دکتر ضیا الاطبا اولین پزشک حاذق دیارمان را بیشتر بشناسیم “بخش ۵ ” (کاظم خطیبی)
قبلا در خصوص فرزندان دکتر علیرضا ضیایی پسر ارشد زندهیاد ضیا الاطبا بیان گردید و اولین نوه پسری ضیا الاطبا شادروان دکتر محسن ضیایی بود که مختصری از زندگی ایشان بیان شد و همچنین خاطرهای از همشهری عزیزمان دکتر سید محمد هاشمیان در دورهای که در امریکا بودند نقل گردید.
دکتر محسن ضیایی در ۹ تیرماه سال ۱۳۰۶ شمسی در شهرستان تربتحیدریه دیده به جهان گشود. او هشتمین نسل پزشکانی بود که خانوادهاش تقدیم اجتماع میکرد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه همت مشهد با کسب رتبه اول استانی با موفقیت به پایان رسانید. دوره اول متوسطه تحصیلی را در دبیرستان قطب شهرستان تربتحیدریه و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان البرز تهران طی کرد.
او جزو معدود افرادی بود که در امتحان ورودی دانشکده پزشکی تهران که در آن زمان تنها دانشکده پزشکی ایران بود پذیرفته شد؛ اما به توصیه پدرش جهت تحصیل علم طب در: سال ۱۳۲۵ در سن ۱۸ سالگی از طریق کشتی به امریکا سفر کرد و حدود ۴ ماه در راهآبی بود و در ابتدای ورود به آمریکا وارد دانشکده دیوید و الکینز David and Elkins College به ایالت ویرجینیای غربی شد. در سال ۱۳۲۸ با درجه ممتاز فارغ التحصیل و وارد دانشکده پزشکی جان هاپکینز Johns Hopkins School of medicine شد(
بیمارستان جانز هاپکینز (انگلیسی: Johns Hopkins Hospital) بیمارستان آموزشی و نهاد تحقیقات پزشکی دانشکده پزشکی جانز هاپکینز، واقع در بالتیمور، مریلند، ایالات متحده آمریکا و لندن بریتانیا است. این بیمارستان با پول به ارث رسیده از جانز هاپکینز نیکوکار تأسیس شد. بیمارستان جانز هاپکینز و مدرسه پزشکی جانز هاپکینز نهادهای بنیانگذار پزشکی آمریکا و زادگاه سنتهای متعددی از جمله سیستم رزیدنتی و آموزش پزشکی بر مبنای رزیدنت است. بسیاری از تخصصهای پزشکی از جمله پزشکی کودکان و روان پزشکی کودکان، جراحی قلب و جراحی مغز و اعصاب در این مکان ایجاد شدند.این بیمارستان در شهر لندن بریتانیا نیز یک شعبه بزرگ دارد.
این بیمارستان به مدت ۲۱ سال پیاپی (۱۹۹۱–۲۰۱۱) از سوی یواس نیوز اند ورلد ریپورت به عنوان بهترین بیمارستان کشور شناخته میشد.[۴] بیمارستان جانز هاپکینز با بیش از ۳۰٬۰۰۰ هزار کارمند و پرسنل خدمات درمانی، بزرگترین بیمارستان جهان از نظر تعداد پرسنل میباشد.[۵])
. پس از اتمام دوران طب عمومی در سال ۱۳۳۱ در بیمارستان جان هاپکینز به عنوان دستیار تخصصی طب اطفال به تحصیل ادامه داد و در سال دوم دستیاری به بیمارستان تخصصی اطفال بوستون Boston Children hospital Jane way به تحصیل ادامه داد. پس از اتمام دوران دستیاری در بیمارستان بوستون دوره تخصصی بیماریهای عفونی را در دانشگاه هاروارد گذراند. در سال ۱۳۳۵ در سن ۲۹ سالگی به ایران بازگشت و بلافاصله به عنوان رئیس بخش کودکان دانشگاه شیراز در بیمارستان نمازی به جای دکتر مک میلان منصوب گشت و در همان زمان آن را تبدیل به یکی از بهترین دانشکده های پزشکی نمود.
در سال ۱۳۴۴ مجددا به آمریکا رفت و به درجه دانشیار در دانشکده پزشکی جان هاپکینز مشغول به کار شد. در آنجا او به عنوان معاون دکتر الکساندر شافر Alxander Schaffer و معاون طرح پزشکی جامعهنگر منصوب شد. پس از آن مدیریت بخش بیماران سرپایی در بیمارستان جان هاپکینز را بر عهده گرفت. با راهنماییها و کمکهای دکتر رابرت کوک Robert Cooke، دکتر ضیایی و همکارانش دکتر هنری سیدل Dr.Henry Seidel و دکتر باربارا شافیلدر Dr. Barbara Shafielder توانستند ضمن جذب اعتبارات و امکانات لازم، اولین طرح جامع دوستدار کودک را در ایالات متحده پایه گذاری کنند…
وی در سال ۱۳۴۶ مجددا به ایران بازگشت و به سمت معاون پزشکی دانشگاه شیراز مشغول به کار شد. سپس به ریاست دانشگاه مشهد منصوب گشت. در مدت تصدی ریاست دانشگاه فردوسی مشهد (۱۳۴۸–۱۳۴۷) توانست بودجه دانشگاه را به سه برابر افزایش دهد. همچنین به جذب اعضای هیأت علمی جوان همت گماشت که نقش ارزندهای در بالا بردن استانداردهای آموزشی دانشگاه ایفا کردند. در آن زمان اولین دبیرستان وابسته به دانشگاه را تأسیس کرد که دانش آموزان برگزیده استان به صورت شبانهروزی در آن تحصیل میکردند. این دبیرستان تا سال ۱۳۵۶ که دکتر ضیایی در ایران به سر میبرد دایر بود حال گوشهای از خاطرات جناب آقای مجید ضیایی که خود و همسرشان از نزدیکان و نوادگان خاندان ضیایی هستند در مورد ویژگیهای شخصیت و مرام دکتر محسن ضیایی را برایتان روایت میکنم.
جالب است بدانیم وقتی دکتر ضیایی به عنوان ریاست دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب شدند ایشان از جناب آقای مجید ضیایی همشهری عزیزما که در دفتر وزارتی آبادانی و مسکن مشغول بکار بودند در خواست میکنند که برای همکاری و فعالیت در دانشگاه مشهد به ایشان به پیوندند سرانجام موضوع مورد قبول آقای مجید ضیایی قرار گرفته و هر دو به دانشگاه مشهد منتقل میگردند. آقای دکتر محسن ضیایی به عنوان ریاست دانشگاه فردوسی و همچنین مسئولیت دانشکده پزشکی مشهد را هم عهدهدار بودند و آقای مجید ضیایی را به عنوان رئیس دفتر خود در دانشگاه مشهد انتخاب مینمایند.
از نشانههای شخصیت ایشان میتوان به مردمداری، عشق به حرفه پزشکی، علاقهمند به هنر موسیقی اشاره نمود بطوریکه وی علاقهمند به نواختن تار بود و در این حرفه استعداد خوبی داشت همچنین در حرفه خطاطی بسیار خبره و از آن خوشنویسانی بود که همیشه در روی میز کارش یکقلم و دواتی بود و هرلحظه که فرصت میکرد شروع به نوشتن خط مینمود انسانی مهربان، متواضع، مردمدار بود. جالب است بدانیم همیشه عاشق فراگیری بود حتی اگر آن شخص از خودش کوچکتر و جوان بود دوست داشت هر هنری را بیاموزد و این خصیصه ذاتی وی بود. آقای مجید ضیایی نقل میکند وقتی وارد دانشگاه میشد متوجه تواضع این انسان مهربان میگشتم محال بود با فردی وارد اتاق شود و خودش اول برود بهر شکلی بود طرف مقابل را اول به داخل میفرستاد البته کار ندارم افرادی مانند دکتر قوام نصیری که بزرگتر بودند ولی من خودم افراد دیگری را دیدم که برایشان احترام میگذاشت از دیگران جلوتر نمیرفت خصوصیتهای انسانی فراوانی داشت به کسانیکه احساس میکرد نیاز دارند ویزیت نمیگرفت و به آنها کمک مینمود. با روی باز به گرمی از مراجعین استقبال میکرد در اینجا خاطرهای که آقای مجید ضیایی نقل مینماید قابلتوجه است
گویا کارگر یکی از فامیل ایشان دچار بیماری میگردد و همه پزشکان او را جواب کرده و میگویند این زنده نخواهد ماند و روزی از طریق ایشان به دکتر محسن معرفی میشود در ابتدا دکتر محسن از وی میخواهد فرزندش را برای معاینه به دانشگاه بیاورد و او فرزندش بهپیش دکتر برده و بعد از حدود ۲۰ دقیقه کودکی که مانند یک اسکلت بود معاینه کرده و بعد یک سری دستور میدهد و میگوید هر روز این کودک را باید برای مداوا به اینجا بیاوری و حدود ۲۰ دقیقه برای این کودک وقت میگذارد گویا هر روز هم یک لیوان شیر به وی میدهد و این کار حدود یک سال و اندی طول میکشد. این کود ک شفا یافته و به حالت طبیعی برمیگردد و در حال حاضر گویا ایشان دارای دو فرزند پسر هم میباشد. در سال ۱۳۴۸ به ریاست دانشکده پزشکی دانشگاه تهران منصوب شد. اگرچه علاقه خاصی به این کار داشت اما معتقد بود برای ارتقای سطح سلامت جامعه بهخصوص قشر محروم، تنها تربیت پزشکان حاذق کافی نیست. او در اندیشه وسعت بخشیدن به خدمات بهداشتی درمانی تا دوردستترین نقاط کشور بود و همین اندیشهها را در یکی از سازمانهای خدمات اجتماعی آن زمان با همکاری اعضای کمیسیون مطالعات و آموزش خدمات پزشکی پیگیری کرد و دانشگاهی با همین منظور تأسیس نمود؛ که بعد از انقلاب به نام دانشگاه علوم پزشکی ایران تغیر نام داد. این دانشگاه علاوه بر آموزش دانشجویان پزشکی و دستیاران تخصصی و پرستار، ۸۵ درصد جمعیت شهری و روستایی کشور را تحت پوشش خدمات بهداشتی قرار میداد. یکی از وظایف این دانشگاه تربیت کارکنان بهداشتی خط مقدم بود که بهورز نامیده شدند. آنها بهصورت ناحیهای انتخاب و تربیت میشدند و جمعیت خاصی را که خود جز امیدهای آن بودند زیرپوشش خدمات بهداشتی درمانی قرار میدادند. اگرچه حداقل میزان تحصیلات بهورزان برای ورود به دوره بهورزی گواهینامه پایان دوره ابتدایی تعیینشده بود، آنها در طی دوره بهورزی روشهای ضدعفونی، بهداشت عمومی، واکسیناسیون، تأمین آب آشامیدنی بهداشتی و روشهای تنظیم خانواده را فرامیگرفتند…
آنها همچنین نحوه (ای. یو. دی) گذاری و بعضی درمانهای حیاتی و اولیه مثل مایع درمانی شیرخواران مبتلا به اسهال با محلول الکترولیت خوراکی را هم فرامیگرفتند
وظیفه پشتیبانی بهورزان که در خانههای بهداشت بودند به عهده تیمهای تخصصی سیار از مراکز دانشکده بهداشت بود. این برنامه احتمالا برجستهترین خدمت دکتر ضیائی در دوران کاریاش در ایران بهحساب میآید که بعد از انقلاب اسلامی هم در کشورمان ادامه دارد. در حال حاضر نظام ارائه خدمات بهداشتی در کشور در سطح منطقه نمونه است و تلاش بهورزان و سایر کارکنان بهداشتی در خط مقدم و در ۶۵۰۰۰ روستای سطح کشور باعث بهبود گسترده شاخصهای بهداشتی کشور شده است. در سال ۱۹۷۷ دکتر ضیایی همراه با خانوادهاش به امریکا مهاجرت کرد و سپس با درجه استادی و بهعنوان رئیس گروه اطفال بیمارستان راچستر نیویورک، استاد دانشکده پزشکی جرج تاون واشنگتن، رئیس گروه اطفال بیمارستان کودکان اینوافاکس Inova Fairfax Hospital for children در ایالت ویرجینیا و استاد دانشکده پزشکی ویرجینیا به فعالیت پرداخت و سرانجام در سمت استادی با دانشگاههای جان هاپکینز (در مری لند)، راجستر (در نیویورک) و دانشکده پزشکی دانشگاه ویرجینیا همکاری داشت وی سپس به علت بیماری در فروردین ۱۳۹۲ در امریکا درگذشت
به همین مناسبت جامعه تربتیهای مقیم تهران در اولین جلسه هشتم اردیبهشتماه سال ۱۳۹۲ مجلس بزرگداشتی با حضور همه همشهریان و اساتید و دانشجویان پیشین دکتر محسن ضیایی در تالار اجتماعات جامعه برگزار نمود که در آن زندهیاد دکتر شجیعی و پرفسور داغی سخنرانی کردند
سخنران بعدی آقای پرفسور بداغی که یکی دیگر از شاگردان ضیایی بود چنین گفت دکتر محسن ضیایی در خصوص طب کودکان در دنیا در ردیف بهترینها قرار دارد و ایشان همچنین داماد دکتر قریب پدر طب کودکان بود که خدمات زیادی به جامعه پزشکی کشور نموده است.
وی گفت من در مهرماه سال گذشته ایشان را در آمریکا ملاقات کردم متاسفانه ایشان در بستر بیماری بودند همیشه افتخار شاگردیشان را داشتم آقای دکتر محسن ضیایی شخصیت محترمی است و مجسمه ایشان در بخش کودکان دانشگاه جان هاپکینز گذاشتهاند و او استاد مسلم بیماریهای کودکان است در اینجا لازم است به مطلبی اشارهکنم که یکی از مهمترین امور در علم پزشکی استفاده از سیستم پیشگیری امراض است بجای معالجه. چون هزینه و تخریب کمتری دارد و باید بگویم که دکتر قریب در یک سفر به مکه ملاحظه میکند که کودکی مبتلا به بیماری آبله شده و برای جلوگیری از شیوع بیماری به دیگران از روی زخم آبله کمی برداشته و به پوست شخص وارد میکند و بعدها سفیر انگلیس در ترکیه متوجه این موضوع میشود و آن را به استادان انگلیسی اطلاع میدهد و سرانجام ادوار زنر کاشف واکسن آبله میشود درواقع ملاحظه مینمایید که خود ایرانیها باعث کشف واکسن آبله شدند.