کابوس مسخ ذهن و روان در فضای مجازی پروفسور علی گرجی(استاد دانشگاه مونستر آلمان )

عصر جاری را عصر ارتباطات می نامند. پیدایش اینترنت و به تبع آن فضای مجازی ، از بزرگترین انقلاب هایی بود که توسط بشر رخ داد و به همین روی از ارتباطات مدرن به عنوان « انقلاب ارتباطات» نام می برند.

فضای مجازی و شبکه های اجتماعی تاثیر حیرت آوری در سرعت پیشرفت بشر بر جای نهاده است و اینک جهان دارد وارد عصر « متاورس» با همه ابعاد هیجان انگیز آن می شود. در یک کلام پیشرفت های شکوهمند ازتباطاتی بشر ، بازگشت پذیر نیستند و دیگر حتی ساکنان قبایل دورافتاده افریقا را نمی توان از اینترنت و فضای مجازی محروم کرد.

با همه این احوالات ، فضای مجازی مانند هر اختراع دیگر بشر ، به غیر از فواید بزرگ ، زیان هایی هم دارد که بی توجهی به آن بویژه برای نوجوانان و جوانان ممکن است پیامدهای پیش بینی نشده ای بر جا گذارد. مقاله ذیل ناظر بر این پیامدها و زیان هاست.

***

کنت گرگن روانشناس سرشناس آمریکائی در سال ۱۹۹۱ نسبت به بروز جهانی هشدار داد که در آن فن آوری‌های نوین با سوق دادن انسان به سمت روابط و تعهدات جدید و القای حس بی‌کفایتی و سو‌ءظن به ارزش‌های سنتی اجتماعی، جوامع را به کنترل خود در بیاورند.

به نظر می‌رسد که این پیش‌بینی در کمتر از ۳ دهه به وقوع پیوسته است. زندگی در فضای مجازی در جایی که شما زیباترین تصاویر، تجارب، احساسات و عقایدتان را با دوستان به اشتراک می‌گذارید، در نگاه اول بسیار زیبا و فریبنده به نظر می‌رسد. اما با طولانی شدن زندگی در این فضا بتدریج «خود واقعیِ» ما با تحت تاثیر قرار گرفتن از ابراز علاقه (لایک) و نظرات (کامنت) دیگران، برنامه‌های طراحی شده و هدفمند، خبرهای جعلی و فشارهای روانی موجود در این فضا شروع به ترک خوردن و انفصال می‌کند.

تحقیقات متعددی نشان داده است که حضور طولانی مدت در بسترهای مجازی نظیر فیسبوک و اینستاگرام با ایجاد طیف وسیعی از مشکلات شناختی-روانی نظیر اضطراب، افسردگی، ناهنجاری‌های روان-تنی و احساس تنهایی بیمار گونه، سبب تغییر درک صحیح ما از دنیای واقعی می‌شود. تحقیقات اخیر نشان داده است که حدود ۷۰ درصد از کاربران بسترهای مجازی در ایالات متحده و انگلستان دچار نوعی از اختلالات سلامت روانی هستند که اغلب ناشی از دریافت اخبار جعلی یا تحریف شده است.

براساس مطالعه‌ای که توسط انجمن سلطنتی بهداشت عمومی بریتانیا در سال ۲۰۱۷ انجام شده اینستاگرام مضرترین شبکه همرسانی فضای مجازی برای سلامت روانی جوانان شناخته شده است. در رده‌های بعدی اسنپ چت و فیسبوک قرار دارند. شواهد فراوانی وجود دارد که گردانندگان این بسترهای مجازی با برنامه‌ریزی و اطلاع دقیق زمینه‌ساز بروز اختلالات سلامت روان می‌گردند. در سال ۲۰۲۱ فرانس هاوگن کارمند سابق فیسبوک در مقابل کمیته سنای ایالات متحده شهادت داد که گردانندگان این بسترهای مجازی از تاثیرات مخرب بر روی سلامت روانی جوانان کاملا آگاهی دارند، اما به خاطر منافع شخصی حاضر به ایجاد تغییرات اصلاحی نیستند. این بسترهای مجازی با ایجاد اضطراب و افسردگی به دنبال کنترل رفتار کاربران از طریق القاء ناامیدی و یأس در آنان می‌باشند.

بررسی‌های منتشر شده توسط کمبریج آنالاتیکا نشان می‌دهد که چگونه بسترهای مجازی مثل اینستاگرام و فیسبوک باعث طرح چهره‌ها و مسائل اجتماعی و سیاسی مورد علاقه‌شان در بین کاربران می‌شوند. بسترهای مجازی با استفاده از تبلیغات هدفمند، هوش مصنوعی، استفاده از کاربران جعلی و … فرد را به سمت زندگی در یک دنیای غیر واقعی می‌لغزانند، جایی که با تغییر شخصیت و اولویت‌های زندگی و از بین بردن اعتماد به نفس وی اهداف خود را به طور نامحسوس دیکته کرده و باعث تغییر رفتار وی می‌شوند.

گردانندگان این بسترها اهدافی را که در دنیای واقعی قادر به دستیابی آن نیستند با دستکاری ذهن و شناخت فرد در دنیای مجازی به دست می‌آورند. اگر قادر به ایجاد ناامنی در یک جامعه نیستند با القای آن در ذهن فرد، دنیایی را که از دریچه دید وی پدیدار می‌گردد جهانی ناامن نشان می‌دهند. در حالی که واقعیت‌ها به درجاتی تحریف می‌شوند زندگی در فضای مجازی همیشه شکلی اغراق آمیز دارد. طبق تحقیقی که توسط سازمان یونسکو انجام شده نقش بسترهای فضای مجازی در تسهیل و بروز خشونت‌های فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی انکار ناپذیر است.

این بسترها با هدف کنترل جوامع به طور فعال در مسائل سیاسی کشورهای مختلف دخالت می‌کنند، دخالت هایی نظیر آنچه در انتخابات ایالات متحده در سال ۲۰۱۶، تحولات مجارستان، انتخابات اوکراین در سال ۲۰۱۴، و ماجرای برگزیت در بریتانیا در سال‌های گذشته رخ داده است. معمولا این بسترها با دادن نقش تنظیم کننده یا سانسورچی به شرکت‌هایی که توسط فعالان سیاسی خاص نظیر جورج سوروس تاسیس شده است، اهداف خود را عملی می‌کنند.

فضای مجازی با باز نشر و پراکنده کردن انبوهی از اخبار جعلی سعی دارند جوامع را دو قطبی ‌کنند، نظیر نقشی که در منازعات سوریه، و یا انتخابات ۲۰۲۰ ایالات متحده بازی کردند. در زمان خرید توئیتر توسط ایلان ماسک مشخص شد که بیش از ۸۰ درصد از پروفایل ها و ۹۰ درصد از اظهار نظرها (کامنت) در بستر مجازی توئیتر جعلی بوده‌اند. بسترهای مجازی با تدوین الگوریتم‌های جانبدارانه (Algorithmic Bias) اطلاعات مورد نظر خود را پس از درخواست کاربر در اختیار وی قرار می‌دهند. بسترهای مجازی با تکنیک‌های شناختی طراحی شده نوعی دیکتاتوری نامحسوس در برابر ابراز عقاید مخالف و فضای رعب برای مخالفین یا کسانی که عقاید متفاوتی دارند ایجاد می‌کنند. در چنین شرایطی، یا باید نظراتت کاملا شبیه آن‌ها باشد یا به عنوان مخالف آنها شناخته می شوی و مورد حملات شدیدی قرار خواهی گرفت که اغلب با استفاده از پروفایل‌های جعلی طراحی می شود.

بسترهای مجازی با برجسته کردن نقش افراد همسو با سیاست های خود یا بعضی افراد سرشناس (سلبریتی) هدایت افکار عمومی و قدرت اجتماعی-سیاسی از کانال این افراد را بدست می‌گیرند. انتخاب هدفمند سلبریتی‌ها از بین اشخاص کم سوادی صورت می‌گیرد که فاقد بینش عمیق اجتماعی-سیاسی بوده و قابل رخنه باشند.

رسانه‌های اجتماعی اکنون بیش از سیگار و الکل اعتیاد آور شده‌اند و آنچنان در زندگی انسان‌ها جا افتاده اند که نمی‌توان نقش آنها را در بهداشت روانی جامعه نادیده گرفت. براساس تخمین سازمان بهداشت جهانی نزدیک به یک میلیارد انسان در جهان از اختلالات گوناگون سلامت روان رنج می‌برند. مرکز کنترل بیماریهای ایالات متحده، اختلالات سلامت روانی را یک مشکل فزاینده بهداشتی دانسته است که در سال‌های آینده می‌تواند به معضل اصلی جوامع بشری تبدیل گردد. جوانان با ابتلای بیش از ۳۰ درصدی از گروه‌های بسیار آسیب پذیر می‌باشند. هر گونه طراحی برای ارتقا سلامت روان جامعه در دهه آینده بدون برنامه‌ریزی برای استفاده بهینه و پیشگیری از اثرات مخرب فضای مجازی موثر به نظر نمی‌رسد به موفقیت دست یابد.

همان‌طوری که ممانعت و پیشگیری از تعرضات جسمی در جوامع مختلف نهادینه شده است، حفاظت از اندیشه، ذهن و روان در مقابل تهاجمات بسترهای فضای مجازی نیازمند توجه جدی است. در این میان آگاهی بخشی مدون و منسجم بخصوص به نسل جوان نقشی بی بدیل بازی خواهد کرد. زمان آن رسیده است تا زمینه را برای آسیب‌های روانی به حداقل برسانیم و یک آینده سالم دیجیتال را طراحی کنیم. گرچه ضرورت دارد که یک برنامه جامع در سطح جامعه هرچه زودتر طراحی و اجرا شود، اما نباید از تلاش‌های فردی برای پیشگیری از ضایعات جبران ناپذیر روان در خانواده یا گروه‌های کوچک اجتماعی غافل بود.

در این میان مسئولیت اصلی ساماندهی بر عهده جامعه آکادمیک کشور می‌باشد. اگر فرانتس کافکا در زمان حاضر شاهکار ادبیاتی‌اش (مسخ) را به نگارش در می‌آورد، مکانی مناسب‌تر از بسترهای فضای مجازی برای دگردیسی شخصیت اصلی داستان (گرگوار سامسا) پیدا نمی‌کرد.

پژوهشگر مرکز تحقیقات علوم اعصاب شفا (تهران ) شنبه ۵ آذر ۱۴۰۱ روزنامه اطلاعات 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *