دکتر میرجلال الدین کزازی :خُنیا، به سوگ می‌نشیند؛ آواز، با درد و دریغ دمساز، می موید؛ چنگ، درمانده و دلتنگ، گیسو می‌پریشد؛ تار، زار، می گرید؛ نی، جانگزای و جگرسوز، می نالد، تنبک، دمادم، از غم بر سر می کوبد؛ چرا؟……

خُنیا، به سوگ می‌نشیند؛
آواز، با درد و دریغ دمساز، می موید؛
چنگ، درمانده و دلتنگ، گیسو می‌پریشد؛
تار، زار، می گرید؛
نی، جانگزای و جگرسوز، می نالد،
تنبک، دمادم، از غم بر سر می کوبد؛
چرا؟……
زیرا بزرگمرد آواز ایران، استاد محمدرضا شجریان؛ آن خرمّخوی‌ترین خنیایی، که یادش گرامی باد! به مینوی برین شتافته است تا از این پس بهشتیان را، با گلبانگِ پهلوی و مینُوی خویش، بیاَفْساید(=افسون کند) و دل ازآنان برباید و دری از هنرِ جانپرور، بر رویشان، بگشاید. ای شگفتا شگفت:
چرا عمر طاووس و دراج کوته؟
چرا زاغ و کرکس زید در درازی؟

آواز بمـویـد و بگریـد آهنـگ
گیسو بِکَنَد ز شورِ اندوهان، چنگ
نی نالد و تار زارد و دف سـوزد
در سوگِ گرانمایه‌ فرّ و فرهنگ
کرج – ۱۷ر۰۷ر۱۳۹۹

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *