«نشتیفان»، نیش طوفان است؛ جایی که شاخه‌ای از بادهای ۱۲۰ روزه سیستان، که به باد کوه معروف است، از اردیبهشت تا اواسط مهر، شهر را می‌نوازد و زندگی را دشوار می‌کند اینجا نان مردم از «باد و خاک و سنگ» است

 

نشتیفان

«نشتیفان»، نیش طوفان است؛ جایی که شاخه‌ای از بادهای ۱۲۰ روزه سیستان، که به باد کوه معروف است، از اردیبهشت تا اواسط مهر، شهر را می‌نوازد و زندگی را دشوار می‌کند.

نیش توفانی که با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت به شهر می‌وزد، البته روزگار مردم را سیاه نکرده، نشتیفان الگوی استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر در زندگی روزمره است؛ جایی که آسیاب‌های بادی‌اش، چندصد سال است با دست باد می‌چرخد و گندم مردم را آرد می‌کند.

خیلی از مردم دنیا فکر می‌کنند هلند خانه آسیاب‌های بادی است،‌ اما قدیمی‌تر از آسیاب‌های بادی این کشور،‌ آسیاب‌های قدکوتاه و به صف شده در برابر بادهای سیستان هستند و یکی از مهم ترین‌هایشان رشته آسیاب‌های بادی نشتیفان.

 

آسیاب‌های بادی که در لهجه محلی مردم شهر در استان خراسان رضوی به آن « آس‌باد» می‌گویند، متعلق به دوران صفویه است، برج‌های بلندی که پره‌های چوبی متصل به هم داخلشان قرار دارد،‌ این پره‌ها را در آسیاب های بادی مناطق مختلف ایران از جنس‌های متفاوتی می‌سازند، ‌گاهی از پوست درخت می‌بافندشان و گاهی با چوب و تخته‌های نازک سرهم‌شان می‌کنند. پره‌ها روی محوری که به سنگ آسیاب وصل است قرار گرفته‌اند، باد فصلی که می‌وزد، با چرخیدن پره‌ها،‌ کار سنگ‌های آسیاب هم شروع می‌شود، محصول گندم تمام شهر، در همین آسیاب‌ها آرد و برای تمام سال انبار می‌شود.

«هومن» دانشجوی جغرافیا در دانشگاه فردوسی است،‌ خودش وقتی دانشجو شد و به مشهد رفت،‌ تازه متوجه اهمیت ویژه آسیاب‌های بادی شهر زادگاهش شد. او می‌گوید: « در یکی از اولین کلاس‌هایمان در همان ترم یک،‌ وقتی استاد شنید که از نشتیفان هستم،‌ کلاس را متوقف کرد تا درباره آسیاب‌های بادی منطقه توضیح بدهد. با خودم گفتم ای بابا، من این همه سعی کردم که به یک جای بزرگ‌تر بیایم، ‌این‌جا هم که هنوز نرسیده حرف این آسیاب‌های بادی است،‌ اما چند سال بعد تازه متوجه شدم که استاد حق داشته است،‌ هر کسی به جایی تعلق دارد و باید در همان جا مفید باشد.»

آسیاب‌های بادی نشتیفان شهرت جهانی دارند،‌ خیلی‌ها از پژوهشگران انرژی گرفته تا باستان‌شناس‌ها و حتی عاشقان آسیاب‌های بادی از تمام دنیا به این گوشه خراسان می‌آیند تا این بناهای تاریخی را ببینند.

هومن می‌گوید: « هر ماه حداقل یک گروه خارجی به نشتیفان می‌آید. وقت زیادی برای راهنمایی کسانی که به دیدن آسیاب می‌آیند می‌گذارم،‌ بعد هم قنات تاریخی شهر را نشانشان می‌دهم،‌ مدام سعی می‌کنم اطلاعاتم را بیشتر کنم تا بتوانم کمک بیشتری هم بکنم.»

قناتی که از آن حرف می‌زنند، در نزدیکی آسیاب است،‌ آب شهر، چه برای آشامیدن و چه برای کشاورزی در طول سده‌های گذشته از همین راه تامین می‌شد؛ مسیری که آب را از شمال خراسان به پایین‌دست می‌رساند؛ هر چند سطحش در طول سال‌ها بالا و پایین شده است.

 

قنات‌ها را هر چند وقت بار یک بار باید لایروبی کرد. «بهزاد» مامور جوان اداره گاز است که این کار را عام‌المنفعه انجام می‌دهد تا به زندگی قنات و ادامه کشاورزی در شهر کمک کند. می گوید: « برای این کار مجوزی از جایی نداریم،‌ اما این قدر از اصول ایمنی می‌دانم که خودم یا کسی را که همراهم هست به خطر نیندازم. وقتی بچه بودیم با هم سن و سال‌هایم در قنات بازی می‌کردیم، ساعت‌ها اینجا سرگرم می‌شدیم. حالا دیگر بچه‌ها کمتر از این بازی‌ها می‌کنند اما من با این که در نشتیفان زندگی نمی‌کنم هر چند وقتی به این‌جا برمی‌گردم تا به قنات سر بزنم و اگر کاری از دستم برمی‌آید انجام دهم.»

داخل قنات، ‌راه‌هایی ساخته‌اند به شهری پنهانی؛ جایی که وقتی شهر در معرض هجوم دشمنان قرار می‌گرفت مردم به آنها پناه می‌بردند،‌ همین‌طور راه‌آب‌هایی به خانه‌های اعیان شهر که در زمان محاصره بتوانند آب مورد نیازشان را تامین کنند.  حالا که جمعیت شهر زیاد شده آب لوله‌کشی هم در دسترس است؛ اما آب کشاورزی هنوز از طریق همین قنات تامین می‌شود.

چیزی در حدود پنج درصد مردم نشتیفان هنوز به کشاورزی مشغول هستند، رونق کارشان بد نیست، مهم‌ترین کشت این‌جا، نهال است. یکی از کشاورزان تعریف می‌کند که « از زمان پدرهای ما برای این که زمین کشاورزی را از بادهای فصلی حفاظت کنند اطراف زمین‌ها را درخت‌های بلندقامت می‌کاشتند تا جلو باد را بگیرد، شاید اولین بار حدود ۵۰ سال پیش بود که مردم فهمیدند می‌شود این درخت‌ها را فروخت، حالا کشاورزهای نشتیفان به تمام ایران نهال صادر می‌کنند؛ از نهال‌های مورد نیاز شهرداری گرفته تا درخت‌های میوه. قیمت‌ها هم بسته به این که چه درختی باشد و چند سال داشته باشد و چقدر نگهداری‌اش سخت باشد فرق می‌کند، اما خدا را شکر کسب و کار بدی نیست.»

 

بیشترین نهال‌هایی که کاشته می‌شوند، سرو و کاج هستند، سختی‌اش این است که درخت را در هر مرحله‌ای از رشدش باید از خاک درآورد و جابه‌جا کرد، فاصله نهال‌ها را باید هر سال بیشتر کرد و کودهای مختلفی به آنها داد تا به موقع رشد کنند، معمولا بعد از پنج سال، زمان فروش نهال‌ها می‌رسد؛ هر کدام بین ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان. علاوه بر این، بعضی زمین‌های کشاورزی هم زیر کشت گندم و دانه‌های دیگر است که در خود شهر مصرف می‌شود.

اما پولی که از آسیاب‌های بادی درمی‌آید سهم عده‌ای معدود است، کشاورزی هم با این که درآمد خوبی دارد، کار سختی است و شغل همه نیست، مردم نشتیفان بیش از هر چیز دیگری، سرگرم کسب و کار آهن هستند، معدن سنگ آهن «سنگان» در ۳۰ کیلومتری شهر است، تا همین چند سال پیش، مردم خودشان از زمین سنگ آهن جمع می‌کردند و با ماشین‌های سنگین که بخش مهمی از اقتصاد منطقه را می‌چرخاند برای فروش به کارخانه‌های استحصال آهن می‌بردند. یک شرکت تعاونی محلی هم بود که بر همین کسب و کار کوچک همه‌گیر نظارت می‌کرد. چند سال پیش، یک شرکت بزرگ‌تر، شرکت‌های کوچک فعال در منطقه را خرید و طرح اولیه ایجاد کارخانه ذوب آهن سنگان شکل گرفت، برداشت از معدن هر روز صنعتی‌تر شد و حالا برنامه ساخت کارخانه ذوب آهن هم در دستور کار است. 

کارخانه کنسانتره سنگان،‌ بیشتر تولید خود را از راه‌های ریلی و جاده‌ای به سه شرکت فولاد مبارکه، ذوب آهن اصفهان و فولاد خوزستان می‌فرستد. حالا کنسرسیومی از شرکت‌های بزرگ آهن و فولاد برای افزایش تولید در این سایت معدنی سرمایه‌گذاری کرده‌اند. ‌معاون مجتمع سنگ آهن سنگان اما می‌گوید مهم‌ترین مشکل این سایت،‌ نه در تامین مواد اولیه، فناوری فرآوری و استخراج و تامین منابع مالی و نیروی انسانی، بلکه تامین زیرساخت‌ها از جمله آب، برق و گاز است؛ مساله‌ای که علاوه بر مسوولان این مجتمع صنعتی،‌ مردم را هم آشفته کرده است.

آقای یعقوبی از مردم محلی نشتیفان درباره دلایل این مساله می‌گوید: « ذوب آهن هر جا که باشد آب لازم دارد،‌ این‌جا هم اگر قرار باشد ذوب آهن بزنند باید آب داشته باشد، اما دریا یا رودخانه‌ای این اطراف نیست،‌ برای همین می‌گویند می‌خواهند چاه عمیق بزنند،‌ اگر این کار را بکنند قنات چند هزار ساله ما هم خشک می‌شود،‌ کشاورزی هم از بین می‌رود.»

اولین بار نیست که ملاحظات تاریخی و محیط زیستی قربانی ملاحظات توسعه‌ای می‌شوند، ‌اما گویا امیدی هم نیست که بشود از همه تجربه‌های قبلی درس و جلو اشتباهات آینده را گرفت.

ایسنا- گزارش و عکس از فاطمه کریمخان

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *