این روزها حامیِ احمدی‌نژاد بودن از احمدی‌نژاد بودن سخت‌تر است

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: روزی، روزگاری او را «غیرقابل پیش‌بینی ترین» چهره ی سیاسی به شمار می‌آوردند و حالا«عجیب و غریب ترین»؛ روزی روزگاری او را نماد «پاکدستی و عدالت پیشگی» می‌دانستند و حالا، ابایی از نسبت دادن انحراف و خیانت به او ندارند. اگرچه همچنان رفتارهای «محمود احمدی‌نژاد» غیر قابل پیش‌بینی است اما مردم در جریان «کم و کیفِ» برخی رفتارها، گفتارها، واکنش‌ها و حتی سکوت‌های او قرار گرفته‌اند و به اصطلاح؛ دیگر از هیچکدام از رفتارهای او، غمگین و شاد به طرزی که نتوانند خود را کنترل کنند؛ نمی‌شوند اما غصه دار می‌شوند که «هشت سال» امور این مملکت را به دست چه کسی سپرده بوده اند!؟
«به زمین و زمان»؛ این گویاترین عبارت برای «نامه نگاری‌های بی‌حساب و کتاب و بدون هدفِ محمود احمدی‌نژاد» است زیرا او به معنای واقعی کلمه؛«به زمین و زمان» نامه نوشته است و شاید همچنان نیز این نامه نوشتن های«گاه و بی‌گاه» و«بدون پاسخ» را ادامه دهد اما نامه ی اخیر به«بن سلمان» قطعاً برای رئیس دولت‌های نهم و دهم گران تمام خواهد شد!
>سوژه‌ای به نام احمدی‌نژاد!
این روزها دیگر، انگیزه و کششی برای از احمدی‌نژاد نوشتن وجود ندارد، سر از کارهای او در نمی‌آوریم؛ دیده شدن با این هزینه‌های سنگین برای منافع ملی و امنیت سرزمینی، دیگر توجیه پذیر نیست. برای در صحنه بودن نیز نمی‌تواند پاسخی قانع‌کننده باشد پس یا باید از کنارِ او با بی‌تفاوتی تمام گذشت و یا این که باید آن قدر نوشت تا معلوم شود، «آبشخور» تفکرات گیج و مبهوت‌کننده ی او کجا است و در نهایت او از این مسیری که در حال ریل‌گذاری کردن؛ دائم«کژ» و«مژ» می‌شود به کدامین مقصد منتهی خواهد شد؟
سوژه‌ای به نام احمدی‌نژاد دیگر نمی‌تواند «سوژه»ی قابل قبول یا موضوع دندان‌گیری برای نوشتن باشد اما واکنش‌ها به نامه ی اخیر به«بن سلمان» و این ادعا که «علمای قم» او را به حضور نپذیرفته‌اند الا یک نفر! مجاب مان می‌کند که یک بار دیگر، گزارشی با محوریت رئیس دولت‌های نهم و دهم تنظیم کنیم که حتی اگر حق شهروندی جمهوری اسلامی ایران نیز از وی سلب شود؛ ۸ سال رئیس جمهور بودن را نمی‌شود با هیچ «اسید و وایتکس» از تاریخ این سرزمین زدود.
>نامه‌ای که شاید…
«نامه به بن سلمان»!؟ ابتدا به ساکن باورمان نشد! اساسا و از همان اول، وقتی از بُهت و انکار خارج شدیم؛ گمان بردیم این نیز یکی از آن دست رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی محمود احمدی‌نژاد است که دیگر «نخ نما» شده‌ترین رفتار است اما بعدِ بحث‌هایی که بر سر «کاندیدای ۱۴۰۰» شدن و نشدن در گرفت و حتی برخی منابع از «دیدار و چانه زنی»
با شورای نگهبان سخن به میان آوردند که «تکذیب» شد اما
نه «سفت و محکم»! تازه به این مسئله پی بردیم که این
«به سیمِ آخر زدن ها» تازگی ندارد. «خانه نشینی ۱۱ روزه» نیز در پیِ یکی از همین«به سیمِ آخر زدن ها» صورت پذیرفت و حالا ممکن است وقتی فهمیده یا به او فهمانده‌اند که «پاستور» بی‌«تکرار»ترین رویای احمدی‌نژاد بودن است! دست به قلم شده تا به مانع تراشان بفهماند؛ «یک احمدی‌نژاد همواره یک احمدی‌نژاد است: حتی اگر کوچکترین شانسی برای «سیاست مرد» بودن نداشته باشد.
دیدن تیترِ« افزایش دوز رادیکالیسم با عرض ادب به جلاد!» معنادارترین پالسی بود که می‌شود گفت«پایان یک چهره» به تلخ‌ترین شکل ممکن در شُرُفِ وقوع است آن هم وقتی بدانیم تیترِ
« افزایش دوز رادیکالیسم با عرض ادب به جلاد!»، دستپخت«تسنیم» است نه «شرق» و «آفتاب یزد».
تیترِ «تسنیم» بازتابِ داخلی یک نامه است از سوی رسانه‌ای که روزی، روزگاری از حامیان وی بود اما بازتاب بین‌المللیِ این نامه دردآور است وقتی نیویورک تایمز نوشت:«رئیس جمهور سابق ایران که به خاطر سخنانش در انکار هولوکاست معروف بوده و خواستار حذف اسرائیل از نقشه جهان شده بود، نامه‌ای دوستانه به سرسخت‌ترین دشمن عرب این کشور نوشته است: ولیعهد عربستان سعودی.» و
نیویورک تایمز از کنار هم قرار دادن «هولوکاست» و «اسرائیل» و «ولیعهد عربستان» به یک جمع‌بندی ناراحت‌کننده دست پیدا کرده است؛ کسی که روزی روزگاری:« خواستار حذف اسرائیل از نقشه جهان شده بود…» نامه‌ای «دوستانه» به «سرسخت‌ترین دشمن» عرب این کشور نوشته است؛ به«ولیعهد عربستان سعودی.»
>«خشم» و «عصبانیت»‌ از کلمات حامیان دیروز احمدی‌نژاد می‌بارد!
خبرگزاری تسنیم در گزارشی با تیترِ« افزایش دوز رادیکالیسم با عرض ادب به جلاد!» اگرچه می‌کوشد به اصطلاح«از کوره در نرود» و انتقادات خود را در لفافه‌ای از آرامش اما به تندی آشکار سازد ـ علاوه بر محتوای نامه، استفاده از عباراتی همچون “عالیجناب”، “برادر محترم”، “برادرتان محمود احمدی‌نژاد” در خطاب به شخصیتی که بارها دشمنی خود را با انسانیت به اثبات رسانده است، نکته تعجب‌آمیزتر این نامه است. ـ اما هرچه می‌کوشد به نتیجه‌ای نمی‌رسد و عنان از کف داده می‌نویسد:« از سوی دیگر، چنین نامه‌نگاری‌هایی را نمی‌توان تنها ناشی از ضعف تحلیل برشمرد. اقدامات رئیس‌جمهور سابق در ماه‌های گذشته نشان می‌دهد که وی تمنای خاصی برای دیده شدن و جلب توجه در سیاست دارد و برای بازگشت مجدد به عرصه افکار عمومی دست به کارهایی می‌زند که بیشتر به انتحار شبیه است و از وزانت سیاسی وی می‌کاهد.»
در گزارش تسنیم، در ادامه و در قالب کلماتی که «خشم» و «عصبانیت» از سر و رویِ واژه به واژه ی آن می‌بارد! می‌خوانیم:«شاید چنین رفتارها و اظهاراتی از ناحیه آقای احمدی‌نژاد بخشی از هدف او برای جلب توجه در فضای افکار عمومی را تامین کند، اما در نهایت نتیجه ضرورتاً آن‌طوری نخواهد بود که او به‌دنبالش است.» و ما متوجه می‌شویم آن تردید و تامل در این که اساساً یادداشتی با موضوع و محور«رفتارهای شاذ احمدی‌نژاد» بنویسیم یا نه؛ چندان نیز بیراه نبوده است زیرا رسانه‌های خیلی اصولگرا نیز معتقدند:«این اظهارات و خلاف‌گویی‌های احمدی‌نژاد علاوه بر اینکه به‌اعتقاد برخی مخالفان و منتقدانش، ریاکارانه و در تضاد با شخصیت شناخته‌شده اوست، عرصه را برای مخالفان وی فراهم می‌کند تا بیش‌ازپیش وی را مورد هجمه رسانه‌ای قرار دهند.»
>برای برخی، احمدی‌نژاد از ۸۹ تمام شده بود!؟
نکته قابل تامل در این یادداشت، مرزبندی‌های تاریخی است که حکایتی پنهان را آشکار می‌سازد و آن این که شاید برای«برخی» محمود احمدی‌نژاد از همان«۸۹» به انتها رسیده بوده است زیرا، نوشته شده:
«سریال رادیکالیسمی که آقای احمدی‌نژاد از سال‌های ۸۹ به بعد برای ارائه چهره متفاوتی از خود کلید زده و در برهه‌های مختلفی به‌دنبال القای جدی فاصله‌گذاری خود با سیاست‌های جمهوری اسلامی است، نه‌تنها برای او تاکنون فایده‌ای نداشته بلکه او را از بدنه «حامیان ۳ تیر ۸۴» خود نیز کاملاً جدا کرده است. اما این رادیکالیسم در برخی برهه‌ها به سکانس‌های عجیب و غریب و «فانتزی‌طوری» می‌رسد که نامه اخیر به «محمدبن سلمان جلاد» از آن سکانس‌ها است. احتمالاً‌ آقای احمدی‌نژاد تصور می‌کند حالا که در چنین مسیری قرار گرفته بازگشت از آن فایده‌ای ندارد بلکه مدام باید دوز این رادیکالیسم را تشدید کند تا دست‌کم از فواید آن بهره ببرد؛ مسئله‌ای که تجربه سیاسی در ایران اثبات کرده عاقبت آن یا انفعال است، یا ارتجاع و یا انتحار و گزینه دیگری در کار نیست.»
>ادعای ممانعت بزرگان و مراجع تقلید قم از دیدار با احمدی‌نژاد
ماجرا اما در همان نامه به«محمدبن سلمان جلاد»نوشتن تمام نمی‌شود زیرا خبرهایی، حکایت از آن دارد که «بزرگان» و «مراجع تقلید» قم ـ به جز یک نفر که نمی‌دانیم کیست! ـ احمدی‌نژاد را به حضور نمی‌پذیرند و این یعنی اختلافاتی که بین احمدی‌نژاد و حوزه از سال ۹۰ وجود داشته، همچنان به قوت خود باقی است!
در گزارشی که در سال ۹۰ منتشر شده بود می‌خوانیم:«اگرچه با با روی کار آمدن دولت نهم و دهم گمان بر این بود که شاهد تعامل قوی و مستحکمی بین دولت و حوزه باشیم اما در مقاطعی این امر محقق نشد و حتی برخی اظهارنظرهای دولتمردان گلایه‌های جدی را در حوزه‌های علمیه برانگیخت. به نحوی که در سفرهای استانی رئیس جمهور به قم شایعاتی شنیده شد که بعدها رنگ واقعیت به خود گرفت. یکی از این شایعات اجازه ملاقات ندادن از سوی برخی مراجع بود.» و این مسئله همان حکایت همیشگی است که «حوزوی ها» نیز از «۸۹» به بعد، صلاح را بر دوری جستنِ از احمدی‌نژاد دیدند تا جایی که حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد غروی یکی از اعضای وقت شورای عالی حوزه علمیه قم به رسانه‌ها گفته بود: «هنگامی که مردم ببینند مرجعی به دولتی نظر مثبت ندارد و از اقدامات آن دلگیر و دلواپسی دارد، آن‌ها نیز دلنگران می‌شوند.»
۹ سال بعد یعنی مرداد ۱۳۹۹ یعنی همین روزهایی که در حال سپری کردنِ آن هستیم؛ بازهم خبر از یک ممانعت و روی گردانی منتشر می‌شود که بازهم یک سوی آن احمدی‌نژاد و سوی دیگر آن «بزرگان» و «مراجع تقلید» قم است، خبری که در متن آن «احمد کریمی اصفهانی»، چهره شاخص اصولگرا که در طیف سنتی تعریف می‌شود حضور دارد و از خیانت‌ها و رویکردهای اشتباه احمدی‌نژاد در دوره ریاست جمهوری می‌گوید از اینکه باید محاکمه شود و البته خبر از نپذیرفتن او از سوی مراجع طی حضور اخیرش در قم نیز می‌دهد. آنچه در پی می‌خوانیم، بخش‌هایی از گفت و شنود «کریمی اصفهانی» با«خبرآنلاین» است که بی‌هیچ پرده پوشی از «احمدی‌نژاد» می‌گوید:
>هیچ کس احمدی‌نژاد را بخاطر خیانتش مواخذه نکرد
«امانت از همان روز اول امانت است و پایان دوره هم امانت است. ما امروز شاهد این هستیم که یک نابسامانی و از هم گسیختگی در کشور به دلیل همین بی‌ملاحظگی‌ها به وجود آمده است و این قابل جبران نیست و خیلی از فرصت‌ها از دست رفته است. یکی از فرصت‌های طلایی که در این ۴۰ سال بدست آمد، دوره طلایی
۸ سال ریاست جمهوری احمدی‌نژاد بود که از نظر درآمد ارزی بالاترین درآمد را داشتیم و اگر ما در آن مقطع ارز را کنترل و حفظ کرده بودیم به اندازه تمام دوره‌ها درآمد نفتی آن دوره را داشتیم و میانگین فروش نفت ما ۱۱۰ دلار بود و بیشترین نفت را در آن مقطع ۸ ساله فروختیم. هیچ کسی نیامده است و این شخصی که این همه خیانت کرد را مواخذه کند و این مسئله‌ای است که به نظر من در کنار قوه مجریه، قوه قضائیه با دنبال کردن تخلف‌هایی که در ادوار مختلف ریاست جمهوری باید جلوی این خسران‌ها را بگیرد یا قوه مقننه با نظارت خود، می‌توانستند بهتر عمل کنند اما این فرصت‌ها از بین رفت. در صورتی که ما با آن پول می‌توانستیم مملکت را صدها سال بیمه کنیم، لذا در کنار این ویژگی‌هایی که رئیس جمهور باید داشته باشد حتما دو قوه دیگر هم باید در صحنه حضور داشته باشند و تعامل بین قوا برای هم افزایی رفع مشکلات باشد.»
>ظلم‌های دولت احمدی‌نژاد قابل قیاس با هیچ رئیس جمهوری نیست
«باز هم می‌گویم برخی روسای جمهور ما در دوره دومشان خوب عمل نکردند اما ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد از روز اول تا پایان دوره ۸ ساله خراب بود. ظلم‌ها و جنایت‌هایی که احمدی‌نژاد کرد قابل مقایسه با هیچ رئیس جمهوری در مملکت نیست و با هیچ دوره‌ای قابل مقایسه نخواهد بود. من حاضرم در هر دادگاهی پاسخ بدهم ودر این باره مناظره کنم.»
>احمدی‌نژاد فکر می‌کرد لنگر زمین و آسمان است
با این وجود به نظر می‌رسد که احمدی‌نژاد بازهم به شکل جدی هوس پاستور را دارد و با رویکرد اپوزیسیونی در تلاش برای ورود به صحنه است. یا اخیرا اقداماتی مانند نامه نوشتن به گوترش یا
بن سلمان را از سوی او شاهد بودیم که تلاش دارد یک چهره دیگراز
خود در فضای داخلی و خارجی به نمایش بگذارد. فکر می‌کنید برای ۱۴۰۰ بیاید یا… آقای احمدی‌نژاد یکی از رئیس جمهورهایی بود که از اول دوره‌اش تا روز پایان کارش فرافکنی داشت و خودش را در نظام جمهوری اسلامی یک سر و گردن از کل مسئولین بالاتر می‌دانست و یکی از اشتباهات بزرگ این بود که فکر می‌کرد لنگر زمین و آسمان است و هر مشکلی را می‌تواند حل کند و حتی داشت یک جای پا از رهبری هم بالاتر می‌گذاشت.
تنها کسی که از رهبری اخطار کتبی گرفت آقای احمدی‌نژاد بود، اما او با همین ظاهر نمایی‌ها و فرافکنی‌ها بدون اینکه مردم کوچه و بازار بدانند چه خیانتی به خانواده‌های ایرانی کرده است و هیچ کسی هم تا الان نیامده است و او را به چالش نکشیده است که همه بفهمند آقای احمدی‌نژاد چه کارهایی کرده است.
یکی از کارهایش پرداخت یارانه نقدی بود. ما برای یارانه پرداخت کردن
در کشور قانون داشتیم اما قانون به درستی اجرا نشد. مسئله بعدی افزایش قیمت حامل‌های انرژی در دستور کار بود و مجلس تصویب کرد که ۳۰ درصد درآمد آن را به تولید اختصاص دهد و ۷۰ درصد آن را به مردم اختصاص دهند اما درست انجام نشد او می‌توانست این ۷۰ درصد را به اضافه آن ۳۰ درصد کند و ۱۰۰ درصد شغل ایجاد کند تا خانواده‌ها از این بهره ببرند، آن مکانیزمی که احمدی‌نژاد پیش گرفت برای یک خانواده ۴ نفره در ماه ۲۰۰ هزار تومان یارانه بود اما اگر شغل ایجاد می‌کرد و ما برای شغل درآمد ۲ میلیونی در نظر بگیریم، برای یک خانواده ۴ نفره در ماه ۲ میلیون می‌شد، پس یعنی او ۱ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان از جیب ملت سرقت کرده است.
مردم هم باید رئیس جمهور یا مجلسی که انتخاب می‌کنند را به صورت مستمر رصد کنند؛ اینکه رای دهند و بروند درست نیست و پرسشگری باید یکی از ویژگی‌های ملت ایران باشد. ملت از این به بعد باید بدانند که پرسشگری کنند و اینکه مقام معظم رهبری مرتب از پرسشگری حرف می‌زند برای این است که ما بدانیم که مسول نباید خلاف بگوید و اگر وعده‌ای می‌دهد باید به آن عمل کند. به نظر من ما باید یک تحولی هم در ریاست جمهوری‌ها و هم در مسئولین و هم در مردم ایجاد کنیم.
حتی اگر نصف شغل هم ایجاد می‌شد باز هم این خانواده ۴ نفره باید ۱ میلیون دریافت می‌کردند اما او ۲۰۰ هزار تومان یارانه داده است و ۸۰۰ هزار تومان از جیب مردم سرقت کرده است. حتی اگر به حداقل اکتفا کنیم که یک چهارم آن را با این امکانات به مردم هدیه می‌داد باز هم ۵۰۰ هزار تومان می‌شد اما او ۲۰۰ هزار تومان داده است و باز هم ۳۰۰ هزار تومان سرقت کرده است. این چیزی است که در دادگاه کشور و دستگاه قضا باید به آن رسیدگی کند و از آن طرف او باید جواب دهد. اینها مسائلی است که گذشته است اما مملکت را نابود کرده است.
>بزرگان و مراجع قم احمدی‌نژاد را راه نداده اند!
در مملکت حتما باید تشویق و تنبیه باشد و زمانی که تشویق نباشد تنبیه هم نیست و آقای احمدی‌نژاد نباید جرات کند که امروز از منزل بیرون آید، ایشان چند روز پیش به قم رفته‌اند و ملاقاتی داشته‌اند اما خدا را شکر بزرگان ما و مراجع ما هیچ کدام ایشان را راه نداده‌اند و فقط یکی از مراجع ایشان را پذیرفته است. مراجع به دلیل اینکه از خباثت او خبر داشتند او را راه ندادند. او تعدادی را به استخدام خود در آورده است و هر زمانی که جایی می‌رود مردم فکر می‌کنند که آنها طرفداران او هستند در صورتی که اینها کسانی هستند که احمدی‌نژاد به استخدام خود درآورده است تا دور او را شلوغ کنند. این کاری است که عمروعاص هم کرد. به نظر من می‌رسد که ما قبل از این که هزینه‌ای برای مملکت درست کنیم باید به مردم آگاهی بدهیم که هزینه جدید را برای ریاست جمهوری ندهیم و رئیس جمهوری که به مردم خیانت کرده است را به
مردم نشان دهیم.
>مردم باید بدانند چرا احمدی‌نژاد رد صلاحیت می‌شود
به نظر من مثل خیلی از مسائل که در مملکت ما هنوز به آن رسیدگی نکرده‌اند این هم یکی از آن موارد است. به نظر من حتما باید مردم مطلع شوند. من فکر نمی‌کنم با خیانت‌هایی که برای ما مشخص است به هیچ عنوان او مورد تایید قرار گیرد، ولی در عین حال مردم باید بدانند که او چکارهایی کرده است تا هزینه شورای نگهبان و کسانی که تایید یا رد صلاحیت می‌کنند بالا نرود. حداقل آن این است که به دستگاه‌های نظارتی ما کمک کند تا مردم آگاه شوند و بدانند علت رد صلاحت او برای خیانت‌هایی است که در کشور انجام داده است.»

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *