دکتر آهنگ کوثر چطور جان مردم شیراز را نجات داد؟  

دکتر آهنگ کوثر چطور جان مردم شیراز را نجات داد؟

 

دکتر کوثر گزاره‌ای را از یک نویسنده غربی نقل کرد که گفته «درازای قنات‌های ایران به فاصله زمین تا کره ماه است». پیشنهاد او برای جایگزین سدسازی، ایجاد آب‌خوان‌ها، هدایت آب به زیرِزمین و برداشت منطقی از آنها بود.

عصرایران ؛ پارسا بهمنی –  دکتر آهنگ کوثر که همیشه نگران منابع آبی ایران بود، در روزِ بارانی شهر شیراز درگذشت. پدر علم «آبخوان‌داری» ایران که همه عمر خود را به مطالعه پیرامون «آب» در ایران گذراند، یکی از مهمترین مخالفان سدسازی در ایران به شمار می‌رفت.

دکتر کوثر، سدسازی در ایران را خردمندانه نمی‌دانست. او به دیدگاه محمدرضاشاه پهلوی خرده می‌گرفت که در دهه ۴۰ خورشیدی در دفاع از ساخت سدها گفته بود «زمانی که ایرانی برای آب و باران به آسمان نگاه کند، گذشته است».

به باور دکتر کوثر، در اقلیم گرم و خشک ایران، تبخیر بالا است و نگه داشتن آب بر روی زمین خردمندانه نیست. او روش نیاکان ما که آب را در قنات‌ها نگهداری می‌کردند می‌ستود. دکتر کوثر گزاره‌ای را از یک نویسنده غربی نقل کرد که گفته «درازای قنات‌های ایران به فاصله زمین تا کره ماه است». پیشنهاد او برای جایگزین سدسازی، ایجاد آب‌خوان‌ها، هدایت آب به زیرِزمین و برداشت منطقی از آنها بود. به باور دکتر کوثر منابع آب ایران برای جمعیت کنونی هم بسنده نمی‌کند چه رسد برای افزایش جمعیت کشور به بالای ۱۰۰ میلیون نفر.

دکتر کوثر سیل را یک نعمت می‌دانست که باید جاری شده و به دریاچه‌ها و تالاب‌ها برسد و به مرور به زمین نفوذ کند. هرچند سیل‌های ویرانگر اخیر ایران در نظر ایشان در پی دستکاری شدید در اقلیم کشور رخ می‌دهد.

دکتر آهنگ کوثر

من هم ایشان را برای نخستین بار در سال ۱۳۹۲ در یک روز بارانی پاییز ملاقات کردم. دیداری که نه تنها بزرگترین موفقیت حرفه‌ای من را به عنوان یک خبرنگار شکل داد بلکه خطری جدی را از سر مردم شیراز دور کرد.

من البته نه متخصص منابع آب بودم و هستم و نه با چنین هدفی به دکتر کوثر مراجعه کردم. من به عنوان یک دانشجوی وقت علوم انسانی، کنجکاوی شدیدی نسبت به تاثیر عوامل اقلیمی بر جوامع انسانی، شکل‌گیری ساختارهای اجتماعی و فرهنگی و همچنین آینده اجتماعی ایران داشتم.

ایشان در یک روز بارانی پاییز در دفتر خود در مرکز تحقیقات منابع طبیعی و کشاورزی فارس در خیابان خاکشناسی منتظرم بود. در حیاط مرکز، تنِ درخت‌های نارنج از نم‌نم باران شسته می‌شد. تا پا به اتاق دکتر گذاشتم، احساس کردم به دو دهه پیش باز گشته‌ام. چراغی کمسو از سقف آویزان و مبلمان قدیمی بود. انبوه کتاب‌ها از روی زمین تا سقف روی هم چیده شده بودند.

کف اتاق با قالی‌های طرح عشایری فرش شده بود.  باید کفشم را در می‌آوردم. دکتر کوثر از موبایل استفاده نمی‌کرد و حتا گوشی تلفن روی میز خیلی قدیمی به نظر می‌رسید. گفت و گویی طولانی میان من و دکتر کوثر پیرامون ساخت سد تنگ‌سرخ، درست در بالادست و چسبیده به شهر شیراز در گرفت. دکتر به من اطلاع داد که این سد در حال ساخت روی بستری از خاک آهکی است. بعدها با بازدید از محل ساخت سد به همراه زمین‌شناسان، ادعای دکتر کوثر تایید شد. او همچنین تصاویری از غارهای بزرگ در زیر زمین را به من نشان داد. به باور ایشان، آب‌دار کردن خاک آن منطقه می‌تواند منجر به فرونشست زمین در مناطق مسکونی اطراف شود.

دکتر همچنین از خشکیدن دریاچه مهارلو نگرانی داشت. مهارلو دریاچه‌ای در جنوب شهر شیراز است که تنها منبع آب آن آبی است که از تنگ سرخ می‌رسد و دیگر منابع آن خشکیده‌اند. دکتر کوثر گفت که نمک دریاچه به مواد سمی همچون آرسنیک، جیوه و کادمیوم آغشته است. بنابراین خشکیدن دریاچه و تبدیل آن به کانون داخلی ریزگرد می‌تواند بحران سلامتی جدی‌ را متوجه مردم شیراز کند. درست مانند همان اتفاقی که در پی خشکیدن دریاچه آرال در شوروی سابق افتاد و جمعیت بزرگی از مردم ساکن در پیرامون آن دریاچه به سرطان مبتلا شدند.

به عنوان یک خبرنگار سمج این موضوع را به حال خود رها نکردم. یکی از استادان برجسته دانشگاه آزاد شیراز نتیجه مطالعاتی را نشانم داد که حاکی از ساخت سد روی گسل فعال بود. گسل سبزپوشان شیراز سالانه ۱.۲ تا ۲.۸ میلیمتر حرکت می‌کند. دکتر حمید مصباح، دیگر استاد مرکز تحقیقات منابع طبیعی و جهاد کشاورزی فارس هم با تایید این موضوع، مطالعاتی را انجام داد که نشان می‌دهد چنانچه سد ساخته شود و بشکند، مساحت بزرگی را تا منطقه فرهنگ‌شهر شیراز زیر گل و لای خواهد برد. هر دو موضوع را با شهردار وقت شیراز در میان گذاشتم. شهردار گفت که «با شرایطی می‌توان روی گسل ساخت و ساز کرد». چه اینکه همین شهرداری مجوز بلندمرتبه سازی گسترده‌ای بر روی گسل سبزپوشان داده است. این سخن که در شرایطی می‌توان روی گسل ساخت و ساز کرد، درست برخلاف آیین نامه ملی ساختمان است که هرگونه ساخت و ساز روی گسل را منع می‌کند.

ادعای دکتر کوثر پیرامون آلودگی نمک دریاچه مهارلو هم البته درست است. این دریاچه در پایین دست رودخانه خشک شیراز قرار دارد. در دو سوی رودخانه، از بالادست تا خودِ دریاچه بیمارستان‌های مختلف مانند نمازی، سعدی، حافظ، چمران و… قرار گرفته. در بخش‌های بزرگی از مسیر، کارخانه‌ها و زمین‌های کشاورزی در دو سوی رودخانه قرار دارد. برای سالیان دراز، این رودخانه زباله‌ها و پسماندهای این مرکزها را با خود به دریاچه ریخته و چنین آلودگی‌یی به بار آورده. دکتر مصباح البته نمک دریاچه را مورد آزمایش قرار داد و دریافت که این نمک اندکی هم به مواد رادیواکتیو آلوده است که احتمالا از چرنوبیل و از بارش‌های جوی باید وارد آن شده باشد.

سد تنگ سرخ پیوست زیست محیطی نداشت. شهرداری شیراز اما نسبت به ساخت آن اصرار می‌کرد. همین باعث شد برخی شهرداری را متهم کنند که در حال تلاش برای ایجاد ارزش افزوده برای زمین‌های پیرامونی سد است و پشت پرده این اصرارها منفعت‌طلبانی هستند که از رنج مردم شیراز سود می‌کنند.

شهرداری اما هدف از ساخت سد را افزون بر ایجاد منطقه‌ای گردشگری در پیرامون آن، تامین نیاز آبی باغ‌های قصردشت و همچنین مهارسیل می‌دانست. فاصله سد تا باغ‌ها عملا استدلال اول را بی‌اثر می‌کرد. برای مهار سیل هم، رویکرد شهرداری با اهمیت دادن به چنین موضوعی در تناقض است. چراکه اگر سیلی هم بیاید، اقدامات شهرداری در بستر رودخانه خشک است که از سیل یک بحران خواهد ساخت. شهرداری در رودخانه خشک خیابان‌سازی کرده و جزیره‌های مصنوعی پدید آورده.

سد تنگ سرخ پیوست زیست محیطی نداشت. معصومه ابتکار، رییس وقت سازمان محیط زیست در سفر به شیراز و در پاسخ به سوالم گفت: «ساخت این سد در هر شرایطی غیرقانونی است». روز پیش از سفر ابتکار، استاندار وقت فارس گفته بود سد باید ساخته شود.

در نهایت شهرداری و شورای شهر شیراز نه با من مهربان بودند، نه با دکتر کوثر. از ایشان به دادگاه شکایت کردند. من هم سیبل دائم تهدید، اتهامات بی‌پایه و تمسخرهای برخی اعضای شورا در جلسات عمومی و خصوصی بودم. دکتر کوثر از من خواست که در جلسه دادگاه شرکت کنم تا چنانچه لازم شد شهادت بدهم. مدیرمسئول روزنامه به شدت با این خواسته مخالفت کرد. من هم در نهایت به خواسته مدیرمسئول عمل کردم. با این حال از شهردار وقت شیراز در جلسه‌ای خواستم که شکایت را پس بگیرند. تاثیر این درخواست بود یا نه، شهرداری شکایت خود را پس گرفت. سد هم ساخته نشد. هرچند هنوز برخی به دنبال ساخت آن هستند. دکتر کوثر اما به مرور خانه‌نشینی پیشه کرد. او دیگر حاضر نبود من را ببیند و من و روزنامه را در یک ردیف می‌دید.

چند سال بعد، مدیرمسئول به من که حالا دیگر دبیر تحریریه بودم گفت: «دیگر در روزنامه من یک کلمه از سد تنگ سرخ نمی‌نویسی!». نمی‌دانم چه چیزی به او گفته بودند. در سال ۹۷، برای همیشه روزنامه‌نگاری را کنار گذاشتم. در سال ۱۴۰۱، بسیار سرخورده از عمری که پای فعالیت‌های اجتماعی گذاشته‌ام با احساس عمیقی از ناسپاسی و بیهودگی به سر می‌بردم. خیلی اتفاقی دکتر مصباح با من تماس گرفت و گفت دکتر کوثر می‌خواهد با تو حرف بزند. گفت ایشان احوال من را زیاد می‌گیرد. بهت‌زده گفتم: «مگر دکتر هنوز من را به خاطر دارد»؟ شماره خانه دکتر را گرفتم و بهشان زنگ زدم. گرم‌ترین و پرمحبت‌ترین گفت و گویی که کسی با من داشته در آن تماس بود. نخست که گفت «به من نگو استاد». و بعد، بدون اینکه گلایه‌ای از زندگی‌ کرده باشم این شعر مولانا را برایم خواند:

«خدمتی می‌کن برای کردگار/ با قبول و رد خلقانت چه کار»؟.

بی‌آنکه چیزی از حالم بداند، انگار خدا از دهان ایشان می‌خواست به من بگوید که ناامید نشو! این حرف ایشان و حال من شاید تصادفی نبود. چه اینکه ایشان دکتر کوثر –کسی که همه عمر نگران بارش‌ها در ایران بود- در روزی درگذشت که هوا بارانی است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *