مواهب تجدیدنظر در ردصلاحیت‌ها نصرت‌الله تاجیک- استاندار پیشین هرمزگان و دیپلمات بازنشسته

برای ساختن زندگی آبرومند و در شأن مردم ایران، مسائلی برای حل‌کردن داریم. اوضاع منطقه ملتهب است و هر لحظه باید انتظار تحولی داشت که می‌تواند به برهم‌زدن قواعد و زمین بازی بینجامد و صرفا نباید به اجرائی‌شدن برجام دل خوش کنیم. نیاز به اجماع ملی یک ضرورت است تا هم بر مشکلات بوروکراتیک کشور فائق آییم و هم مباحث سیاسی- اجتماعی و در رأس آنها مباحث اقتصادی را سر‌و‌سامان دهیم. در مدیریت اجتماعی هیچ راهی جز اعمال و اجرای قانون و حاکمیت آن نیست؛ اما هم بیش از حد قوانین داریم و هم نیاز به تنقیح آنها و آئین‌نامه‌های اجرائی برای تعیین شاخص کمی به‌منظور اطمینان از دقت در پیاده‌شدن دقیق نیت قانون‌گذار ضروری است؛ زیرا در اجرا و حاکمیت قانون، مهم چگونگی تعیین مصادیق آن از طریق به‌حداقل‌رساندن خطای انسانی و شفاف‌سازی روند اجرای قانون است. 

به‌طور‌مثال در کشور یک قانون انتخابات داریم؛ اما حاصل اقدام قانونی هیأت‌های اجرائی و نظارت، دو نتیجه متفاوت داشته است. وقتی برای بند ۱ ماده ۲۸ شاخصی تعریف نشده، هیأت اجرائی به نصّ قانون اشاره می‌کند و پاسخ مراجع چهار‌گانه را ملاک قرار می‌دهد؛ ولی هیأت نظارت، استنتاج خود را از میزان اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام جمهوری اسلامی هر فرد، از طریق گزارش‌هایی که خود تهیه کرده است ملاک عمل قرار می‌دهد. یکی استنباط و اجتهاد است و دیگری نصّ قانون و آنچه برای افراد ردصلاحیت‌شده مبهم است -و با رعایت مرّ قانون حتما به اقناع اذهان عمومی می‌انجامد- تهیه و اعلام شاخص‌های کمی است که افراد بدانند با ارتکاب چنین اعمالی میزان اعتقاد و التزام عملی‌شان به اسلام و جمهوری اسلامی خدشه‌دار شده است. 
ایراد عدم اعتقاد و التزام عملی به جمهوری اسلامی و اسلام به بسیاری از نیروهای سیاسی و مدیران کشور، توجیه‌پذیر نیست. تحمل این اتهام برای کسی مانند نگارنده که چهار بار برای تأسیس، استقرار و تحکیم این نظام دستگیر و زندانی شده و شش سال در حبس خانگی در انگلیس مانده و برای عدم استرداد خود به آمریکا با زیاده‌خواهی و برتری‌جویی این کشور مبارزه کرده تا به ایران بازگردد و اولین پیروزی ایران بر آمریکا را در صحنه جهانی رقم زده است؛ به‌مراتب سخت‌تر است. حتی اگر سوابق مبارزات و زندان‌های قبل از پیروزی انقلاب نبود و اگر بیش از سی سال پست‌های حساس مدیریتی مانند استانداری و سفیری در این نظام که همه موفق و مورد تشویق مسئولان کشور بوده را نیز در این روند، درنظر نگیریم، فردی که فقط به همراه خانواده‌اش شش سال مقابل آمریکا در یک کشور غریب و با انواع مشکلات ایستادگی کرد و دم برنیاورد تا باعث اعتلای نام نظام جمهوری اسلامی ایران باشد و امروز هم انتقادات خود را در رسانه‌های رسمی کشور به‌صورت صادقانه و شفاف با مسئولان و مردم در میان می‌گذارد باید با چنین مسئله‌ای مواجه شود؟ اما درباره بخش دوم یعنی عدم التزام به اسلام، خواهش نگارنده از اعضای محترم هیأت نظارت این است که با صدور اطلاعیه‌ای به زبان‌های فارسی، عربی و انگلیسی از مردم ایران، اردن و انگلیس سؤال کنند آیا فقط یک مورد سراغ دارند که دلالت بر عدم اعتقاد و التزام عملی من به اسلام باشد؟ یقین دارم بسیاری از داوطلبانی که با عناوین عدم صلاحیت یا عدم احراز صلاحیت مواجه شده‌اند دارای سوابق درخشان‌تری از نگارنده هستند. آوردن مثال از خود به‌ناچار برای توجه مسئولان کشور است که می‌دانم به موقعیت خطیر کشور و منطقه توجه دارند. نسبت‌دادن عدم اعتقاد و التزام عملی به اسلام و جمهوری اسلامی به افرادی که در سطوح بالای مدیریتی کشور دارای مشاغل حساس بوده‌اند، به‌صلاح کشور نیست. تجدیدنظر در ردصلاحیت‌ها و مشارکت مدیران علاقه‌مند به این مرز و بوم مانع شکل‌گیری رقابت کم‌رنگ شده و روز هفتم اسفند را با حضور همه سلایق به روز انسجام و آرامش ملی تبدیل می‌کند

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *