محک اولویت گام وزارت خارجه در سال ۹۵!ابوالقاسم قاسم زاده
ظریف وزیر خارجه در گفتگوی رسانهای در مورد اولویت سیاسی ایران در پسابرجام و گذر از تحریمها گفت «اولویت ایران حفظ ثبات و صلح در منطقه خاورمیانه است.» گزارش روزنامهها از سخنان وزیر خارجه بیان مهمترین گام سال ۹۵ وزارت خارجه در طراحی و اجرای دیپلماسی فعال برای تنشزدایی و ایجاد ثبات در منطقه خاورمیانه است. ظریف در اغلب مصاحبهها از استراتژی و اولویت سیاسی دولت جمهوری اسلامی در خاورمیانه با گزاره «حفظ ثبات و صلح در منطقه» یاد کرده است. وزیر خارجه پیشتر در یادداشتی در روزنامه گاردین هم تأکید کرده بود که تلاش ایران برای ممنوع کردن سلاحهای کشتارجمعی در مناطق پیرامونیاش، تلاش مستمر بوده است. او در بخشی از یادداشت خود در روزنامه گاردین نوشت، رژیم صهیونیستی به عنوان تنها دارنده برنامه تسلیحات هستهای در خاورمیانه، تنها مانع در مسیر چنین سیاستی است و ما در سایه توافق تاریخی هستهای، باید به سرعت به این چالش فوری و مستقیم بپردازیم.
***
ما در جهانی زندگی میکنیم که صلح و جنگ، هر دو هزینهساز شده است. این واقعیت تلخ به خصوص در منطقهای که ایران در آن است (خاورمیانه) ابعادی مضاعف دارد. دولتها برای این که در امنیت نسبی استقرار داشته باشند و از مزایای «ثبات و صلح» برخوردار باشند، باید به صورت مستمر هزینهپردازی کنند تا جنگی ناخواسته بر آنها تحمیل نگردد. و نیز اگر وارد وادی جنگ شدند منحنی هزینهپردازیهای آنها اوج میگیرد. زندگی چه در صلح چه در جنگ در کشورهای خاورمیانه نیازمند پرداخت هزینههای سنگینی است. در گذشته نه چندان دور که مهمترین ویژگیِ تعریف خاورمیانه، مرکز انرژی جهان بود و این منطقه با «نفت» جایگاه شاخص در نظام بینالمللی داشت، اساس هزینهپردازی برای زیست در صلح یا جنگ، در معادله نفت و بحران، نقد و تحلیل میشد.
مردم خاورمیانه از عرب و غیرعرب به غرب «نفت» میدهند و غرب به آنها «بحران» تحویل میدهد تا با دلارهای نفتی هزینههای خرید انواع و اقسام تسلیحات نظامی از کشورهای اروپایی و آمریکایی را داشته باشند. در معادله نفت و بحران که اساس تاریخ سیاسی منطقه ما است در طول سالهای طولانی این باور حک گردید که صلح تنها در سایه «امنیت» فراهم میگردد و شاکله قدرت امنیتی بر توان نظامی و تسلیحاتی در رقابتهای تکنولوژی برتر نظامی استوار است.
ادوات تسلیحاتی از تعداد و ساخت انواع و اقسام هواپیماهای نظامی و موشکهای زمینی و هوایی و تانکها و ناوها و ناوچههای دریایی و توپخانههای با بردهای نیرومند و … ضامن ثبات هر دولتی در این منطقه شد، اگر دولتی بخواهد در چرخه معادله نفت و بحران در صلح کشورش را مدیریت کند. در نیم قرن گذشته با استقرار نظام صهیونیستی در فلسطین اشغالی با حمایت انگلیس و آمریکا، قدرت نظامی اسرائیل چرخه رقابتهای تسلیحاتی در خاورمیانه را وسعت و سرعت افزونتر بخشید. اسرائیل در تولید و در تأمین انواع و اقسام تسلیحات نظامی پیش رفته از غرب (اروپا و آمریکا) چنان تهدید امنیتی را در خاورمیانه رقم زد که گرمی بازار تسلیحاتی شرقی (روسیه و چین) و غربی (آمریکا و اروپا) سراسر کشورهای این منطقه را فرا گرفت. رژیم شاه با شماره هواپیماهای نظامی فانتوم آمریکایی و رژیم صدام با تنوع میگهای روسی نمایش قدرت میدادند. دو کشور بزرگ نفتی ایران و عراق از برجستهترین شاخصهای معادله نفت و بحران بودند. به غرب و شرق نفت میدادند و از ابر قدرتهای غربی و شرقی بحران تحویل میگرفتند تا برای «امنیت و صلح» هزینه لازم را در خرید انواع و اقسام ادوات نظامی بپردازند. چرخه این معادله امروز به جایی رسیده است که به طور رسمی و غیررسمی اعلام میگردد که اسرائیل بیش از ۲۰۰ کلاهک هستهای با انواع و اقسام موشکها را در اختیار دارد. ظریف در شرح و تفسیر طرح خاورمیانه عاری از سلاحهای هستهای و کشتار جمعی مینویسد: «رژیم صهیونیستی به عنوان تنها دارنده برنامه تسلیحات هستهای در خاورمیانه، تنها مانع در مسیر حفظ ثبات و صلح در این منطقه است.»
همین دیروز وزیر جنگ اسرائیل از دولت اوباما گلایه کرد که به دولت سعودی بیش از ۵میلیارد دلار انواع موشکهای مدرن فروخته است در حالی که به اسرائیل تنها سالانه ۳ میلیارد دلار اعتبار خرید نظامی میپردازد. او گفت، با معاملههای نظامی چند کشور اروپایی و آمریکایی با عربستان و چند دولت عربی دیگر در حوزه خلیجفارس در عمل تعادل نظامی اسرائیل در منطقه به هم خورده است و اسرائیل نیاز دارد تا دولت آمریکا برای خریدهای جدید تسلیحاتی اعتبار سالانه ۳میلیارد دلار را به ۵ میلیارد دلار افزایش دهد! نگاه به پرونده رقابتهای تسیلحاتی در خاورمیانه آنگاه تکمیل میگردد که نگاهی به فاجعه تروریسم و جنگ در سراسر این منطقه داشته باشید. سعودیها در جنگ مستقیم با یمن و غیرمستقیم با سوریه و عراق هستند. جنگ داخلی در عراق و سوریه همچنان ادامه دارد. لیبی یک کشور فروپاشیده امنیتی است تا آنجا که دولت ایتالیا ادعا دارد برای نجات این کشور باید دخالت مستقیم نظامی داشته باشد! در مصر چرخه جنگ و ناامنی، اقتصاد بزرگترین کشور عربی را فلج کرده است. لبنان و اردن هم برمدار بحرانهای سیاسی و امنیتی میچرخند. در این میان «نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی آشکارا در مصاحبه مطبوعاتی با خانم کلینتون در زمانی که وزیر خارجه آمریکا بود در برابر همه خبرنگاران و در برابر تلویزیونهای خبری گفت: «ما به کشتن زنان و کودکان، سالخوردگان و مردم عادی فلسطین ادامه میدهیم و به آن افتخار میکنیم!» این سیاست نژادپرستانه با اشغال مناطق جدید از روستاهای فلسطینیان و کشتار مردم ادامه دارد. خاورمیانه دیگر در تک تعریف نفت و بحران نمیچرخد. اینک تروریسم و جنگ فراگیر، هویت واقعی این منطقه شده است. خاورمیانه مرکز غارت نفت با قیمتی پایینتراز نوشابههای اروپایی و آمریکایی است و نیز مرکز دولتهای حاکم بدون وجاهت مردمی و سرکوبگر است که یا با مردم خود در جنگند و یا در پی تشدید بحران امنیتی و سیاسی برای دیگر کشورهای همسایه خود!
تنشزدایی در مختصات چنین واقعیتی از خاورمیانه، دیگر سیاسی یا حل و فصل اختلاف فرهنگی نیست. زیرا اغلب دولتهای منطقه برای بقاء خود این گزارهها را باور دارند که «بکش تا زنده بمانی»، «ویران کن تا در امان باشی»، «امنیت تو در ناامنی همسایه است». این باورها را رژیم صهیونیستی نیم قرن در این منطقه ادامه داد و امروز ادبیات قدرتمداری اغلب دولتهای عربی شده است که فاقد کمترین وجاهت مردمیاند.
خاورمیانه امروز از تعاریف گذشته خود بسیار فاصله گرفته است. امروز در خاورمیانه مردم با دولتهای خود تنافر دارند و دولتها با یکدیگر. دمکراسی و حاکمیت ملی شعاری بیش نیست.
ظریف وزیر خارجه اولویت گام سال ۹۵ وزارت خارجه را حفظ ثبات و صلح در خاورمیانه خوانده است. اگر خاورمیانه در طوفان تروریسم و جنگ، بحران بیسابقه قیمت نفت، رقابت خرید تسلیحات نظامی از شرق و غرب و دولتهای فاقد وجاهت مردمی چنان گرفتار است که اوباما در چند سخنرانی خود گفته است «حداقل تا پنج سال آینده خاورمیانه همچنان مرکز بحران باقی خواهد ماند»، از حفظ کدام «ثبات و صلح» سخن میگوئید!؟
اگر در پایان این تونل ناامنی و جنگ، ثبات و صلح خاورمیانه با تقسیمبندی نفوذ و ترسیم قدرت مسلط جدید شرقی و غربی ـ مسکو و واشنگتن ـ تعریف پیدا کند، جمهوری اسلامی ایران با میراث بزرگترین انقلاب اسلامی در انتهای چنین تونل از تقسیمبندی قدرت و حاکمیت در خاورمیانه در کجا خواهد ایستاد!؟
و سرانجام کارشناسان وزارت خارجه چه ترسیمی از خاورمیانه امروز، بخصوص دولتهای عربی ـ از شیخنشینهای حاشیه جنوبی خلیج فارس تا عربستان ـ و نیز از فلسطین اشغالی، اردن، سوریه و لبنان، تا مصر امروز دارند که با اولویت گام منطقهای در سال ۹۵ به آن نگاه میکنند!؟ سخن بسیار و مجال محک در یادداشتی به اختصار است. تا مگر باز ادامه یابد!