نگاهی به زندگی و فعالیت‌ها و آثار زنده‌یاد دکتر غلامعباس توسلی جامعه‌شناسى و جنبش‌هاى اجتماعى در سال ۱۳۶۴، مدیر گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران شد و یک سال بعد ریاست دانشکده علوم اجتماعی را برعهده گرفت. این نقطه عطفی در فعالیت‌های دانشگاهی دکتر توسلی بود که تا سال ۱۳۸۶، یعنی ۲۲ سال بعد ادامه یافت. در آن هنگام که محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور شده بود، توسلی را مانند بسیاری از همفکران و همکاران استادان دیگر از دانشگاه که خانه او محسوب می‌شد بیرون راندند (سید مسعود رضوی)

 

مرحوم دکتر غلامعباس توسلی، جامعه‌شناس نام آشنا، در روز پنج‌شنبه ۲۵ مهرماه ۱۳۹۹ دیده بر جهان ما فرو بست و در غوغای اپیدمی و اخبار دیگری که سیاست و فرهنگ و افکار عمومی را درگیر ساخته است، به آرامی تشییع و به سوی آرامگاه ابدی بدرقه شد. زندگی علمی و سیاسی و حرفه‌ای او در هم تنیده و جداناشدنی است. دکتر توسلی، همزمان آموزگار و استادی متبحر و صاحب ایده و صادق، جامعه‌شناسی باسواد و آشنا به مفاهیم و متخصص، مدیری قابل اعتماد و قابل اتکا در نهادهای فرهنگی،‌ و سرانجام کنشگری فعال در سویه سیاست ایران بود که امروزه در تمایزی معنادار با عنوان ملی ـ مذهبی شناخته می‌شوند. عقبه شکوفای این جریان سیاسی به نهضت ملی شدن صنعت نفت در دوران صدارت دکتر محمد مصدق، و پس از کودتای ۲۸ مرداد، به نهضت مقاومت ملی با حضور روحانیون نامدار و روشنفکران برجسته‌ای چون آیت‌الله سیدابوالفضل زنجانی، سیدرضا زنجانی، سیدمحمود طالقانی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی و تعداد پرشماری از همفکران و همراهان این جریان بازمی‌گردد.
سپس انسجام حزبی تازه‌ای به نام «نهضت آزادی ایران» شکل می‌گیرد که توسلی، مهندس عزت‌الله سحابی، دکتر محمدمهدی جعفری، دکتر ابراهیم یزدی، دکتر مصطفی چمران، دکتر علی شریعتی و برخی دیگر از کنشگران دینی و ملی ایران، نسل جوانتر و پویاتر همین جریان محسوب می‌شوند. آنان به وضوح و با شور و حرارت، دنباله جریان مقاومت را پیگیری می‌کردند و بر مبنای انگاره‌های بازرگان و طالقانی از جهان‌بینی اسلامی و تفاسیر نوگرایانه از وحی و آیات قرآن مجید، گرایشات انقلابی را در کنار نوعی از “اخلاق دینی” و “مذهب اخلاقی”، در سایه فهم مدرن و متناسب با علوم جدید از دین، راهگشای زندگی و سیاست ایرانیان قلمداد می‌نمودند. اما غلامعباس توسلی برخلاف همراهانش، به موازات سیاستگری و فعالیت حزبی، در پی کسب علم و دانش روز هم بود. او از معدود فعالین برجسته این جریانات بود که مهم‌ترین شاخه علوم انسانی مدرن، یعنی جامعه‌شناسی را در سطوح بالای آکادمیک دنبال کرد و صاحب دیدگاه و منظری قدرتمند و جایگاهی معتبر در دانشگاه‌ها شد.
در میان رهبران متقدم و همگامان و مبارزان دهه ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ خورشیدی، غالباً پزشکی و تخصص‌های فنی و مهندسی جایگاه ویژه‌ای داشت. به ندرت کسانی چون جعفری و شریعتی و توسلی، علوم انسانی خوانده و با ادبیات و جامعه‌شناسی و رشته‌های دیگر در این شاخه از علوم سر و کار داشتند. همین امر، شاید یکی از نقاط ضعف بزرگ در مبارزات سیاسی آن دوران بود. به نحوی که نسل جوانتر از هواداران نهضت آزادی، همچون حنیف‌نژاد، سعید محسن و علی‌اصغر بدیع‌زادگان، لطف‌الله میثمی و دیگران غالباً مهندسان و متخصصان رشته‌های فنی بودند؛ همچنان که بازرگان و سحابی و چمران و یزدی نیز در رشته‌های فنی و پزشکی متخصص و متبحر بودند.
دکتر غلامعباس توسلی متولد ۱ خرداد ۱۳۱۴ و درگذشته ۲۵ مهر ۱۳۹۹، در میان دانشجویان و استادان جامعه‌شناسی دانشگاه تهران و مجامع علمی و آکادمیک ایران، چهره‌ای شناخته شده بود. او از نخستین کسانی بود که در کنار استاد بنیانگذار جامعه‌شناسی در ایران،‌ یعنی دکتر صدیقی، رشته جامعه‌شناسی را رونق داد و در کنار دانشگاه، در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، نخستین گام‌های پژوهشی، نظری و میدانی را برای تحقیق و آموزش جامعه‌شناسی برداشت و برای شناخت جوامع و اقوام و طبقات اجتماعی در کشور پهناوری چون ایران، فعالیت موثری را آغاز کرد.
تحقیقات و تدریس و تحصیلات او، مانعی در راه مبارزات سیاسی نبود، اما بی‌شک اگر به صورت متمرکز در مسیر آکادمی و پژوهش و آموزش فعالیت می‌کرد، به یکی از جامعه‌شناسان نامدار آسیایی بدل می‌شد. جامعه ما به چنین متخصصانی نیاز فراوان داشته و دارد. کسانی که از منظر علمی و عینی به آموزش و پژوهش و تألیف و تدوین نظریات و پروژه‌ها بپردازند و به واسطه تربیت محققان شایسته و متخصصان برجسته، نظم و کارآمدی را به جامعه تزریق کنند و توسعه و شکوفایی را در عرصه‌های گوناگون محقق سازند.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، غلامعباس توسلی در پی مبارزات، آموزش‌های سیاسی و نظامی، و رد و بدل کردن پیامها و بیانیه‌های مبارزاتی نهضت و یاران نزدیک و معتمد بود. او از اعضای جوان و مؤثر این حزب سیاسی منتقد رژیم پهلوی محسوب می‌شد و به محض پیروزی انقلاب که زنده‌یاد مهندس مهدی بازرگان به صدارت و نخست‌وزیری در دولت موقت برگزیده شد، او نیز فعالیت خود را در صورت و محتوایی تازه دنبال کرد. تصویر تاریخی از لحظه اعلام حکم نخست وزیری مهندس بازرگان در کنار امام خمینی در دست است که غلامعباس توسلی نیز در سمت راست نخست وزیر نشسته است. این آغاز دوران تازه ای برای ایران و نهضت و توسلی بود که در تاریخ ماندگار شده است.
بازرگان، مردی بسیار صدیق بود و به خواست
امام خمینی و شورای انقلاب،‌ برای پذیرش نخست‌وزیری دولت موقت یا به اصطلاحی دیگر دولت انتقالی، از کلیه منصب‌ها و مقامات حزبی در نهضت و دیگر محافل و تشکل‌ها استعفا داد و کنار کشید. یاران و همراهان وی نیز همین صدق و استقلال را پیشه کردند و سرلوحه کار قرار دادند. وزرا و مدیران برجسته آن دوران، تعلقات حزبی را کنار نهادند تا با استقلال و بدون وابستگی و تعلق، در خدمت کشور و انقلاب و قانون باشند.
دکتر توسلی البته بیشتر در نهضت فعالیت کرد. او مدتی مشاور رادیو و تلویزیون دولتی شد و بنا به علایق و گرایشاتی که داشت به دانشگاه بازگشت. ابتدا به ریاست دانشگاه اصفهان برگزیده شد و چون اندکی بعد، دانشگاه‌ها در پی انقلاب فرهنگی تعطیل شد و طرحی نو برای دگردیسی و دگرگونی بنیانهای آکادمی در ایران دنبال می‌شد، جمعی از نخبگان شناخته شده و سیاستگران معتمد و آشنا گرد آمدند و شورایی به نام شورای انقلاب فرهنگی را برساختند. این شورا، وظیفه سیاستگزاری، گزینش مدیران و استادان، تدوین کتب درسی، ارائه سرفصل‌های دروس و ضرورت‌های علمی و عینی و عملی و سیاسی را یکسره برعهده گرفته بودند. توسلی نیز یکی از اعضای شورا بود.
در میانه دهه ۱۳۶۰، دکتر توسلی در پی انزوای نهضت آزادی و کنار نهاده شدن اعضای آن از نهادها و رئوس سیاسی، به وظایف و علایق علمی روی آورد. انجمن جامعه‌شناسی ایران را سرپرستی کرد و به تدریس در دانشگاه پرداخت. در سال ۱۳۶۴، مدیر گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران شد و یک سال بعد ریاست دانشکده علوم اجتماعی را برعهده گرفت. این نقطه عطفی در فعالیت‌های دانشگاهی دکتر توسلی بود که تا سال ۱۳۸۶، یعنی ۲۲ سال بعد ادامه یافت. در آن هنگام که محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور شده بود، توسلی را مانند بسیاری از همفکران و همکاران استادان دیگر از دانشگاه که خانه او محسوب می‌شد بیرون راندند و نگارنده که قبلا و در سال ۱۳۷۶ یک بار با مرحوم دکتر توسلی و مهندس مصطفی کتیرایی گفتگو کرده بودم، در همان ایام با وی مجددا دیدار و گفتگوی مطبوعاتی دیگری انجام دادم، در چنان اوضاع و احوالی بود که آن رویداد و اندوه و اضطرابش برای آینده دانشگاه و کشور را در کنار بی‌اعتنایی به وضع و سرنوشت خاص خود در سیما و سخنان وی، عیان مشاهده کردم.
غلامعباس توسلی یکی از دانشوران خراسانی، زاده و اهل رشتخوار بود و پدرش ملااحمد که از واعظان و علمای آن حوزه بود، در سال ۱۳۲۵ درگذشت. نخستین ادوار تحصیلات غلامعباس توسلی در مکتبخانه سپری شد. قرآن و ادبیات فارسی و عربی، همراه با مقدمات دیگر را ادامه می‌داد و شاید اگر پدرش زنده می‌ماند، طلبه و روحانی می‌شد. پس از مرگ پدر، وی به دبستان ابتدایی رفت و در کلاس چهارم پذیرفته شد. اسم آن مدرسه، دبستان طغرایی رشتخوار بود. بعد از آن وارد دبیرستان قطب‌الدین حیدر در تربت حیدریه شد و عزم خود را جزم کرد که به دانشگاه برود. در سال ۱۳۳۴ پس از اخذ دیپلم متوسطه، در امتحان ورودی دانشسرای عالی تهران شرکت کرد و در کنکور زبان و ادبیات فرانسه رتبه اول را به دست آورد. مدتی فرانسه خواند و سپس شروع به فراگیری زبان انگلیسی کرد و به این ترتیب جد و جهد علمی وی در دانشسرای عالی، چند سال بعد با اهدای مدال فرهنگ با پایه دبیری، استخدام در دانشسرای عالی و کسب رتبه اول تحصیلی در تمام آزمون‌ها، او را به موفقیت و موقعیت بهتری رهنمون ساخت.
در آن دوره، اهمیت جامعه‌شناسی به تازگی درک شده بود و قبل از آن، بیشتر فلسفه و نوعی مباحث اجتماعی ملهم از مارکسیسم همراه با ترجمه آثار آبای کمونیست‌ها از طریق حزب توده در فضای علمی و مطبوعات و محافل دیگر باب شده بود. در دانشگاه سوربن در دهه ۱۳۳۰ میلادی، جامعه‌شناسی از فلسفه متمایز و ممتاز شده و مورد استقبال فراوان قرار گرفته بود. آثار امیل دورکهایم و ماکس وبر و آرای بزرگان مکتب شیکاگو در آمریکا و سپس جامعه‌شناسان سوربن در فرانسه رونق و محبوبیت زیادی پیدا کرد. در این زمان بود که در ایران، برخی دانشجویان زبده‌ که در سال‌های ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۰ راهی فرنگ شده بودند به میهن بازگشتند.
دانشگاه تهران که از ادغام پلی‌تکنیک و دانشسرای عالی و چند نهاد دیگر شکل گرفته و به مدیریت عیسی صدیق و محمود حسابی و تعدادی از مهندسان و معماران، بنیان و گسترش یافته بود، به زودی متوجه علوم انسانی شد و بازگشت دکتر صدیقی و چند تن دیگر، زمینه‌های علوم انسانی و اجتماعی را آماده ساخت تا رشته جامعه‌شناسی تأسیس شود. در همان هنگام، نسل تازه‌ای در حقوق و اقتصاد و تاریخ و جامعه‌شناسی پرورده شدند. افرادی با گرایشات مختلف که بعدها منشاء اثر شدند، همچون محمدعلی رجایی، باقر پرهام، اکبر اکبری،‌ احمد اشرف، داور شیخاوندی، علی شریعتی، حسن حبیبی و … تعدادی از اشخاص متعلق به این گروه بودند.
غلامعباس توسلی نیز به دلیل اخذ رتبه اول، یک سال به تدریس و ادامه تحصیل در دانشسرای عالی تهران پرداخت و سپس با بورسیه مربوط به دانشگاه برای فارغ‌التحصیلان ممتاز، و دریافت پذیرش دانشگاه پاریس،‌ به فرانسه رفت و رشته جامعه‌شناسی را برای تحصیل و تخصص برگزید. او پنج سال در پاریس درس خواند. رساله‌ای با عنوان «جامعه سنتی ایران از دید اروپائیان: مقایسه نظریات انگلیسی‌ها و فرانسویان» و رساله دیگری به نام «صنایع دستی ایران و جنبه‌های روانشناسی اجتماعی آن» نوشت و ارائه کرد که ظاهراً این رساله با مساعدت مالی مرکز تحقیقات علمی فرانسه،‌ در همان زمان منتشر شده است.
از سویدیگر یک اتفاق مهم در نهادهای آموزش دانشگاهی در رابطه با پژوهشهای اجتماعی افتاد. در این دوران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی ایران وابسته به دانشگاه تهران تأسیس شده و به قلب مطالعات اجتماعی ایران بدل شده بود، از آنجا که مبارزات سیاسی دهه ۱۳۳۰، پس از کودتای ۲۸ مرداد، با اختناق شدیدی روبه‌رو شده و در اوایل دهه ۱۳۴۰، که نهضت روحانیت و حضور مراجع در خرداد ۱۳۴۲ منجر به درگیری و خونریزی شده بود،‌ وضع خاصی برای کلیه مبارزان و کنشگران سیاسی ایجاد نموده بود. نهضت آزادی ایران در همین دوره فعالیت اصلی خود را سامان داد و اندکی بعد،‌ رهبران آن به زندان افتاده و محاکمه شدند.
غلامعباس توسلی در خارج کشور، یکی از رابطین و فعالان نهضت آزادی بود. در انجمن‌های اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپا و آمریکا، و در شاخه برون‌مرزی نهضت آزادی، فعالیت داشت. در تابستان سال ۱۳۴۵ به ایران بازگشت و در رشته جامعه‌شناسی در دانشسرای عالی به تدریس پرداخت. علاوه بر آن در بخش مطالعات شهری مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی نیز پژوهش می‌کرد. دکتر توسلی در گفتگویی درباره تحقیق و تحصیلش در فرانسه می گوید:
داستان ادامه تحصیل من در رشته جامعه‌شناسی طولانی است. زمانی که به پاریس مهاجرت کردم نخست مشغول تحصیل در رشته «ادبیات فرانسه» شدم، ولی این رشته چندان ایده‌آل من نبود که بخواهم مدت ۴سال اقامت در پاریس فقط ادبیات فرانسه بخوانم. از این رو، تصمیم گرفتم، تغییر رشته بدهم و در رشته اقتصاد تحصیل کنم. در آن چهار سال نمی‌توانستم هم موفق به اخذ دکتری شوم و هم لیسانس در رشته دیگری را بگیرم. در آن سال‌ها دکتر علی شریعتی هم در پاریس بودند با ایشان و دیگر دوستان که مشورت کردم به این نتیجه رسیدم که در رشته علوم اجتماعی ادامه تحصیل دهم. این رشته به تازگی در دانشگاه‌های پاریس تأسیس شده بود و علاقه‌مندان زیادی داشت. دانشمندان زیادی از دیگر کشورها به پاریس می‌آمدند و در این حوزه سخنرانی می‌کردند. طولی نکشید که من شیفته این رشته شدم؛ این بود که تصمیم گرفتم، غیر از دکتری ادبیات فرانسه یک لیسانس دیگر هم بگیرم. بنابراین در پاریس، دو رشته را به صورت همزمان خواندم، علوم‌اجتماعی را در سطح کارشناسی و زبان فرانسه را در سطح دکتری تحصیل کردم.
عنوان رسالۀ اصلی من «جامعه سنتی ایران از دید اروپاییان: مقایسه دیدگاه انگلیسی‌ها و فرانسویان» و رساله فرعی «صنایع دستی ایران و جنبه‌های روان‌شناسی اجتماعی آن» بود. این انتخاب خود من بود. من برای تحقیق به انگلیس رفتم و در کتابخانه‌های آنجا و بایگانی اسناد تاریخی شروع به یادداشت‌برداری کردم. خیلی از دانشجویان ایرانی به آنجا می‌رفتند و موضوع رساله آنها غالباً در رابطه با ایران بود اما من موضوعی را انتخاب کردم که مدارکش در اروپا و سندش در ایران بود. برای همین من دو قرن تاریخ قاجار را انتخاب کردم. همه اشخاصی که این رساله را مطالعه کردند، پسندیدند و خوشبختانه این رساله با کمک مالی «مرکز تحقیقات علمی فرانسه» قبل از دفاع من از آن به چاپ رسید. توسلی از نخستین ایرانیانی بود که با ارایه دو رساله موفق به دریافت دکتری دولتی از فرانسه شد.
بخشی دیگر از فعالیت و کارها و فهرست آثار وی را براساس زندگینامه‌ای منتشر شده از وی در اینجا می‌آورم:
توسلی پس از بازگشت به وطن در تابستان ۱۳۴۵ به تدریس با سمت استادیاری در دانشسرای عالی اشتغال یافت. ضمناً در بخش مطالعات شهری مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران نیز به تحقیق پرداخت و در مطالعات اقتصادی و جامعه‌شناختی و طرح‌های جامع شهری از جمله طرح جامع تهران که از سوی سازمان برنامه به مؤسسه واگذار شده بود و طرح جامع شیراز که با همکاری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران انجام می‌پذیرفت و همچنین طرح‌های جامع اراک و همدان و چند شهر دیگر شرکت داشت و به صورت مستقل آن‌ها را سرپرستی و تدوین می‌نمود. وی در آن دوره همچنین سرپرستی طرح ارزشیابی سواد توأم با حرفه را که در اصفهان و دزفول به‌طور آزمایشی از سوی یونسکو و سازمان برنامه وارد تجربه و عمل شده بود، برای ارزیابی و بازسازی در مؤسسه به عهده داشت. نتیجۀ این تحقیقات و مطالعات علاوه بر گزارش‌های علمی، پیشنهادهایی عینی و عملی برای چگونگی توسعه و رشد شهرها در آینده بود.
توسلی سپس به درخواست دانشگاه ملی ایران، رشته جامعه‌شناسی را در دانشکده ادبیات آن دانشگاه پایه‌گذاری و برنامه‌ریزی کرد و به تدریس برخی دروس در آنجا پرداخت. در سال ۱۳۵۰ از دانشسرای عالی به دانشگاه تهران منتقل شد و یک سال بعد به دانشیاری ارتقا یافت. سپس در سال بعد از آن به سمت مدیر گروه جامعه‌شناسی انتخاب شد. در سال ۱۳۶۴ مجدداً به عنوان مدیر گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران انتخاب شد و یک سال بعد نیز به ریاست دانشکده منصوب گردید. او همچنین در ایجاد دوره دکتری در دانشگاه‌های تهران، تربیت مدرس و دانشگاه آزاد اسلامی نقش بسزایی بر عهده داشته‌است.
غلامعباس توسلی تاکنون بیست جلد کتاب تألیف کرده‌است که برخی از آن‌ها مانند نظریه‌های جامعه‌شناسی، جامعه‌شناسی کار و شغل، جامعه‌شناسی دین و … به چاپ‌های مکرر رسیده‌اند. ایشان همچنین در حدود شصت مقاله علمی ـ پژوهشی در مجلات معتبر داخلی و بین‌المللی منتشر کرده‌است و فعالیت‌های علمی خود را همچنان ادامه می‌دهد. وی همچنین عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران می‌باشد.
از جمله فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی غلامعباس توسلی در دوره ده ساله (سال‌های ۴۵ تا ۵۶ در ایران) شرکت در جلسات متعدد سیاسی، مذهبی و همکاری با علی شریعتی در حسینیه ارشاد، ایراد سخنرانی‌های متعدد در دانشگاه‌ها (از جمله دانشکده فنی دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه مشهد، دانشکده کشاورزی کرج، دانشکده ادبیات و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران) همچنین حسینیه ارشاد، مسجد قبا، کانون توحید و… بوده‌است.
وی در دوره انقلاب فرهنگی تا زمان بازگشایی دانشگاه‌ها سرپرستی بخش برنامه‌ریزی علوم انسانی را در ستاد انقلاب فرهنگی بر عهده داشت و برنامه‌های این رشته‌ها را نهایی کرده و به تصویب ستاد رساند. وی در مصاحبه‌ای با نشریه لوح در فروردین ۱۳۷۸ اظهار کرد که ستاد انقلاب فرهنگی نقش تعدیل‌کننده داشت و عمده‌ اخراج‌ها و تبعیدهای اساتیدی که با جریان حاکم هماهنگ نبودند توسط دانشجویان و گروه‌های انقلابی داخل دانشگاه صورت می‌گرفت. او بر این باور است که حتی بعد از انحلال ستاد انقلاب فرهنگی هم، شورای عالی انقلاب فرهنگی هرگز نتوانست قدرت اجرایی خاصی در مدیریت دانشگاه‌ها پیدا کند.
دکتر توسلی نقش بارز و مثبتی در دانشگاه های ایران پس از انقلاب داشت و برخلاف بسیاری از تنگ نظران و کم سوادانی که تندروی و شعارزدگی را به مشغله ای زیانبار بدل کردند، او اهل تسامح و دیالوگ باقی ماند و چون دنیا و دانشها و جوامع جدید را می شناخت و در زیست نوین و شرایط متفاوت صاحب تجربه های بسیاری شده بود، تن به تعصب و خامی نداد. در علم جامعه شناسی نیز از سرآمدان و چهره های شاخص بود و شاگردان بسیار تربیت کرد و کتابها و سخنرانی ها و مقالات ارزشمند داشت که هم اکنون قابل خوانش است و در دسترس دانشجویان و پژوهندگان قرار دارد. به همین دلایل او استادی معتبر بود. در بخشی از پیام و اعلامیۀ انجمن جامعه شناسی ایران، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و انجمن انسان شناسی ایران انجمن جمعیت شناسی ایران به این نقش آفرینی علمی و تاریخی اشاره شده و در خصوص فعالیت توسلی در ارتقای دانش جامعه‌شناسی، چنین نوشته شده است:
«غلامعباس توسلی در دوران پس از انقلاب اسلامی نقش تعیین کننده‌ای در حفظ، تداوم و تثبیت رشته‌های علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی داشت و علوم اجتماعی ایران از این رو وامدار تلاش‌های مسوولانه این استاد فرزانه است. توسلی از نیمه دهه ۴۰ تا نیمه دهه ۹۰ خورشیدی در کسوت استادی در موسسه تحقیقات اجتماعی و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دیگر دانشگاه‌ها به تدریس نظریات و حوزه‌های جامعه شناسی به آموزش و پژوهش اشتغال داشته، آثار ارزشمندی تالیف و ترجمه کرده و بسیاری از دانش آموختگان علوم اجتماعی افتخار شاگردی وی را داشته اند. توسلی همچنین از موسسان و نخستین رئیس انجمن جامعه شناسی ایران بوده و نقش تعیین‌کننده‌ای در ایجاد و تثبیت جایگاه انجمن ایفا کرد.»
فهرست تألیفات و آثار
ت‍ح‍ل‍ی‍ل‍ی از زن‍دگ‍ان‍ی و آث‍ار دک‍ت‍ر ع‍ل‍ی ش‍ری‍ع‍ت‍ی، بی نا،
بی تا، بی جا.ر ده م‍ق‍ال‍ه در ج‍ام‍ع‍ه‌ش‍ن‍اس‍ی دی‍ن‍ی و ف‍ل‍س‍ف‍ه ت‍اری‍خ ب‍ا ت‍أم‍ل‍ی در زن‍دگ‍ی و ان‍دی‍ش‍ه‌ دک‍ت‍ر ع‍ل‍ی ش‍ری‍ع‍ت‍ی، ت‍ه‍ران: ق‍ل‍م، ۱۳۶۹.ر ج‍ام‍ع‍ه ش‍ن‍اس‍ی دی‍ن‍ی، ت‍ه‍ران: س‍خ‍ن، ۱۳۸۰.ر جامعه‌شناسی شهری، تهران: دان‍ش‍گ‍اه پ‍ی‍ام ن‍ور، ۱۳۷۸، (جامعه‌شناسان، ۱۳۹۱).ر ج‍ام‍ع‍ه‌ش‍ن‍اس‍ی ک‍ار و ش‍غ‍ل، ت‍ه‍ران: س‍ازم‍ان م‍طال‍ع‍ه و ت‍دوی‍ن ک‍ت‍ب ع‍ل‍وم ان‍س‍ان‍ی دان‍ش‍گ‍اه‍ه‍ا (س‍م‍ت)، ۱۳۷۵.ر توسلی، غلامعباس … [و دیگران]، جامعه‌شناسی کشورهای اسلامی، ویراسته‌ ایرج ساعی ارسی، تهران: جامعه‌شناسان، ۱۳۸۸.ر جامعه‌شناسی و آموزش و پرورش: دیروز، امروز، فردا، تهران: نشر علم، ۱۳۸۶.ر ج‍س‍ت‍اره‍ای‍ی در ج‍ام‍ع‍ه ش‍ن‍اس‍ی م‍ع‍اص‍ر، ت‍ه‍ران: ج‍ام‍ع‍ه‌ای‍ران‍ی‍ان، ۱۳۸۰، (حکایت قلم نوین، ۱۳۸۶).ر توسلی، غلامعباس … [و دیگران]، دیدگاه توحیدی، گردآوری از: مصطفی ایزدی و قاسم مسکوب، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی تا.ر م‍ش‍ارک‍ت اج‍ت‍م‍اع‍ی در ش‍رای‍ط ج‍ام‍ع‍ه‌ آن‍وم‍ی‍ک راب‍طه‌ آس‍ی‍ب‌ه‍ا و ان‍ح‍راف‍ات اج‍ت‍م‍اع‍ی ب‍ا م‍ش‍ارک‍ت اج‍ت‍م‍اع‍ی، ت‍ه‍ران: دان‍ش‍گ‍اه ت‍ه‍ران، م‍وس‍س‍ه ان‍ت‍ش‍ارات و چ‍اپ، ۱۳۸۲.ر منابع و مأخذ کار و صنعت در ایران گزارش‌های آماری و مقالات، باهمکاری محمد سلمان قائمی‌زاده، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۸.ر ن‍ظری‍ه‌ه‍ای ج‍ام‍ع‍ه‌ش‍ن‍اس‍ی (۱): (رش‍ت‍ه ع‍ل‍وم اج‍ت‍م‍اع‍ی)، ت‍ه‍ران: دان‍ش‍گ‍اه پ‍ی‍ام ن‍ور، ۱۳۷۸.ر ن‍ظری‍ه‌ه‍ای ج‍ام‍ع‍ه ش‍ن‍اس‍ی، ت‍ه‍ران: س‍ازم‍ان م‍طال‍ع‍ه و ت‍دوی‍ن ک‍ت‍ب ع‍ل‍وم ان‍س‍ان‍ی دان‍ش‍گ‍اه‍ه‍ا (س‍م‍ت)، ۱۳۶۹.
ترجمه ها
ای‍روی‍ن‍گ ام. زی‍ت‍ل‍ی‍ن، … [و دی‍گ‍ران]، آی‍ن‍ده ب‍ن‍ی‍ان‍گ‍ذاران ج‍ام‍عه ش‍ن‍اس‍ی، ترجمه‌ غ‍لام‌ع‍ب‍اس ت‍وس‍ل‍ی، ت‍ه‍ران: ق‍وم‍س، ۱۳۷۳.ر ف‍ران‍س‍ی‍س ف‍وک‍وی‍ام‍ا، پ‍ای‍ان ن‍ظم، ت‍ه‍ران: ج‍ام‍ع‍ه‌ ای‍ران‍ی‍ان، ۱۳۷۹، (حکایت قلم نوین، ۱۳۸۵).ر پ‍ل لازارس‍ف‍ل‍د، ب‍ی‍ن‍ش‍ه‍ا و گ‍رای‍ش‍ه‍ای ع‍م‍ده در ج‍ام‍ع‍ه ش‍ن‍اس‍ی م‍ع‍اص‍ر، ت‍رج‍م‍ه و ت‍دوی‍ن غ‍لام‍ع‍ب‍اس ت‍وس‍ل‍ی، ت‍ه‍ران: ام‍ی‍رک‍ب‍ی‍ر، ۱۳۷۰.ر ب‍وررو، آل‍ف‍ون‍س‍و، دانشگاه، سازمانی امروزین، ترجمه‌ غلامعباس توسلی و رضا فاضلی، تهران: علم، ۱۳۸۷.ر ن‍ورث وی، م‍ری، درآم‍دی ب‍ر گ‍روه‌س‍ن‍ج‍ی و پ‍وی‍ائ‍ی گ‍روه‍ی، ت‍رج‍م‍ه‌ غ‍لام‌ع‍ب‍اس ت‍وس‍ل‍ی، ت‍ه‍ران: دان‍ش‍گ‍اه ت‍ه‍ران، م‍وس‍س‍ه ان‍ت‍ش‍ارات و چ‍اپ، ۱۳۵۴.ر ک‍وه‍ن، ب‍روس، م‍ب‍ان‍ی ج‍ام‍ع‍ه ش‍ن‍اس‍ی، ت‍رج‍م‍ه و اق‍ت‍ب‍اس غ‍لام‍ع‍ب‍اس ت‍وس‍ل‍ی و رض‍ا ف‍اض‍ل، ت‍ه‍ران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۸۷.ر لارس‍ن، ک‍ال‍وی‍ن، ن‍ظری‍ه‌ه‍ای ج‍ام‍ع‍ه‌ش‍ن‍اس‍ی م‍ح‍ض و ک‍ارب‍ردی، ت‍رج‍م‍ه‌ غ‍لام‍ع‍ب‍اس ت‍وس‍ل‍ی و رض‍ا ف‍اض‍ل، ت‍ه‍ران: س‍ازم‍ان م‍طال‍ع‍ه و ت‍دوی‍ن ک‍ت‍ب ع‍ل‍وم ان‍س‍ان‍ی دان‍ش‍گ‍اه‍ه‍ا (س‍م‍ت)، ۱۳۷۷.
پایان‌نامه
Tavassoli, G. Abbas. La societe iranienne et le monde oriental, vue a travers l’oeuvre d’un ecrivain anglais James Morier et d’un ecrivain francais Pierre loti. Paris: Librairie d’Amerique et d’orient،۱۹۶۶

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *