در برنامه «جان عشاق» آیین نکوداشت محمدرضا شجریان مطرح شد؛ شجریان برای تفهیم جاهلان تلاش کرد/ محمدرضا شجریان به لقب نیاز ندارد/ آنهایی که موسیقی را به طور مطلق انکار میکنند، دچار نوعی کجفهمیاند
آیین نکوداشت محمدرضا شجریان با عنوان «جان عشاق» روایت هزاردستان آواز ایرانی، عصر چهارشنبه ۱۹ آذرماه به صورت آنلاین و مجازی توسط انجمن «اندیشه و قلم» برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، برنامه «جان عشاق» روایت هزاردستان آواز ایرانی، با هدف نکوداشت زنده یاد محمدرضا شجریان روز چهارشنبه ۱۹ آذرماه، ساعت ۱۶:۰۰ به صورت آنلاین و مجازی توسط انجمن «اندیشه و قلم» برگزار شد.
حسام الدین سراج، وحید تاج، حمیدرضا نوربخش، شاهین فرهت، اصغر دادبه، بیژن کامکار، تقی آزادمکی، سید ابولقاسم حسینیژرفا و سید سلمان رضوی افرادی بودند که در این برنامه، درباره زنده یاد محمدرضا شجریان به ایراد سخنرانی پرداختند.
در ابتدای مراسم پس از پخش تلاوت آیاتی از کلام الله کریم، مجری برنامه گفت از یک هفته پس از درگذشت استاد شجریان به دنبال این بودیم که برنامهای را برای ایشان برگزار کنیم، اما بحران کرونا کارمان را به تاخیر انداخت و باعث شد آن را به صورت غیر حضوری برگزار کنیم. از طرفی هم نسلان و استادان که میانگین سنی بالایی دارند، نمیتوانستند در برنامه حضوری شرکت کنند. در ادامه نیز دوهفته محدودیت در شهر تهران به دلیل جلوگیری از شیوه کرونا، برگزاری برنامه را به تاخیر انداخت و حال نیز برنامه به صورت مجازی برگزار میشود. طی این اتفاق هر کدام از استادان فایلهایی را برای ما فرستادهاند و ما نیز قصدمان این بوده علاوه بر استادان موسیقی از وجود دیگر اساتید نیز بهره ببریم و حال در خدمت برخی از آنها هستیم.
در ابتدای مراسم که با قطعیهای مکرر همراه بود، پس از دقایقی تاخیر، اصغر دادبه با موضوع شجریان و هویت مردم با مخاطبان صحبت کرد.
شجریان هوشمند بود و ارتباطش را با مردم قطع نکرد
با وجود شجریان مردم دنیا موسیقی و شعر ما را شناختند
اصغر دادبه گفت: تا آنجا که میدانم استاد شجریان از معانی اشعار باخبر بود و میدانست که کدام شعر را در کدام مقام و کدام دستگاه بخواند. البته فقط صدا کافی نیست و در کنار این استعداد خدادادای ویژگیهای دیگر نیز لازم است و استاد شجریان واجد آنها بود و میتوانست در این زمینه تطبیقهای لازم را انجام دهد.
اصغر دادبه افزود: غیر از مسئله لذت بردن که حاصل هنر است، این لذت نتایجی هم دارد. مهمترین نتیجه، مقوله تربیت و فراتر از آن است. افلاطون میگوید بهترین راه تربیت این است که با شعر و موسیقی انجام شود و در این صورت لطافت طبع به بار میآید. او میگوید تربیت با شعر و موسیقی حتی زمینهساز خردمندی میشود. از سویی همه میدانیم که بسیاری از جوانان و مردم که با شعر و ادب بیگانه بودند از طریق آواز به ویژه با آواز شجریان با شعر ارتباط گرفتند و شعر آموختند و به گونه طبیعی تربیت ذهنی شدند و آنچه که افلاطون میگویید به وقوع پیوسته است. افلاطون میگوید شعر اول نظم ذهنی و سپس نظم عینی به وجود میآورد.
دادبه در توضیحات بیشتر گفت: نمیگویم فقط شجریان این راه را طی کرده، اما او پنجاه سال زحمت کشید و شعر نو و تصنیف و شعر کلاسیک خواند و مجموعه اینها برآیندی بود که ویژه خودش بود. او هوشمند بود و ارتباطش را مردم قطع نکرد. او خواننده یک گروه خاص نبود و برای همه مردم میخواند. شجریان به سهم خود آموزش داد و باعث شد جوانان با موسیقی ارجمند و شعر اصیل فارسی ارتباط بگیرند و به شعر روی آورند.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: شعر ما جلوهگاه فرهنگ و دانشهای ماست و شجریان به این موضوع توجه داشت. ما هستیم که سعدی و حافظ و معانی بلند داریم و زمانی که اینها جزیی از وجود فرد شد او شخصیت خودش را میشناسد. از طرفی فراموشی هویت یعنی فراموشی همه چیز.
او با تاکید بر اینکه شعر فارسی مملو از دستورالعملهای زندگی است، گفت: استاد شجریان با توجه به ویژگیهایی که گفتم و آن تجربه ۵۰ساله و آن برایند حاصله خدمت بسیاری به موسیقی و فرهنگ کرد. همین که او به جهان و دیگر کشورها موسیقی ما را معرفی کرد اتفاقی مهم است. با وجود کنسرتهای بسیار زنده یاد شجریان در ایران و دیگر کشورها بود که بسیاری از مردم جهان موسیقی ما و شعر فارسی را شناختند. درست است که موسیقی اهمیت دارد اما اگر از این طریق حرفی برای گفتن نداشته باشیم آن موسیقی، موسیقی نمیشود.
اصغر دادبه در پایان گفت: هر آدمی میتواند خدمات و تاثیرات استاد شجریان را ببیند و بشناسد و امیدوارم هنرمندان و مردم شیوه ایشان را دنبال کنند.
تحریرهای شجریان از مکاتب مختلف برداشته و اجرا شده بود
او به بزرگان پیش از خود ارادت داشت و شبیه هیچکدام از آنها نبود
پس از اصغر دادبه، بیژن کامکار درباره زندهیاد شجریان و ویژگیهای هنری او متنی را قرائت کرد. او که با استاد شجریان همکارییهایی داشته، درباره او گفت: استاد شجریان یکی از تاثیرگذاران موسیقی ایران است. او به واقع ابرمرد و خسرو آواز ایران بود. اگر از صدای او بگویم سلیقهای است، اما اشراف او به حفظ و ارزشهای موسیقی اصیل ایرانی و تلفیقاتش را نمیتوان نادیده گرفت. او در معرفی شاعران نقش بسیار تاثیرگذاری داشت.
بیژن کامکار در ادامه افزود: تفاوت استاد شجریان با دیگر خوانندگان بسیار است. بسیاری از آنها تحریرهای مخملی را به کار میبرند اما تحریرهای شجریان از مکاتب مختلف برداشت و اجرا شده بود.
کامکار گفت: زمانی که مردم از شنیدن آثار موجود خسته شوند به سراغ موسیقی استاد شجریان میروند و آثار ایشان به عنوان منبع مورد استفاده قرار میگیرد.
بیژن کامکار اذعان داشت: در کنسرتهای داخلی و خارجی میدیدم که جوانان از شجریان و کنسرتهایش استقبال بسیار میکردند و برخی ایشان را میبوسیدند و از او تشکر میکردند. ایشان مدعی سبکی نبود، اما تمام مکاتب را مورد استفاده قرار داد. او به بزرگان پیش از خود ارادت داشت و شبیه هیچکدام از آنها نبود.
کامکار در بخش پایانی صحبتهایش گفت: زنده یاد شجریان با همکاری پایور و لطفی و کامکارها و گروههای شهنار و شمس و عارف و شیدا موسیقی بست نشسته در مجالس را روی صحنه آورد و مخاطبان موسیقی ایرانی را از بیست نفر به بیست هزار نفر رساند. ایشان با دیدن و شنیدن و پی بردن به صدای زیر سازهای ایرانی سازهایی را ابداع کرد؛ البته سالها طول میکشد که آن سازها صداهای استاندارد پیدا کنند و امیدوارم جوانان راه ایشان را ادامه دهند.
در ادامه نماهنگی از قطعه «ببار ای بارون ببار» از آلبوم «شب سکوت کویر» ساخته کیهان کلهر با خوانندگی محمدرضا شجریان پخش شد و سپس سید ابوالقاسم حسینی ژرفا با مخاطبان برنامه صحبت کرد.
شجریان حافظ میراث عرفانی ماست
او شور حیات را در رگ زمانه جاری کرد
حسینی ژرفا، در ابتدا، ضمن خواندن شعری از مولانا گفت: مولانا از دو دریچه اساسی از موسیقی سخن میگوید، یکی از منظر حکیمان یکی مومنان. حکیمان میگویند بانگی که از آواز یا ساز برمیخیزد، الهامی است از افلاک. اما مومنان پا را فراتر میگذارند و میگویند موسیقی الحانی است که در بهشت حقیقت به آن گوش میسپردهایم. اگر گوش کنیم حتی صداهای ناموزون نیز موزون خواهند شد، زیرا پیشتر آنها در بهشت شنیدهایم. اگر با این نظرگاه به موسیقی بنگریم در هر کرشمه آن رازهایی از معنا مییابیم که با حقیقت آسمانی ما پیوند دارد. اینجاست که عرفان و موسیقی نه فقط باهم پیش آمدهاند و حافظ هم بودهاند؛ بلکه ریشه و خاستگاهی واحد دارند. هر دو میکوشند ما را به حقیقت بیکرانه وصل کنند.
او ادامه داد: ۵۰ سال به صدای جاودانه شجریان گوش سپردهام و او را حافظ این میراث عرفانی میدانم و آوازش را ریشه دار و استوار میبینم. البته هنر او کارکردهای شگرف اجتماعی داشته است. او با صدای جاودانه خود، شور حیات را در رگ زمانه جاری کرد و نشان داد با نواها و نغمهها میتوان زندگی بخشید. اما فراتر از کارکردهای اجتماعی نابترین ارمغان او برای فرهنگ و تمدن ایرانی، پاسداری از صیانت میراث عرفانی است و ما بدون این میراث چیزی نداریم. ما بدون عطار و مولانا و حافظ و بایزید و دیگر بزرگان سرمایهای نداریم. در قرونی که بر سر ما گذشته حافظان این زبان معرفتی، خون دلها خوردهاند تا این پیوند برقرار بماند.
حسینی ژرفا در پایان گفت: اگر مردم ما با ادبیات و عرفان هنوز پیوند دارند، مرهون تلاش شجریان و شاگردان اوست. اگر او زاده نمیشد شک ندارم، آنگاه چهره فرهنگ و ادب و این سرزمین بسی تیره بود. شجریان آن همه جلوههای نغز در جانمان ریخت. او الحان بهشتی را برایمان زنده کرد و هشتاد بهار زیست تا بهار معرفت در دل و جان ایرانیان زنده بماند.
فرهنگ ما امکان ورود به هر مناقشهای را نمیدهد
شجریان دانشآموخته دین و فرهنگ است
در ادامه برنامه تقی آزاد ارمکی (استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران) درباره شجریان و فرهنگ ایرانی صحبت کرد و گفت: شجریان از دوگانه موسیقی مبتذل و موسیقی خیال پردازانه حد وسط را گرفت و موسیقی را ارتقا داد.
آزاد ارمکی صحبتهای خود را اینگونه آغاز کرد: آنچه را فرهنگ میدانیم چگونه به دست ما رسیده و چه افراد و عواملی در شناخت و استمرار آن موثر بوده اند؟
او افزود: ما ایرانیان بیش از آنکه به لحاظ سیاسی و اقتصادی مهم باشیم، از نظر اجتماعی و فرهنگی اهمیت داریم. البته آنچه در جامعه امروز مطرح است جلوه سیاسی هم پیدا کرده است. آنچه جان فرهنگ و جامعه را میسازد، مردم فرهنگی و فرهنگ است. ما از این منظر به بحرانها پاسخ میدهیم و کمااینکه میبینیم برخی، مردم ما را به حرکات رادیکال دعوت کردهاند و اما آنها نپذیرفتهاند؛ زیرا فرهنگ ما امکان ورود به هر مناقشهای را نمیدهد.
آزاد ارمکی ادامه داد: قاعده ما شعر و ادبیات و موسیقی است. شعرای ما به لحاظ تاریخی اهمیت داشتهاند و به همین دلیل است که تعداد آنها و صاحبان موسیقی از دانشمندان و فیلسوفان بیشتر است و تحولات ما نیز از این موارد رقم خورده است. ادبیات و موسیقی و شعر و دین و اخلاق و تعامل و پیوندهای میان آنها سرنوشت ما ایرانیان را ساخته است.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: ادبیات و شعر نیز ظهور و بروزهایی داشتهاند. مولویخوانی، مولویدانی، حافظدانی و حافظخوانی و سعدیخانی و سعدیدانی همواره برای ایرانیان مهم بوده و در شعر معاصر نیز همینطور است. اینجاست که موسیقی دین و اخلاق و شعر و ادبیات را تحت تاثیر قرار میدهند. و اینگونه است که متون تولید میشوند و استاد شجریان در این میان سهم مهمی داشته است. صدای موسیقایی که به گوش ما میرسد متنش در شعر و ادبیات و اخلاق و دین است. چه کسی میتواند این سرمایه موجود متراکم شده در عرصههای مختلف را متبلور کند و سرمایهای جدید تولید کند.
وی گفت: با آدمی روبرو هستیم که دانش آموخته حوزه دین و فرهنگ است و خانوادهای دارد که به دین و موسیقی حساس هستند و اهمیت میدهند. و اینکه زنده یاد شجریان شاگردی کرده و در مکتب درس خوانده و کالا تولید میکند و خودش داور تولیداتش میشود و با منتقدان روبرو میشود. او در نقدها و انتقادها حاضر است و با شبکهای از روابط دانشمندان و موسیقیدانان و مصرف کنندگان انبوه روبرو است. این چرخه امکان بازیگری درست و توانمند را در او ایجاد میکند. کالاهای شجریان بسیار مصرف شده و نقد شده اند.
این جامعهشناس در پایان صحبتهایش گفت: شجریان طی سه چهار دوره وارد جامعه میشود و فاصله میگیرد و این رفت و آمدها، مدافعان و منتقدانی را ایجاد میکند. او شاگردانی داشته که برخی از آنها سبک استاد را رها میکنند به دنبال سبکهای دیگر میروند که اتفاق خوبی است و اینکه آنها مولفههای شجریان را مورد توجه قرار داده اند. زمانی که با اراده و اعتراض شجریان، صدا و سیما مورد نقد قرار میگیرد، مدعیان موسیقی بدلی ربنا خوان میشوند. این ورود سیاسیون و بدلها به عرصههای مختلف است که به نوعی فرهنگ را مضمحل میکند. ظاهرا دیگران نیز میخوانند اما برخلاف شجریان آن اصالت لازم را ندارند.
او افزود: شجریان سرمایه فرهنگی را کسب کرده و عرصههای چهار پنجگانه را به هم پیوند داده و اینگونه است که عرصهای که در آن زیست کرده را ارتقا میدهد. او با ساخت آلات موسیقی و ورود به فضاهای مختلف با رفتار وایثار و منشاش ساحت جدیدی از موسیقی ایرانی ساخت و به نام موسیقی استاد شجریانی مطرح شد. مهمتر از همه او از دوگانه موسیقی مبتذل و موسیقی خیالپردازانه حد وسط را میگیرد و طی این مسیر موسیقی را ارتقا میدهد. امیدوارم در عرصه موسیقی بزرگان دیگر ی چون شجربان داشته باشیم تا فرهنگ ایرانی معطوف به موقعیتهای مختلف ماندگار شود.
تاثیر آثار شجریان پس از فوتش بیشتر شده و عمق بیشتری یافته است
شجریان برای تفهیم جاهلان تلاش کرد
در ادامه آوازهایی از استاد شجریان در قالب نماهنگ پخش شد و پس از آن صحبتهای حسامالدین سراج به سمع و بصر مخاطبان رسید.
حسام الدین سراج که از شاگردان محمدرضا شجریان بوده، طی فایلی ویدئویی درباره ایشان صحبت کرد.
او با دکلمه شعری اینگونه گفت: شصت روز از درگذشت پدیده آواز معاصر ایران گذشت و اهل دل و هنر روزهایی را با سوگ ایشان سر کردند. امروز وقتی آوازهای او را گوش میکنیم، تاثیرشان بیشتر شده و عمق بیشتری پیدا کرده اند.
سراج افزود: به نظرم استاد شجریان نابغه آواز بود و این را به عنوان شاگرد و هنرجوی آواز عرض میکنم. باید بگویم استاد بدرود و شما تاثیر خودت را بر فرهنگ و هنر ایرانی گذاشتی و بسیاری از جوانان امروز ادامه دهنده راه شما هستند.
سراج اذعان داشت: استاد شجریان کار خودش را و هنر خودش را در دو بخش به نمایش گذاشت. یکی اجرای موسیقی ایرانی و آواز و تصانیف به نحو احسنت، و بخش دیگر اینکه او برای احیای موسیقی و اشاعه آن مبارزه کرد و برای تفهیم به برخی جاهلان تلاش بسیار کرد.
حسام الدین سراج در پایان گفت: مدلاسیونهایی که در آواز صورت میگیرد یا همان مرکب خوانی، وقتی بدون ساز اجرا میشود بسیار سخت است و ما بارها این را در کلاس آواز ایشان و کنسرتها و تولیداتشان دیدهایم. تسلط استاد بر انتخاب شعر و بر ردیف و تناسب مضمون با دستگاه و ملودی مناسب، بسیار اعجابآور است و روزگار باید سالیان سال بگردد تا کسی چون استاد شجریان در عالم هنر پدید بیاید.
آنهایی که موسیقی را به طور مطلق انکار میکنند، دچار نوعی کج فهمیاند
عبدالوهاب شهیدی و شجریان نقش مهمی در موسیقی عرفانی ایفا کردهاند
نقش شجریان در ظهور ادبیات عرفانی موضوع صحبت سید سلمان صفوی (رییس آکادمی مطالعات ایرانی) بود. او گفت: در این جلسه راجع به استاد شجریان موسیقی و ادبیات عرفانی کوتاه سخن میگویم. در این مجال برخی نسبتها و رابطه موسیقی و ادبیات عرفانی از نظر کاربرد تبین میشود. اندیشهها و احوال عرفانی ما در ادبیات عرفانی نظیر عطار و مولانا تجلی یافته است. موسیقی عرفانی نوعی از هستی به معنای عرفانی است و جنبه ضمنی دارد. موسیقی معنوی و عرفان روشهای برای وصول به مبدا اعلا به شمار میروند. موسیقی عرفانی گونهای از تجلی اسما الهی است و دسترسی به عالم ملکوت را تسریع میبخشد. بیداری معرفت و ارامش و زیبایی چهار جز جدانشدنی موسیقی عرفانی است. موسیقی عرفانی یکی از کلیدهای تقرب به حقیقت الهی است. موسیقی عرفانی سماع حق است و سماع بر حق است. موسیقی عرفانی سنجشِ نسبت به طبیعت با کلام، یا نسبتِ طبیعت و مراتب وجود است.
او ادامه داد: از نظر عرفانی عارف با تجلی محبوب مواجه میشود. زمانی در قالب اصوات و گاه حرکات. موسیقی عرفانی گونهای خاص از موسیقی است که در آن موسیقی و عرفان از لحاظ هستی و معرفتشناسی با هم تلاقی میکنند و به هم نزدیک میشوند. به یاری موسیقی عرفانی ارتباط و وصول به عالم ملکوت ممکن میگردد. این نظریه از اهمیت بسیار برخوردار است. موسیقی معنوی به نحو عامتر همواره در عموم ادیان وجود داشته و عرفا با زنده نگه داشتن آن حق بزرگی بر آن دارند.
سید سلمان صفوی گفت: آنهایی که موسیقی را به طور مطلق انکار میکنند، دچار نوعی کج فهمی هستند. در دوره اخیر عبدالوهاب شهیدی و شجریان و گروههای موسیقی محلی خراسان و کردستان و قوالها نقش مهمی در موسیقی عرفانی ایفا کردهاند. شجریان با پیوند موسیقی و ادبیات عرفانی علاوه بر تکامل موسیقی عرفانی، نقش مهمی در ترویج ادبیات و شعر ایفا کرده است.
وی گفت: استاد شجریان چهره شاخص موسیقی دوران ماست، زیرا علاوه بر آنکه از جنبه هنری استاد درجه یک آواز بوده، خصایل و سجایای اخلاقی نیز داشته است. او تدین و شجاعت و متانت داشته و اهل تحقیق بوده است. او مردمی بود و به اجتماع تعهد داشت و همه اینها از او چهره شاخصی ساخته است. ۴۵ سال است با صدای استاد انس دارم و در قالب موارد دریافتم که چه رابطه عمیق معرفتی و خیالی با عرفان حین خواندن دارند. شجریان ساحتی دیگر از ادبیات عرفانی ما را با کمال شایستگی هنری به مرتبه ظهور رساند. ایشان خیام و صناعی و حافظ و مولانا و عراقی را زنده نگاه داشتند. او سفیر برجسته موسیقی عرفانی ما در دوره اخیر در جهان است.
صفوی در پایان گفت: امیدوارم همایون فرزند دانا و برومند ایشان با صدای معنوی خود راه استاد را ادامه دهد و آن را پربارتر کند. یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
شجریان به لقب نیاز ندارد
اگر میخواهیم شجریان را پاس بداریم باید آواز ایرانی را پاس بداریم
در ادامه حمیدرضا نوربخش با مخاطبان درباره شجریان صحبت کرد. او گفت: بار دیگر وظیفه خود میدانم رحلت استاد یگانه این سرزمین را خدمت همه مردم ایران و علاقمندان و دوستداران فرهنگ و هنر و موسیقی ایران زمین تسلیت گویم. شجریان نیاز به لقبی ندارد و آنچه او را برجسته کرده وجوه شخصیتی اوست.
نوربخش گفت: تنها وجه موسیقایی شجریان نیست که او را ماندگار کرده است؛ اما زمانی که از موسیقی او میگوییم از آواز در موسیقی سنتی سخن گفتهایم. زمانی که خوانندهای تصنیف یا ترانه میخواند، نمره بیشتر را به آهنگساز میدهند که البته خواننده نیز در آن نقش دارد، اما کسی که ملودی و آهنگ را ساخته نقشش را نمیتوان نادیده گرفت. آواز کاری است که خواننده مستقیما روی شعر انجام میدهد که معمولا بداهه است. زمانی در موسیقی به کسی استاد میگویم، یعنی فرد به جایی رسیده که اثری موسیقایی را به صورت بداهه اجرا میکنند مانند نوازندگی که مهارتش را با تک نوازی ارائه میدهد. خواننده باید شعری را انتخاب کند و آن را بداهه خوانی کند و اهمیت کار خواننده اینجا نمود پیدا میکند. آوازهای شجریان به گونهای است که انگار با شاعر همذات پنداری کرده و موسیقی کلام را کشف کرده است که از اینگونه آثار در کارهای شجریان بسیار است. و پس از خواندن شجریان نیز کسی به سراغ آن اشعار و آثار نمیرود و آنها را نمیخواند زیرا شجریان حق مطلب را ادا کرده است. مثلا در قطعه «بیداد» با یاری اندر کس نمیبینیم، پس از اجرای استاد شجریان این غزل دیگر جایی برای اجرا ندارد. اینجاست که به لحاظ موسیقایی کشقی صورت گرفته و خود ایشان در حال ویژهای که حین اجرا داشته اند، آن کشف را رقم زدهاند. ایشان نقش مهمی در معرفی شعرای پارسی داشته اندغ چه شعرای قرون گذشته و چه شعرای معاصر. ایشان بسیاری از اشعار بلند فارسی را با صدای خودش به گوش مردم رسانده است.
او گفت: اگر از شجریان حرف میزنیم باید از آواز سخن بگوییم. جان مایه موسیقی ایران در ساز و آواز متبلور میشود و نه در جای دیگر؛ لذا تاکید میکنم که اگر امروز میخواهیم شجریان را پاس بداریم باید آواز ایرانی را پاس بداریم و توجه اطرافیان را به این موضوع جلب کنیم. امروز متاسفانه همه میدانیم که آواز به حاشیه رفته و کمتر مورد توجه است. نسل جوان به این فضا توجه ندارند و همه فست فودی شدهاند و این رویه در موسیقی و آثار شنیداری وجود دارد. آواز بخش گران سنگ موسیقی است که در ساختن هویت و شخصیت ما نقش پررنگ و تاثیرگذاری دارد و شجریان ما را با شعر و عرفان مرتبط میکند و ما را به اندیشه وا میدارد. زمانی که با موسیقی و آواز در کنار نوازندگان ارزشمندی که آواز را همراهی کردهاند همسفر شوید، به درون خود میروید و سفری معنوی را تجربه میکنید.
نوربخش در پایان گفت: استاد شجریان در زندگی پربارش آثار بسیاری به جا گذاشته که برخی منتشر شدهاند و بسیاری هنوز نشر نیافتهاند. امیداورم این اتفاق بیفتد و حدود چهارصد، پانصد ساعت آثار ناشنیده ایشان با کیفیت مناسب در اختیار علاقمندان قرار گیرد. آثار شجریان میراث ماندگار ماست و برای روح بلند شجریان آرزوی تعالی دارم.
شجریان در تکنیک از تواناترین خوانندگان موسیقی آوازی ایران است
شجریان تصنیفخوان نبود اما تصنیف نیز خواند
شاهین فرهت سخنران بعدی ویژه برنامه شجریان بود.
شاهین فرهت در ابتدای صحبتهایش گفت: کلا موزیسنها را از دو نقطه نظر بررسی میکنیم. یکی تکنیک که همان حالت اجراست و دیگری از نظر موزیکالیته یا بیان احساس موسیقی. موزیکالیته ترجمه صددرصد فارسی ندارد، اما برای فارسی زبانان آشناست. مسئله آهنگسازی و تکنیک فرق میکند، اما به هر صورت خوانندگی نیز نوعی نوازندگی است، اما ساز خواننده حنجره است. آقای شجریان خوانندهای بزرگ است و من القاب را کنار میگذارم. از لحاظ تکنیک شجریان یکی از بزرگترین و تواناترین خوانندگانی است که در موسیقی آوازی ایران میشناسم.
فرهت توضیح داد: من قدما را میشناسم و از همان ابتدا که آثار ضبط شده، آنها و آثارشان را دنبال کردهام و به خوانندگان معاصر رسیدهام که به عصر گلهای رنگارنگ میرسد. شجریان یکی از بزرگترینها به لحاظ تکنیک است. این تکنیک در نوازندگی و خوانندگانی ایشان وجود دارد. بخشی از تکنیک با تمرین و ممارست و پشتکار به دست میآید و بخش دیگر مادرزادی است. تکنیک شجریان در آواز به نوعی از نبوغ او سرچشمه میگیرد که با ممارست و اجرا به پختگی رسیده است.
او ادامه داد: موزیکالینه در آواز ایرانی به دو مورد باز میگردد. یکی اینکه شما باید تکنیک را داشته باشد تا احساس موزیکال خود را بیان کنید که شجریان در این بخش چیزی کم نداشت. شجریان تاحدودی در مقایسه با خوانندگانی چون بنان و قوامی و خوانساری ظرافت کمتری در صدایش داشت. ایشان با اشراف بر ردیف این کاستیها جبران میکرد. موسیقی و ردیف و تئوری جزو علم موسیقی است و همه اینها بخشی از تکنیک هستند و با داشتن دانش است که تکنیک اجرا میشود. شجریان اهل مطالعه بود و بر ردیف احاطه داشت. نمیگویم او مانند ردیفدانان همه موارد را میدانست، اما اشراف داشت و حتی گوشههای بسیار کوچک را بلد بود. بنابراین او در ارائه آواز موسیقی ایرانی چیزی کم نداشت.
فرهت اذعان داشت: مورد دیگر اینکه در موسیقی ایرانی شما باید تکنیک را بدانی و دانش نیز لازم است اما سلیقه نیز شرط است. موسیقی ایرانی بر بداهه سرایی بنا شده و برای ارائه آن سلیقه لازم است. شجریان دارای سلیقه نیز بود. فصلی در موسیقی ردیف دستگاهی ایران است که تصنیف نام دارد. آهنگسازی در موسیقی سنتی به صورت تصنیف است. تصنیف عبارت است از ملودیهای موزونی که آهنگساز آن را روی اشعاری مینویسد. تصنیف در موسیقی ایرانی و معاصر از عارف و شیدا شروع میشود و پس از آنها مرتضی محجوبی و وفادار و براداران لشگری و خالدی و خالقی هستند و آخرین آنها همایون خرم بود که چند سال پیش از دنیا رفت. برخی از آواز خوانها که آواز ایرانی میخوانند تصنیف نیز میخوانند. در گذشته برخی تصنیف را درشان خود نمیدانستند، مانند تاج اصفهانی و پیش از او خوانندگان دیگری چون اقبال آذر به ندرت تصنیف میخواندند و این روحیه در مدرنترها کمتر بود. شجریان تصنیف خوان نبود اما تصنیف نیز خواند.
او ادامه داد: او در تصنیف خوانی موفق نبود. از نظر من شجریان یکی از تکنیکیترینهاست و صدایش را به لحاظ روانی با مرحوم رضا قلی میرزا ظلی تاحدودی شبیه میدانم. صدای او مرا یاد ظلی میاندازد. شجریان خواننده مهمی است و در تصنیف موسیقی ایرانی روح بزرگی داشت. نکتهای که اهمیت دارد کارهای آخرین شجریان است. کلا شجریان آنقدر در رپرتوار هنری خودش کارهای ارزنده دارد که بسیار خوب هستند. تصنیف کار ایشان نبود، اما در مجموع کارنامه بسیار خوبی دارند.
شجریان برای من فقط آوازخوان نبود، بلکه معلم اخلاق بود
بخش پایانی برنامه به گفتگوی زنده با وحید تاج اختصاص داشت.
وحید تاج طی صحبتهایش از چند و چون برگزاری کارگاه آواز زنده یاد شجریان صحبت کرد.
تاج گفت: سال ۸۴ فراخوانی در روزنامهها دیدم که تیتر کوچکی داشت، مبنی بر اینکه کارگاه استاد شجریان برگزار میشود. احتمالا نزدیک سه هزار نفر در این فراخوان حضور یافتند و کم کم توسط برخی استادان تعدادی از افراد انتخاب شدند و به مرور این اتفاق افتاد. در نهایت به چهارصد نفر رسیدیم و استاد شجریان طی ۱۶ جلسه ۷ساعته از متقاضیان تست گرفتند و همان جلسات بسیار آموزنده بود و اگر اتفاقی هم نمیافتاد، همان ۱۶ جلسه کلاس آموزش کافی و بسیار پربار بود.
تاچج افزود: سپس کلاسهای کارگاه شروع شد و حوصله بینظیر ایشان باعث شد با تک تک بچهها کار کنند. یادم هست کلاسهای یک شنبه به شش ساعت میکشید و این درحالی بود که ایشان صبح تا عصرِ همان روز با خانمها کلاس داشتند اما با این حال تا به آخر با انرژیِ بینظیر به تک تک بچهها پاسخ میدادند و سپس عکس یادگیری میگرفتیم. در تمام عکسها ایشان لبخند میزد. برای من ایشان فقط آوازخوان نبودند بلکه معلم اخلاق نیز بودند و به جز آواز، مقولات بسیاری از ایشان آموختم.
وحید تاج گفت: شجریان خوانندهای بود که از خوانندگان و نوازندگان پیش از خود بسیار آموخت. ایشان از ساز استادان کسایی و شهنار و عبادی بینهایت بهره برده است. به جز شیوههای که از طاهرزاده و بنان و قمر و اقبال و ادیب و تاج آموختند، از نوازندگان نیز بهره برده بودند. بسیاری از حرکات ریتمیک در تحریرها و سوار کردن شعر بر ملودی، از نوازندگان الهام گرفته شده بود. ایشان ذکاوت بسیار داشت و باهوش بود؛ زیرا تکنیک داشت و از ادبیات و حنجرهاش شناخت کاملی داشت. امروزه ما امکانات بیشتری داریم و در مقطعی که یافتن آثار و نوار کاستها و مطالب سخت بود، ایشان کاوش و پژوهش کرد.
وحید تاج درباره تلفیق شعر و موسیقی توسط زنده یاد شجریان نیز گفت: ما در گذشته خواننده توانمندی به اسم طاهرزاده داشتهایم و شجریان مکتب ایشان و بنان را دنبال کردهاند و از داشتههای این بزرگان بهره برده اند. طاهرزاده خوانندهای بود که توجه مساوی به شعر و موسیقی داشت و شاید خواننده دیگری مثل او چنین نگاهی به آواز نداشته است. شجریان به راحتی این را در وجودشان داشتند و از آثار طارزاده آموخته بودند.
تاج توضیح داد: طاهرزاده آوازی دارد در گوشه «راک» که در دستگاه «ماهور» خوانده میشود. شجریان امثال این اثر را در کارهایشان دارند. طاهرزاد بخشی از ابیات را نمیخواند، اما مضمون مورد نظر در شعر را با تحریر به مخاطبان ارائه میداد. او با تحریر وقفه و انتظار موجود در مفهوم شعر را در شنونده ایجاد میکرد. قانون ما این است که پس از تحریر در یک مصرع یا بیت دوباره شعر را میخوانیم تا مفهوم در گوش و ذهن مخاطب منعقد شود. اما طاهرزادها به وزن و تساوی تکرارها توجه داشت. شجریان دنبال رو چنین مکتب و شیوه و تفکری بوده است و نمونه این کارها در آثارشان بسیار است. ایشان در یکی از آثار دریا و ساحل و غرق شدن را با تحریر به مخاطب نشان میدهد. این تصویرسازی به نبوغ و شناخت وافر ایشان از شعر باز میگردد. ما در موسیقی فیلم برای ایجاد حالت ترس بین دو نیم پرده با اصوات تعلیق و ترس ایجاد میکنیم و شجریان با دو نیم پرده دریا و مواج بودن آن را در ذهن شنونده میسازد که دلیلش اشراف و شناخت ایشان از شعر و گوشهها و نتها و نغمات است.
وحید تاج گفت: بیان کلمات سوالی در آواز سخت و حتی ناممکن است اما استاد شجریان از عهده این کار نیز بر میآمد و در کنسرتی که ایشان با آقای عندلیبی و پیرنیاکان برگزار کردند، این ویژگی دیده میشود. ایشان در ارائه چنین کارهایی بسیار موفق هستند.
وحید تاج درباره تاثیر نوازندگان بر پیشرفت شجریان و آثارش و موسیقی ایرانی گفت: بده بستان، قطعا در میان خوانندگان و نوازندگان وجود دارد و شما میبینید که بهترین آثار شجریان همراه با نوازندگان مطرح و کاربلد تولید و اجرا شده است. همراهی بزرگان صدردصد در ارائه آواز خوب و جان دار و ماندگار شجریان تاثیر داشته است. مثلا همه آثار شجریان و مشکاتیان خوب هستند. یا جان جهان شعری ساده است اما وقتی شجریان آن را میخواند، تصنیفی ماندگار میشود. بسیاری از اجراهای محفلهای خصوصی اجرا شده حاصل همکاری دو نفر است. نوا و مرکب خوانی با نی که ساز محدودی است اجرا شده که کار راحتی نیست. بداهههای ماندگار استاد حاصل توامندنی حداقل دو قطب از هنرمندان موسیقی بوده که یکی از آنها شجریان است.
تاج در پایان گفت: علاقمندان سراغ هر اثر از شجریان بروند، لذت خواهند برد. به آنهایی که به دنبال آواز هستند توصیه میکنم آثار ایشان را آنالیز و تحلیل کنند. تحریرها و تنوع و حرکت سینوسی ملودیهای ایشان منحصر بفرد است؛ لذا فرقی نمیکند که علاقمندان، شنیدن آثار استاد را با چه کارهایی شروع کنند. همه آوازهای استاد مملو از نکته و درس است و باید آنها را به دقت گوش داد و تحلیل کرد و از این طریق است که میتوان راه ابرمرد موسیقی ایران را ادامه داد.