بیژن عبدالکریمی: حول منافع ملی وحدت نداریم!

یک استاد فلسفه با بیان اینکه مطابق اصل ۲۷قانون اساسی اجتماعات آزاد است، گفت: دولت باید شرایطی فراهم کند که مردم اجتماعاتی داشته باشند؛ باید نگاه تغییر کند و گفتمان جدیدی خلق شود، گفتمانی که خواهان جذب حداکثری مردم به سوی گفتمان انقلاب باشد.

بیژن عبدالکریمی در گفتگو با ایسنا، با بیان اینکه تقریبا دو قرن است که جامعه ایران دو قطبی شده است و به عبارتی ما دو ملت در یک کشور هستیم، اظهار کرد: بخشی از این ملت در عالم سنت و بخشی در عالم مدرن زندگی می‌کنند. قدرت سیاسی ایران فقط سنتی‌ها را می‌بیند و نوگراها را شهروند اصلی خود حساب نمی‌کند. همین نادیده گرفته شدن سبب طغیان نسل‌های جدیدی از این نوگرایان شده است.

وی معتقد است که دولت و مسئولان باید مسأله را بفهمند. متأسفانه یگانه شیوه‌‌ای که حاکمیت با معترضان برخورد می‌کند شیوه مواجهه پلیسی است و این درحالیست که ریشه قضیه، پلیسی و امنیتی نیست. اگر نیروهای خارجی و معاند قاطی می‌شوند و شرایط را به آشوب و خون و خون‌ریزی می‌کشانند این‌ها براساس آن شکافی است که در جامعه وجود دارد.

این استاد فلسفه تأکید کرد: در ایران شکاف اجتماعی وجود دارد که هر روز بیشتر می‌شود. این شکاف بین دو بخش از ملت یعنی سنت‌گراها و نوگراهایی که حرف یکدیگر را نمی‌فهمند و همچنین بین حاکمیت و بخش عمده‌ای از طبقه متوسط و نوگرا وجود دارد. این شکاف باید ترمیم شود. متأسفانه هم نیروهای نادان در پوزیسیون و هم در اپوزیسیون وجود دارد و این‌ها دو تیغه یک قیچی واحد هستند که یکدیگر را بازتولید و هر دو طرف خشونت ایجاد می‌کنند و قربانیان اصلی مردم هستند؛ حتی وقتی از نیروهای ناجا و نیروهای امنیتی و… کشته می‌شوند هم اینها جزو مردم هستند.

وی به این پرسش که آیا این شکاف فقط خاص ایران است؟ پاسخ داد: در جوامع دیگر هم تکثر و تنوع آرا هست اما همه حول منافع ملی وحدت دارند. در آمریکا جمهوری خواهان و دموکرات‌ها وقتی پای منافع ملی به میان می‌آید منافع آمریکا، منافع مردم آمریکا و منافع آمریکایی‌ها نسبت به هر چیزی در اولویت است، اما در کشور ما تکثر آرا شکوفایی ایجاد نمی‌کند. ایران همچون یک ماشین با دو موتور است که یک موتور می‌خواهد ماشین را به سمت راست براند و یک موتور می‌خواهد ماشین را به سمت چپ براند. ما مثل یک گاری با دو اسب هستیم که هرکدام به جهت مخالف می‌روند و درنهایت این ماشین یا گاری متلاشی می‌شود.

عبدالکریمی افزود: اگر حاکمیت و گفتمان انقلاب در راستای رفع این شکاف در طبقه متوسط و در اقشار نوگرا نباشد، دچار مشکل خواهد شد؛ اما اگر بتواند این بخش را به سمت خود جلب کند موتور جامعه به سمت توسعه خواهد رفت.

این استاد فلسفه درباره اینکه حاکمیت چطور می‌تواند این طبقه را به خود جلب کند؟ توضیح داد: قدرت سیاسی نمی‌تواند این کار را انجام دهد؛ در واقع در این میان نیاز به واسطه‌ها و نمایندگانی است. قدرت سیاسی طی این ۴۰سال همه نیروهای واسطه را حذف کرده و خطای بزرگ جمهوری اسلامی همین است. اگر اعتراضات اجتماعی رهبر داشت می‌شد با آنها سخن گفت اما وقتی اندیشه و رهبر و نماینده‌ای ندارد معترضان در خیابان پخش می‌شوند و شرایطی فراهم می‌آید که به آتش زدن سطل‌های زباله و پمپ بنزین‌ها منجر می‌شود و حتی اسلحه هم از خارج وارد می‌شود، عوامل بیگانه هم دخالت می‌کنند و ناگهان کشور را با مسائل بی‌شماری تهدید می‌کنند و کشور به حالت امنیتی می‌رود.

وی همچنین درباره اینکه راه پاسخگویی دولت به مطالبات مردم مشروط بر اینکه خشونتی پیش نیاید چیست؟ خاطرنشان کرد: برخی مسئولان همین که کار را بدتر نکنند هنر کرده‌اند. وقتی وزیر آموزش و پرورش اعلام می‌کند که دانش‌آموزان دختر بازداشت شده را به کانون‌های بازپروری می‌فرستیم؛ جایی که معتادان و دزدان را می‌فرستند این حرف مثل بنزین ریختن روی آتش است.

عبدالکریمی با اشاره به اصل ۲۷قانون اساسی که براساس آن اجتماعات آزاد است، گفت طی ۴۳سال حتی یک بار به معترضان اجازه تجمع داده نشده است. چرا؟ این زیر پا گذاشتن قانون اساسی و میثاق ملی است و حاکمیت باید به این مسأله جواب دهد. مشکل اساسی این است که قدرت سیاسی و حاکمیت و گفتمان انقلاب و سنت‌گرایان، دیگری را نمی‌بینند و اصلا وجود دیگری را احساس نمی‌کنند که در این جهان دیگرانی وجود دارند که مثل ما فکر نمی‌کنند و نمی‌خواهند مثل ما زندگی کنند. البته از این سو نیز بخشی از جامعه آن‌چنان رادیکالیزه و دو قطبی شده است که آنها هم احساس نمی‌کنند یک دیگری وجود دارد و بخشی از جامعه در عالم سنت زندگی می‌کند و گرایش دینی و سنتی دارد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *