روایتی از بانوی کارآفرین در بخش صنعت پرورش اسب خراسان شمالی؛ تلاش با رنگی از نجابت در زندگی بانوی مرزنشین خراسانشمالی
سعید وحیدی
بجنورد- ایرنا- عصری که بسیاری از افراد در آن از بیکاری می نالند، شیرزنانی از جنس “فرزانه رحیمی” با کارآفرینی در حوزه پرورش اسب در دورترین نقطه مرزی خراسان شمالی تقدیر را به نفع خود و اطرافیانش تغییر می دهند و الگویی برای تمامی افراد می شوند.
او اکنون ۵۰ سال سن دارد، برای ساختن دنیای زیبایش حدود ۲۵ سال پیش عطای زندگی شهری را به لقایش بخشیده به دورترین نقطه صفر مرزی خراسان شمالی نقل مکان کرده تا فارغ از هر هیاهوی شهری به حرفه مورد علاقه و میراث پدری اش بپردازد.
” فرزانه” برای اینکه عنوان اولین زن پرورش دهنده اسب ترکمن را کسب کند به جایی رفت که زندگی ساده روستایی در آنجا جریان داشت و با هزینه بسیار اندک ۳۰۰ هزار تومان و با همراهی همسرش کار پرورش اسب را آغاز کرد.
کاری که سختی های خاص خودش را داشت و پیش بردن آن در روستایی که محروم از بسیاری امکانات بود باز سختی ها را دوچندان می کرد، اما با همین آدم های صمیمی و معمولی اطرافش با دلی قرص و بدون هیچ ترسی کارش را آغاز کرد و این روزها کسی نیست که نامش را در حوزه پرورش اسب نشناسد و از او به عنوان الگویی موفق یاد نکند.
با گذشت سال ها از ارتقای سیاسی رازوجرگلان به شهرستان، هنوز کسی شناخت چندایی از منطقه نداشت، اما چند سالی است که با تلاش های این بانو روستای “یوقان برج” در منطقه مرزی رازوجرگلان در مرز ایران با ترکمنستان، نشان بانویی می شود که همواره در پرورش اسب نمونه کشوری بوده و سرآمد اراده و خلاقیت در کسب و کار است.
برای تهیه گزارشی در این خصوص و آشنایی با باشگاه سوارکاری این بانوی موفق که این روزها به هدف گردشگری مسافران و علاقمندان به پرورش اسب تبدیل شده است، ابتدا از آشنایان در خصوص جاده این منطقه می پرسیم، که اکثر غریب به اتفاق از جاده پر پیچ و خم “یوقان برج” می گویند با این وجود در یکی از روزهای آخرین ماه سال که خبری از هوای سرد زمستانی نیست، راهی بخش غلامان شهرستان راز و جرگلان در خراسان شمالی می شویم.
با ورود به حوزه استحفاضی این شهرستان شهرستان تعداد ماشینها در مسیر کمتر و کمتر میشوند تا جایی که اواخر مسیر در جاده به ندرت ماشین دیگری را غیر از خودمان می دیدیم.
سکوت مسیر بسیار دلپذیر و خوشایند بود و ما فقط به مناظر زیبای دور و برمان چشم دوخته بودیم و خداروشکر به مدد برخی اقدامات در حوزه راهسازی آن طور که باید و شاید خبری از آن جاده خطرناک و نقاط حادثه خیزی که تعریف می کردند نبود و مسیرهایی نیز در دست اصلاح و آسفالت بود.
بالاخره به شهر مرزی غلامان و بعد از طی مسیر سد زیبای سومبار به روستای یوقان برج می رسیم؛ روستایی که در نگاه اول به دلیل خالی از سکنه بودنش در آنجا احساس غربت می کنی اما خانواده موفق رحیمی جاذبه و رونقی دگر به این روستای مرزی بخشیده است.
پیدا کردن باشگاه سوارکاری و پرورش اسب “لهراسب” کار سختی نیست و از دور این دسترنج چندین ساله بانوی موفق خودنمایی می کند به گونه ای که بعد از طی مسیری خاکی بدون هیچ اذیتی سریعا آدرس را پیدا کردیم و وارد این باشگاه سوارکاری شدیم.
خود را به عنوان خبرنگار معرفی می کنیم و با استقبال گرم خانواده رحیمی وارد منزلی می شویم که نشان های افتخار و تقدیرنامه های در جای جای این خانه موج می زند.
اگر بگویم شمار این نشان ها و تندیس ها از شمارش خارج است، شاید بگویید اغراقی شده است اما اگر نگوییم هم به نظرم کم لطفی شده زیرا که چند سالی به پاس تلاش های واقعی این بانو در عرصه پرورش اسب همواره عنوان دار جشنواره های زیبایی و مسابقات اسب بوده است.
از شاخص ترین نشان های این بانوی کارآفرین قهرمانی این بانوی نمونه در اوایل سال ۱۴۰۰ در سی و پنجمین دوره تجلیل از برگزیدگان ملی و استانی است که این آیین به صورت ویدیو کنفرانس با حضور رییس جمهور برگزار و از او به عنوان کارآفرین نمونه زن در حوزه تولید و پرورش اسب ترکمن همچنین صنعت گردشگری اسب خراسان شمالی تجلیل شد.
همین که گرم نگاه کردن به لوح های سپاس و صحبت کردن با پسرش حامد بودیم، خانم رحیمی با چایی از ما پذیرایی می کند تا ما نیز طعم خوب زندگی را در محلی که سادگی، عشق و امید با هم مخلوط می شود، بچشیم.
بدون فوت وقت در حین نوشیدن چایی از خانم رحیمی می پرسم؛
چرا به سمت پرورش اسب، آن هم در این نقطه مرزی رفتید؟
علاقه من به پرورش و فعالیت در این حوزه به حدود ۲۰ سال بر می گردد؛ زمانی که یک واحد دامداری صنعتی داشتیم و بعد از ورشکستگی در این شغل با فروش موتور همسرم ۲ مادیان اسب گرفتیم و کم کم وارد این حوزه شدیم.
از آنجایی که پیشه اصلی خانواده ام نیز پرورش و نگهداری اسب بود در انتخاب این حرفه بی تاثیر نبود.
جریان وررشکستگی ما نیز از این قرار بود که تعداد زیادی از گوسفندان خود را به یک خریداری که کلاهبردار از آب در اومد، فروختیم تا جایی که هیچ یک از چک های خریدار پاس نشد و یک واحد دامداری خالی بر دستان ما باقی ماند و شاید هم همین اتفاق شروعی برای فعالیت در حوزه اسب شد.
علی رغم تمامی سختی ها، نداری های آغاز کار و حتی دوری از فرزندانم با گذشت سال ها ۲ سر اسب خود را به بیش از ۵۰ سر اسب افزایش دادیم و در حال حاضر نیز به همراه همسر و سه فرزند خود در روستای یوقان برج شهرستان راز و جرگلان مشغول نگهداری این اسب ها هستیم.
اسب هایی که موجب خیر و برکت زندگی من شدند و پای گردشگران بسیاری را به این شهرستان مرزی باز کردند و موجب شناخته شدن آن نه تنها در داخل بلکه در خارج از کشور نیز شدند زیرا که تاکنون گردشگرانی از آلمان و فرانسه نیز برای سفر به این منطقه آمده اند.
دلیل شهرت و کسب موفقیت های شما چیست؟
نگهداری اسب و آغاز این کار با دستانی خالی واقعا کار بسیار دشواری است اما با این وجود همیشه به اهداف بلند مدت و آینده ای را که برای خود و فرزندان ترسیم کرده بودم، فکر می کردم و همین امر قوت قلبی برای ادامه کار من می شد.
در این بین همراهی دلگرم کننده همسرم(اکبر) نیز بسیار در موفقیت من نقش داشت به گونه ای که در حال حاضر بنده به همراه همسر و سه فرزندم سالانه تعدادی از اسب هایی را که پرورش داده ایم را می فروشیم و پای گردشگران زیادی را به منطقه باز کردیم.
البته ناگفته نماند؛ همه این مجموعه موفقیت ها کاری تیمی است که با همراهی تمامی اعضای خانواده ام است و اینک نیز تبلیغات، راه اندازی تورها، قرارداد پانسیون ها، همچنین آموزش پرورش اسب و دعوت از افراد علاقمند به صورت تورهای چند روزه و بازدید از این باشگاه بر عهده پسرم (حامد) است.
کسب و کار شما چه تاثیری بر اشتغال منطقه داشته است؟
بالاخره هر شغلی سختی های خود را دارد اما کار در منطقه ای که از بسیاری زیرساخت ها محروم است به نظرم دشوارتر است و بارها شده که می خواستم این شغل را رها کنم اما همیشه این را برای خود یادآوری می کنم که به برکت این شغل و اشتغالزایی برای عده ای از افراد منطقه بدهی های بودجود آمده از ورشکستگی کسب و کار قبلی تسویه شده و دوستان ارزشمندی در طی این سال ها بدست آورده ام که همواره تاثیر زیادی در موفقیت من داشته اند.
همچنین به برکت این حرفه ای که به راه انداخته ام حدود ۲۰ نفر به طور مستقیم در باشگاه سوارکاری اشتغال دارند، بنابراین حفظ و گسترش این راه را وظیفه خود می دانم.
وقتی همچنین نگاهی داشته باشی، خدا هم به کسب و کار تو برکت می دهد به گونه ای که وقتی چند سال پیش خسته از این شغل بودم، گذر یک عکاس بجنوردی به این روستا خورد و تهیه تصاویر حرفه ای از محل پرورش اسب و انتشار آن در فضای مجازی کمک بزرگی به معرفی کار بنده و جذب گردشگر به این منطقه کرد.
کار آنقدر خوب پیش رفت که حال از نقاط مختلف ایران برای آموزش، تولید و پرورش اسب مسافتی خیلی طولانی را طی میکنند تا به این روستا برسند و معمولا روزهای پایانی هفته ۲۰ تا ۳۰ گردشگر به این مکان سفر میکنند و درآمد خوبی هم از این محل کسب میکنیم.
به نظر شما بزرگترین مشکلات اسبداران چیست؟
در حال حاضر گرانی علوفه و تامین نهادههای دامی از مشکلات اصلی باشگاه پرورش اسب ما و بسیاری از اسب داران است.
هر اسب ماهانه ۱۵۰ تا ۲۰۰ کیلو جو و علوفه میخورد و هر ماه حدود سه میلیون تومان هزینه علوفه و نگهداری هر اسب است که بیشتر از درآمد و گردش مالی آن است که مسوولان برای رفع آن چاره ای بیاندیشند.
نبود آب و برق نیز از دیگر مشکلات بود که خوشبختانه در سال ۹۹ با پیگیری های انجام شده، امتیاز برق سه فاز به این باشگاه اختصاص یافت.
شاید باورش سخت باشد اما از ابتدای آغاز این کار، آب از رودخانه فصلی یوقان برج تامین می شد و با سطل اسب ها را سیراب می کردیم.
اینک نیز پروانه حفر چاه در این منطقه را اخذ و چاه آبی را حفر کرده ایم که با بهره برداری از آن دیگر نیازی نیست برای تامین آب شرب و تامین آب اسب ها به سمت رودخانه فصلی یوقان برج و دیگر روستاها برویم.
“فرزانه رحیمی” اولین بانوی ایرانی پرورش دهنده اسب اصیل ترکمن در خراسان شمالی است.
وی سالهاست که به همراه همسرش علاوه بر خانهداری به پرورش اسب اصیل ترکمن در یوقان برج از توابع شهر غلامان در خراسان شمالی مشغول است.
شهرستان مرزی راز و جرگلان در ۱۵۰ کیلومتری شمال بجنورد، مرکز استان خراسان شمالی واقع است و افزون بر ۵۰ واحد خصوصی تولید و پرورش اسب در این شهرستان فعالیت دارند. این شهرستان خاستگاه اصیل ترین اسب ترکمن شناخته شده و شمار اسبهای اصیل ترکمن در آن به ۷۰۰ سر میرسد.