسیاری پس از این رویداد تاریخی از سوی پژوهشگران تاریخ تالیف شده و هر کدام از دیدگاه خود به کودتای ۲۸ مرداد پرداخته‌اند. اکنون تاریخ‌نگاران بر این باورند که با دسترسی بیشتر به روزنامه‌ها و مجلات ایرانی آن زمان در کتابفروشی‌های ایران و خارج از کشور انجام یک مطالعه عمیق و دقیق برای تایید و بررسی این وقایع آسان‌تر شده است. حدود چهار دهه از رفتن شاه و بیش از شش دهه از برکناری مصدق می‌‌گذرد. تاریخ‌نویسی درباره دوره مصدق از سوی هر دو گروه از محققان خارجی و پژوهشگران ایرانی به خلق آثار فرهنگی و علمی مهمی انجامیده است. بیشتر این پژوهش‌ها در سطح کلی و عمومی انجام شده‌اند و مطالعات و تاریخ‌نگاری‌های خُرد در این زمینه هنوز هم کمیاب است؛ مطالعاتی که بر جنبه‌های محوری و برجسته مقاطعی خاص از این دوره متمرکز می‌شوند و خودشان از ملزومات بررسی‌های کلی و عمومی هستند.

در میان آثار منتشر شده کتاب «پشت پرده کودتا» با زیر عنوان اوباش، فرصت طلبان، ارتشیان، جاسوسان یکی از منابع آگاهی‌بخش است که نشر نی آن را چاپ و پخش کرده است. این کتاب را علی رهنما نوشته و فریدون رشیدیان ترجمه کرده است. در پیشگفتار به این نکته اشاره شده است که این کتاب نه درباره مصدق است و نه فهرستی است از هدف‌های دولتِ او و دستاوردها یا شکست‌های این دولت، بلکه بیشتر پژوهشی است در باب سرنگونی مصدق و ینز در خصوص شرایط تحقق این سرنگونی. هم مصدق و هم متحدان و مخالفانش این وقایع را به راه انداختند، به آن‌ها واکنش نشان دادند، و با آن‌ها تعامل برقرار کردند.



مولف کتاب بر این باور است که تاریخ‌نگاری دوره مصدق به علت نقصان شناخت ما از این دوره در طفولیت خود به سر می‌برد. رشد این طفل به علت جو سیاسی حاکم پس از برکناری مصدق متوقف شد. در دوره بعد از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ موضع رسمی دولت مصدق را دولت‌مردی تشنه قدرت و عوام‌فریب معرفی می‌کرد که با سوءاستفاده از احساسات ملی موجه مردم ایران برای اهداف سیاسی ضد قانون اساسی، ضد سلطنت و ضد دمکراتیک خود حرکت می‌کرد.

۲۸ مرداد کوشش ایران در به دست آوردن حق خودمختاری در سیاست، اقتصاد و آینده کشور را متوقف ساخت. این واقعه کشور را به دو جبهه تقسیم کرد: از یک سو اکثریتی شکست‌خورده ولی برحق، و از سوی دیگر، اقلیتی پیروز با نوعی احساس شرمساری و گناه. در یک سوی این مرز اکثریتی سربلند قرار گرفت که به اعتقادش مصدق مظهر خواسته‌های آزادی‌طلبانه، ملی و ضدامپریالیستی ایرانیان بود و با افتخار و احترام از پای درآمده بود. سرنگونی مصدق نسل‌های متعددی از طرفدارانش را متقاعد ساخت که او فردی درستکار، میهن‌پرست و شجاع بوده است. در آن سو اقلیتی قرار داشت که شاه به دلیل فقدان حمایت مردمی، لازم بود درباره شمار آن‌ها اغراق کند و با خطاب کردنشان به عنوان «مردم من» به آن‌ها روحیه ببخشد.

این‌که مصدق چگونه، چرا و توسط چه کسانی از کار برکنار شد احتمالا احساسات‌برانگیزترین، مبهم‌ترین و حساس‌ترین بخش این معما باقی مانده است. فعالیت‌ها، قول و قرارها و ترفندها برای برکناری مصدق، به‌ویژه به دلیل نقش مشکوک نیروهای خارجی درگیر در آن، همواره مبهم، ضد و نقیض و پیچیده باقی ماندند. موضوع برکناری مصدق از قدرت، بیش از سایر جنبه‌های زمامداری وی، توجه‌ها را به خود جلب می‌کند. مجهولات و نادانسته‌ها درباره سرنگونی تاحدی می‌تواند علت علاقه به این دوره را توضیح دهد.



توجه و علاقه‌مندی به دوره خاص نخست‌وزیری مصدق غالبا این میل شدید را در افراد برمی‌انگیزد تا دریابند آیا سرنگونی دولت مصدق نتیجه یک برنامه‌ریزی خارجی بوده است یا یک نقشه کاملا داخلی یا مجموعه‌ای از هر دوی این‌ها. این نقشه چگونه شکل گرفت؟ چه کسانی آن را طرح کردند؟ چه کسانی آن را پی گرفتند؟ چه کسانی و چگونه آن را به اجرا درآوردند؟

نتایج حاصله این پرسش‌ها و مطالعاتی در این زمینه ممکن است به جدایی سیاسی طرفداران و مخالفان مصدق دامن زند، برای این دو گروه حقیقت چگونگی سرنگونی مصدق تاییدی است بر قضاوتی که از پیش درباره ماهیت سیاسی گروه دیگر داشته‌اند. در روان‌شناسی سیاسی ایرانیان، سرنگونی مصدق باعث ایجاد یک ادراک دوگانه شده است: نیروهای نور (خیر) در جنگ علیه نیروهای ظلمت (شر). نیروهای طرفدار مصدق جبهه مخالف را به تبانی با خارجی‌ها و قربانی کردن منافع ملی ایران و ایرانیان که منجر به خیانت به نهضت ملی شدن نفت شد، متهم می‌کنند.

جبهه ضد مصدق مجموعا نهضت ملی شدن نفت را یک تلاش همگانی مثبت ارزیابی می‌کند. این جبهه نقش مصدق در جریان ملی شدن نفت را انکار نمی‌کند، اما تاکید قابل توجهی دارد بر نقش چهره‌هایی همچون کاشانی، مکی، بقایی و نیز افراد دیگری که بعدها مخالف مصدق شدند. آن‌ها ادعا می‌کنند با این‌که مصدق چهره مهمی در دفاع و کسب حق ایران برای خودمختاری اقتصادی و سیاسی بود اما در طول زمامداری‌اش برخی مواقع از راه راست منحرف شد.



مخالفان مصدق بر این باورند که برکناری او از قدرت مجازاتی بود از سوی مردم ایران به سبب انحرافش، شورش او در مقابل قانون اساسی، احترام نگذاشتن به موقعیت پادشاه در قانون اساسی و قصد او در برکناری شاه و لگدمال کردن حساسیت‌های مذهبی مردم. این برکناری نتیجه بحران‌های داخلی کشور بود و توسط نیروهای داخلی هم رفع شد. مخالفان مصدق نقش مستقیم مداخله خارجی‌ها در این سرنگونی را یا دست‌کم می‌گیرند یا بخشی از آن را نادیده می‌انگارند یا کلا این نقش را انکار می‌کنند. دعوای آن‌ها با مصدق از استدلال‌های آزموده، دادستان نظامی در دادگاه مصدق پیروی می‌کند. در این استدلال‌ها بر این تاکید می شود که سرنگونی مصدق نتیجه منطقی نارضایتی‌های ایرانیان شاه‌دوست، مذهبی و ملی‌گرا بوده است.

اسناد تاریخی گردآوری شده طی سال‌ها که در این «پشت پرده کودتا» نیز استفاده شده حاکی از آن است که سرنگونی مصدق در سال ۱۳۳۲ با کودتای طراحی شده عوامل خارجی صورت گرفته است. این واقعیت‌ها نشان می‌دهند که هم کودتای ناموفق ۲۵ مرداد و هم کودتای موفقیت‌آمیز ۲۸ مرداد هر دو ثمره مداخله آگاهانه و عمدی نیروهای خارجی در مسائل داخلی ایران بودند. کودتای موفقیت‌آمیز ۲۸ مرداد که بلافاصله پس از کوتای ناموفق اول صورت گرفت، بخشی از عملیات پیشنهادی از سوی انگلیس با مدیریت آمریکا برای سرنگونی مصدق بود.

در نتیجه‌گیری که در کتاب آمده است درباره مصدق این چنین نوشته است: «مصدق عیب‌های زیادی داشت اما او تنها سیاستمداری بود که در طول زمامداری‌اش بسیاری از ایرانیان با او وارد یک رابطه عاطفی ـ عقلانی مبتنی بر علاقه و احترام شدند. این پیمان بی‌سابقه سیاسی و احساسی میان اکثریتی از ایرانیان و مصدق برای او محبوبیتی چشمگیر به ارمغان آورد که حتی بعد از سرنگونی او نیز ادامه یافت. با این حال بخش زیادی از جذبه مصدق بر تلاش خستگی‌ناپذیر و شاید آرمان‌گرایی او در بازگرداندن آن‌چه که به نظرش از ایرانیان سلب شده بود یعنی حقوق، شان، مقام و ثروتشان بنا نهاده شده بود.»



روایتی از علی رهنما از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

روز چهارشنبه بیست و هشتم مرداد در آسمان تهران ابری دیده نمی‌شد و طبق روایت این ماه از تابستان، هوا گرم و خشک و تبدار بود. پیش از آن که تهرانی‌ها از خواب بیدار شوند، دست کم هشت روزنامه ضد مصدق این خبر را برای خوانندگان شان آماده می‌کردند که زاهدی نخست وزیر مشروع ایران و منصوب شاه است. در ساعات اولیه صبح چهار گروه اصلی از اراذل و اوباش در میدان گمرک و میدان مولوی، دو نقطه اصلی خیابان مولوی، شاهراه غربی – شرقی تهران، تجمع کرده بودند. آن‌ها سپس از مسیر چهار خیابان اصلی تقریبا موازی پهلوی، شاهپور، خیام و کورش (که خیابان مولوی را قطع می‌کردند) به سمت شمال حرکت کردند. اوباش قصد داشتند سه منطقه اصلی را اشغال کنند: میدان‌های سپه و ارگ یا قلب مدیریتی و امنیتی پایتخت که محل سکونت وزرا، فرماندهان پلیس، دفتر رادیو و باشگاه افسران بود؛ میدان بهارستان که مجلس در آن واقع شده بود و قلب قانون گذاری پایتخت بود؛ و سرانجام خیابان کاخ، منزل مصدق یا مرکز اجرایی و دفتر نخست وزیر. با حرکت به سمت شمال از مسیر خیابان‌های پهلوی، شاهپور، خیام و کورش یا مستقیما به اهداف تعیین شده می‌رسیدند یا به آن خیلی نزدیک می‌شدند. اوباش زمانی که به محل‌های مورد نظر رسیدند با هیکل تنومندشان به ایجاد رعب و وحشت پرداختند، خیابان‌ها را مسدود کرده و به کنترل خودشان درآوردند، رهگذران و تماشاچیان را به شدت ترساندند، ساختمان‌های کلیدی را اشغال کردند و هر اعتراضی به زورگیری‌شان را سرکوب کردند.

طرح و برنامه گردن کلفت‌ها به خوبی تفهیم شده بود. آن‌ها با حرکت به سمت شمال در دو خیابان جنوب به شمال پهلوی و کورش در ساعات اولیه صبح مرکز شهر را محاصره کردند و سپس به سراغ اهداف‌شان در مرکز رفتند، به آن جا یورش برده و تخریب کردند. آن‌ها در مناطقی که وزرا و مقامات حساس ساکن بودند و پایگاه‌های حکومتی واقع شده بود خودشان را نشان نمی‌دادند. از این رو جای شگفتی نبود که وقتی غلامحسین صدیقی وزیر داخله در روز بیست و هشتم مرداد حدود ساعت هشت صبح از منزل مصدق از مسیر خیابان سپه و سپس خیابان خیام به سمت وزارت داخله رانندگی می‌کرد، متوجه هیچ چیز غیرعادی نشد. در آن لحظات، کل منطقه اطراف میدان ارگ، بوذر جمهری و ناصرخسرو در شمال بازار ساکت بود؛ زیرا گردن کلفت‌ها در حال حرکت به شمال در خیابان‌های کورش، خیام ، شاهپور و پهلوی بودند. گروه‌های کوچکی به سمت شمال در خیابان‌های شاهپور، خیام  کورش حرکت می‌کردند و در ادامه به خیابان شرقی ـ‌ غربی بوذرجمهری رفتند تا به میدان‌های ارگ و سپه برسند. حدود ساعت ۱۰:۰۰ صبح دار و دسته اوباش با حمایت واحدهای ویژه پلیس به ادارات دولتی اطراف میدان ارگ و خیابان باب همایون رسیدند.

در حالی که عموم مردم اطلاع نداشتند که چه خوابی برای آن‌ها دیده‌اند، عده کمی از نخبگانی که کمابیش درگیر جنبه‌هایی از کودتا بودند، به خوبی از وقایع اطلاع داشتند و در حرکت بودند. اردشیر زاهدی گزارش داده است که در ساعت ۶:۰۰ صبح بیست و هشتم مرداد، پرویز یارافشار که محرم اسرار پدرش بوده است، «خبر از رویدادهایی داد که قرار بود در آن روز رخ دهد». اشاره زاهدی به این واقعیت که پدرش و برخی ضدمصدقی‌های خاص، از پیش (ساعت ۶:۰۰ صبح بیست و هشتم مرداد) از «رویدادهایی که در آن روز قرار بود رخ دهد» اطلاع یافتند با موضع اردشیر زاهدی که بیست و هشتم مرداد را شورشی غیرمنتظره یا قیام خودجوش توده‌های رنج کشیده دانسته، در تناقض است. اصرار زاهدی بر این بیست و هشتم مرداد کاملا خودجوش و ریشه دارد آغاز شده و جنبشی مذهبی و سلطنت طلبانه از سوی اقشار پایین جامعه بوده، آن روی همان سکه است که هر گونه مشارکت سیا و سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا در برنامه‌ریزی رویدادهای آن روز را رد می‌کند.

کتاب «پشت پرده کودتا» نوشته علی رهنما نوشته و ترجمه فریدون رشیدیان در ۵۵۸ صفحه، ۲۲۰ نسخه و بهای ۸۰ هزار تومان از سوی نشر نی چاپ شده است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *