کیانیان: بازهم به روحانی رای میدهم همزمان با اوج گرفتن اعتراضها نسبت به توهین نشریه اصولگرایان به هنرمندان اعلام شد
جنس اصلی رفتار اصولگرایان با هنرمندان، جنس همان رفتار مشمئزکننده هفتهنامه اصولگرای یالثارات است. اصولگرایان بهره گیری از هر کلام زشتی دروصف دگراندیشان هنرمند را جایز میدانند و شاید همین رفتارها و تناقضهاست که باعث شده روزبه روز جامعه هنرمند کشور از اصولگرایان فاصله بگیرند
اکنون در حالی که تنها ۱۰ ماه دیگر به رقابتهای ریاست جمهوری دوره دوازدهم وقت باقی است و روزها به شماره افتادند برای انتخابی دیگر. انگار بازهم، هنرمندان دست به دامن سیاست شده اند و با احساس نگرانی از اینکه مبادا آن جناح بیادب حرمتشکن (از جنس اصولگرای یالثارات)
بر سر کار بیاید، تبلیغات به نفع حسن روحانی را کلید زده اند. نمونه بارزش پست اخیر اینستاگرامی
«رضا کیانیان»
آفتاب یزد- امید کاجیان: پیرمرد آن روز دلش بدجور شکست. فکر نمیکرد بعد از ۹۰ سال سن و ۷۰ سال فعالیت هنری، کارش به اینجا بکشد. اینکه اینبار به جای بازی کردن در یک فیلم هنری، بازی بخورد در یک نمایش سیاسی.
در خواب هم نمیدید روزی در غیبت داریوش مهرجویی و (مرحوم) علی حاتمی، اسفندیار رحیم مشایی و محمود احمدی نژاد بشوند کارگردان نقش تازه او. نقشی که هرگز نمیدانست چرا مجبور به ایفای آن شد؟
حتما خیلی خوب یادتان هست آن زمانی که پیرمرد را کنار رحیم مشایی نشاندند و فلشهای دوربین بود که یک صحنه را ثبت کرد. صحنهای از "عزت" سینمای ایران در کنار محمود و اسفندیارش! صحنهای که در آخرین روز ثبت نام داوطلبان ریاست جمهوری سال ۹۲ برای همیشه در تاریخ ماند.
"عزت الله انتظامی" بعدها فهمید چه کلاهی برسرش گذاشتند و طی نامهای همه ماجرای آن روز را شرح داد اینکه او به بهانه کار دیگری همراه آنان (محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی) شد ولی از جایی دیگر به نام وزارت کشور سردرآورد!
آنچه که جریان مدعی مهرورزی برسر چنین هنرمندی آورد را کسی از یاد نخواهد برد، سوءاستفاده محض! از حرمت و اعتبار یک هنرپیشه دوست داشتنی برای جلب نظر و رای مردم به رحیم مشایی.
بدتر اینکه، بعد از واکنش منفی و شجاعانه انتظامی و شرح ماوقع، طرفداران محمود گفتند: پیرمرد آلزایمر دارد، احترامش واجب است! – البته مزهپرانیهای توهین آمیز اینچنینی در خونشان بود.
چوب خشک گفتن به خسروی آواز ایران
اما مدل بی حرمتیهای اصولگرایان و احمدینژادیها به هنرمندان انواع و اقسام دارد و فقط شامل حال یکی دونفر نیست!
مثلا هیچ کس نمیتواند این موضوع را درک کند که از چه روی، روزی روزگاری نمایندگان حامی دولت سابق در مجلس، میگفتند صدای یک چوب خشک!! از صدای خسروی آواز ایران یعنی (محمدرضا شجریان ) بهتر است؟! نماینده دیگری هم از همین طیف گفته بود: "من حالم از شنیدن صدای این… به هم میخورد واقعا جای تاسف بود که ما سر سفره افطار مجبور بودیم صدای ربنای کسی را بشنویم که… و حالت بدی به من دست میدهد وقتی صدای او را میشنوم." (بخشهای نامناسب این اظهارات نقطه چین شدهاند.)
صحبتهایی که بیانگر اوج تفکر خصمانه اصولگرایان نسبت به هنرو هنرمندانی است که با منش سیاسی آنها همراه و همگام نمیشوند.
ارزش هنرمند نزد اصولگرایان
در واقع جریان راست، در طول این سالها بارها نشان داده که نه تنها پشیزی برای این قشر (هنرمند) ارزش قائل نیست، بلکه تره هم برای افتخارات ملی ایران خرد نمیکند.
مگر همین رییس دولت سابق نبود که هرچه در چنته داشت رو کرد تا علیه روشنفکران و هنرمندانی که منتقد اویند سخن بگوید و دستآخر هم از واژه "بزغاله" دروصف آنها استفاده کرد؟ واژهای که کسانی چون مرحوم پرویز مشکاتیان را به واکنش و نامهای شدیداللحن علیه او (احمدینژاد) واداشت.
حتی برخی چهرههای خاص اصولگرایی که باید الگوی دیگران باشند را میبینیم که این اواخر چه اظهارنظرهایی کرده اند و چگونه برگزاری کنسرتها را حرام و فساد اعلام میکنند.
این همهاش نیست! بی احترامی به هنرمندان از سوی جریان اصولگرا، همیشه با توهین و یا ممنوع التصویر کردن کسانی چون فاطمه معتمدآریا همراه نبوده. بلکه یک وقتهایی با گذاشتن لیلی به لالای هنرمندی شروع میشود وبا پایانی تلخ برای همان هنرمند تمام. درست مثل اینکه در سال ۸۸ و در اوج ناآرامیها هوس میکنند حبیب به ایران بیاید، تا نمایش روشنفکریشان را بهمنصه ظهور گذارند، اما هیچ وقت به او مجوز نمیدهند تا حسرت به دل، زیر خروارها خاک آرام بگیرد.
جنس اصلی مخالفت
اما جنس اصلی رفتار اصولگرایان با هنرمندان، جنس همان رفتار مشمئز کننده هفته نامه اصولگرای یالثارات است. اصولگرایان بهره گیری از هر کلام زشتی دروصف دگراندیشان هنرمند را جایز میدانند! حتما در جریان شاهکار تازه! این هفته نامه قرار گرفتهاید. همه تان میدانید این نشریه درباره هنرمندان جشنواره حافظ چه نوشته و از چه واژهای دروصف آنها استفاده کرده! (واژهای که از به کاربردن دوباره آن معذوریم)
و شاید همین رفتارها و تناقضهاست که باعث شده روزبه روز جامعه هنرمند کشور از اصولگرایان فاصله بگیرند! و لااقل از سر لجبازی با جریان راست هم که شده پای صندوق رای بروند و به اصلاح طلبان اقبال کنند و حتی شبکههای مجازی خود را محلی بدانند برای تبلیغ به نفع اصلاح طلبان!
نمونه این لجبازی با جریان راست و استقبال از جریان چپ را در انتخابات سال ۹۲ و ۹۴ مجلس دیدیم، از باران کوثری و ترانه علیدوستی بگیرید تا حمید فرخ نژاد، همه باهم یک لیست را تکرار کردند. تکراری که نتیجه اش پیروزی تمام و کمال اصلاح طلبان تهران در مجلس شد.
و بازهم رضا کیانیان
و اکنون در حالی که تنها ۱۰ ماه دیگر به رقابتهای ریاست جمهوری دوره دوازدهم وقت باقی است و روزها به شماره افتادند برای انتخابی دیگر، انگار بازهم، هنرمندان دست به دامن سیاست شده اند و با احساس نگرانی از اینکه مبادا آن جناح حرمت شکن (از جنس هفتهنامه اصولگرای یالثارات) بر سر کار بیاید، تبلیغات به نفع حسن روحانی را کلید زده اند. نمونه بارزش پست اخیر اینستاگرامی "رضا کیانیان" هنرپیشهای که مطمئنا در طول سالهای اخیر نشان داده مجیز گوی کسی نیست ولی دلسوز سینما و هنر است…. کیانیان اخیرا از این موضوع گفته که بازهم به حسن روحانی رای خواهد داد و نوشته: "جناب آقاى رئیس جمهور، من و همه آنهایى که به شما راى دادیم، به خاطر نویدِ تدبیر و امیدى بود که وعده دادید! شما در این سه سال کارهاى بزرگى را در عرصه سیاست خارجى و اقتصاد به سرانجام رساندید؛ تاریخ شاهد است. و همچنان، من و همه ى کسانى که به لیست مورد تایید شما براى نمایندگى مجلس راى دادیم؛
به خاطر احتیاج به امید بود!
با اینکه نسبت به فرهنگ و هنر کم مهرى کردهاید، اما باز هم به شما راى خواهم داد، تا بتوانید برنامههاى خود را هر چه بیشتر به سرانجام برسانید."
اگرچه تمجید و تشکرهای کیانیان از حسن روحانی دو پهلو ومصداق بارز یکی به نعل و یکی به میخ است، اما علی رغم آن با صراحت میگوید که دوباره به روحانی رای خواهد داد.
ولی چرا؟
در نوشتههای کیانیان دو چیز را میشود خوب فهمید؛ یکی اینکه هنوز انتظارات مردم برآورده نشده اما امید به این دولت پابرجاست و دوم اینکه او عملکرد دولت به هنر را بی مهری تلقی میکند اما مشتاقانه خواهان پابرجایی حسن روحانی تا ۴ سال دیگر است، چون وی هم مثل باقی هنرمندان و مثل باقی مردمان از روی کار آمدن گزینه "بدتر" میترسد.
او میداند
کیانیان و امثال او خوب میدانند اگر دولتی به مانند دولت سابق بر سر کار بیاید بازهم " بهمن قبادیها " و بهرام بیضاییها " باید جلای وطن کنند و دیار غربت را برگزینند، خانه سینماها پلمب شوند و بی صاحب بمانند، پوپولیستها با هدیه تهرانیها عکس بگیرند و"شو آف" کنند، عدهای در تصویرها یی پشت مقامات، به تعریف و تمجیدهای آنچنانی بپردازند و نان به نرخ روز خورها بارو بندیل منفعتطلبانه خودشان راببندند و فاتحه هنر و هنرمند را بخوانند.
و چه بسا در آن بازار مکاره، هفته نامههایی چون یالثارات هم گستاخانه تر و بیشکیباتر، ناسزاهای "منشوری!" علیه مردمانشان به کارگیرند.
از همین روست که کیانیان و امثال او علی رغم گلایهها و ابراز نارضایتی از وضعیت فعلی، بازهم از حسن روحانی حمایت میکنند و وی را منجی گذر از بحرانهای فعلی میدانند تا مبادا دولتی بهمانند دولت سابق برسر کار بیاید.
و پر بیراه نیست اگر بگوییم حمایتهایی از این دست اگر در ماههای باقیمانده به انتخابات ریاست جمهوری در میان سایر هنرمندان نیز فراگیر شود چه بسا مردم را نیز مشتاقتر کند تا در سال۹۶ باردیگر آرایشان را به نفع حسن روحانی در صندوق بریزند و گزینه "بدتر" انتخاب نشود.