درباره دهخدا دکتر ایرج افشار -۳۰

دوره جدید صوراسرافیل
دو هفته قبل از کارت پستالی که میرزامحمد‌خان با معاضد‌السلطنه نوشت، میرزاقاسم‌خان از ایوردُن طی نامه‌ای به لندن پیشنهادی به معاضد‌السلطنه درباره شماره چهارم کرده بود. از آن برمی‌آید که میرزاقاسم خان به عنوان چاپ روزنامه می‌خواسته است خود را از ایوردُن به پاریس بکشاند. قسمت‌هایی از آن‌ نامه چنین است:
«اخبار نمره چهارم در این دو روزه به پاریس فرستاده می‌شود. ولی حضرت عالی باید ترتیب کاملی بدهید، اگر همه جهت در پاریس طبع خواهد شد و اسباب زحمت جناب آقاشیخ محمدخان است و بدان واسطه دیر به دیر منتشر و اسباب نُکث اداره می‌شود، بنده حاضرم که با همین مخارجی که در این جا به من التفات می‌کنید، می‌روم در یک گوشه از پاریس می‌مانم و روزنامه را زود به زود می‌فرستم. اگر باید حروفچین تهیه فرمایید، باز هم هرچه زودتر باید در فکر آن باشید، زیرا که روزنامه از اشاعه به ترتیب ترقی می‌کند و این طوری که معلوم می‌شود و قراین نشان می‌دهد اگر قدری در قیمت تخفیف بدهید و قدری در نظم آن سعی فرمایید گمانم این است که پیشرفت نماید… با این سستی، کاری از پیش نمی‌رود و اسباب خسارت حضرت عالی می‌شود.»
معاضد‌السلطنه در جزئیات مربوط به توزیع روزنامه، در قبال سختگیری و مراقبتی که دولت نسبت به ورود آن به ایران داشت، طی نامه ۲۳ مارس از لندن به دوستان خود متذکر می‌شود:
«به توسط چهار سفارت باید روزنامه به طهران فرستاد: یکی ایطالی، دویم بلجیک، سیم اطریش، چهارم آلمان. به توسط سفارت عثمانی ممکن است برای پناهندگان فرستاد. به هر کدام شش ـ هفت نسخه باید فرستاد. به رشت خیلی باید فرستاد که به قزوین و طهران هم بفرستند. از طرف بوشهر و بندرعباس به اصفهان و شیراز می‌توان فرستاد.»
نشر شماره اول دوره جدید صوراسرافیل، و لوله‌ای میان ایرانیان افکند. صلابت نوشته‌های دهخدا با ارائه سرمقاله بسیار اساسی و مهم شماره اول آن ذیل عنوان «طبیعت سلطنت چیست؟» موجب شد که هم تحسین عده‌ای را که از وحشت دستگاه سلطنتی ستم‌ها دیده بودند برانگیزد و هم زبان انتقاد جمعی را که از آن دستگاه انتظار و امید یا وحشت و ترش داشتند بگشاید. البته در این میان معدودی سختی و تندی بی‌‌ملاحظه صوراسرافیل را از لحاظ روش مبارزه نامناسب می‌دانستند.
شاید می‌ترسیدند که به این ترتیب، روزنامه افول کند و مستبدین را بهانه تازه‌ای به دست افتد که به قلع و قمع آزادی‌خواهان بپردازند. از میان نامه‌های دسته‌ای که از لحن صوراسرافیل ترسیده بودند به نامه دکتر حسینقلی خان از تهران باید اشاره کرد. ولی مشخص‌ترین نام، نام مخبرالسلطنه است. او مدتی والی آذربایجان و همیشه از کسانی بود که در دستگاه دربار و حکومت منصبی داشت. پس عقیده‌اش به امید آن که راه مماشات و مصلحت‌جویی کلاً مسدود نشود، در نامه‌ای خطاب به دهخدا این طور بود:
«نمره اول صوراسرافیل رسید. ملاحظه گردید. سرور مخلص به حزن مبدل شد. درست سیاق کلام، خلاف مصلحت امروزی ماست. می‌دانم نفس مرده من در سینه‌ آتشین شما اثری نخواهد کرد.»

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *