هاشمی: صدا و سیما به دلواپسان میدانداد تا تحلیلسطحیکنند
هاشمی در گفتوگو با پایگاه خبری «امید هستهای» ضمن اشاره به اینکه رژیم شاه اقدامات زیادی را در حوزه هستهای آغاز کرده بود، به رؤسای پیشین سازمان انرژی اتمی پیش از انقلاب اشاره داشت و گفت: آقای علیاکبر اعتماد از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ رئیس سازمان انرژی اتمی کشور بود. بعد از انقلاب بعضی از اعضای دولت موقت، خیلی مایل نبودند که آن وضع را ادامه بدهند. آقای فریدون سحابی، سرپرست سازمان انرژی اتمی شده بود.
وی با بیان اینکه سازمان انرژی اتمی در سال ۱۳۶۸ به عنوان سازمان کاملاً مستقل درآمد که رئیس آن معاون رئیسجمهوری بود، به تلاشها برای تکمیل نیروگاه بوشهر اشاره داشت و گفت: در خردادماه ۱۳۵۸ مقامهای کشور تصمیم گرفتند تا با توجه به هزینههای صورت گرفته و آمادگی آلمانیها برای ادامه کار، اقدامهای مربوط به راهاندازی نیروگاه بوشهر ادامه یابد.
وی به بلاتکلیفی پروسه نیروگاه بوشهر با توجه به جنگ ایران و عراق و برخی کارشکنیهای داخلی و در نتیجه خودداری آلمانها از ادامه کار اشاره داشت و تصریح کرد که مقامهای وقت ایران ناظر به همین مشکلات تصمیم به همکاری با پاکستان درباره نیروگاه بوشهر میگیرند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه اظهار کرد که بعد از پایان جنگ و خساراتی که متوجه نیروگاه بوشهر شده بود، ایران تحت نظر دولت وی که تازه آغاز به کار کرده بود، تصمیم گرفت برای تأمین برق کشور با کمک گرفتن از نقشههایی که از برنامه هستهای پاکستان دریافت کرده بودند، غنیسازی را آغاز کند و به پیشرفتهای اولیهای هم رسید.
دنبال بمب اتم نبودیم
هاشمی در ادامه با بیان اینکه «نمیخواستیم بمب اتمی بسازیم» به نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم اشاره داشت و گفت: مسئولان آژانس بینالمللی هستهای میآمدند و بازرسی میکردند و در زمان انجام کارهای مقدماتی هیچ وقت مزاحم ما نشدند البته کمکی هم نکردند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه در توضیح اقدامهای ایران برای پیشبرد برنامههای هستهایاش گفت: با چینیها قرارداد بستیم که «UCF» اصفهان را بسازند. نقشه کاملش را دادند و خودشان هم شروع کردند و در مهندسی جلو آمدند و به جاهایی رسیدند. در سفر دومی که به چین رفتم، رئیس جمهوری چین با یک تیم خبری و تلویزیونی به قرارگاه ما آمد و قرارداد نیروگاه هستهای را با من بست که دو نیروگاه بسازند. برنامه را خودشان ضبط و خبرش را با هیاهو پخش کردند. ۶۰ میلیون دلار به آنها دادیم. چون معاملات بزرگتری با امریکاییها کردند، این را متوقف کردند. در همان مسیر در اصفهان تقریباً ۳۰-۲۰ درصد پیش رفته بودند. نقشههایش را داشتیم و آموزشهایش را هم دیده بودیم اما آنها رها کردند و رفتند، خودمان در آنجا ادامه دادیم و الان کامل شده است. اصفهان هم به نتیجه رسید، ۴ هزار سانتریفیوژ دست دوم از پاکستان گرفته بودیم که آنها را آوردند و از بین آنها دستگاههای سالمتر را جدا کردیم.
البته از آنها نتیجهای جز آموزش نگرفتیم و خودمان شروع کردیم که به نتیجه رسیدیم. اینها در زمان من انجام شد. یعنی هم لیزر، هم آب سنگین، هم غنیسازی که تقریباً به نتیجه رسیده بود و هم تبدیل کیک زرد به اورانیوم (uf6) در آن دوره انجام شده بود.
رهبری سند توافقنامه سعدآباد را تأیید کردند
هاشمی در ادامه با اشاره به افزایش فشار کشورهای غربی برای متوقف کردن برنامههای هستهای افزود: قبل از اینکه دولت آقای خاتمی تمام شود، مذاکرات جریان داشت و چون آقای روحانی دبیر شورای امنیت بود، نقش مذاکره کننده را داشت. آن موقع تهدیدها و خطر شروع شده و به جایی رسیده بود که ما داوطلبانه کارها را تعلیق کنیم و فقط کارهای محدودی را که مشخص شده بود، انجام بدهیم یعنی غنیسازی و این کارها را تعطیل کنیم و تحقیقات را ادامه بدهیم.
رهبری هم تأیید کردند یعنی رهبری آخرین سندی را که در سعدآباد امضا شد، تأیید کردند. حتی وقتی علیه آن هیاهو شد، دفاع کردند و گفتند کار خوبی بود که انجام شد. در همان دوران تعلیق، ما موفق شدیم کار اصفهان را تمام کنیم که این توفیقی بود چون کار را به جایی رساندیم.
در آن دوره گاهــــی جلسهای خدمت رهبری بود که جمع زیادی شرکت میکردند. در آن جمع وزیر خارجه، رئیسجمهوری، رؤسای قوا، من، نظامیها مثل آقای شمخانی و دیگران بودند و برای قدم به قدم کارها مشورت میشد. تصمیمات رهبری با مشورت بود که نتیجه آن جلسه را میپذیرفتند. وقتی احمدینژاد آمد و گفت تعلیق را بشکنیم، آقای خاتمی گفت: من نمیشکنم، برای اینکه یک پرونده سنگین تهدید برای دولت بعد باقی میماند و من نمیخواهم دولت بعد از من وارث این مشکل شود. بعدها نمیدانم چگونه آقای خاتمی را قانع کردند که ایشان تعلیق را باز کرد. از آن به بعد دعواها شدت گرفت و بقیه مسائل که تا الان ادامه دارد.
آقای روحانی، آقای ظریف و آقای صالحی- که اواخر جزو دولت آقای احمدینژاد شده بود- در این مایهها نبودند. وقتی آقای روحانی آمد، این جزو اهدافش بود و مسأله را برای حل در دستور قرار داد. آقای ظریف هم وزیر خارجه شد و بعد چند نفر آمدند و رفتند که آقای صالحی آمد و سازمان را به عهده گرفت و کارشان را شروع کردند.
هاشمی درخصوص نقش مقامات مذاکره کننده هستهای از جمله صالحی و ظریف گفت: اینها کاملاً به صورت فنی مذاکره میکردند. آقای صالحی از لحاظ کارهای آژانس و آقای ظریف اصل مسائل و مذاکرات را پیگیری میکردند. آقای صالحی بیشتر با آژانس و آقای ظریف بیشتر با ۱+۵ سر و کار داشتند. قبل از اینها، آقای جلیلی مذاکره میکرد. یک دوره هم آقای لاریجانی مذاکره میکرد. آقای لاریجانی خوب پیش میرفت و هیاهویی نداشت و منطقی صحبت میکرد.
هاشمی افزود: وقتی موضوعی مثل پرونده هستهای، سیاسی و فنی شد، اعضای تیم مذاکره کننده هم باید ترکیبی از شخصیتهای آگاه به مسائل سیاسی و فنی باشد. در اینگونه مسائل حرفهای شعاری و صدور بیانیههای تند جواب نمیدهد. در تمام سالهایی که پرونده هستهای ایران باز شد، حرف ما این بود که غرب دارد بهانهگیری میکند، در چنین فضایی نباید بهانه به دست آنها بدهیم ولی تیم جدید خیلی خوب عمل کرد.
استقبال دنیا
از روی کار آمدن روحانی
هاشمی با اشاره به استقبال دنیا از روی کار آمدن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ایران اظهار داشت: آقای روحانی هم در تبلیغاتش و هم در سوابقش به گونهای بود که دنیا او را برای جلوگیری از جنگی دیگر در خاورمیانه مناسب دید و آنها هم استقبال کردند.
در گذشته هیچوقت مذاکرات هستهای پیشرفت نداشت ولی مذاکرات دولت آقای روحانی با روند منطقی پیشرفت کرد. چون آقای ظریف تخصص مذاکره را از پیش داشت و تیم خوبی هم تشکیل داده بود، با منطق برخورد میکردند و با طرفهای غربی و امریکایی مذاکره میکردند.
در این مقطع هم ما جدی بودیم و هم آنها جدی بودند. وی در ادامه با بیان اینکه با توافق هستهای چیزی را از دست ندادیم، افزود: توافق هستهای آغاز تعامل ایران با کشورهای مهم و پیشرفته دنیاست.
دلواپسان خودشان را بدنام کردند
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین درخصوص فرافکنیهای داخلی به مخالفت برخی نمایندگان مجلس اشاره کرد و گفت: مخالف حق دارد و اگر در مجلس مطرح شد، نظرش را بگوید و نهایتاً رأیگیری شود. از لحاظ سیاسی خوب نیست مجلس برکنار باشد. اگر مجلس توافق را تأیید کند، یک پشتوانه است و قویتر میشود. قبلاً آقای لاریجانی به آقای روحانی گفته بود توافق در مجلس رد نمیشود. چون اینها فراکسیون بزرگی دارند و ۱۸۰-۱۷۰ نفر هستند و میدانست که رأی میدهند. این جای نگرانی نداشت. اما بد اخلاقیهای برخی واقعاً بداخلاقی بود. یعنی دلواپسها نه تنها در مجلس، بلکه عدهای از انسانهای بیاطلاع را تحریک میکردند که حرفهای بدی بزنند. صدا و سیما به آنها میدان میداد که در آنجا تحلیلهای سطحی کنند. البته تمام این کارها و مزاحمتهایی که میکردند، به ضررشان تمام شد. چون ما میدانیم و آنها هم میدانند که ۸۰ تا ۹۰ درصد مردم با این روند و توافق موافق هستند و میخواهند که راحت شوند و انرژی هستهای صلحآمیز را داشته باشند. مردم این را میخواهند. آنها خودشان را بدنام کردند. جلسات قبل از رأیگیری مجلس برای آنها خیلی سنگین تمام شد و در جامعه مقدار زیادی برای خودشان مسأله درست کردند. چون دلواپسان خودشان را به گونهای به رهبری منتسب میکنند که مثلاً ما نظر ایشان را بیان میکنیم. ایشان خودشان بیشتر از همه هم میتوانند بگویند و میتوانستند جلوی آن را بگیرند. نیاز به دعوا و حاشیهسازی نبود. خیلی بد بود که در مجلس این کار را کردند. البته شیوه رهبری همین است که میدان میدهد تا دیگران حرفهایشان را بزنند. اگر با اخلاق و براساس منافع ملی رفتار میکردند، بد نبود. چون وقتی بحث میشود، مردم هم مسائل را میفهمند، اما اینگونه نشد.