رئیس پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی معتقد است: اگر ما بنشینیم و بگوییم اول باید علومانسانی بومی و دینی شوند، بعد آنها را به کار بگیریم؛ به مقصد راه نمیبریم و هیچگاه چنین نفعی حاصل نخواهد شد.
دکتر حسینعلی قبادی در گفتگو با ایسنا گفت: اگر میخواهیم نه شرقی باشیم و نه غربی، و منفعل و مصرفکننده نباشیم؛ باید از مرحله توقف در «نظر» عبور کنیم و به کاربردیسازی علومانسانی بپردازیم.
وی افزود: باید به دانش علومانسانی مجال بدهیم که در فضای فرهنگی جامعهایران نفس بکشد و راه خود را پیدا کند. هر کجا این نظریهها و تئوری ما با اقتضائات فرهنگی ما سازگار نبود، خودش را پس میزند.
قبادی افزود: یکی از مشکلات بومی شدن علومانسانی در ایران، در نظر نگرفتن کاربردیسازی است که گاه به تعلیق بومی شدن نیز انجامیده است. رویکرد بومیگرایی عمدتاً نظری و معرفتی است. این پدیده در مرحله نظر متوقف بماند، سبب کندشدن فرایند توسعه علومانسانی و عدم تحقق بومیسازی در ایران میشود .
این پژوهشگر و استاد دانشگاه تأکید کرد: باید از افراط و تفریط پرهیز کرد؛ زیرا نه کاربردیسازی بدون توجه به مبانی علم درست است و نه توقف در مرحله نظر و مباحث انتزاعی. باید هوشمندانه و در عین حال روشمند عمل کنیم. نه منفعل باشیم و نه مقلد و گزینشگر سطحی؛ باید راه توسعه و پیشرفت را فراموش نکنیم و به عمق کارآیی علم و راههای حل مسائل اجتماعی ایران برسیم.وی گفت: اگر بنشینیم و بگوییم اول علومانسانی بومی و دینی شوند، بعد آنها را به کار بگیریم؛ به مقصد راه نمیبریم و هیچگاه چُنین نفعی حاصل نخواهد شد!
رئیس پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی، بی اقبالی جوانان به رشتههای علومانسانی و متقاضیان بسیار زیاد علومتجربی را ناشی از فقر فرهنگی و فقر معرفتی دانست که در برخی مقاطع بالاتر تحصیلی کمی اصلاح میشود و افراد به خودآگاهی میرسند و این نیاز معرفتی دوباره درک میشود. به عنوان نمونه هر ساله چندین دانشجوی دکتری رشتههای علوم انسانی از میان فارغ التحصیلان رشتههای مهندسی، پزشکی، کشاورزی و فنی مهندسی علومپایه هستند.قبادی درباره سابقه فقر معرفتی نسبت به علوم انسانی توضیح داد: این فقر فرهنگی و معرفتی، یک فقر تاریخی است؛ زیرا از دههها پیش از زمان مشروطه، از زمان جنگهای ایران و روس و در زمان مرحوم عباس میرزا و حتی در زمان صفویه و جنگ چالدران؛ این نگاه شکل گرفته است که دلیل شکست و از دست دادن بخشهایی از کشور این بوده که آنها تکنولوژی و توپ جنگی داشتند و ما نداشتیم و این تفکر مغالطهای شکل گرفت که تمامی ضعفهای ما، ضعفهای تکنولوژیکی است.
وی افزود: در صورتی که اگر علومانسانی را میآموختیم، هویت ایرانی و اقتدار ایران افزایش مییافت، اولویتها را بهتر میشناختیم و استراتژی و راهبرد درستتر را بر میگزیدیم. از درون قویتر میشدیم، تن به ذلت نمیدادیم و بخشی از ایران بزرگ را از دست نمیدادیم و از قافله علم و تمدن عقب نمیافتادیم، لوازم و تجهیزات جنگ را هم زودتر فراهم میکردیم. توجه به علومانسانی انسجام داخلی را تقویت میکند و طمع دشمنان را نسبت به کشور، تجزیه اقوام و … منتقی میسازد .
رئیس پژوهشگاه علومانسانی با اشاره به چالشهای گوناگون علومانسانی اعم از هژمونیهای دیگر دانشها، سیطره درآمدزایی در حوزه دانش، کم علاقگی به علوم انسانی، کم همتی برخی از اصحاب علوم انسانی و… اظهار کرد: این مشکل به همین شکل با ما آمده و تاکنون ادامه یافته است. از یک طرف علومانسانی تحت هژمونی دیگر علوم بوده و غالب مسئولان ما از رشته غیر علومانسانی بودند که به دلیل ناآگاهی، از علومانسانی هراس داشتند یا آن را ناکارآمد قلمداد میکردند. از طرف دیگر عدهای باور دارند که بدون اینکه علومانسانی را بخوانند، میتوانند مدعی علومانسانی باشند و سرنوشت آن را رقم بزنند. به همین دلیل، چالشهای علومانسانی، چند لایه و چند برابر شدهاند و ما به یک فقر معرفتی تاریخی در این زمینه دچار هستیم.
قبادی تصریح کرد: تمدن میتواند در ذات و دامان علومانسانی شکل بگیرد. لوازم تمدنسازی، نظام اندیشگانی، معرفت، سرمایههای انسانی، زیرساختهای فیزیکی و نمادها، مدنیت، گفتگو، تحمل دیگران و تن دادن به قوانین مدنی هستند. من از آینده علومانسانی اصلا ناامید نیستم و معتقدم که علومانسانی راه خودش را پیدا میکند و نقش بارزی در تمدن آینده ایرانی اسلامی خواهد داشت.